loading...
The most updated posts
oliver بازدید : 60 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

امروزه فناوري نانو در بخش‌هاي مختلفي از صنعت خودروسازي وارد شده است که غفلت از آن باعث عقب‌ماندگي کشور در صنعت خودروسازي مي‌گردد. اين فناوري عامل بسيار مهمي در توليد خودروهاي کم مصرف‌تر و مرغوب‌تر خواهد بود.
پس بجاست که مديران صنعت خودروسازي کشور تلاش مجدانه‌اي در جهت دستيابي و توسعه اين فناوري در صنعت خودروسازي کشور نمايند و با تلاش دو چندان در پي تجاري سازي آن باشند. صنايع خودروسازي در کنار صنايع ديگر از يک سو نگرشي به کاهش هزينه‌ها دارد و از سوي ديگر در پي تلاش براي استفاده از فناوري‌هاي نوين درکنار ملاحظات زيست‌محيطي مي باشد.
از عوامل کليدي در صنعت خودرو مي‌توان به موارد زير اشاره کرد:

  1. کاهش آلايندگي و مصرف سوخت
  2. بازيافت
  3. ايمني
  4. بهبود عملکرد و ا فزايش کارايي موتور
  5. زيبايي گرايي

کاربردهاي آتي در صنعت خودرو
فروش بيش از 55 ميليون خودرو در سرتاسر جهان در سال 2002 صنعت خودرو را به يک بازار اقتصادي بزرگ و صنعت بسيار جذاب تبديل کرده است. از اين فناوري بيشتر براي بهبود استحکام، کاهش وزن، توليد مواد با سختي بالا (نانوکامپوزيت‌ها)، استفاده بيشتر از انرژي (پيل‌هاي سوختي) و نانوکاتاليست‌هاي جديد (کنترل آلايندگي) استفاده مي‌شود.
توليد کنندگان خودرو به دنبال راه‌هاي استفاده از فناوري نانو به عنوان ابزاري براي کاهش هزينه‌ها و بهبود عملکرد اجزاء خودرو در کنار راحتي و ايمني هستند.
در همين رابطه يک شرکت بزرگ که در سال‌هاي 1989، 1990 و 1995 تجربيات موفقي در مطالعه روي فناوري ميکروسيستم‌ها، ميکروالکترونيک، صنايع خودرو و صنايع هواپيمائي داشته، در ادامه مطالعات خود به کمک 70 خودروساز معتبر دنيا از جمله مرسدس بنز، BMW ، فراري، ولوو، پورشه، پژو، جنرال موتورز، فورد و ... آمده و مطالعاتي را روي فناوري نانو و فناوري‌هاي مرتبط با آن جهت استفاده در اين صنايع انجام داده است.
هدف از انجام اين مطالعات، بررسي بازار سراسري کارخانه‌ها، ارگانها، شاخه‌ها، محصولات و تحقق و توسعه آنهاست. مطالعات نشان دهنده حجم معاملات و برگشت پذيري آن در زمينه‌هاي توليد زنجيره ارزش کارخانجات و موفقيت آنها در کنار استراتژي فرصت‌ها و ريسک‌پذيري آنها براي سالهاي آينده مي‌باشد. همچنين در اين مطالعات، به شکل جداگانه، بازار اين گونه محصولات در کشورهاي آمريکا، ژاپن، آلمان، چين و ديگر کشورهاي اروپايي و آسيايي مورد بررسي قرار گرفته است.
بازارهاي بخش‌هاي فناوري نانو در صنعت خودرو مطابق تحقيقات انجام شده، بصورت ذيل مي‌باشد:

  1. توليد و ذخيره انرژي
    • پيل‌هاي سوختي
    • پيل‌هاي خورشيدي
    • کاتاليزورهاي گازوئيلي و بنزيني
    • ذخيره‌سازي انرژي
  2. مواد نانوساختار – نانوکامپوزيت‌ - نانوذرات
    • نانوساختارهاي سبک وزن
    • مواد مقاوم در برابر آتش و حرارت
    • افزايش استحکام و بهبود پايداري
    • رنگ‌ها و پوشش‌هاي نانوساختار و هوشمند
    • خود تميز شونده‌ها
    • مقاومت به خراش
    • عملکرد نوري پوشش‌ها
    • مواد قابل برنامه‌ريزي
  3. حسگرها و نمايشگرهاي دقيق
    • نمايشگرهاي حرکت
    • نمايشگرهاي فشار
    • نمايشگرهاي شيب
    • سيستم‌هاي بيومتريک
    • حسگرهاي جوي
  4. نانوالکترونيک
    • مديريت هوشمند موتور
    • سيستم روشنايي
    • الکترونيک در دماي بالا
    • کنترل امنيت
    • باطري‌هاي با طول عمر طولاني
  5. مواد و پوشش‌ها
    • پوشش‌هاي نانوکامپوزيتي با اصطکاک پائين‌
    • پوشش‌هاي نانوکامپوزيتي مقاوم به سايش
    • پوشش‌هاي مقاوم به حرارت
  6. کاربردهاي زيستي
    • تجهيزات بهداشتي
    • سيستم‌هاي امداد
    • طراحي زيستي
  7. توليد
    • اندازه‌گيري و کنترل
    • اداوات، ابزار و ماشين‌ها
    • اتوماسيون
  8. محيط زيست
    • فناوري زيست محيطي
    • بازيافت
    • سوخت
  9. ابزارهاي نانو و فناوري‌هاي متقارب در صنعت خودرو
    • فناوري بر اساس نانولوله‌هاي کربني
    • مدل سازي و شبيه‌سازي
    • نانوحسگرها و محرک‌ها
    • اسپينترونيک و نانومغناطيس
oliver بازدید : 65 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
در سال 1870 يک شيميدان بلژيکي با نام دسمت(Desmedt) اولين سنگفرش آسفالت واقعي را، که مخلوطي از ماسه بود، در برابر تالار شهر در نيويورک ايجاد نمود. طراحي دسمدت در بزرگراهي در فرانسه در سال 1852 مورد الگوبرداري قرار گرفت. سپس دسمدت خيابان پنسيلوانيا در واشينگتن را آسفالت کرد که سطح اين پرژه 45149 متر مربع بود.يکي از نمايندگان محلي کنگره به دسمدت گفت: ”اين کار هرگز عموميت نخواهد يافت.“
با اين حال، بر اساس تقاضاي رو به‌رشد بازار، پيش‌بيني مي‌‌شود پس از 137 سال (در سال 2007) بازار آسفالت- قير معدني به 107 ميليون تن برسد. در اين ميان آسفالت معلق بيشترين رشد را دارد. همچنين به عنوان نشانه‌اي از رشد اين محصولات در آينده، چندي است كه کار بر روي آسفالتي که در موقع خرابي خودش را تعمير کند، آغاز شده است.
به کارگيري فناوري نانو در ساخت زيربناهاي مربوط به حمل ونقل، تقريباً معادل با تلاش بشر براي فرستادن انسان به ماه در سال 1960 است.
در سال 2005 ايده ساخت آسفالتي براي بزرگراه‌ها که بتوانند خودشان را تعمير کنند براي بسياري دور از ذهن به نظر مي‌رسيد. بنابراين صنعت آسفالت-قير به يک تحول نياز دارد تا مردم بتوانند امکانات فناوري نانو را ديده و مزاياي آن را درک نمايند.
دکتر ليوينگستون، فيزيکدان برنامه تحقيقات زيربنايي پيشرفته در اداره کل بزرگراه‌هاي فدرال (FHWA)، مي‌گويد: ”آسفالت و سيمان هر دو جزء نانومواد مي‌باشند. تاکنون ما نتوانسته‌ايم بفهميم که در اين سطح چه اتفاقي مي‌افتد، اما اين اثرات بر عملکرد مواد تاثير مي‌گذارند.“
بنا بر گفته ليوينگستون، يک ماده پليمري ساختاري که مي‌تواند به طور خود به خودي ترک‌ها را اصلاح نمايد، قبلاً توليد شده است. اين پيشرفت قابل ملاحظه با استفاده از يک عامل اصلاح کننده کپسوله شده و يک آغازکننده شيميايي کاتاليستي درون يک بستر اپوکسي ايجاد شده است.
يک ترک در حال ايجاد موجب گسستن ميکروکپسول‌هاي موجود شده، در نتيجه عامل اصلاح‌کننده با استفاده از خاصيت مويينگي درون ترک رها مي‌شود. با تماس عامل اصلاح‌کننده با کاتاليزور موجود، اين عامل شروع به پليمريزه شدن نموده، دو طرف ترک را به هم مي‌چسباند.
اين روش مي‌تواند منجر به توليد آسفالتي شود که ترک‌هاي خود را اصلاح مي‌کند. ليوينگستون مي‌گويد: ”هيچ‌کس نمي‌تواند براي رشد اين فناوري زماني را پيش‌بيني کند، اما پيشرفت واقعي در حال انجام است و قابليت‌هاي موجود بسيار هيجان‌آور مي‌باشند.“
با اين حال، براي استفاده‌کنندگان فعلي آسفالت، تصور نبود دست‌انداز، يا نبود تأخير به خاطر تعميرات آسفالت، بسيار دور از دسترس بوده و نگراني‌هاي جدي آنها را برطرف نمي‌سازد.
محيط زيست عامل اصلي تأثيرگذار در فرايند تصميم‌گيري براي پروژه‌هاي بزرگراه در بسياري از کشورها است. مزاياي يک آسفالت متفاوت براي جاده‌ها از ديدگاه زيست‌محيطي و مصرف انرژي، تنها يک بخش
مهم از فرآيند تصميم‌گيري است. ديدگاه‌هاي زيست‌محيطي موجب تسريع پيشرفت‌هاي فني و اجتماعي مي‌شوند. نيازهاي چندگانه حفاظت از محيط زيست شامل: محدود نمودن انتشار گازهاي گلخانه‌اي، مصرف کمتر انرژي، کاهش سر و صداي ترافيک و اطمينان از سلامتي و راحتي در رانندگي، اهدافي هستند که به دليل ايجاد مسئوليت مشترک، مهم‌تر از تمام پيشرفت‌هاي علمي مي‌باشند.
يکي از اين اهداف بستن چرخه مواد يا استفاده صد در صدي از مواد قابل بازيافت در ساخت جاده است. صنعت در اين زمينه تجربه زيادي در مورد استفاده از محصولات فرعي در آسفالت به دست آورده است.
مثال‌هايي از مواد زايدي که در مخلوط آسفالت مورد استفاده قرار گرفته‌اند، عبارتند از: تفاله کوره شيشه‌دمي، خاکستر حاصل از سوزاندن زباله‌هاي شهري، خاکستر موجود در مراکز توليد برق به وسيله زغال، آجر‌هاي خرد شده، پلاستيک حاصل از سيم‌هاي برق قديمي و لاستيک حاصل از تايرهاي کهنه.
با اين حال، استفاده موفقيت‌آميز از اين محصولات وابسته به تحقيقات کامل در زمينه منابع و ويژگي‌هاي آنها بوده و معمولاً در سطح پاييني قابل انجام است. در اين حالت امکان بررسي پيوسته عملکرد آسفالت نيز وجود دارد که خود موضوعي مورد بحث است.
با اين حال، مطابق گفته‌هاي مارك بلشه، مدير آسفالت لاستيک در پروژه آسفالت‌سازي آرام آريزونا، حمايت عمومي - نه تحقيقات علمي- کليد توسعه صنعت توليد آسفالت با استفاده از محصولات فرعي است.
پرژه آريزونا ارزشي معادل 34 ميليون دلار داشته و در همين سال به پايان خواهد رسيد. اين پروژه تقريباً 70 درصد (185 کيلومتر)آزادراه ناحيه فونيكس را دربرگرفته و آسفالت آن قادر خواهد بود تا مدت طولاني صداي ناشي از اصطکاک را در جاده کاهش دهد.
آسفالتِ داراي لاستيک تنها درصد بسيار کم و تقريباً بي‌اهميتي از درآمد صنعت ساختماني را به خود اختصاص مي‌دهد، اما بلشه مي‌گويد که با افزايش رغبت عمومي اين درصد افزايش خواهد يافت.
به عنوان مثال در ژاپن، گروه تحقيقات آسفالت لاستيک (JARRG)، که شامل مجموعه‌اي از توليد‌کنندگان تاير و شرکت‌هاي آسفالت‌سازي مي‌باشد، يک اتصال‌دهنده آسفالت بسيار ويسکوز را توسعه داده‌اند که از انبساط و پخش تايرهاي کهنه‌اي که به صورت بسيار ريز ساييده شده‌اند، توليد مي‌شود. اين اتصال دهنده
در مخلوط آسفالت پخش شده و سپس پخته مي‌شود.اين ماده مي‌تواند به عنوان يک ماده الاستيک مابين مواد متراکم ديگر عمل نموده و از اين طريق، ارتعاش و صدا را کاهش دهد. بنا بر اعلام JARRG اقبال عمومي به اين محصول بسيار خوب است.
بلشه مي‌گويد: ”افرادي که در صنعت آسفالت لاستيک درگير بوده‌اند، همواره سعي کرده‌اند که آن را به دليل ويژگي‌هاي مهندسي بسيار عالي‌اش به فروش برسانند. امّا بيش از هر چيز اين محصول به عنوان کاهش دهنده صدا شناخته شده است و در پشت اين قضيه، استقبال عمومي قرار دارد.“
وزارت حمل و نقل آريزونا (ADOT) سه سال پيش يک نوع آسفالت را در بزرگراه سوپر استيشن در ناحيه آريزونا به کار برد. بلشه مي‌گويد كه به محض اتمام آسفالت اين بزرگراه، ADOT و مسئولين محلي سيل عظيمي از تلفن‌ها و ايميل‌ها را دريافت نمودند که از اشتياق مردم نسبت به اين جاده کم‌صداتر حکايت داشت.
البته همه چيز آسفالت لاستيک کامل نيست. اين مخلوط باعث ايجاد بخار و بو در فرآيند آسفالت کردن شده، هنوز در مورد قابل بازيافت بودن آن بحث وجود دارد. اين آسفالت نسبت به آسفالت‌هاي معمول بسيار گران‌تر بوده و آسفالت‌کاراني که تا به حال با اين ماده چسبناک کار نکرده‌اند، ممکن است در کار کردن با آن، که بايد در يک بازه دمايي معين انجام شود، دچار مشکل باشند.
ممکن است نظر بلشه در مورد نظر عمومي درست باشد، اما روي ديگر سکه اين است که خواست استفاده‌کنندگان از جاده کم‌صدا‌تر و در عين حال داراي اثرات زيست‌محيطي کمتر، افزايش يافته است. اين امر باعث تمرکز بيشتر تحقيقات بر روي مسائل مربوط به حمل و نقل، از جمله مواد مورد استفاده در جاده شده است.

افزايش عمومي در ميزان حمل و نقل، بار بيشتر بر روي محور، و فشار بيشتر تاير بر روي جاده، تقاضا براي آسفالت‌هاي قوي‌تر وبادوام‌تر را افزايش مي‌دهد. حمل و نقل بيشتر به اين مفهوم نيز مي‌باشد که ايجاد مشکل در حمل و نقل براي تعميرات جاده‌اي مطلوب نيست و اين امر موجب ايجاد تقاضاي بيشتر براي تحقيق و توسعه مؤثر مي‌گردد.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 64 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

ترانزيستورها که ظهورشان به سال 1947 برمي‌گردد، اکنون بسيار کوچک‌تر شده، از وسايلي بدترکيب به ارتفاع نيم اينچ، مبدل به تجهيزاتي شده‌اند که قطعات آنها ابعاد حيرت‌آوري به اندازه چند صد اتم دارند. از طرف ديگر، باتري‌ها نيز ميزان توليد انرژي خود را آن هم در يک پنجاهم اين فضا، افزايش داده‌اند.
شرکت آزمايشگاه‌هاي بِل (Bell Laboratories) که روزي سازنده اولين نسل از ترانزيستورها بود، در حال حاضر در تلاش براي ابداع مجدد نسل جديدي از باتري‌هاست. هدف اين شرکت آن است که در توليد انبوه باتري‌هايي که مي‌توان آنها را به همراه شبکه‌اي از مدارهاي الکتريکي ديگر بر روي يک تراشه قرارداد، از روش‌هاي ساخت ترانزيستورها بهره گيرد. اين وسيله که نانوباتري ناميده مي‌شود، ويژگي‌هاي الکترودها را در مقياسي نانومتري، کوچک و متمرکز خواهد کرد.
طراحي نانوباتري‌ بگونه‌اي است که آن را حداقل به مدت 15 سال در خفا نگه داشته، شايد در اين مدت فقط از آن به عنوان منبع انرژي حسگرهايي که تشعشعات راديواکتيويته را پايش کرده يا مواد شيميايي سمي را رديابي مي‌کنند، استفاده شود. بعد از گذشت اين مدت، اين باتري‌ها ظاهر شده و به سرعت مبدل به يک منبع بزرگ انرژي خواهند شد. اين ايده به توليد اولين باتري‌هايي منجر مي‌شود که قادرند با خنثي نمودن مخلوط مواد شيميايي سمي داخل خود، خود را تميز نمايند.
رشد نانوسبزه‌ها
منشأ پيدايش نانوباتري‌ها به اقبال جدي آزمايشگاه‌هاي بِل به فناوري نانو در چند سال اخير بر‌مي‌گردد. در پاييز 2004 لوسِنت (Lucent)، شرکت مادرِ آزمايشگاه‌هاي بِل ، با همکاري دولت محلي و مؤسسه فناوري ايالت نيوجرسي به دنبال فراهم نمودن مقدمات تأسيس کنسرسيوم فناوري نانو در اين ايالت بود.
ايده لوسِنت اين بود که خدمات پژوهش، توسعه و مدل‌سازي اوليه اين شرکت، از طريق اين کنسرسيوم در اختيار متخصصان فناوري نانو در صنايع، دانشگاه‌ها و سازمان‌هاي دولتي قرار‌ گيرد. ديويد بيشاپ Bishop)David) معاون پژوهش‌هاي فناوري نانو در آزمايشگاهاي بِل، برگزاري همايش‌هايي را براي متخصصان اين شرکت آغاز کرد تا آنها بدين وسيله ايده‌هاي خود را در مورد اينکه چگونه پژوهش‌هايشان مي‌تواند کاربردهاي جديدي را براي اعضاي کنسرسيوم ياد شده به وجود آورد با هم درميان گذارند.
تام کروپنکين (Tom Krupenkin) که يکي از ارائه کنندگان اين همايش‌ها بود، فعاليت‌هايي در مورد ريز عدسي‌هاي مايع که هم اکنون در تلفن‌هاي دوربين‌دار کاربرد دارند، انجام داده بود. اين عدسي‌ها متشکل از قطرات ريزي هستند که قادرند شکل و خواص کانوني خود را در پاسخ به اعمال ولتاژ الکتريکي بر سطحي که با آن در تماسند، تغيير دهند. اين سطوح که سطوح ترشونده الکتريکي ناميده مي‌شوند، در پاسخ به اعمال ولتاژ الکتريکي، از سطوحي بسيار آب‌گريز (Superhyrophobic) به سطوحي آب‌دوست (Hydrophilic) تبديل مي‌شوند.
آب‌گريزي شديد همان خاصيتي است که لغزيدن قطرات باران از پرهاي مرغابي و برگ‌هاي نيلوفر آبي را سبب شده و در نتيجه مانع از خيس شدن اين سطوح مي‌شود. قطرات مايع به دليل وجود کشش سطحي، تمايل به گلوله‌شدن دارند اما با اعمال نيروي جاذبه از سطحي که بر روي آن قرار دارند، به سرعت پخش مي‌شوند. آب بر روي چنين سطوح آب‌دوستي مانند شيشه پخش مي‌شود، اما بر‌روي سطوح آب‌گريز کاملاً به شکل گلوله درآمده و به هيچ وجه تعاملي با اين سطوح ندارد.
کروپنکين بر اساس رفتار قطرات کوچک مايع بر روي سطوح آب‌گريز، چنين استدلال کرد که ترشدگي الکتريکي (الکترووِتينگ) را مي‌توان براي کنترل واکنش‌هاي شيميايي به ‌خدمت گرفت. او طرحي را شامل چند رديف‌ از ستون‌هاي بسيار آب گريز با قطر نانومتري که خاصيت ترشدگي الکتريکي (الکترووتينگ) هم داشتند، ترسيم نمود. اين ستون‌ها در زير ميکروسکوپ به منطقه‌اي از نانوسبزه‌هاي يکنواخت بريده شده، شباهت داشتند. اين نانوسبزه‌ها را مي‌توان بوسيله روش‌هاي معمول در صنايع ميکروالکترونيک به وجود آورد. دانشمندان با اعمال ولتاژ بر روي مايعِ قرارگرفته بر روي اين ستون‌ها، قادرند واکنشي را به وجود آورند که آب گريز شدن آنها را به دنبال داشته باشد. در نتيجه اين تغيير وضعيت، قطرات مايع در حد فاصل بين نانوستون‌ها به سمت پايين نفوذ خواهند کرد. بنابراين اين مايع قادر خواهد بود که با هر

نانوسبزه اي متشکل از ستونهايي با قطر 300 نانومتر . ايده اي کاملاً جديد در مورد باتري‌ها. اين ساختارها تا موقع راه اندازي و استفاده از باتري، مايع الکتروليت را بالاي نانوسبزه نگاه مي‌دارد.

ترکيبي که در انتهاي ستون‌ها قرار مي‌گيرد، وارد واکنش شود. کروپنکين از اين موضوع نتيجه گرفت که اين مايع را مي‌توان براي توليد انرژي در نانوباتري‌ها به خدمت گرفت.
باتري‌ها اساساً رآکتورهاي شيميايي هستند. يک باتري يکبارمصرف از دو الکترود غوطه‌ور در مايع الكتروليت، يکي آند و ديگري کاتد تشکيل شده است. ترکيبات موجود در هر دو الکترود از طريق الکتروليت با هم واکنش مي‌دهند تا الکترون و جريان الکتريکي توليد کنند. اما مشکل اينجاست که اين واکنش‌ها زماني که باتري به وسيله‌اي وصل نيست و بلااستفاده است، نيز رخ مي‌دهند. يک باتري متوسط در هر سال 7 تا 10 درصد انرژي خود را زماني که از آن استفاده نمي‌شود، از دست مي‌دهد.
در باتري‌هاي موسوم به باتري‌هاي ذخيره، براي جدانمودن الکتروليت از الکترودها در زمان غيرفعال بودن آنها، از موانعي فيزيکي استفاده مي‌شود. اين کار از انجام واکنش‌هاي شديد الکتروشيميايي که منجر به آزاد شدن انرژي زياد مي‌شود، جلوگيري مي‌کند. مشکل مکانيکي اين جداسازي، بزرگ و زمخت شدن باتري‌هاست؛ در نتيجه از آنها عمدتاً در موقعيت‌هاي اضطراري نظير واحدهاي مراقبت‌ ويژه يا اتاق عمل بيمارستان‌ها يا مصارف نظامي نظير دوربين‌هاي ديد در شب يا روشن‌سازي ليزري، مي‌توان استفاده کرد. به کارگيري نانوسبزه‌‌ها، کوچک‌تر کردن باتري‌هاي ذخيره را نيز بسيار آسان‌تر مي‌کند. بر اساس توضيحات کروپنکين، دانشمندان قادرند باتري‌هايي را طراحي کنند که در آنها به جاي اينکه کليه مواد شيميايي در آنِ واحد واکنش کنند، فقط بخشي از ميدان نانوسبزه‌ها فعال شده و در واکنش شرکت نمايد.
آزمايشگاه‌هاي بِل، بازاريابي و فروش ايده نانوسبزه را آغاز كرده است. بيشاپ مي‌گويد لوسِنت گرچه يک شرکت توليد باتري‌ نيست اما مي‌خواهد كه آن را متحول کند. در همايشي که در اواخر سال 2003 برگزار شد، مسئولين شرکت ام‌فازmPhase) ( مطلبي که لوسِنت در مورد باتري‌هاي مبتني بر فناوري نانو ارائه داد را شنيدند. استيو سيمون(SteveSimon) معاون اجرايي مديريت مهندسي، پژوهش و توسعه اين شرکت از آن روز چنين ياد مي کند: ”ما اتاق را ترک کرديم و گفتيم خداي بزرگ!، ايده تکان دهنده‌اي بود.“ در آن زمان ام فاز يک شرکت توليدکننده تجهيزات خطوط مشترک ديجيتالDSL) ويدئويي) و باند عريض خانگي بود.
گسترش سريع بازار سخت‌افزارهاي مخابراتي، ران دوراندو (Ron Durando)، رئيس هيئت مديره ام‌فاز، را بر آن داشت که اين شرکت را به يک تأمين کننده فناوري نانو مبدل کند. او به ويژه توليد وسيله‌اي را مدنظر داشت که توسعه آن مدت زيادي طول نکشد، کاربردهاي پزشکي نداشته باشد تا براي تکميل آن منتظر جواب آزمايش‌هاي باليني نماند و در نهايت در خدمت بازاري نظامي باشد که تامين هزينه‌هاي زياد تجهيزات فناوري نانو را در مراحل اوليه توليد، تقبل کند. به عقيده سيمون نانوباتري‌ها هرسه ويژگي‌ فوق را دارا هستند.
طرح يک نانوباتري
نانوغشاي آزمايشي ساخته شده شرکت ام‌فاز و آزمايشگاه‌هاي بِل ، الکتروليت را از الکترودهاي مثبت و منفي (آند و کاتد) جدا مي‌کند. اين کار افزايش عمر باتري را به دنبال دارد. وقتي که از باتري استفاده نمي‌شود (شکل بالا) آند روي و کاتد دي‌اکسيد منگنز به صورت قطعه‌هاي مجزا از هم در کف باتري قراردارند. در بالاي آنها يک غشاي لانه زنبوري حفره دار از جنس سيليکون قرار دارد که با لايه‌اي از دي‌اکسيد سيليکون و پليمر فلوئورکربن پوشيده شده و بالاي اين غشاء محلول الکتروليت کلريد روي قرار گرفته است. در هنگام استفاده از باتري (شکل پايين) الکتروليت از غشاي لانه زنبوري نفوذ کرده و قطعه‌هاي آند و کاتد را در برمي‌گيرد، به محض برقرار شدن ارتباط بين آندها و کاتدها به وسيله مايع الکتروليت، واکنش‌هاي بين آنها براي توليد الکتريسيته آغاز مي‌شوند.
در مارس 2004، ام‌فاز توافق‌نامه توسعه مشترکي را براي توليد تجاري نانوباتري‌ها با لوسِنت به امضا رسانيد. ‌در حالي که اين شرکت به دنبال تحقيق در اين مورد بود که مشتريان بالقوه اين باتري‌ها، براي توليد وسايل و تجهيزات سودآور چه انتظاراتي دارند، شرکت لوسِنت اين فناوري را در عوض دريافت حق امتياز، اجازه استفاده از يک اتاق تميز به ارزش450 ميليون دلار (اتاق تميز محيطي عاري از هرگونه باکتري و گرد غبار است که از آن در توليد تجهيزات دقيق و حساس الکترونيکي و هوا فضا استفاده مي‌شود. م) و دسترسي به دانشمنداني با سالها تجربه در زمينه ساخت و توليد سيليکون ، به ام فاز واگذار نمود.
شروع به کار
تا سپتامبر 2004، دانشمندان براي توليد جريان الکتريسيته در آزمايشگاه‌هايشان تنها يک الگوي عملياتي در اختيار داشتند. اين گروه براي دستيابي به نمونه اوليه اين الگو، مجبور بودند ستون‌هاي سيليکوني با قطر تقريبي 300 نانومتر و فواصلي به اندازه دو ميکرون، به وجود آورند. آنان براي توليد الکتريسيته، همان ترکيباتي را به کارگرفتند که در باتري‌هاي قليايي معمولي وجود دارند، يعني فلز روي به عنوان آند و دي اکسيد منگنز به عنوان کاتد. بستر سيليکوني که اين ستون‌ها روي آن قرار مي‌گرفتند با فلز روي و خود ستون‌ها نيز با دي اکسيد سيليکون پوشيده شده‌ بودند. اين کار به پژوهشگران

امکان مي‌داد که ولتاژ باتري را کنترل نمايند. سرِ نانوستون‌ها نيز با لايه اي از مواد فلوئورکربن شبيه تفلون پوشيده شده بود. اين کار باعث مي‌شد که اين ستون‌ها از خود رفتار ترشدگي الکتريکي (الکترووِتينگ) نشان دهند.
کروپنکين تأکيد مي‌کند كه انجام چنين کارهايي‌ که ساده به نظر مي‌رسند، در عمل مشکل است. نشاندن فلز روي فقط در قسمت کف باتري، اشکالات بزرگي را يکي پس از ديگري سبب مي‌شد. دانشمندان معمولاً براي نشاندن اين فلز در اين مکان‌هاي به خصوص از فرايند آبکاري الکتريکي (Electoplating) استفاده مي‌کنند. اما اين فرايند در مورد اکسيدهايي مانند دي اکسيد سيليکون موجود در تجهيزات مبتني بر نانوسبزه، کارايي ندارد. بنابراين بايد روشي ابداع نمود که بستر سيليکوني را عاري از دي اکسيد سيليکون کرده، امکان نشاندن فلز روي را بر آن فراهم کند و در عين حال سيليکون موجود در پوشش ستون‌ها، دست نخورده باقي بماند. راه حل عبارت بود از پوشاندن بستر سيليکوني و ستون‌ها با اين اکسيد به طوري که لايه پوشش بستر، نازک‌ترين حالت ممکن را داشته باشد. اين اکسيد با استفاده از گاز يونيزه شده طوري از تمامي قسمتهاي باتري زدوده مي‌شد که ستون‌ها‌ي حاوي اين اکسيد و کف باتري عاري از آن باشد.
چون هنوز هم نمي‌شد آبکاري الکتريکي را روي سطوح سيليکوني انجام داد، پژوهشگران با استفاده از روشهاي شيمياييِ تَر (wet-chemistry)، کفِ باتري را با لايه اي از فلزات نيکل و تيتانيوم به عنوان لايه بذري (Seed Layer) پوشش دادند. وجود اين فلزات باعث مي‌شود که فلز روي درحين آبکاري الکتريکي بر روي اين سطح بچسبد. نشاندن فلز روي به طور يکنواخت انجام شد به طوري که حتي برجستگي‌هاي کوچک اين فلز نيز در هيچ مکاني از کف باتري به وجود نيامد و انجام سعي و خطاهاي پرزحمت براي تغيير درجه حرارت، شدت جريان الکتريکي و غلظت مواد شيميايي تا رسيدن به وضعيت مطلوب، لازم نباشد. سيمون خاطرنشان مي‌کند: ”وقتي برمي گردم و به گذشته نگاه مي‌کنم شگفت زده مي‌شوم، انجام اين کار فقط يکسال طول کشيد.“
بعد از اينکه دانشمندان به نمونه اوليه‌اي از نانوباتر‌ي‌ها که به درستي عمل مي‌کرد دست يافتند، به گفت‌وگو با مشتريان بالقوه آن پرداختند. اين بحث‌ها رشد سريع اين باتري‌ها را به دنبال داشت. طرح اوليه شبيه به يک ساندويچ بود؛ به طوري که کاتد در بالا، محلول الکتروليت کلريد روي در وسط، نانوسبزه‌ها در زير الکتروليت و آند در کف باتري قرار داشتند. مقامات رسمي آزمايشگاه پژوهشي ارتش آمريکا در آدلفي مريلند در مورد اينکه شايد تماس مستقيم بين الکتروليت و هريک از الکترودها به بروز واکنش‌هاي شيميايي ناخواسته منجر شود، ابراز نگراني کردند. بعد از بازنگري طرح اوليه، الکتروليت در بالا، کاتد و آند به صورت قطعه‌هاي جداي از هم درکف، و يک غشاي نانوسيليکوني در وسط باتري قرار داده شد. در اين صورت وقتي باتري به کار مي‌افتد، الکتروليت از اين غشا نفوذ کرده و الکترودها را در برگيرد.
گروه دانشمندان، در ابتدا براي جداکردن الکتروليت از آند، از نانوستون‌ها استفاده کردند، چون در اين صورت ستون‌ها حداقل فضاي ممکن را اشغال کرده، فضاي کافي بيشتري براي انجام واکنش‌ بين الکترودها به وجود مي‌آمد. اما مشکل بودن طراحي و ساخت باتري‌هاي نانوستوني، آنان را بر آن داشت که به جاي اين کار، از غشاي لانه زنبوري استفاده کنند. ساخت غشاي ترشونده الکتريکي با حفره‌هاي 20 ميکروني و ديواره‌هاي نازک و شکننده‌اي با پهناي 600 نانومتر هم مشکل بزرگي بود. در ابتدا دانشمندان براي زدودن پوشش دي اکسيد سيليکون از ساختار ظريف لانه زنبوري، از نوعي پلاسما استفاده کردند. سپس دي اکسيد سيليکون را در کوره‌هايي مملو از اکسيژن و دماي تا 1000 درجه سانتيگراد، بر روي ديواره‌هاي لُخت و بدون پوشش حفره‌هاي غشا نشانده، سرانجام کل غشاي لانه زنبوري را با فلوئورکربن پوشش دادند.
پژوهشگران نمونه‌هاي اوليه اين طرح بازنگري شده را در اکتبر 2005 توليد کردند. يکي از بزرگ‌ترين مزاياي اين نمونه آن بود که آنها را هر زمان که نياز به آزمايش ترکيب جديدي از کاتد و آند احساس مي‌شد از انجام کار پر زحمت يافتن شرايط دقيق لازم براي نشاندن يک لايه آندي يکنواخت در وسط جنگل نانوستون‌ها، بي نياز مي‌کرد. در عوض آنها مي‌توانستند به سادگي تکه‌هاي الکترود را بر روي هر نوع سطحي قراردهند. به گفته سيمون در همان زمان، تجارب کسب شده از آبکاري الکترونيکي به آنها کمک کرد که کار ساخت تکه‌هاي موردنظر را راحت‌تر انجام دهند. آزمايشگاه‌هاي بِل و ام‌فاز هم اکنون در حال همکاري با دانشگاه روتگرز در زمينه بررسي ويژگي‌هاي شيميايي نوعي باتري ليتيومي هستند که در دوربين‌هاي ديجيتالي و دستگاه‌هاي تلفن همراه کاربرد دارد.
نانوباتري‌ها شايد به پيدايش منابع انرژي‌اي که به محيط زيست آسيب کمتري مي‌رساند منجر شوند؛ به اين دليل که اين منابع، حاوي ترکيباتي با ويژگي محبوس سازي الکتروليت هستند. به گفته کروپنکين در صورت استفاده از اين باتري‌ها، از نفوذ الکتروليت به زمين ، يا نشت آن به روي سربازان وقتي که مورد اصابت گلوله قرار مي‌گيرند، جلوگيري خواهد شد. سيمون مي‌افزايد به جاي سيليکون از نانوساختارهاي پلاستيکي هم مي‌توان استفاده و راه را براي ظهور نانوباتري‌هاي انعطاف پذير هموار كرد.
به عقيده کروپنکين، دانشمندان به دنبال جايگزين نمودن باتري‌هاي يکبار مصرف معمولي با نانوباتري‌ها نيستند؛ زيرا توليد باتري‌هاي معمولي بسيار کم هزينه است؛ در عوض دانشمندان به دنبال کاربردهاي مخصوص نانوباتري‌ها هستند؛ مثلاً حسگرهايي که از هواپيماهاي نظامي پرتاب مي‌شوند و شايد در طول عمر خود فقط يک يا دو بار از فرستنده‌هاي راديويي خود براي اعلام حضور مواد مزاحم مثل مواد سمي و تشعشعات، استفاده کنند. کروپنکين توضيح مي‌دهد که اين حسگرها اگر چيز جالبي پيدا نکنند طبعاًً چيزي براي مخابره کردن نخواهند داشت ولي اگر چيزي را حس کنند، براي مخابره و اعلام خطر آن به انرژي زيادي نياز خواهند داشت. در عوض، اين انرژي اضافي را مي‌توان براي مخابره اطلاعات در مسافت‌هاي بيشتر توسط تجهيزاتي که تغييرات محيطي را پايش مي‌کنند، به‌ کارگرفت، در نتيجه تعداد حسگرهاي مورد نياز را کاهش داد. از باتري‌هاي ذخيره اضطراري مي‌توان در اعضاي پيوندي، دستگاه‌هاي تلفن همراه، و قلاده‌هاي مخابره امواج راديويي مخصوص حيوانات اهلي نيز استفاده کرد.
پژوهشگران، ساخت مدل قابل شارژي از اين نانوباتري‌ها را نيز مدنظر قرار داده اند. يک پالس جريان الکتريکي مي‌تواند در سرتاسر يک نانوباتري تخليه شده حرکت کرده و موجب گرم شدن سطحي که الکتروليت روي آن قرارگرفته، شود. در نتيجه لايه نازکي از اين مايع بخار شده و قطراتي از آن به نانوساختار برمي‌گردد. کروپنکين معتقد است که حصول به اين هدف به طور نظري ممکن ولي در عمل دور از دسترس است. شرکت انتظار دارد که ظرف دو يا سه سال آينده نمونه‌هايي از اين نانوباتري‌هاي قابل شارژ را براي اولين نوع وفق دهنده‌ها (آداپتورها)، توليد کند. نانوباتري‌ها سرانجام نشان خواهند داد که چگونه منابع انرژي پا به پاي انقلاب کوچک سازي که چند دهه است ديگر صنايع الکترونيکي را به دنبال خود مي‌کشد، حرکت مي‌کنند.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 99 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

خلاصه :
روش‌هاي معمول براي تشخيص و درمان سرطان شامل جراحي، بافت برداري، شيمي درماني و پرتودرماني مي‌شود. جديدترين داروهاي ضدسرطان بر سلول‌هاي سالم و سلول‌هاي سرطاني تأثيرات تقريباً مشابهي دارند. اين امر منجر به بروز آثار مضر و مسموميت در تمام بدن مي‌شود. در نتيجه، استفاده از اين داروها اغلب باعث به وجود آمدن عوارض جانبي شديد در ساير بافت‌هاي بدن (مانند فروداشت مغز استخوان1، بيماري‌هاي عضلات قلب2 و مسموميت‌هاي عصبي) مي‌شود، به طوري که حداکثر ميزان داروي قابل مصرف را شديداً کاهش مي‌دهد.

روش‌هاي معمول براي تشخيص و درمان سرطان شامل جراحي، بافت برداري، شيمي درماني و پرتودرماني مي‌شود. جديدترين داروهاي ضدسرطان بر سلول‌هاي سالم و سلول‌هاي سرطاني تأثيرات تقريباً مشابهي دارند. اين امر منجر به بروز آثار مضر و مسموميت در تمام بدن مي‌شود. در نتيجه، استفاده از اين داروها اغلب باعث به وجود آمدن عوارض جانبي شديد در ساير بافت‌هاي بدن (مانند فروداشت مغز استخوان1، بيماري‌هاي عضلات قلب2 و مسموميت‌هاي عصبي) مي‌شود، به طوري که حداکثر ميزان داروي قابل مصرف را شديداً کاهش مي‌دهد. به علاوه به دليل توزيع گسترده دارو در سراسر بدن و حذف سريع آن از گردش خون، استفاده از مقادير زياد دارو اجتناب ناپذير بوده، نتيجتاً غيراقتصادي و اغلب باعث پيچيده شدن درمان مي‌شود [1].
دارورساني هدفدار موضوع جديدي نيست و به اوايل قرن بيستم، همزمان با طرح گلوله سحرآميز از سوي‌ ارليخ بر مي‌گردد، قدمت اين موضوع گواه محکمي بر جذابيت آن است، اما هنوز تهيه و به کارگيري آن براي آزمايش‌هاي باليني يک چالش بزرگ است. اين چالش شامل پيدا کردن هدف مناسب براي يک بيماري خاص؛ يافتن دارويي مناسب براي درمان بيماري مورد نظر؛ و پيدا کردن حاملي مناسب براي رسانش دارو به صورت فعال به آن مي‌باشد، به شکلي که اين حامل از سيستم ايمني بدن -که مواد خارجي را به سرعت از گردش خون حذف مي‌کند- در امان باشد. نانوذرات با پوشش محافظ براي دوري از سيستم ايمني بدن و ليگاندها براي هدف قرار دادن سلول يا بافت خاص، بسياري از ويژگي‌هاي لازم يک گلوله سحرآميز را برآورده مي‌سازند [2].
نانوذرات شامل انواع مختلفي از سامانه‌هاي کلوئيدي با مقياس زيرميکرون ( کوچکتر از 1 ميکرومتر) هستند، و ممکن است غيرآلي، ليپوزومي يا پليمري باشند. چندين دهه از اولين مطالعات روي سامانه‌هاي دارورساني نانوذره‌اي مي‌گذرد، و بسياري از ويژگي‌هاي آنها به عنوان حامل‌هاي دارويي مناسب به خوبي شناخته شده است. يکي از مزيت‌هاي اصلي نانوذرات، کوچکي اندازه آنها مي‌باشد، به طوري که آنها را قادر به عبور از موانع زيستي خاص مي‌کند. برتري ديگر چگالي بالاي عامل دارويي در آنها است، که مي‌توان از آن براي رسيدن به خصوصيات رهايش دارويي متفاوت استفاده نمود. به دليل وجود انواع مختلف روش‌هاي توليد نانوذرات، خصوصيات سطحي متفاوتي مي‌توان براي نانوذرات ايجاد کرد. از اين طريق ويژگي‌هاي ديگري نيز مثل اتصال

ليگاندهاي محافظ براي افزايش مقاومت نانوذرات در برابر سيستم ايمني بدن و نتيجتاً افزايش حضور آنها در گردش خون، و يا اتصال ليگاندهايي براي متصل شدن نانوذرات به سلول يا بافت هدف، به نانوذرات اضافه مي‌شود (شکل 1) [2].
تومورهاي سرطاني مجموعه اي از سلولهاي غيرطبيعي‌اند که به سرعت در حال رشد و تکثير مي‌باشند؛ به اين دليل آنها نسبت به سلولهاي سالم نياز بيشتري به مواد غذايي دارند. به عبارت ديگر تبادل مواد در عروق تومورهاي سرطاني بيشتر و شديدتر از عروق بافت‌هاي سالم است، و اين مسئله باعث مي‌شود تا در عروق اين بافت‌هاي سرطاني، فواصل بين سلولي بزرگ‌تري به وجود آيد، به طوري که حتي نانوذرات هم قادر به عبور از اين عروق مي‌شوند. همين امر، يعني عبور نانوذرات از عروق سرطاني و عبور نکردن از عروق سالم، باعث تجمع بيشتر نانوذرات در بافتهاي سرطاني مي‌شود (شکل 2). براي به حداکثر رساندن تجمع نانوذرات در بافت‌هاي سرطاني بايد آنها را از سيستم ايمني بدن دور نگه داشت تا توسط آن به سرعت از بدن دفع نشوند، و همچنين اندازه اين ناذرات بايستي در حدود 100 نانو متر باشد تا به طور خاص قادر به نفوذ در عروق تومور باشند، ضمن اينکه امکان نفوذ آنها در عروق سالم وجود نداشته باشد [3].

در هشتم فوريه سال 2005، اولين محصول دارورساني نانوذره‌اي به نام آبراكسان3 -که برپايه نانوذرات آلبوميني و حاوي داروي پاکليتاکسل4 مي‌باشد- را شركت آبراكسيس اونكولوژي5، كه زيرمجموعه شركاي داروساز آمريكا6 مي‌باشد، براي درمان سرطان سينه به بازار عرضه كرد. در اواخر سال 2004 خبر احتمال ورود اين دارو به بازار، قيمت سهام اين شركت را50 درصد افزايش داد و به شکلي اداره دولتي دارو و غذاي آمريکا (FDA)را ناگزير کرد که سرفصل جديدي از داروهاي درماني را به وجود آورد. ورود آبراكسان نشان دهنده اين امر است كه ايده گلوله سحرآميز در حال تبديل شدن به واقعيت مي‌باشد [4].
از سال 1382، بعد از شروع مطالعه و تحقيق در زمينه نانوذرات زيستي در گروه بيوتکنولوژي دانشکده فني و مهندسي دانشگاه تربيت مدرس و توليد موفقيت آميز نانوذرات پروتئيني [5، 6]، طرح‌هايي براي رسيدن به يک سامانه دارورساني در درمان سرطان برپايه نانوذرات پروتئيني طراحي شده، با کمک استادان و دانشجويان کارشناسي ارشد و دکتري گروه در حال انجام مي‌باشد.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 53 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

کاملاً واضح است که فناوري‌نانو رويداد بسيار خوبي براي علوم فيزيکي و پژوهش‌هاي مهندسي است و موجب به وجود آمدن فضاي خوش بينانه‌ و بديعي در زمينه سرمايه‌گذاري در تحقيق و توسعه فناوري‌هاي جديد شده است. متجاوز از 1. 2 ميليارد دلار از بودجه ايالات متحده به برنامه پيشگامي ملي فناوري‌نانو (NNI) در سال 2007 اختصاص داده شده است. بنابراين ميزان سرمايه‌گذاري دولت آمريكا از زمان شروع اين برنامه (سال 2001) تاكنون به بيش از 6. 5 ميليارد دلار رسيده است.
از آنجايي‌ که دامنه کاربرد نانومواد کمي بيشتر از ساير محصولات فناوري‌نانو برآورد مي‌شود، اين موضوع مي‌تواند يک موقعيت خوب براي محيط زيست و همچنين نوع بشر به‌شمار آيد؛ البته امکان دارد که اين طور هم نباشد. نگراني‌هايي که در مورد مجهولات اين فناوري وجود دارد، ديد مثبت نسبت به قابليت‌هاي آن را تحت تأثير قرار داده است.
گزارش‌هاي رسانه‌اي در مورد تحقيقاتي كه احتمالاَ اجسامي غير قابل کنترل را درسراسر جهان پراکنده خواهد نمود، به بخشي از ترديدها و هراس‌ها بدل شده است؛ در همين راستا و به منظور تلاش براي رفع اين نگراني‌ها، محققان علاقه‌مند براي انجام تحقيقات در جهت جمع‌آوري هر چه بيشتر اطلاعات راجع به رفتارهاي احتمالي که ممکن است نانومواد در طول دوره حياتشان از خود نشان دهند، فرا خوانده مي‌شوند. نماينده‌هاي تعيين شده هم اکنون کار خود را براي ارزيابي اينکه چه گام‌هايي براي دستيابي به اطلاعات کامل و کنترل مواد نانومهندسي ممکن است مورد نياز باشد، آغاز نموده‌اند.
عمل‌گرايان و اصول‌گرايان اخلاقي تا زماني که مخاطرات بالقوه محصولات فناوري‌نانو به طور کامل روشن نشود، همواره دولت را به اعمال تحريم در مورد تحقيقات بيشتر در زمينه اين فناوري ترغيب مي‌نمايند. پس مشکل چيست؟ ويژگي‌هاي جديد نانومواد، خود فاکتوري براي افزايش نگراني‌هاي عمومي در مورد سلامتي است. کامپوزيت‌هاي نانوساختار، پودرها و روکش‌ها، همگي از يک سطح مخصوص بسيار وسيع‌تراز مواد مشابه‌شان در فرم حجيم (BULK) برخوردارند که اين ويژگي موجب واکنش‌پذيري بيشتر نانومواد مي‌شود.
همين واکنش‌پذيري است که زمينه کاربرد هرچه بيشتر نانومواد را فراهم آورده است. اما اين به اين معني نيز هست که موادي که در حالت حجيم کاملاً بي‌خطر به نظر مي‌رسند، ممکن است در مقياس نانو رفتارهاي غير منتظره‌اي از خود نشان دهند. البته موضوع تنها اين نيست، يکي از مهم‌ترين خطرات ناشي از کاربرد نانوذرات، احتمال استنشاق يا بلعيدن راحت‌تر اين مواد نسبت به مواد در حالت حجيم است.


طبق گفته پيتر هاتو (Peter Hatto) ، دارنده کرسي استادي در بخش فناوري‌نانوي مؤسسه استانداردهاي بريتانيا (BSI) و سازمان بين‌المللي استاندارد سازي (ISO) مناسب‌ترين مثالي که مي‌توان در اين مورد ذکر نمود، نانوذرات طلاست. ذرات طلايي که تنها 3 نانومتر قطر دارند خواص کاتاليستي بسيار پيشرفته‌اي از خود نشان مي‌دهند، در حالي که ذرات طلا در مقياس‌هاي بزرگ‌تر به‌طور کل فاقد خواص کاتاليستي هستند. حال با در نظر گرفتن همين خاصيت کاتاليستي قوي طلا در حالت ذره‌اي، چنانچه توسط فردي استنشاق شود و به درون بدن وي برود، مي‌توان تصور کرد که چه اتفاقي براي ريه‌هاي وي خواهد افتاد؟ يا چنانچه ذره حرکت کرده و به ساير نقاط بدن مانند جگر يا طحال برود و در آنجا تجمع نمايد چه روي خواهد داد؟ چه استنباط‌هايي از اين پرسش‌ها مي‌توان داشت؟

کشف زمينه‌هاي متعارف
فقط تعداد معدودي از محققان، توليدکنندگان مواد، يا نظارت‌کنندگان با انجام تحقيقات بيشتر در جهت آشکارسازي تأثيرات متقابل اين مواد با محيط، مخالفند؛ زيرا اين اطلاعات پس از جمع‌آوري مي‌تواند به منظور پيش‌بيني خطرات ناشي از اين مواد استفاده شود. اما بايد بدانيم که قبل از هر قدمي، در ابتدا جامعه به يک توافق همه‌جانبه در مورد سيستم‌هاي تشريح و طبقه‌بندي نانومواد، و نيز روش‌هاي اندازه‌گيري عملي نياز دارد. بدون دستيابي به چنين توافقي اعمال هر گونه محدوديتي ناممکن خواهد بود.
بنابر گفته هاتو، استاندارد‌سازي در مرحله اول بايد در خصوص زبان‌هاي بسياري که براي توصيف اين دسته جديد ازمواد به کار مي‌رود، آغاز شود. فقدان اصطلاحات علمي دقيق و جامع در اين زمينه را بخش‌هاي بسياري تشخيص داده‌اند مانند انجمن و فرهنگستان سلطنتي مهندسي، که در سال 2003 از سوي دولت بريتانيا براي تحقيق و جمع‌آوري اطلاعات در مورد فرصت‌ها و ابهامات علوم و فناوري‌نانو تعيين شدند.
محصولات مهندسي نانو، نانومواد و نانوذرات دقيقاً چه هستند؟ اصطلاح نانو عموماً براي هر ذره‌اي از ماده با قطر کمتر از 100 نانومتر يا براي هر ماده‌اي با اندازه ظاهري کمتر از 100 نانومتر به کار مي‌رود. اما اين تعريف صريح و به‌ظاهر ساده، همواره مي‌تواند موجب بروز ابهاماتي شود. به گفتهه هاتو چنانچه از ذرات پودر موجود درون يک بطري تنها 50 درصد آنها کوچک‌تر از 100 نانومتر باشند باز هم مي‌توان به اين پودر اصطلاح نانوپودر را اطلاق نمود؟ يا مي‌توان تمام ذرات محتوي اين بطري را نانوذره ناميد؟ اينها نمونه‌اي از سؤالات و موضوعاتي هستند که نياز به بررسي دارد.
طبق گفته بنکو (Benko) از مؤسسه ملي استاندارد‌هاي آمريکا (ANSI) نبود يک واژه نامه متعارف درحوزه علوم و فناوري‌نانو مسئله‌اي گيج‌کننده است، چراکه محققاني از زمينه‌هاي بسيار متفاوت به سمت فناوري‌نانو جذب مي‌شوند و فقدان واژه‌نامه مشترک در اينجا مشکلي بزرگ است.
فناوري‌نانو دانشي بين رشته‌اي ‌است که شاخه‌هاي علمي مختلفي مانند شيمي، زيست‌شناسي، الکترونيک، فيزيک، و غيره را در بر مي‌گيرد. بنابراين معضل‌ موجود اين است که درباره يک موضوع هر کس به زبان خودش، که با ديگري تفاوت دارد، صحبت مي‌کند.
به گفته کلايتون تياگ (Clayton Teague) ، رئيس اداره ملي هماهنگ‌سازي فناوري‌نانو در ايالات متحده، ايجاد يک زبان استاندارد براي فناوري‌نانو، مزيت‌هاي بسياري به دنبال خواهد داشت. به اين ترتيب بهترين محققان با گرايش‌هاي مختلف علمي قادر خواهند بود با بهترين و مؤثرترين روش ممکن با يکديگر گفت و گو و تبادل نظر کنند. همچنين مقايسه نتايج تحقيقات بخش‌ها و مراکز مختلف نيز به آساني انجام مي‌پذيرد. از سوي ديگر ايجاد تعاريف استاندارد شده در زمينه معاملات تجاري، چه خريد و چه فروش محصولات، تأثير مثبت دارد به اين نحو که هنگام انجام معامله هر کس دقيقاً مي‌داند که چه چيزي را معامله مي‌کند.
عاملان اعطاي حق ثبت اختراع هم به نحوي ديگر از مزيت‌هاي اين استانداردسازي بهره‌مند مي‌شوند، به اين صورت که با برخورداري از يک‌ دسته متعارف از اصطلاحات مربوطه، تشخيص اينکه آيا يک نانوماده ذاتاً جديد است يا نه، بسيار آسان مي‌‌شود. در عين حال بايد به اين نکته توجه داشت که وضع هرگونه قانوني در مورد اصطلاحات تنها در صورتي امکان‌پذير است که قانون‌گذاران، محققان و بخش صنعت، هر سه بر روي آن توافق نظر داشته باشند و آن را درک نمايند.
به عقيده تياگ ايجاد استانداردهايي در مورد خصوصيات مواد نيز مزيت‌هايي تجاري را در پي خواهد داشت. به اين صورت که، چنانچه بتوان محصولات نانومهندسي را برچسب گذاري نمود، هنگام معامله مي‌توان تطابق مشخصات محصول را با استانداردهاي وضع شده - به عنوان مثال از لحاظ شکل، اندازه و ميزان خلوص - کنترل كرد؛ اين استانداردها هم براي فروشندگان محصولات نانو و هم خريداران آنها سودمند است.
به عنوان مثال چنانچه هنگام فروش يک‌ جاي تعدادي نانولوله کربني، خريدار در مورد ميزان خلوص محصول و يا چندجداره و تک جداره بودن آنها سؤال نمايد، به چه نحو مي‌توان پاسخگو بود؟ اما چنانچه ما يک سري از تکنيک‌هاي تحليل استاندارد را براي آزمايش محصول در اختيار داشته باشيم، با ثبت مشخصات نانومواد بر روي آنها به راحتي قادر خواهيم بود به اين گونه سؤالات مشتري پاسخ دهيم.
چنانچه موضوع مقررات حاکم برساخت مواد و يا کنترل عوارض زيست محيطي آنها مطرح شود، روش‌هاي تجزيه و تحليل استاندارد باز هم بسيار حياتي خواهد بود. اين روشي است براي تنظيم يک محدوده ايمني و نيز جلوگيري از نقض محدوديت.
هاتو اين موضوع را به اين صورت توضيح مي‌دهد که چنانچه قانون، شما را ملزم به داشتن فقط تعداد X تا از يک ماده خاص نمايد، شما براي رعايت اين قانون به يک روش اندازه گيري معتبر و استاندارد نياز خواهيد داشت.
به گفتهه تياگ، در حال حاضر هيچ روش منطقي و قابل قبولي براي سنجش دقيق نانومواد وجود ندارد. اکثريت مردم معتقدند که روش‌هاي قديمي مورد استفاده براي ذرات با مقياس بزرگ‌تر را نمي توان براي نانومواد به کار برد. روش‌هاي متداول مونيتورينگ قادرند جرم متراکم شده ذراتي با ابعاد ميکرون و بزرگ‌تر را بر اساس واحد حجم نمونه‌اي از هوا اندازه‌گيري نمايند. واضح است که تعيين اين کميت در مورد نانوذرات با استفاده از روش ذکر شده بسيار مشکل است.
به سوي استاندارد سازي
هم اکنون در سراسر دنيا گام‌هايي به سمت استاندارد سازي برداشته شده است. در اين زمينه، چين، با وضع 8 استاندارد ملي در زمينه فناوري‌نانو، قدري از سايرين جلوتر است. در سال 2001 وزارت علوم و فناوري چين براي نخستين بار اعلام كرد که هدفش تعيين استانداردهايي در مورد تحقيقات فناوري‌نانو است. مؤثر واقع شدن طرح اين هشت استاندارد و نيز ديگر استانداردهايي که در پي آن ايجاد خواهد شد، منجر به تأسيس يک سازمان جديد با نام کميته ملي استانداردهاي فناوري‌نانو گرديد.
ANSI در ايالت متحده نيز در آگوست سال 2004 اقدام به تشکيل هيئت استانداردهاي فناوري‌نانو نمود. مؤسسه استانداردهاي ايالات متحده خود مسئول تعيين و ايجاد استانداردها نيست اما وظيفه سرپرستي و پشتيباني فعاليت‌هاي ديگر سازمان‌هاي توسعه استانداردها (SDOها) را بر عهده دارد.
هيئت فناوري‌نانوي ANSI، چارچوبي را ايجاد کرده که در آن هر کدام از سرمايه‌گذاران مي‌توانند به منظور تقويت و تسريع روند توسعه استانداردهاي حوزه تحقيق و توسعه و تجاري‌سازي فناوري‌نانو به طور مشترک فعاليت نمايند.
به گفته بنکو، اين هيئت فعاليت خود را با مشخص کردن شش حوزه گسترده که بيشتر از بقيه نيازمند استانداردسازي بودند آغاز نمود. بالاترين اولويت‌ها به ترتيب عبارتند از:

جدول 1- ترکيب كميته فني فناوري نانو در ISO  (ISO TC 229)

دبير

انگلستان

کشورهاي شرکت کننده

استراليا، بلژيک، برزيل، کانادا، چين، دانمارک، فنلاند، فرانسه

آلمان، هند، ايران، اسرائيل، ژاپن، کره، مالزي، هلند

لهستان، روسيه، اسپانيا، سوئد، سوئيس، تايلند، ايالات متحده آمريكا

کشورهاي ناظر

آرژانتين، جمهوري‌ چک، مصر، استوني، هنگ‌کنگ، چين، ايتاليا، مراكش، سنگاپور، اسلوواکي، ونزوئلا

  • لغت‌شناسي عمومي براي علوم و فناوري نانو؛
  • لغت‌شناسي سيستماتيك براي ساخت مواد و ترکيبات؛
  • اثرات سمي، آسيب‌هاي محيطي و ارزيابي مخاطرات؛

علم اندازه گيري (مترولوژي) ، روش‌هاي تجزيه و تحليل و نيز روش‌هاي استاندارد سنجش.
دو موضوع بعدي که داراي اهميت بوده، ولي ضروري نيستند:
  • فرايندها و ساخت؛
  • مدل‌سازي و شبيه‌سازي.

ANSI، همچنين يک گروه مشاوره فني، (TAG) معتبر را براي سازمان استاندارد‌سازي بين‌المللي (ISO) تشکيل داد که کميته فني آن (ISO TC 229) در خرداد 1384 (ژوئن 2005) فعاليتش را در خصوص فناوري‌نانو آغاز نموده است. زمينه‌هايي که از سوي ISO نيازمند استانداردسازي تشخيص داده شدند بسيار شبيه به زمينه‌هاي معرفي شده توسط ANSI هستند، با اين‌حال اعضاي کميته ISO موظف به تنظيم استانداردهاي خودشان هستند.
اهداف تعيين شده براي فعاليت کميته استاندارد‌سازي در بردارنده موارد زير است:
درک و کنترل مواد و فرآيندها در مقياس نانو
به کارگيري خواص مواد نانومقياس که متفاوت از خواص اتم‌هاي منفرد، مولکول‌ها و مواد در حالت حجيم هستند و قادرند مواد، ابزارها و سيستم‌هاي پيشرفته‌اي را به وجود آورند.
فعاليت در جهت توليد استانداردها ميان 24 مؤسسه ملي استاندارد‌ از کشورهاي عضوISO که به اعضاي شرکت کننده مشهورند (جدول 1) تقسيم خواهد شد. دسته دوم ناظران، شامل نمايندگاني از 8 کشور ديگرند که نظارت حاشيه‌اي دارند و همواره از پيشرفت‌هاي کميته مطلع هستند. دسته سوم، اعضاي ارتباطي هستند که چنانچه داراي منافع مشترکي با گروه باشند، مورد مشورت و همفکري قرار مي‌گيرند.
در مورد دسته سوم، به گفته هاتو، اين روابط مي‌تواند داخلي باشد، مانند ارتباط با ديگر هيئت‌هاي فني ISO يا ICE (کميسيون بين‌المللي الکترونيک) ، يا ممکن است خارجي باشد مانند ارتباط با سازمان توسعه و همکاري اقتصادي (OECO) ، کميسيون اروپايي (EC) ، يا سازمان‌هاي مهم ديگر.
فعاليت‌هاي ISO در جهت توليد استانداردهاي جديد توسط سه گروه به عهده گرفته شده است که در حال حاضر در اين زمينه مشغول به فعاليت هستند و توسط سه کشور کانادا، ايالات متحده و ژاپن سرپرستي مي‌شوند. فعاليت آنها بر روي موضوعات زير متمرکز مي‌باشد:
توليد واژگان علمي يا فني و تهيه فهرست علائم و اختصارات؛
اندازه‌گيري و تعيين مشخصات
سلامت، ايمني و محيط زيست.
تصويب هر استاندارد پيشنهادي در هريک از اين مقولات، نياز به تاييد حداقل پنج عضو مشترک در سازمان خواهد داشت. به گفته هاتو، اين يک فرايند کاملا اعضا محور است.
ايجاد استانداردهايي که در سطح بين‌المللي مورد توافق قرار گيرد، بسيار طولاني‌مدت است. توليد و تكميل يک استاندارد از سوي ISO مي‌تواند 3 سال به طول بينجامد. هرچند روند توليد استانداردهاي اروپايي سريع‌تراست اما اين منوط به توافق ميان اعضاي مشترک است.
انتشار استانداردهاي پيشنهاد شده يا اسناد موقت بر روي سايت‌هاي اينترنتي مي‌تواند عاملي براي تسريع روند پذيرش استانداردهاي جديد و در نهايت تأييد و تصويب آنها باشد. هاتو مي‌گويد، ما ظرف 18 ماه آينده منتظر تصويب يک، دو و شايد سه سند مربوط به اصطلاحات فني يا علمي هستيم، که در برگيرنده جنبه‌هاي مختلفي ‌باشد. هرچند که ممکن است آنها استانداردهاي کامل ISO نباشند.
علاوه بر آن استفاده از ديگر انواع انتشارات مانند مشخصات عمومي، PAS، يا مشخصات فني، TS، که در اصل طرح‌هايي در جهت توسعه هر چه بيشتر هستند نيز مي‌تواند مناسب‌ باشد.
نکته مهم اينجاست که وظيفه استانداردها کپي کردن نيست، زيرا اين امر مي‌تواند منجر به ساخت معيارهاي مشابه و در عين حال متفاوت براي اصطلاحات و وروكش‌هاي اندازه‌گيري شود. به گفته هاتو اين خطر بزرگ وجود دارد که سازمان‌هاي زيادي وارد ميدان شده و هر کدام شروع به ايجاد استاندارد نمايند.
مي‌توان گفت خطر وجود تکرار در زمينه ايجاد استانداردها در ايالات متحده بيشتر از هر کجاي ديگر است؛ چراکه در ايالات متحده حدود چند صد سازمان توسعه ستاندارد وجود دارد که همگي توسط ANSI به رسميت شناخته شده‌ و معتبر هستند. مؤسسه ملي استاندارد مي‌تواند نظر و دستوري را پيشنهاد دهد، اما کليه مراحل بعدي از جمله ساخت و ساير مراحل تکميلي بر عهده تشکيلاتي ويژه است. به ‌عنوان مثال مؤسسه مهندسي برق و الکترونيک (IEEE) ، تنها يک استاندارد شناخته شده آن هم در مورد خواص الکتريکي نانولوله‌هاي کربني دارد.
IEEE 1650 تجهيزات و روش‌هاي اندازه‌گيري سيگنال‌هاي سطح پايين، مربوط به ابزارهاي نانولوله‌اي را معرفي مي‌کند. يک استاندارد تکميلي، شامل ميزان خلوص و ترکيب مواد IEEE 1690 در دست ساخت است. هيئت E56 در انجمن مواد و آزمايش‌هاي آمريكا (ASTM) در حال تحقيق و جست و جوي استانداردهايي در زمينه فناوري‌نانو و نانو مواد است.
بنابر گفته هاتو، نکته قابل توجه اين است که ISO تنها نهاد متولي استاندارد که از سوي سازمان جهاني تجارت به رسميت شناخته شده است و اين مفاهيم مهمي را در بر دارد. چنانچه کشوري استانداردهاي داخلي بسيار محکم‌تر از استانداردهاي کشورهاي همسايه‌اش وضع نمايد، اين خود مي‌تواند يک مانع فني براي تجارت به شمار آيد. توافقات بين‌المللي بر روي استانداردها از بروز چنين مسائلي جلوگيري خواهد نمود.
اجـــرا
ايجاد استانداردها به معناي الزام در رعايت قوانين مقرر توسط استفاده‌کنندگان از مواد و ابزارهاي نانومهندسي نيست و تنظيم چنين قوانيني فعلاً به زمان نياز دارد. بسياري از بحث‌هاي مرتبط با خطرات ناشي از فناوري‌نانو، بر روي کاربردهاي آينده اين فناوري که تاکنون تحقق نيافته‌اند، متمرکز است. ايجاد خط‌کش‌هايي براي کنترل اين‌گونه طرح‌ها و سيستم‌ها، که در حال حاضر فقط به صورت تئوري و به عنوان فرضيه‌ مطرح هستند، کار بسيار مشكلي است.

مکانيزم‌هاي واکنش‌هاي امکان‌پذير نانو‌ مواد در بافت‌هاي زيستي.
اين مثال‌ها، اهميت ترکيب مواد، ساختار الکترونيکي، اجزاي متصل به سطح (مثلاَ اجزاي فلزي)، پوشش‌هاي سطحي (فعال يا منفعل)، انحلال‌پذيري (شامل اجزاي سطحي و پوشش‌ها) و برهم کنش‌هاي متقابل را با ديگر عوامل محيطي (مانند فعال‌سازي با اشعه فرابنفش) نشان مي‌دهد.
 

به گفته هاتو، اولين دسته از قوانين بايد بر روي موضوعات ملموس‌تر، مانند کاربرد و توليد ذرات نانومقياس، متمرکز باشد. موضوع استنشاق ناخواسته محصولات نانوذره‌اي، به عنوان مثال ذرات حاصل از احتراق سوخت در موتور ديزل، نگراني مديران را در مورد سلامت افراد برانگيخته است. بنابراين انتشار ذرات با چنين ابعادي (در مقياس نانو) که ممکن است دربر دارنده اثرات سمي غير قابل پيش‌بيني باشند، نگراني بجايي است.
مسلماً با توجه به تازگي فناوري‌نانو، به مجموعه قانون‌گذاري جديدي نياز است. به گفته تياگ، چهار واحد از بزرگ‌ترين سازمان‌‌هاي محافظتي در ايالات متحده، به اداره ملي هماهنگي فناوري‌نانو اعلام کرده‌اند که درحال حاضر به سيستم‌هاي کافي براي کنترل مواد جديد مجهز هستند.
به عنوان مثال سازمان حفاظت محيط زيست (EPA) به طور داوطلبانه برنامه‌اي را براي شرکت‌هاي توليد‌کننده نانومواد ايجاد نموده است که با استفاده از آن فعاليت‌هاي اين شرکت‌ها را که بايد در چارچوب قوانين ايالات متحده در مورد مواد سمي باشند، کنترل مي‌نمايد.
شوراي سياست‌گذاري علمي سازمان حفاظت از محيط زيست در دسامبر سال 2004، گروه کاري ويژه‌اي را به موازات فعاليت‌هاي اين سازمان تشکيل داد تا مشخص نمايد که چه گام‌هايي براي تضمين حفظ سلامت بشر و محيط زيست در مقابل محصولات فناوري‌نانو، بايد برداشته شود. اداره کل غذا و داروي ايالات متحده (FDA) نيز در حال حاضر انجمن علاقه‌مندان به فناوري‌نانو (NTIG) را در اختيار دارد. اين گروه هر سه ماه جلساتي را به منظور برقراري ارتباط مؤثر ميان مراکز مختلف برگزار مي‌کند که مي‌تواند شامل کنترل توليدات مبتني بر فناوري‌نانو يا محصولات شامل نانو مواد باشد.
اظهار نظرهاي ارائه شده در مورد نانو مواد از سوي FDA، مؤسسه ملي سلامت و ايمني شغلي ايالات متحده (NIOSH) و کميسيون ايمني محصولات مصرفي (CPSC) در وب‌سايت‌هاي اين سازمان‌ها در دسترس است.
تياگ معتقد است که هنوز براي اعمال کنترل‌هاي اجباري بسيار زود است. حجم بسيار زيادي از اطلاعات در مورد زيان‌هاي بالقوه مطرح شده در مورد مواد نانومهندسي هنوز مغشوش، متناقض و ناهماهنگ است و وضع هرگونه قانوني در اين مورد بايد ملزم به انجام توافقات علمي باشد.
به پيشنهاد (آندره نيل) استاد داروسازي دانشگاه کاليفرنيا، و مسئول بررسي اثرات سمي بالقوه نانومواد، قانون‌گذاران در حال حاضر نيز مي‌توانند با استناد به دستاوردهايي که تاکنون به دست آمده، کارشان را آغاز نمايند. به اعتقاد وي هنوز هيچ مدرکي مبني بر وجود ارتباط ميان مواد نانومهندسي و يک فرايند بيماري‌زاي معين وجود ندارد، اما اين، دليلي براي خوشنودي نيست، چرا که مکانيزم‌هاي امکان‌پذير بسياري مبني بر وجود سميت در نانومواد (مثال‌هاي نشان داده شده در نمودار 3) وجود دارد که نيازمند تحقيق و بررسي است.
به گفته نيل، ما بايد تمامي توان علمي و دانشگاهي را براي کشف اين موضوع به خدمت بگيريم. اين سخن آخر نخواهد بود و جنبه‌هاي بسيار زياد ديگري وجود دارد که ما بايد تمامي آنها را در حالي که هنوز پديدار نشده‌اند در نظر بگيريم، البته با توجه به نبود اطلاعات در مورد چيستي و چگونگي اين جنبه‌ها، کار بهتر و محتاطانه‌تر اين است که منتظر بمانيم.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 49 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

مقدمه
رفتار ماده در مقياس مياني نانومتري (يعني مابين مقياس آنگستروم تا مقياس ميکروني) تفاوتي بنيادي با رفتار آن در ديگر مقياس‌ها دارد و کنترل اين رفتار با کمک فناوري‌نانو موجب پديدآمدن انبوهي از خواص مفيد مي‌گردد، که مي‌توانند منافع تجاري فراواني را نيز به همراه داشته باشند. در ذيل دو عرصه تحقيق و توسعه فناوري‌نانو که به اعتقاد ما از جذابيت بيشتري براي صنعت پتروشيمي کشور برخوردار مي‌باشند، پيشنهاد مي‌گردند. عرصه اول به بهره‌گيري از محصولات فناوري‌نانو در بهبود فرايندها و عرصه دوم به محصولات جديد مبتني بر فناوري‌نانو مربوط مي‌شود.
1. نانوکاتاليزورها و مواد نانوحفره‌اي
1-1. مقدمه
فناوري‌نانو نويدبخش بهبود جهش‌آور کاتاليزورهاست و وجود کاتاليزورهاي کارا و انتخاب‌پذير به معناي کاهش تصاعدي هزينه‌هاي جاري و ثابت واحدهاي پتروشيمي است (مثل حذف محصولات جانبي و درنتيجه واحدهاي جداسازي، عدم استفاده از فلزات گران‌بها، انجام واکنش‌ در شرايط دما و فشار ملايم‌تر، و پايداري کاتاليزور).
در فرايندهاي کاتاليزوري مختلف معمولاً از پايه‌هاي بسيار متخلخلي استفاده مي‌شود، که اندازه حفرات آنها در حد نانومتر است. با اين وجود تنها مواد موسوم به زئوليت‌ها داراي اندازه حفره کاملاً تعريف‌شده‌اي مي‌باشند. به عنوان مثال هم‌اکنون در صنعت پتروشيمي، اندازه دقيق حفرات زئوليت Y باعث واکنش انتخابي و بسيار اقتصادي ايزومريزاسيون زايلن‌ها به پارازايلن مي‌گردد. با اين حال زئوليت‌هاي متداول با مشکلات زيادي همچون محدوديت قطر حفره و ناپايداري شيميايي و حرارتي روبرو مي‌باشند. در اين راستا در چند سال اخير پيشرفت‌هايي روي ساخت زئوليت‌هاي بهتري همچون MCM-48 و برخي از پايه‌هاي منظم ديگر صورت پذيرفته است.
مواد نانوحفره‌اي منظم نه‌تنها باعث انتخاب‌پذيري واکنش‌هاي شيميايي مي‌شوند، بلکه پايه ذاتاً ارزاني براي جذب يا فيلتراسيون مولکول‌هاي پيچيده به حساب مي‌آيند. مثلاً پيشرفت‌هايي که در زمينه غشاهاي آلوميناي آندي فقط در دو سه سال اخير صورت گرفته است، رؤياي رآکتورهاي غشايي (MR) را امکان‌پذير ساخته است.
در صورتي که پايه‌هاي نانوحفره‌اي به‌خوبي توسعه يابند، مي‌‌توان از يکي ديگر از امکانات فناوري‌نانو يعني نانوخوشه‌ها در کاتاليزورها سود جست. خوشه‌هايي که از 12 تا 50 اتم تشکيل شده باشند، خواصي متفاوت با اتم‌هاي منفرد و مواد توده‌اي دارند. اين خوشه‌ها به عنوان اتم‌هاي مجازي مي‌توانند خواصي را از خود بروز دهند که هيچ‌ يک از عناصر جدول تناوبي نداشته باشد؛ از همين رو از نانوخوشه‌ها مي‌توان به عنوان کاتاليزورهايي با خواص نوين استفاده کرد. به عنوان مثال در فرايندي همچون GTL عليرغم آزمايش تمام عناصر جدول تناوبي در ترکيب کاتاليزورها، هنوز انتخاب‌پذيري واکنش بسيار پائين است.
علاوه بر اين‌ها مدل‌ها و تئوري‌هاي جديد نانومقياس امکان شبيه‌سازي دقيق رفتار نانوساختارهاي مختلف را پديد آورده است. از اين‌رو مي‌توان پيش از ساخت و آزمايش گران‌قيمت نانوکاتاليزورها، آنها را در يک محيط مجازي آزموده و از انجام آزمايش‌هاي غيرضروري پرهيز کرد.
1-2. نحوه درگيري صنعت پتروشيمي در نانوکاتاليزورها

ضميمه - عرصه‌هاي پيشنهادي براي صنعت پتروشيمي کشور

عرصه‌هاي پيشنهادي

پروژه‌هاي پيشنهادي

مزايا و منافع

نحوه ورود کشور

علت

نانوکاتاليزورها و مواد نانوحفر ه‌اي

مواد نانوحفره‌اي (مقاوم به حرارت) داراي اندازه حفرات کاملاً  تعريف‌شده؛

تهيه، تعيين مشخصات و بررسي نحوه کاتاليز خوشه‌هاي فلزي کاتاليزوري با اندازه و شکل کاملاً تعريف‌شده درون انواع مواد متخلخل؛

شبيه‌سازي نانوکاتاليزورها پيش از تجربه آزمايشگاهي؛

جذب کاراي پساب‌هاي جيوه با SAMMS ؛

فيلتراسيون‌هاي بسيار کارا با مواد نانوحفره‌اي منظم

کاهش تصاعدي هزينه‌هاي جاري و ثابت واحدهاي پتروشيمي (حذف محصولات جانبي و درنتيجه واحدهاي جداسازي، عدم استفاده از فلزات گران‌بها، انجام واکنش‌ در شرايط دما و فشار ملايم‌تر، پايداري کاتاليزور)

اختصاص حدود 30 جايزه سالانه به تحقيقات برتر داخلي در اين زمينه جهت ايجاد يک پايگاه علمي قدرتمند در کشور براي بهره‌برداري‌هاي ميان و درازمدت پتروشيمي کشور

قرار داشتن در مرحله تحقيقات بنيادي؛

گستردگي عرصه و غيرقابل پيش‌بيني بودن راهکارهاي علمي مختلف آن؛

امکان‌پذيري انجام اين تحقيقات در داخل کشور

نانوکامپوزيت‌هاي پليمري

نانوکامپوزيت‌هاي آلي- آلي (هسته- پوسته)؛

نانوکامپوزيت‌هاي معدني- آلي (نانوذره سيليکاتي)؛

پايش قيمت جهاني نانوساختارها براي توليد نانوکامپوزيت‌هاي محتمل مبتني بر آنها

فرصت بازاري بسيار بزرگ

تهديد بازاري بسيار بزرگ (افت فوق‌العاده مصرف پلاستيک‌هاي معمولي و فلزات آهني)

اثرات اقتصادي جانبي کاهش مصرف سوخت خودروها

مشارکت در تحقيق و توسعه يک مؤسسه يا دانشگاه پيشتاز در اين زمينه

مشخص‌بودن دورنماي تجاري؛

ضعف داخلي در امر توسعه فناوري؛

به‌روزبودن و داشتن آمادگي نسبت به تحولات اين عرصه؛

کاهش ريسک سرمايه‌گذاري


با وجود آن که ساخت کاتاليزورها، جزو صنعت پتروشيمي نيست، اما بايد پذيرفت که هيچ بخشي از صنعت به اندازه پتروشيمي از مزاياي نانوکاتاليزورها (به عنوان هسته اصلي اين صنعت) منتفع نمي‌شود.
مزاياي نانوکاتاليزورها واقعاً تکان دهنده است.
اگرچه عرصه تحقيق کاتاليزورها، عرصه‌اي گسترده و با ريسک بالا مي‌باشد، اما وسعت کار و تبعاً ريسک نانوکاتاليزورها (به عنوان بخش کوچکي از کل کاتاليزورها) کمتر است.
مدل‌سازي‌هاي نانومقياس باعث کاهش آزمايش‌هاي تجربي و به عبارتي سرمايه‌گذاري مي‌گردد.
در صورتي که تنها يک ماده نانوحفره‌اي منظم ساخته شود، از آن مي‌توان به عنوان پايه‌اي در ساخت انواع کاتاليزورها و فيلتراسيون‌هاي پيشرفته ديگر سود جست.
ارزش افزوده اين مواد بسيار بالاست و نيازمند واحدهاي توليدي خيلي بزرگي نمي‌باشند.
گلوگاه اين عرصه، بخش تحقيقات بنيادي است، که هم به‌راحتي در کشور ما قابل انجامند و هم گستره‌اي وسيع و غيرقابل پيش‌بيني دارد (بعيد نيست يک ابتکار ساده سبب پيشتازي پتروشيمي کشور در يک عرصه خاص شود).
صنعت پتروشيمي کشور اگرچه متولي تحقيقات نيست، ولي مي‌تواند به عنوان پيشران اين عرصه به خريد نتايج پژوهشي موفق اقدام کند. به عنوان مثال، اين صنعت مي‌تواند سالانه تعدادي جايزه به مقالات پژوهشي برتر در اين عرصه اعطا کند، تا پايه علمي کشور در اين عرصه در راستاي منافع پتروشيمي تقويت شود. واريز شدن اين وجوه سبب مي‌شود آزمايشگاه‌هاي تحقيقاتي شايسته به سکوهاي توسعه فناوري کشور تبديل شوند. طبيعي است که نتايج پژوهشي بسيار جذاب مي‌توانند با حمايت پتروشيمي وارد مرحله توسعه و ساخت پايلوت شوند (براي اطلاعات بيشتر ضميمه را ببينيد).
2. عرصه نانوکامپوزيت‌هاي پليمري
2-1. مقدمه
گذشته از هواپيماها، اکثر وزن ديگر وسايل نقليه را، مواد فلزي سنگيني همچون فولاد تشکيل مي‌دهند. گسترش صنعت خودروها و افزايش فزاينده مصرف سوخت، محرک صنايع خودروسازي براي سبک‌سازي خودروها بوده است. با اين وجود تاکنون جايگزين ارزان‌قيمتي براي فلزات آهني پيدا نشده بود. اخيراً توجه فوق‌العاده‌اي به سمت نانوکامپوزيت‌هاي پليمري صورت گرفته است، که عليرغم سبکي، از استحکام بالايي برخوردارند. در حال حاضر باتوجه به ارزاني قيمت، از نانوذرات سيليکاتي استفاده مي‌شود، ولي بعيد نيست که با کاهش قيمت‌هاي جهاني در چند سال ديگر، از عناصر قدرتمندتري همچون نانولوله‌هاي کربني در نانوکامپوزيت‌هاي پليمري استفاده شود.
ورود نانوکامپوزيت‌هاي قدرتمند به معناي افت شديد تقاضا براي فولاد و پلاستيک‌هاي معمولي است.
2-2. نحوه درگيري صنعت پتروشيمي در نانوکامپوزيت‌هاي پليمري
برخلاف نانوکاتاليزورها، نانوکامپوزيت‌ها عرصه‌اي کوچکتر و با دورنماي تجاري مشخص است، که به جاي فاز تحقيق، در حال گذراندن فاز توسعه خود مي‌باشند. با اين حال، کشور ما در امر توسعه معمولاً با کندي و ناکارايي مواجه بوده است. لذا بهترين کار به نظر ما، ريختن طرح شراکت با يک شرکت يا دانشگاه خارجي پيشتاز در اين زمينه است. بر اساس اين شراکت، هر دو طرف ايراني و خارجي مسئول تأمين بودجه و انجام تحقيق و توسعه در زمينه نانوکامپوزيت‌ها خواهند بود. اين امر سبب کاهش ريسک‌ سرمايه‌گذاري و پيشتازبودن در اين زمينه پژوهشي حياتي است (براي اطلاعات بيشتر ضميمه را ببينيد).

منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 71 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
1. مقدمه
در حال حاضر جمعيت دنيا در حدود شش ميليارد نفر است که 50 درصد آن در آسيا زندگي مي‌کنند. جمعيت زيادي از مردم کشورهاي‌ در حال توسعه، هر روزه به علت تأثيرات محيطي و يا بي‌ثباتي سياسي با مشکل مواد غذايي روبه‌رو هستند، در حالي که در کشورهاي توسعه يافته با مازاد مواد غذايي مواجه‌ هستند. در کشورهاي در حال توسعه تلاش مي‌شود تا فراورده‌هايي مقاوم در برابر آفات و خشکسالي پرورش داده شود تا برداشت محصول به بالاترين ميزان خود برسد صنايع غذايي در کشورهاي‌ توسعه يافته در راستاي تقاضاي مشتري - در حال حاضر تلاش در ارائه مواد خوراکي تازه‌تر و سالم‌تر حرکت مي‌کند. در چند سال اخير تقاضا براي مواد غذايي تازه تا 10 درصد افزايش داشته است.
امروزه توانايي فناوري‌نانو در دگرگوني بهداشت، نساجي، فناوري اطلاعات و ارتباطات، علم مواد و انرژي براي همگان واضح است. در حال حاضر بسياري از محصولات توليد شده با فناوري‌نانو در بازار موجود است که پوشش‌هاي ضد باکتري، لوسيون‌هاي شفاف ضد آفتاب، پارچه‌هاي ضد لک، رنگ‌هاي ضدخش براي خودرو و شيشه‌هاي خودپاک‌کن از آن جمله‌اند. کاربرد فناوري‌نانو در کشاورزي و صنايع غذايي، اولين بار در نقشه راه وزارت کشاورزي آمريکا در سپتامبر 2003 مورد بحث قرار گرفت.
2. فناوري‌نانو در کشاورزي
تصور اتحاديه اروپا از اقتصاد مبني بر دانش، بيشينه کردن پتانسيل فناوري زيستي براي سودبري بيشتر اقتصادي، اجتماعي و زيست‌محيطي اين اتحاديه است. چالش‌هاي جديدي در اين بخش وجود دارد که از آن جمله مي‌توان به افزايش تقاضا براي مواد غذايي سالم و مطمئن، تهديدهاي جدي براي محصولات کشاورزي و شيلات، کاهش خطر بيماري و الگوهاي متغير آب و هوايي اشاره کرد.
فناوري‌نانو با کمک ابزارهاي جديد، توانايي دگرگون سازي صنايع غذايي و کشاورزي را دارد و مي‌تواند از اين ابزارها براي تشخيص رفتارهاي مولکولي بيماري‌ها، کشف سريع بيماري و افزايش توانايي گياهان براي جذب مواد غذايي استفاده کند. همچنين در صنايع کشاورزي مي‌توان از حسگرها و سيستم‌هاي رسانش هوشمند براي مبارزه با ويروس‌ها و پاتوژن‌هاي محصولات کشاورزي بهره‌ جست.
در آينده نزديک با بهره‌گيري از کاتاليست‌هاي نانوساختار، افزايش کارايي آفت‌کش‌ها و علف‌کش‌ها، امکان کاهش حجم استفاده از اين مواد را خواهيم داشت.
2-1. کشاورزي دقيق
کشاورزي دقيق که همواره آرزويي ديرينه بوده است، کمک مي‌کند که بتوان با کمترين ورودي (کودها، آفت‌کش‌ها، علف‌کش‌ها و. . .) بيشترين خروجي (عملکرد محصولات) را به دست آورد؛ اين هدف با بررسي متغيرهاي‌ محيطي و عملکردهاي هدفمند قابل دستيابي است. در کشاورزي دقيق با استفاده از رايانه‌ها، سيستم‌هاي ماهواره‌اي مکان‌ياب جهاني (GPS) و دستگاه‌هاي حسگر کنترل از راه دور، مي‌توان در مورد کيفيت رشد محصولات کشاورزي، تشخيص دقيق طبيعت منطقه و مشکلات آن، تصميم صحيح گرفت. مي‌توان به گونه‌اي تنظيم کرد که اين کار علاوه بر کاهش هزينه، به کاهش ضايعات کشاورزي کمک کرده، آلودگي محيط زيست را به حداقل برساند. حسگرهاي کوچک و سيستم‌هاي کنترل و پايش که با کمک فناوري‌نانوساخته شده‌اند، مي‌توانند تأثير مهمي بر اين شيوه جديد کشاورزي داشته باشند.
يکي از نقش‌هاي اصلي ابزارهاي مبتني بر فناوري‌نانو، افزايش استفاده از حسگرهاي خودکاري است که براي کنترل‌ بلادرنگ به دستگاه‌هاي GPS متصل مي‌شوند. اين نانوحسگرها مي‌توانند در سراسر کشتزار پخش شده و شرايط خاک و رويش محصول را کنترل و تنظيم کنند. در حال حاضر از حسگرهاي بي‌سيم در بخش‌هاي خاصي از آمريکا و استراليا استفاده مي‌شود. استفاده از اين نوع شبکه‌هاي بي سيم تنها به مزارع مربوط نمي‌شود، به عنوان مثال مجله Forbes گزارش داده است که شرکتHoneywell (شرکت تحقيق و توسعه فناوري) براي کنترل فروشگاه‌هاي مواد خوراکي در مينسوتا نانوحسگرهايي را به کار گرفته است. استفاده از اين فناوري، مغازه‌داران را قادر به تشخيص مواد غذايي تاريخ گذشته مي‌کند. پيش‌بيني مي‌شود بازار جهاني حسگرهاي بي سيم تا سال 2010 به هفت ميليارد دلار برسد. اجتماع فناوري‌هاي نانو و بيو در حسگرها، ابزاري را خواهد ساخت که قادر به عکس العمل سريع در مقابل تغييرات محيطي باشد. به عنوان مثال:
با به کارگيري نانولوله‌ها يا نانوحامل‌ها مي‌توان نانوحسگرهايي ساخت که آنقدر کوچک هستند که مي‌توانند اندازه يک پروتئين و يا حتي مولکول‌هاي کوچک‌تر را محاسبه کنند.
مي‌توان نانوسطوح يا نانوذره‌هايي ساخت که قادرند در مقابل آلوده‌کننده‌هايي مثل باکتري‌ها، سيگنال الکتريکي و شيميايي توليد کنند.
ديگر نانوحسگرها با واکنش‌هاي آنزيمي يا به کمک درخت‌سان‌هايي که به مواد شيميايي و پروتئين‌هاي هدف متصل مي‌شوند، کار مي‌کنند.
با به‌کارگيري حسگرهاي هوشمند در اين شيوه کشاوزي، مي‌توان ميزان توليد را بالا برده، به کشاورزان در تصميم گيري بهتر کمک کرد.
2-2. سيستم‌هاي رسانش هوشمند
استفاده از آفت‌کش‌هاي حاوي د. د. ت به عنوان يکي از مؤثرترين و رايج‌ترين روش‌ها در نيمه دوم قرن بيستم افزايش يافت. بعدها مشخص شد که بسياري از اين آفت‌کش‌ها به شدت سمي هستند و سلامت انسان و حيوان و در نتيجه کل اکوسيستم را به مخاطره مي‌اندازند، بنابراين استفاده از آنها ممنوع شد. براي محافظت از عملکرد محصولات، سيستم‌هاي مديريتي يکپارچه مبارزه با آفات، توانست روش‌هاي سنتي چرخه محصول را با روش‌هاي کنترل بيولوژيکي آفات ترکيب کند. اين روش به سرعت رايج شد و در بسياري از کشورها از جمله هند و تونس به کار رفت.
در آينده مي‌توان براي هوشمند کردن کشاورزي، از ابزارهاي نانومقياس استفاده کرد. براي مثال اين ابزارها مي‌توانند در بحث سلامت گياه و تشخيص زودهنگام بيماري حتي پيش از رؤيت کشاورز مورد استفاده قرار گيرند. شايد اين ابزارها روزي قادر به واکنش صحيح در شرايط متفاوت بوده و عملکرد درماني مناسبي ارائه دهند. اين دسته از ابزارها مي‌توانند در شرايطي کنترل شده، مواد شيميايي را به بافت مورد نظر برسانند؛ درست به همان روشي که نانولوله‌ها در رسانش داروها در بدن انسان عمل مي‌کنند. پيشرفت نانوداروها موجب مي‌شود بتوانيم با دقتي بالا با انواع بيماري‌هاي حيوانات از قبيل سرطان مقابله کنيم، و با رسانش هدفمند به بافت‌هاي مشخص، موفقيت را تا حد زيادي افزايش دهيم.
فناوري‌هايي مانند کپسوله کردن و روش‌هاي آزادسازي کنترل شده، کاربرد علف‌‌کش‌ها و آفت‌‌کش‌ها را متحول کرده‌ است. بسياري از شرکت‌ها فرمول‌هايي ساخته‌اند که در آن از نانوذراتي با اندازه 100 تا250 نانومتر استفاده ‌مي‌کنند که در آب حل مي‌شوند و مؤثرتر از نمونه‌هاي موجود هستند. شرکت‌هاي ديگر از سوسپانسيون ذرات نانومقياس (نانوامولسيون‌ها) با پايه آبي يا روغني و شامل سوسپانسيون يکنواختي از نانوذره‌هاي علف‌کش و آفت‌کش در اندازه 200 تا 400 نانومتر استفاده مي‌کنند. اين مواد مي‌توانند به راحتي در قالب مواد مختلفي مانند ژل‌ها، کرم‌ها، مايع‌ها و. . . با هم ترکيب و براي محافظت و نگهداري از محصولات به کار گرفته شوند.
يکي از بزرگ‌ترين شرکت‌هاي فعال در مواد شيميايي کشاورزي، Syngenta است که از نانو امولسيون‌ها در محصولات آفت‌‌کش خود استفاده مي‌کند. يکي از محصولات موفق اين شرکت که تنظيم‌کننده رشد گياهان است، Primo MAXX نام دارد که اگر پيش از شروع تنش‌هايي مانند گرما، خشکسالي و بيماري استفاده شود، مي‌تواند ساختار فيزيکي چمن‌ها را قوي‌تر ساخته، در نتيجه گياه را در مقابل تغييرات محيطي در فصل رشد مقاوم ‌کند. محصول کپسوله ديگر اين شرکت، کنترل مهمي بر روي آفات اوليه و ثانويه کتان، برنج، بادام زميني و دانه‌هاي سويا اعمال مي‌کند. محصولي که تحت نام تجاري Karate ZEON در بازار موجود است، محصول ميکروکپسو‌له‌اي است که داراي ترکيبات فعالي از lambda-cyhalothrine (يک حشره‌کش شيميايي مبتني برساختار پيريترين طبيعي) است و در برخورد با برگ گياهان، شکسته و باز مي‌شود؛ بر خلاف محصولات کپسوله gutbuster که فقط هنگامي شکسته شده و محتويات آنها بيرون مي‌ريزد که در تماس با محيطي قليايي مانند معده حشراتي خاص قرار بگيرند.
دانشمندان حوزه‌هاي ديگر، در حال کار بر روي فناوري‌هاي مختلفي هستند تا کودها و آفت‌‌کش‌هايي را با سيستمي رسانشي توليد کنند که بتوانند به تغييرات محيطي پاسخ دهند. هدف اصلي، سازگارکردن اين محصولات با محيط است به نحوي که بتوانند مواد خود را تحت شرايطي کنترل شده (آرام يا سريع) در پاسخ به سيگنال‌هايي متفاوت مانند ميدان‌هاي مغناطيسي، گرما، امواج ماوراء صوت، رطوبت و. . . آزاد کنند.
همچنين هدف از تحقيقات جديد، ايجاد شرايطي است که گياهان بتوانند از آب، آفت‌کش‌ها و کودها بيشترين استفاده را برده، با کاهش مصرف آفت‌کش‌ها، و کمتر شدن آلودگي به کشاورزي پايدار دست يابيم. شرکت‌هاي کوچک در حال تشکيل اتحاديه‌اي هستند که از مهم‌ترين آنها مي‌توان بهLG, BASF, Honeywell, BayerMitsubishi و Dupont اشاره کرد؛ آنها درصددند تا 10 سال آينده دستگاه‌هاي کاملي براي کنترل و تنظيم سلامت گياه با استفاده از فناوري‌نانو توليد کنند.
2-3. پيشرفت‌هاي ديگر در حوزه کشاورزي با به‌کارگيري فناوري‌نانو
به موازات پيشرفت سيستم‌هاي کنترل، تنظيم شرايط محيطي، رسانش مواد غذايي و استفاده از آفت‌‌کش‌هاي مناسب، فناوري‌نانو توانسته درک ما را نسبت به بيولوژي محصولات کشاورزي و به تبع آن نسبت به ارزش مواد غذايي و محصولات کشاورزي افزايش دهد. همچنين اين فناوري مي‌تواند راه‌هايي براي بالا بردن ارزش محصولات کشاورزي و رفع مشکلات محيطي ارئه دهد.
توليد نانوذرات براي مصارف صنعتي از طريق پرورش گياهان در خاک‌هاي مشخص، يکي از اين نمونه‌هاست؛ به عنوان مثال، تحقيقات نشان داده‌ است که گياه يونجه در خاک غني از طلا، نانوذرات طلا را از طريق ريشه‌هايش جذب کرده و در بافت‌هايش جمع آوري مي‌کند. نانوذرات طلا را مي‌توان به روشي مکانيکي در زمان برداشت از گياه جدا کرد.
همچنين از فناوري‌نانو مي‌توان در تصفيه آب‌هاي زيرزميني بهره گرفت. شرکت آمريکايي Argonide در حال استفاده از نانوفيبرهاي اکسيد آلومينيوم با اندازه 2 نانومتر براي تصفيه آب است. فيلترهايي که از اين فيبرها ساخته شده‌اند، مي‌توانند ويروس‌ها، باکتري‌ها و کيست‌‌ها را از بين ببرند. پروژه‌‌هايي مشابه در مناطق ديگر دنيا مانند هند و آفريقاي جنوبي در حال انجام است و گروه شيميايي آلماني BASF، مبلغ 105 ميليون دلار از بودجه خود در تحقيقات فناوري‌نانو را به تصفيه آب اختصاص داده است. شرکت فرانسوي خدمات شهري Generale des Eaux در حال توسعه فناوري‌ نانوفيلتراسيون، با همکاري شرکت Dow Chemical است. همزمان شرکت آب فرانسه، در حال نصب و راه اندازي سيستم اولترافيلتراسيون، با سوراخ‌هايي به اندازه 0.1 ميکرون در يکي از کارخانجات خود در خارج از پاريس است.
در حالي که بعضي شرکت‌ها مشغول کار بر روي فيلتراسيون آب هستند، بقيه مانند Altairnano، به دنبال روش‌هايي براي پاکسازي آب مي‌باشند. توليدات اين شرکت شامل نانوذرات لانتانيوم است که فسفات را از محيط‌هاي آبي جذب مي‌کند. به‌کارگيري اين نانوذرات در حوضچه‌ها و استخرهاي شنا مي‌تواند به طور مؤثري فسفات موجود را از بين برده و در نتيجه از رشد جلبکها جلوگيري کند. اين شرکت انتظار دارد اين محصول بتواند سود تجاري را براي حوضچه‌هاي پرورش ماهي که هزينه زيادي براي از بين بردن جلبک‌ها صرف مي‌کنند دربر داشته باشد.
تحقيقات دانشگاه Lehigh آمريکا نشان مي‌دهد که نانوپودرها مي‌توانند به عنوان ابزاري مناسب براي پاک‌سازي خاک‌هاي آلوده و آب‌هاي زيرزميني مورد استفاده واقع شوند. شايد مشکل هزار ميليارد دلاري آب‌هاي زيرزميني آمريکا که داراي 150 هزار مخزن زيرزميني (اين منابع در منطقه ممنوعه‌اي واقع شده‌اند که داراي ضايعات خطرناک است) و تعداد زياد گورستان‌هاي زباله، معدن‌هاي ممنوعه و مناطق صنعتي است، با کمک اين نانوذرات حل شود. نانوذرات آهن موجب اکسيده و درهم شکستگي ترکيبات آلوده کننده - مانند تري‌کلرواتن، تتراکلريد کربن، ديوکسين‌ها و PCB‌ها- شده و آنها رابه ترکيبات کربني با درجه سميت بسيار پايين‌تر تبديل مي‌کند. تحقيقات ديگري در مرکز فناوري‌ نانوبيولوژيکي و زيست محيطي (CBEN) نشان داده است که ذرات نانومقياس اکسيد آهن در پاکسازي آب‌هاي زيرزميني از آرسنيک (چيزي که بر آب مصرفي بسياري از کشورهاي در حال توسعه تأثير دارد و براي آن راه حلي کاراتر از اين وجود ندارد) مؤثر هستند.
در شماره آينده به بيان تأثيرات فني و اقتصادي فناوري‌نانو بر صنايع غذايي خواهيم پرداخت.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 64 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
مقدمه
برگزاري همايش‌‌هايي با موضوع فناوري‌نانو، راه‌اندازي کنسرسيوم‌هايي براي مواد غذايي بهتر و سالم‌تر، همچنين بالا بردن آگاهي مردم از طريق رسانه‌ها، مؤيد تأثيرگذاري فناوري‌نانو بر صنايع غذايي است. انواع کاربردهاي نانو در اين زمينه شامل بسته‌بندي‌هاي هوشمند، مواد نگهدارنده و مواد خوراکي تعاملي (interactive) است، که به مصرف‌کنندگان اجازه مي‌دهد موادغذايي را با توجه به ذائقه و نيازغذايي مورد نظرشان تغيير دهند.
بيشترغول‌هاي توليد کننده موادغذايي مانند Nestle,Kraft,Heinz و Unilever برنامه‌هاي تحقيقاتي مشخصي در اين زمينه دارند تا بتوانند سهم بازار خود را در دهه‌هاي آينده حفظ کنند. اين بدان معنا نيست که مواد غذايي به‌طور اتمي تغيير پيدا کنند و يا با نانوماشين‌ها توليد شوند، زيرا آرزوي توليد غذاهاي مولکولي با کمک نانو ماشين‌ها فعلاً عملي نيست.
با علم به قابليت‌هاي فناوري‌نانو اميد است، بتوان سيستم‌هاي فعلي فراوري مواد غذايي را تغيير داده، محصولاتي مطابق با فرهنگ تغذيه سالم به بازار عرضه كرد. محققان همچنين اميدوارند بتوانند با استفاده از مواد افزودني، کيفيت مواد غذايي و هضم و جذب غذا را در بدن افزايش دهند. اگر چه بعضي از اين اهداف دور از انتظار به نظر مي‌رسد، اما امروزه صنايع بسته بندي از فناوري‌نانو در محصولات خود کمک مي‌گيرند.

1. بسته‌بندي و سلامت مواد غذايي
پيشرفت در بسته بندي هوشمند براي افزايش عمر مفيد محصولات غذايي، هدف بسياري از شرکت‌هاست. اين سيستم‌هاي بسته‌بندي قادر خواهند بود پارگي‌ها و سوراخ‌هاي کوچک را با توجه به شرايط محيطي (مانند تغييرات دما و رطوبت) ترميم و مصرف کننده را از فساد ماده غذايي آگاه سازند. فناوري‌نانو مي‌تواند در مواردي مانند افزايش مقاومت به نفوذ در پوشش‌ها، افزايش ويژگي‌هاي ديواره (مکانيکي، حرارتي، شيميايي وميکروبي)، افزايش مقاومت در برابر گرما، گسترش ضد ميکروب‌هاي فعال و سطوح ضد قارچ کارساز باشد.
چشم اندازهاي مالي فناوري‌نانو، صنايع بسته‌بندي را پررونق نشان مي‌دهد. سهم بازار اين صنعت در حال حاضر حدود 1.1 ميليارد دلار است و پيش‌بيني‌ مي‌شود تا سال 2010 به 7.3 ميليارد دلار آمريکا برسد. با اين وجود، صنعت بسته‌بندي هوشمند از آنچه پيش‌بيني شده بود جلوتر رفته و نشانه‌هاي تکامل آن به خوبي پيداست. تحقيقات سازمان مالي Frost and Sullivan نشان داد که علاقه مشتريان به مواد غذايي سالم و تازه در بسته‌بندي‌هاي مناسب، موجب پيشرفت اين صنعت شده است. سازمان هاي زيادي وجود دارند که در زمينه سيستم‌هاي بسته‌بندي هوشمند فعاليت مي‌کنند، ازجمله شرکت توليدکننده مواد غذايي Kraft كه با همکاري دانشگاه راتگرز در حال فعاليت روي پروژه زبان الکترونيکي (electronic tongue) است تا آن را به بسته‌بندي‌ها اضافه کند. اين نوع بسته‌بندي شامل رشته‌اي از نانوحسگرهاست که نسبت به گازهايي که از مواد غذايي آزاد و موجب فساد آنها مي‌شوند، به شدت حساس بوده و تغيير رنگ مي‌دهند که اين تغيير رنگ، علامت واضحي از سلامت يا فساد ماده غذايي است.
شرکت Bayer Polymer کيسه‌اي پلاستيکي با نام Durethan KU2-2601 توليد کرده است که از محصولات موجود در بازار سبک تر و محکم تر است، همچنين مقاومت بيشتري در برابر گرما از خود نشان مي‌دهد. هدف اوليه از توليد پلاستيک‌هاي بسته‌بندي مواد غذايي، جلوگيري از خشک شدن محتويات آنها و محافظت در مقابل رطوبت و اکسيژن است. پوشش جديد غني از نانوذرات سيليکات است. اين نانوذرات تا حد زيادي از نفوذ اکسيژن، گازهاي ديگر و رطوبت جلوگيري مي‌کنند و فساد مواد غذايي را به تعويق ‌مي اندازند.
سازمان‌هاي ديگر به کمک فناوري‌نانو در حال يافتن راهي براي تشخيص فساد مواد غذايي هستند. به عنوان مثال شرکت AgroMicron، افشانه تشخيص دهنده نانوبيولومينسانس را ساخته که شامل پروتئين لومينسانت است. در اين طرح، افشانه سطح ميکروب‌هايي مانند Salmonella و E.coli را ‌پوشانده، و از خود نوري ساطع مي‌کند و به اين روش فساد مواد غذايي تشخيص داده مي‌شود. اين شرکت اميدوار است بتواند محصول مورد نظر را با نام BioMark وارد بازار کند. در حال حاضر اين شرکت در حال ساخت افشانه‌‌هايي با روش‌‌هاي جديد است تا بتواند از آنها در حمل و نقل دريايي استفاده کند.
در راهبرد مشابه، براي اطمينان از سلامت مواد غذايي، محققان اتحاديه اروپا در پروژه Good Food از نانوحسگرهاي قابل حمل براي يافتن مواد شيميايي مضر، پاتوژن‌ها و سم‌‌ها در مواد غذايي استفاده مي‌کنند.
با اين کار، ديگر نيازي به فرستادن نمونه‌هاي مواد غذايي به آزمايشگاه براي تشخيص سلامت و کيفيت محصولات در کشتزارها و کشتارگاه‌ها نيست. همچنين اين پروژه، در حال توسعه به کارگيري زيست تراشه‌هاي DNA براي کشف پاتوژن‌هاست. اين روش مي‌تواند در تشخيص باکتري‌هاي مضر و متفاوت موجود در گوشت يا ماهي و يا قارچ‌هاي ميوه مؤثر باشد. اين پروژه در نظر دارد با گسترش ميکروحسگرهاي رشته‌ا‌ي، بتواند آفت‌کش‌هاي ميوه و سبزيجات را به همان خوبي که شرايط محيطي کشتزارها را کنترل مي‌کند تشخيص دهد. اين نوآوري به نام حسگرهاي Good Food ناميده مي‌شود.
پروژه سرمايه‌گذاري شده اتحاديه اروپا به نام BioFinger که هدف آن، ساخت ابزارهاي ارزان با توان تشخيص آسان در سلامت محيط زيست است، فعاليت ديگري در زمينه آناليز مواد غذايي دارد. در ابزارهايي که از حامل (cantilever) استفاده مي‌کنند، روش بدين صورت است که تيرک (Tip) با ماده شيميايي پوشانده شده و در برخورد با مولکول‌هاي خاصي، سيگنال ايجاد مي‌کنند. BioFinger با استفاده از اين حامل‌ها که به يک ميکروتراشه متصل است کوچک‌تر و قابل حمل مي‌شود.
ارتش آمريکا در حال ساخت حسگرهاي فوق‌العاده‌اي‌ است که از آنها در مقابل حمله‌کننده‌ها به مواد غذايي استفاده مي‌شود. در سيستم هاي کنوني چندين روز طول مي‌کشد تا وجود پاتوژن‌ها در مواد غذايي تشخيص داده شود. تشخيص سريع پاتوژن‌ها به وسيله اين حسگرها به زودي باعث فراگير شدن اين فناوري در صنعت مواد غذايي خواهد شد.
محققان دانشگاه بُن در حال ساخت پوشش‌هاي دفع کننده آلودگي براي بسته‌بندي‌ها با استفاده از اثر لوتوس (نيلوفر آبي) (قطره آب از سطح برگ‌هاي نيلوفر آبي مي‌لغزد و در نتيجه هرم‌هاي موم مانند نانومقياس، سطح برگ را مي‌پوشاند) هستند. کشتارگاه‌ها و محل‌هاي فرآوري گوشت نيز مي‌توانند از اين فناوري استفاده کنند. گروه تحقيقاتي دانشگاه انگليسي ليدز دريافتند که نانوذرات اکسيد منيزيم و اکسيد روي باعث از بين بردن ميکروارگانيزم‌ها مي‌شوند. استفاده از اين مواد بسيار ارزان‌تر از نانوذرات نقره است و مي‌توانند کاربرد زيادي در بسته‌بندي مواد غذايي داشته باشند. فناوري شناخت فرکانس‌هاي راديويي (RFID) در بيش از 50 سال پيش توسعه يافت، ولي امروزه اين فناوري راه خود را براي کنترل مواد غذايي در مغازه‌ها پيدا کرده است. در اين فناوري با استفاده از ميکروپردازشگر‌ها مي‌توان داده‌ها را به گيرنده‌هاي بي‌سيم ارسال کرد. امروزه مي‌توان از اين روش براي کنترل اقلام غذايي از انبار تا دست مصرف‌کننده بهره گرفت. برخلاف بارکدها که نياز به اسکن دستي و خواندن يک به يک دارند، برچسب‌هاي RFID نيازي به خوانده شدن خطي نداشته و امکان خواندن تعداد زيادي از آنها در يک ثانيه وجود دارد. فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي مانند Wal Mart، Home Depot گروه Metro و Tsco در حال آزمايش اين فناوري هستند. ضعف اصلي اين روش، افزايش هزينه توليد است که نتيجه ساخت سيليکوني آن مي‌باشد. با ترکيب فناوري‌نانو و الکترونيک (نانوترونيک) اين برچسب‌ها ارزان‌تر و کاراتر شده، همچنين پياده‌سازي آنها آسان‌تر مي‌شود.
گروهي از دانشمندان شمال اروپا، کنسرسيوم نانوغذايي را با هدف توسعه کاربردهاي فناوري‌نانو دراين صنعت و با تأکيد بر مواد غذايي سالم و مطمئن تشکيل داده‌اند. اين مجمع، متشکل از شرکت‌هاي Arla Foods, Danisco A/S, Ar hus United A/S, Danish Crown amba و مرکز ميان رشته‌اي نانوعلوم است.
با تأکيد بر فراهم آوردن مواد غذايي سالم براي مشتريان، اولويت‌هاي اين کنسرسيوم عبارت از توسعه حسگرهايي که قادر به تشخيص سريع سم در ترکيبات و يا باکتري‌هاي مضر در نمونه‌هاي غذايي باشند، گسترش سطوح ضد باکتري براي ماشين‌هايي که در توليد مواد غذايي به‌کار مي‌روند، گسترش ساخت پوشش‌هاي محکم‌تر و ارزان‌تر، توليد مواد غذايي با ترکيبات خوراکي سالم‌تر مي‌باشد.
تحقيقات مرکز دانمارک در بخش پژوهش‌هاي پيشرفته غذايي (LMC) که از همبستگي مؤسسات دانمارکي فعال در زمينه علوم غذايي تشکيل شده‌اند، برنامه‌هاي خود را در چارچوب هفتمين برنامه خود به صورت زير اعلام مي‌دارد:
درک پايه‌اي از مواد غذايي و تغذيه حيوانات براي نوآوري هوشمند؛
سيستم‌هاي زيست‌شناسي در تحقيقات غذايي؛
بازنگري زيستي در بخش محصولات غذايي؛
پيشرفت‌هاي فناوري؛
علم مواد خوراکي؛
نوآوري‌هايي بر اساس نياز مشتري و ارتباطات غذايي.
آنها معتقدند تمرکز روي اين برنامه‌ها مي‌تواند موجب دستيابي کامل و چند جانبه در تحقيقات و توسعه مواد غذايي در اروپا شود. همچنين اميدوارند از نانوموادي با ويژگي‌هاي کاربردي به منظور استفاده در نانوحسگرها و فناوري ‌نانوسيالات در صنايع غذايي استفاده کنند. پيشرفت در مواد بسته‌بندي هوشمند، امکان کنترل شرايط محصولات در طول حمل و نقل و استفاده از روش‌هاي بسته‌بندي مبتني بر زيست‌شناسي را براي ما مهيا مي‌سازد.
2. فراوري مواد غذايي
فناوري‌نانو علاوه بر بسته‌بندي، تأثير زيادي روي گسترش مواد غذايي کاربردي و تعاملي دارد؛ موادي که به نيازهاي بدن پاسخ داده، مي‌توانند در رسانش مواد غذايي مؤثر باشند. گروه‌هاي تحقيقاتي مختلفي در حال کار روي ساخت مواد غذايي جديد بر اساس تقاضا هستند. اين مواد به صورت غير فعال در بدن باقي مي‌مانند و مواد غذايي را در صورت نياز به سلول‌ها مي‌رسانند. عنصر کليدي اين بخش، توسعه نانوکپسول‌هايي است که با استفاده از آنها در مواد غذايي مي‌توان کار رسانش را به خوبي انجام داد. از پيشرفت‌هاي ديگر در فرآوري مواد غذايي، افزودن نانوذرات به مواد خوراکي براي افزايش جذب آنها در بدن است.
يکي از بهترين نانوايي‌ها در غرب استراليا در استفاده از نانوکپسول‌هايي که شامل روغن ماهي تن (منبع غني از اسيدهاي چرب امگا 3) بوده‌اند؛ موفق بوده است. اين مرکز از نانوکپسول‌ها در پرفروش‌ترين نوع نان خود به نامtip-top استفاده مي‌کند و اين ذرات فقط هنگامي باز و شکسته مي‌شوند که وارد معده شوند، به اين ترتيب از مزه ناخوشايند روغن ماهي جلوگيري مي‌شود.
شرکت Nutralease در رژيم اشغالگر قدس، از فناوري ساختارهاي مايع خودآراي نانومقياس (NSSL) براي رسانش مواد غذايي استفاده مي‌کند. اين ذرات به شکل مايسل (کره‌هاي توخالي که از چربي ساخته شده و درون آن آب است) با قطر حدود 30 نانومتر هستند. مواد خوراکي يا nutraceuticals داراي آب دروني هستند و مي‌توانند براي حمل موادي مانند ليکوپن، بتا-کاروتن، لوتين، فيتوسترول ها، CoQ10 و DHA/EPA مورد استفاده قرار بگيرند. اين ذرات به ترکيبات اجازه مي‌دهند که به راحتي از طريق معده وارد رگ‌هاي خوني شوند. بنابراين دسترسي زيستي آنها افزايش مي‌يابد. اين فناوري را در حال حاضر کارخانجات Shemen براي رسانش روغن فعال Canola وارد بازار كرده‌اند. اين شرکت ادعا مي‌کند مي‌تواند جذب کلسترول را در کيسه صفرا تا 14 درصد کاهش ‌دهد.
تعدادي از شرکت‌هاي شيميايي در حال تحقيق روي افزودني‌هايي هستند که بدن به راحتي قادر به جذب آنهاست و مي‌توانند عمر مفيد محصولات را افزايش دهند. سازمان بين‌المللي علوم رسانش زيستي در حال توسعه نانوحلزون‌هايي با ذرات پيچشي 50 نانومتري است که مي‌تواند در رسانش موادي مانند ويتامين‌ها، ليکوپن و اسيدهاي چرب امگا3 به سلول‌ها به کار گرفته شود، بدون اينکه در مزه و رنگ مواد غذايي تأثير داشته باشد.
صنايع غذايي Kraft، گروهي محقق از 15 دانشگاه مختلف را تشکيل داده است تا با کمک فناوري‌نانو در مورد غذاها تحقيق کند. اين مورد به مصرف‌کنندگان اجازه مي‌دهد تا بين رنگ‌ها و طعم‌هاي مختلف انتخاب کنند. اين مجمع همچنين روي توسعه مواد غذايي هوشمند با کمک نانوحسگرها، که باعث آزاد سازي تدريجي موادغذايي مي‌شود فعاليت مي‌کند. اين نانوکپسول‌ها با مواد غذايي ترکيب مي‌شوند ولي تا زمان مناسب، غير فعال باقي مي‌مانند. تمامي پيشرفت‌هاي جديد موجب مي‌شود مفهوم موادغذايي کامل به واقعيت نزديک شود و انتظار مي‌رود تا فوايد ديگري در زمينه انرژي، عملکردهاي تشخيصي، کاربردهاي ايمني بهتر و توسعه محصولات ضد پيري براي مصرف‌کنندگان وجود داشته باشد.
امروزه از فناوري‌نانو در صنايع آرايشي مانند ساخت کرم‌هاي شفاف استفاده مي‌شود. شرکت Royal BodyCare، که از فناوري‌نانو علوم غذايي استفاده مي‌کند محصول جديدي با نام NanoCeuticals را وارد بازار کرده، که امولسيوني از ذرات با قطر کمتر از 5 نانومتر است. اين شرکت ادعا مي‌کند اين محصول، راديکال‌هاي آزاد را جمع آوري کرده، آب رساني را بالا برده و pH بدن را تنظيم مي‌کند. اين شرکت همچنين در حال توسعه نانوخوشه‌‌ها و پودرهاي نانومقياسي است که با مکمل‌هاي غذايي ترکيب مي‌شوند و هنگام مصرف، قدرت جذب مواد غذايي را در بدن افزايش مي‌دهند.
شرکت‌هاي مواد غذايي و آرايشي در همکاري با يکديگر به دنبال سازوكاري جديد براي رسانش ويتامين‌ها و جذب مستقيم آنها از پوست هستند. به عنوان مثال شرکت Nestle که 49 درصد از سهام شرکت LOreal را داراست در حال ساخت کرم ضدآفتاب شفافي است که ويتامين E را مستقيم به پوست مي‌رساند. هدف، ساخت کرمي است که به وسيله پوست جذب شده و ويتامين E را به آرامي آزاد کند، به‌علاوه داراي ماده محافظ UV نيز باشد. در حال حاضرکرم‌هاي شفاف ضد UV در بازار موجود است و LOreal انتظار دارد اين کرم با کاربردهاي بيشتري بازار را در برگيرد.
رقيبان ديگر مانند Estee Lauder در حال ساخت فرمول‌هاي ضد پيري هستند که از نانوذرات تشکيل شده‌است. شرکت آمريکايي Oilfresh محصول نانوسراميکي جديدي وارد بازار کرده که مصرف روغن را در رستوران‌ها و غذاهاي آماده به نصف کاهش مي‌دهد. در نتيجه اين تغيير بزرگ، از اکسيد شدن محصولات به دليل چربي‌هاي درون روغن جلوگيري مي‌شود. مورد ديگر اين است که روغن سريع‌تر داغ شده و انرژي مورد نياز براي پخت کاهش مي‌يابد.
اخيراً دانشگاه واخنينگن در هلند مرکز تحقيقاتي را تأسيس کرده که در حال کار روي کاربرد فناوري‌نانو در صنايع غذايي است. مرکز بيوفناوري واخنينگن روي موضوعات مختلفي ازجمله تشخيص کيفيت و سلامت غذا، پوشش‌دار کردن و رسانش مواد غذايي، ميکرو و نانو ابزارهايي براي پردازش‌هاي شيميايي و فيزيکي، زيست شناسي شيميايي، نانو سم شناسي؛ بررسي فناوري و علم مشتري متمرکز شده است.
شرکت آلماني Aquanova در حال توسعه فناوري جديدي است که در آن دو ماده فعال را با هم ترکيب کرده و در کاهش چربي از طريق نانوحامل‌ها (کره‌هاي تو خالي با قطر 30 نانومتر) استفاده مي‌کند. اين نوآوري مي‌تواند دستيابي جديدي در کنترل وزن باشد. شرکت NovaSOL Sustain از CoQ10 براي کاهش چربي اسيدهاي alpha-lipoic براي رفع گرسنگي استفاده مي‌کند. همچنين اين فناوري براي توليد ويتامين‌هايي مانند SoluE که از دسته ويتامين‌هاي E است و همچنين SoluC که از دسته ويتامين‌هاي C است استفاده مي‌شود.
در يک راهبرد متفاوت، شرکت Unilever در حال توليد بستني‌هاي کم چرب با کاهش ذرات امولسيون است. با اين عمل اميد است که استفاده از اين ذرات، ميزان چربي را تا 16 درصد کاهش دهد. مرکز بين‌المللي Woodrow Wilson، مؤسسه بورس تحصيلي در آمريکا، پايگاه داده‌اي از مشتريان بازار فناوري‌نانو تشکيل داده و به‌زودي 15 مورد را که ارتباط مستقيم با صنايع غذايي دارند اعلام مي‌کند. اين فهرست شامل nanocetical هاي توليدي شرکت RBC، Life Science و روغن فعال Canola ي صنايع Shemen و نانوذرات نقره استفاده شده در يخچال‌هاي شرکتLG مي باشد.
3. جمع بندي
امروزه بسياري از کشورهاي جهان به توانايي فناوري‌نانو در صنايع غذايي پي برده‌اند‌‌و در حال سرمايه‌گذاري قابل‌توجهي در اين راه هستند. مؤسسه استاندارد مواد‌غذايي انگلستان (FSA) تحقيقاتي براي دستيابي به توانايي استفاده از فناوري‌نانو در غذا و مشخصاً بسته‌بندي موادغذايي ترتيب داده‌است. همزمان دولت اين کشور نيز بودجه بيشتري براي تحقيق و توسعه در زمينه غذاهاي کاربردي، سيستم‌هاي رسانش موادغذايي و شيوه‌هاي بهينه‌سازي ظاهر غذا مانند رنگ، مزه و غلظت در نظرگرفته است.
با افزايش تأثيرات فناوري‌نانو بر صنايع‌غذايي و ورود اين محصولات به بازار مصرف، اهميت سلامت اين دسته از مواد‌غذايي بيشتر مطرح مي‌شود. اين نياز، پذيرش فناوري‌نانو را در کاربردهاي حسي، قوي‌تر خواهد کرد، و از همين راه مي‌توان به سلامت مواد‌غذايي پي برد. مانند نوعي فناوري که نزديک بودن تاريخ انقضاي مواد‌غذايي را به خريداران و فروشندگان هشدار مي‌دهد. پوشش‌هاي ضد‌ميکروبي جديد و کيف‌هاي پلاستيکي دفع‌کننده آلودگي، پيشرفت‌ چشمگيري در اطمينان از سلامت و امنيت غذاهاي بسته‌بندي داشته‌اند. اگرچه توجه زيادي به کاربرد فناوري‌نانو در صنايع‌غذايي و محصولات موجود در بازار شده‌است، اما هنوز هم توانايي‌هاي استخراج نشده بسياري مانند آنچه قبلاً در بحث دستکاري ژنتيکي عنوان شد وجود دارد.
مؤسسه علوم و فناوري غذايي انگلستان، در گزارشي نشان داده است كه داده‌هاي مطمئن بيشتري مورد نياز است تا بتوان نانوذرات را به مواد غذايي اضافه کرد. اين گزارش اشاره مي‌کند که قوانين جاري، شرکت‌ها را براي برچسب‌زدن روي اقلامي که شامل نانوذرات است مجبور نمي‌کند، بنابراين بعيد است مشتريان بتوانند از وجود اين مواد در اقلام غذايي مطلع شوند. گفته مي‌شود براي ارزيابي سلامت اين دسته از مواد غذايي بايد به تأثيرات اندازه ذرات در کنار نوع ترکيبات توجه شود.
گروه ETC همچنين برخي شركت‌هاي مهم و دانشگاه‌هاي فعال را به تلاش براي به انحصار درآوردن غذاهاي جديد (از طريق ثبت اختراع) متهم كرده است؛ زيرا اين كار مي‌تواند براي بسياري از شركت‌هاي مبتكر در كشورهاي در حال توسعه، مانع ايجاد كند.

سرانجام روزي خواهد رسيد که موادغذايي را از ترکيبات اتمي و مولکولي بسازيم که در اصطلاح به آن توليد مواد غذايي مولکولي گفته مي‌شود. امروزه برخي گروه‌هاي تحقيقاتي در حال بررسي اين زمينه هستند، ولي هنوز با روش بالا به پايين، استفاده از سلول‌ها بيش از مولکول‌هاست. اگر‌چه استفاده کاربردي از اين فناوري در آينده دور امکان‌پذير است، اما انتظار مي‌رود اين پيشرفت بتواند راه را براي گسترش پردازش محصولات غذايي مؤثرتر و ماندگارتر باز کند که در اين صورت مواد خام کمتري مصرف شده و غذاهايي با کيفيت بالاتر به دست مي‌آيد.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 58 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
در طي چند سال اخير فناوري‌نانو به عنوان جزء مهمي از صنعت غذا تبديل شده است. شرکت‌هاي مطرح در صنايع غذايي به تحقيق و توسعه در اين زمينه پرداخته‌اند و انتظار مي‌رود اولين موج محصولات در آينده نزديک به بازار وارد شود. البته اين تنها شروع است و يقيناً فناوري‌نانو در اين عرصه راهي طولاني در پيش خواهد داشت.
بنابر يک پيش بيني اقتصادي به وسيله تحليل گران، بازار نانوغذاها از 6.2 ميليارد دلار فعلي به 7 ميليارد دلار در سال آينده و به 4.20 ميليارد دلار در سال 2010 خواهد رسيد .
فناوري‌نانو مي‌تواند در خط توليد به منظور ايجاد ريزحسگرها و ماشين‌هاي تشخيص به‌کار رود و توليد غذاهاي فاقد آلودگي را تضمين کند. اين نانوابزارها در تشخيص ميکروب‌هاي مضر و تعيين زمان ماندگاري محصول نيز کاربرد دارند و به مديران در اتخاذ تصميمات راهبردي مانند انتخاب بهترين روش حمل و نقل و انبار محصولات کمک مي‌کنند. به گفته کامپرز، مدير برنامه بيو فناوري‌نانو در دانشگاه واخنينگن، استفاده از فناوري‌نانو به منظور تضمين کيفيت فرآورده‌هاي غذايي، يقيناً به نفع مصرف‌کننده است؛ البته نانوحسگرها و تشخيص‌دهنده‌هاي روبوتيک فعلاً فقط در مراکز تحقيقات به‌کار مي‌روند، اما پيش‌بيني مي‌شود اولين سري اين ماشين‌ها در طي 4 سال آينده در محصولات غذايي ظاهر ‌شوند .
در حال حاضر شرکت‌‌هاي زيادي مانند Nestle، Food،Hershey، Keystone و Unilever مشغول كار روي نانوغذاها هستند.
گزارش شده است Nestle و Unilever امولوسيون‌هايي از نانوذرات را کشف کرده‌اند که باعث يکنواخت‌تر شدن بافت غذا شده، و مي‌توان در توليد محصولاتي مانند بستني از آنها استفاده كرد. ديگر پروژه‌هاي اين شرکت، کار روي نانوکپسول‌هايي حاوي غذاهاي غني شده است که مواد مغذي و آنتي اکسيدانت‌ها را به تدريج به بخش‌هاي خاصي از بدن تحويل مي‌دهند. اين فناوري موادغذايي قديمي را به ذراتي در ابعاد نانو تبديل مي‌کند که در داخل بدن رها شده و به خوبي جذب مي‌شوند. اين فناوري در غذاهاي جديد کاربرد زيادي خواهد داشت.
يکي ديگر از شرکت‌هاي پيشگام در توسعه نانوغذاها، شرکت Kraft است که با تأسيس کنسرسيوم نانوتک (Nanotek) در سال 2000 اولين گام‌هاي ورود فناوري‌نانو به صنعت غذا را برداشت. اين کنسرسيوم مجموعه‌اي از 15 دانشگاه و آزمايشگاه‌هاي تحقيقاتي ملي است و بيشتر در زمينه تهيه انواع غذاهاي تعاملي و فرآورده‌هاي نوشيدني فعاليت مي‌کند که با ذائقه‌ و نيازهاي فردي مصرف کننده سازگار باشد و دامنه وسيعي، از نوشيدني‌هاي تغيير رنگ‌دهنده تا غذاهاي جديد سازگار با حساسيت مصرف‌کننده (يا نيازهاي تغذيه‌اي او) را در برمي‌گيرد. فعاليت ديگر اين شرکت، تهيه نانوفيلترهايي است که مولکول‌ها را بيشتر بر اساس شکل و نه بر حسب اندازه غربال مي‌كنند، و اين مسئله تفكيك اجزاي خاصي از يک فرآوده، حتي در دست مصرف کننده را امكان‌پذير مي‌سازد.
از ديگر اهداف اين شرکت، کار روي بسته‌بندي‌هاي هوشمند غذايي است. از نانوحسگرهايي که به رهايش مواد شيميايي ناشي از فساد غذاها حساس هستند مي‌توان در بسته‌بندي‌هاي هوشمند استفاده كرد، تا به محض شروع خراب شدن غذا، رنگ بسته‌بندي تغييرکرده، به مشتري هشدار مي‌دهد. اين سيستم به مراتب دقيق‌تر و مطمئن‌تر از فروش با تاريخ مصرف است .
يکي ديگر از شركت‌‌هاي فعال در زمينه نانوغذا، NutraLease است که روي فناوري غذاهاي غني شده تحقيق کرده و جهت افزايش رهايش زيستي (Biodelivery) مواد غذايي، از نانوکپسول‌ها استفاده مي‌کند. اين فناوري در نوعي روغن آشپزي به‌کار برده شده است که از استرول‌هاي گياهي به منظور کاهش جذب کلسترول و کاهش خطر بيماري‌هاي قلبي استفاده مي‌کند. بر اساس گزارشي اين فرآورده باعث کاهش حدود 14درصد ازميزان کلسترول LDL مي‌شود.
شركت Oil Fresh از اجزاي نانوسراميکي در تهيه ماهي‌تابه‌هاي رستوران‌ها استفاده مي‌کند که باعث کاهش زمان سرخ کردن و مصرف روغن مي‌شود. استفاده از اين فرآورده به رستوران‌ها اجازه مي‌دهد که از روغن‌هاي گياهي به جاي روغن‌هاي هيدروژنه استفاده کنند و در نتيجه ميزان چربي‌هاي ترانس کاهش يافته و غذاهاي سالم‌تري به دست مي‌آيد.
شركت ديگري به نام Voridian از ترکيباتImpern نانوکامپوزيت ها در ساخت بطري‌هاي پلاستيکي نوشيدني‌ها استفاده کرده است. Impern نوعي پلاستيک است که با نانوذرات خاک رس آميخته و پلاستيک‌هايي به سختي شيشه ولي محکم‌تر را به وجود آورده است، که نسبت به شيشه شکنندگي کمتري دارند. لايه نانوذرات به‌گونه‌اي طراحي شده‌ که فرار مولکول‌هاي دي‌اکسيدکربن از نوشيدني و نفوذ مولکول‌هاي اکسيژن به درون نوشيدني جلوگيري كرده، در نتيجه باعث حفظ تازگي و افزايش زمان ماندگاري محصول مي‌شود.
يکي ديگر از شرکت‌هاي فعال در اين زمينه Nanocor است. اين شرکت مهم‌ترين توليدکننده نانوکامپوزيت هاي پلاستيکي است. اين پلاستيک‌ها ويژگي‌هاي ويژه‌اي از جمله ايجاد مانع بهتر براي جريان اکسيژن و دي‌اکسيدکربن دارد، که منجر به افزايش زمان نگهداري محصولات نانوکامپوزيت پلاستيک مقاوم مي‌شود. همچنين اين پلاستيک‌ها از پخش بو جلوگيري کرده، مانع جذب طعم يا ويتامين‌هاي موجود در غذا به وسيله بسته‌بندي مي‌شوند. به طور کلي طراحي مولکولي اين پلاستيک‌ها به‌گونه‌اي است که مقاومت محصولات را در برابر آتش و ثبات ساختار آنها را در برابر حرارت بهبود مي‌بخشد. به عنوان مثال اين مواد در سبدهايي براي جوشاندن مواد غذايي و بسته‌بندي‌هايي براي استفاده در مايکروويو کاربرد دارد. نانوکامپوزيت‌هاي پلاستيکي در بسته‌بند‌ي هاي جديد مواد غذايي نيز قابل استفاده هستند .
از ديگر محصولات کليدي، حسگرهاي بويايي الکترونيکي (بيني الکترونيکي) و هم خانواده جديدتر آنها حسگرهاي چشايي الکترونيکي (زبان الکترونيکي) هستند. اين وسايل از زبان و بيني انسان تقليد مي‌کنند با اين تفاوت كه نسبت به طعم‌ها و بوهاي ناچيز حساسيت بيشتري دارند.
بيني الکترونيکي آرايه‌اي از حسگرهاي گازي در مقياس نانو است و سطح بالاي نانوذرات اجازه عبور بيشترين گاز ممکن از روي آنها را مي‌دهد. اين فناوري به همراه فناوري تشخيص الگويي، امکان ايجاد يک اثر انگشت ديجيتالي از هر بوي خاص را فراهم مي‌کند. اين محصولات در آزمايشگاه‌هايي از جمله NASA براي تشخيص مواد شيميايي در حد ناچيز استفاده شده‌اند؛ اما در حال حاضر در صنايع غذايي جهت کنترل بهترين سطح توليد شده غذاها به‌کار مي‌روند. اين محصولات همچنين در جهت تشخيص آلاينده‌ها و تجزيه‌ کيفي و کلي‌ غذا مؤثر هستند.
در حال حاضر بعضي شركت‌ها نوعي زبان الکترونيکي را به كار مي‌برند که شامل آرايه‌اي از حسگرهاي مايع (الکترودهاي پوشش داده شده با پليمرهاي هادي) به همراه فناوري تشخيص الگويي است كه قادر به تشخيص طعم‌هاي ويژه از هم مي‌باشد. از کاربردهاي مهم اين زبان، آزمون چشايي نوشيدني‌ها مانند آب ميوه‌ها، شير، قهوه، آب معدني و نوشابه‌ها و همچنين توانايي چشيدن مواد شميايي در حد PPT است و هزينه توليد آن در حدود 50 سنت مي‌باشد. يقيناً اين زبان نقش حياتي خود را در مطالعات غذايي پيدا خواهد کرد. حسگر چشايي، در بسته‌بندي گوشت قادر به تشخيص اولين نشانه‌هاي فساد مواد غذايي بوده و با تغيير رنگ، فساد ماده غذايي را هشدار مي‌دهد.
نوع ديگر فناوري حسگرها، نانوبارکدها هستند که به وسيله شرکت Nanoplex Technologies توليد شده‌اند. نانوبارکدها مدل مولکولي بارکدهاي سنتي است و شامل نانوذرات فلزي مي‌باشند که اثر انگشت شيميايي قابل شناسايي و خاصي دارند و مي‌توانند از طريق يک ماشين (احتمالاً يک لامپ UV يا ميکروسکوپ نوري) تشخيص داده شوند. اين نوع بارکدها مي‌توانند براي حفاظت مارک و ارزيابي غذاهايي که در حالت عادي نمي‌شود بارکدهاي سنتي را روي آنها چسباند، استفاده شود. آنها همچنين براي تشخيص پاتوژن‌ها در غذا مانند E. coli مورد استفاده قرار مي‌گيرند. در حقيقت تشخيص پاتوژن‌ها از ديگر اهداف اصلي فناوري‌نانو در صنايع غذايي است.
هانگ نيز روي نانو حسگرهاي زيست‌شناسانه کار کرده است. اين حسگرها قادرند مقادير اندک پاتوژن‌ها در غذا را تشخيص دهند. همچنين امكان استفاده از آنها در مراکز نگهداري و حمل و نقل غذا به منظور کنترل دقيق در مقياس مولکولي وجود دارد. وي همچنين روي غذاهايي که ”عملکردي“ ناميده مي‌شوند کار کرده و نقش مواد مغذي که موجب سلامت و مانع از بيماري‌ مي‌شوند را کشف کرده است.
هانگ مي‌گويد:«بسياري از غذا‌ها به صورت ذاتي قادر به جلوگيري از بيماري‌ها هستند مثل چاي سبز، هسته انگور و زنجبيل؛ اما مسئله اين است که مصرف مستقيم اين غذاها فايده‌اي براي بدن نداشته و بدن نيز به سختي آنها را جذب مي‌كند؛ بنابراين به يک سيستم تحويل نياز داريم که دسترسي زيستي آنها را افزايش دهد.«
او به خصوص به جلوگيري از ديابت و چاقي علاقه‌مند است و اين سؤال را مطرح مي‌کند که چطور مي‌توان از غذاهايي مانند بستني و شکلات‌هاي خوش طعم استفاده کرد به صورتي که موجب چاقي نشوند؟
در جواب بايد گفت استفاده از مواد فيبري و کربوهيدرات‌ها به جاي چربي مي‌تواند به حل اين مسئله کمک کند و براي ديابت نيز بايد جايگزين‌هاي بهتري را براي شکر پيدا کرد.
اگر هانگ يا ديگران بتوانند موفق به ايجاد غذاهايي خوش طعم ولي حاوي مواد جايگزين چربي شوند و يا با به‌کارگيري نانوذرات مانع از جذب و ذخيره‌سازي چربي و کالري به‌وسيله بدن گردند، هدف نهايي را در غذا به دست آورده‌اند.
هانگ مي‌گويد:»شركت‌‌هاي زيادي درباره غذايي که شما را سير کند ولي تأثيري روي وزن نداشته باشد، تحقيق مي‌کنند ولي به دليل توافق‌هاي محرمانه هنوز جزئيات فاش نشده است « .
گرچه دسترسي به اين فناوري جديد آسان است، اما به دليل گران بودن محصولات، ورود آن به بازار به اين سرعت امکان‌پذير نيست. البته اين مشکلات قابل حل هستند و به زودي شاهد هجوم فرآورده‌هاي فناوري‌نانو از فرآورده‌هايي مؤثر براي ايمني و سلامت گرفته تا غذاهاي قابل برنامه ريزي و مطابق با سليقه افراد، به صنعت غذا خواهيم بودکه نتايج شگفت‌آوري را در بر خواهند داشت، فقط بايد اميدوار باشيم که يک ترس عمومي مانع از موج ابداع نشود همان‌گونه که براي غذاهاي اصلاح شده ژنتيکي اين اتفاق افتاد.
جمع‌بندي:
در طي سه سال گذشته، تأثير عميق فناوري‌نانو در صنايع غذايي و بسته‌بندي به اثبات رسيده است. اکنون بيش از 300 فرآورده نانوغذايي در بازارهاي جهاني موجود است. اين موفقيت شگفت انگيز، منجر به سرمايه‌گذاري‌هاي هنگفتي در زمينه R&D در نانوغذا شده است. امروزه فناوري‌نانو يک شايعه پوچ نيست، بلکه حقيقتي لازم الاجرا در صنايع غذايي است و هر شركتي که بخواهد در صنايع غذايي پيشگام باشد، بايد کار با فناوري‌نانو را سريعاً شروع کند .
در حال حاضر بيش از 400 شركت در سراسر دنيا در امر تحقيق، توسعه و توليد نانوغذاها فعاليت مي‌کنندكه در صدر آنها، ايالات متحده امريکا، ژاپن و چين قرار دارند. تا سال 2010، آسيا با 50 درصد جمعيت دنيا، به بزرگ‌ترين بازار نانوغذا تبديل مي‌شود و چين نيز در موقعيت پيشگام قرار خواهد داشت .
پيشرفت بيشتر در رمزگشايي DNA و آناليز آن، صنايع را قادر به پيش‌بيني، کنترل و بهبود محصولات کشاورزي مي‌کند. تلفيق اين فناوري با فناوري دستکاري مولکول‌ها و اتم‌هاي غذا، روش قدرتمندي را در اختيار صنايع غذايي مي‌گذارد تا غذاهايي با قابليت بسيار بيشتر و هزينه‌اي کمتر را طراحي کنند.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 51 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
در سال 2005، انجمن نوآوري (Innovation Society) اقدم به ايجاد پايگاه مقرارت فناوري نانو نمود. اين پايگاه حاصل يكسري مصاحبه‌هاي تخصصي، نشست‌ها، كارگاه‌ها و كنفرانس‌هاي بين‌المللي است كه تحليل نتايج آنها بصورت مطالعه دلفي منجر به ايجاد پايگاه شده است.
گزارش حاضر، توصيف رويکردي برخي نتايج حاصل از ايجاد پايگاه مقرارات فناوري نانو براي گروه‌هاي ذي‌نفع مي‌باشد كه به موضوعات ايمني، ريسك و مقررات فناوري نانو مي‌پردازد.
براي دريافت فايل کامل گزارش اينجا کليک کنيد.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 65 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

کاغذ سازي و بسته‌بندي
وضعيت کنوني
صنعت کاغذ و مقواسازي، صنعتي سرمايه‌بر است و زمان لازم براي به‌کارگيري فرايندهاي جديد در آن عموماً بسيار زياد است. با اين شرايط، تعويض تجهيزات پرهزينه فقط هنگام بازسازي‌هاي عمده و راه‌اندازي خطوط توليد جديد صورت مي‌گيرد.
تاکنون تنها تعداد اندکي از کاربردهاي فناوري‌نانو در صنعت کاغذ به کارگرفته شده است که يکي از مشهورترين آنها استفاده از نانو/ ميکرو ذرات (سيليکاي کلوئيدي، هيدروکسيد آلومينيوم کلوئيدي) به‌ صورت ترکيب با پلي‌الکتروليت‌هاي کاتيوني است. کليه اين فناوري‌ها از دهه80 آغاز و محصولات جديد، در دهه 90 توسعه يافتنه‌اند. ديگر فناوري‌هاي در حال توسعه شامل استفاده از حفاظ‌هاي نانوکامپوزيتي براي استفاده در بسته‌بندي غذا و عايق‌هاي روغن و چربي است.
فناوري‌نانو را مي‌توان پل ارتباط ماشين‌آلات کاغذ‌سازي و ساير تجهيزات فرايندي به شمار آورد. مي‌توان نانوفيلتراسيون را در تصفيه آب‌هاي فرايندي (مورد استفاده در ماشين‌ها و دستگاه‌هاي آسيابي توليد کاغذ و مقوا) به كاربرد و از نانوروکش‌هاي ضدخش براي توليد پرس‌ها و نيز ساخت اجزاي مختلف ماشين‌آلات کاغذ سازي استفاده كرد.
40 درصد از کاغذ و مقواي توليدي اروپا در بسته‌بندي به‌کار مي‌رود. نقش مواد کاغذي اساساً استحکام بخشيدن به بسته‌بندي‌ و در درجه دوم ايجاد ظاهري زيبا براي آن است. روکش‌ بسته‌‌بندي‌هاي استاندارد کاغذي را مي‌توان با استفاده از ترکيب فناوري‌هاي مختلفي مانند لايه‌لايه سازي/ اکستروژن (lamination/extrusion)، متاليزاسيون(metallization) و روکش‌دهي انتشاري (dispersion)، به دست آورد. روکش‌دهي انتشاري مقوا، روشي است که مي‌توان به‌طور توأم با روش لايه‌لايه سازي/ اکستروژن به‌کار برد. اگرچه روکش‌دهي انتشاري به شيوه سنتي، با قابليت توليد انبوه است، اما براي توليد مناسب نيست. هم اکنون پيشنهادهاي جديد در مورد روش روکش‌دهي انتشاري مانند روکش‌دهي‌هاي خشک و روش‌هاي پلاستي سُل (Plastisol) در حال توسعه‌اند. روکش‌هاي رنگدانه‌اي به صورت سنتي و قالب‌زني سطحي از جمله روش‌هايي است که به دليل برخي ويژگي‌هاي خاص حفاظتي براي بسته‌بندي مواد استفاده مي‌شود.
قابل ذکر است که در صورت استفاده از نانوکامپوزيت‌هاي پايه رسي در غشاءها و روکش‌ها، خواص محافظتي بسيار مطلوب و پيشرفته‌اي به دست مي‌آيد که اين مقوله هم‌اکنون بخش مهمي از فعاليت‌‌هاي تحقيق و توسعه را به خود اختصاص داده است.
بسته‌بندي هوشمند نيز از زمينه‌هاي بسيار مهم تحقيق و توسعه است. با ورود خصوصيات هوشمند به فرايند چاپ، مثلاً با استفاده از جوهرهايي که عملکردهاي دلخواهي را به کاغذ مي‌بخشد، توليد مواد بسته‌بندي مناسب، امکان‌پذير خواهد بود. در حال حاضر، چندين فناوري براي ايجاد ويژگي‌هاي جديد در محصولات کاغذي، مانند تعبيه انواع مختلف آشکارسازها بر روي محصولات کاغذي، با استفاده از فناوري‌هاي چاپ مدرن با همراه جوهرهاي ويژه و پليمرهاي رسانا، در حال بررسي است.
چالش‌ ها
با شرايطي که بدان اشاره شد، صنعت کاغذ با چالش‌هايي روبه‌رو است که در زير به برخي از آنها اشاره مي‌شود:
کاهش مقدار مواد خام و افزودني‌هاي مورد نياز براي دستيابي به ويژگي‌هاي مورد نياز در کاغذ؛
بسط حوزه کاربرد کاغذ از طريق جزء جزء کردن فيبرها؛ و فناوري لايه‌بندي صفحات؛
اصلاح شيوه تشکيل، نگهداري و کنترل مواد زائد آنيوني از طريق افزودني‌هاي جديد به کاغذ؛ و کنترل خواص و مشخصه‌هاي سطحي فيبرها؛
توسعه فناوري‌هاي روکش‌دهي ساختاري به منظور چاپ بهبود يافته و افزايش کارکرد سطوح کاغذي؛
توسعه روکش‌هاي محافظ براي افزايش مقاومت مقوا در برابر آب، چربي و گاز؛
ايجاد ابزارهاي هوشمند شامل حسگرها و الکترونيک مولکولي براي خدمات بسته‌بندي و سيستم‌هاي منطقي؛ حصول بازارهاي جديد براي کاغذ؛ و برچسب‌گذاري به منظور تسهيل روند اصلاح و بازيافت فيبرها.
فرصت‌هاي فناوري‌نانو
پيوندزني فيبرها با ماکرومولکول‌هاي طراحي شده
اخيراَ راهبردهاي پليمر‌‌يزاسيون به گونه‌اي گسترش يافته‌اند که ساخت پليمرهاي مجزا و يا ترکيبي با ساختارهاي کنترل شده، دقيق و بدون نقص را امکان‌پذير نموده‌اند. سنتز پلي آمينو اسيدها و يا پروتئين‌ها و پپتيد‌هاي مصنوعي با استفاده از روش‌هاي بازسازي شده، پليمريزاسيون حلقه گشايي (ring-opening) لاکتون‌ها و لاکتيدها، و پليمريزاسيون راديکالي کنترل ‌شده مونومرهاي وينيل مانند پليمريزاسيون (ATRP) و پليمريزاسيون RAFT از آن جمله‌اند. با اين روش‌هاي جديد، سنتز زنجيره‌هاي پليمري با ساختار مولکولي مشخص، امکان‌پذير مي‌شود. به عنوان مثال ATRP را مي‌توان براي پيوند زدن مونومرهاي وينيل به سطوح سلولزي، که به‌وسيله آغازگرهاي محدود کننده سطح مانند برومواسترها فعال شده‌اند، به‌کار برد.
چنانچه بتوان پليمرهايي با کارکرد مناسب و طراحي شده را به سطح فيبرها متصل نمود، فيبرها هم با سيالات آلي و هم با آب سازگار مي‌شوند و اين عمل براي فيبرهاي مقوايي به خصوص براي کاربردهاي ويژه‌اي مانند کامپوزيت‌هاي تقويت شده فيبري، بسيار ايده‌‌آل است.

اصلاح فيبرها با استفاده از خود آرايي 
در اواخر دهه 90 کشف شد که با استفاده از اصلاح سطوح به وسيله پليمرها يا نانوذرات با بار مخالف، امکان تشکيل لايه‌هاي نازک خودسامان کنترل شده، روي زيرلايه‌هاي جامد وجود دارد.
از آن زمان به بعد تحقيقات نظري قابل ملاحظه‌اي روي اين موضوع عملي، متمرکز شد و امروزه وسايل ساطع کننده نور و لايه‌هاي با برهم‌کنش الکترونيکي يا شيميايي از دستاوردهاي اين تحقيقات است. همچنين ثابت شده است که اين روش را مي‌توان براي توليد فيبرهاي سلولزي و فيبرهاي رسانا به‌کار برد.
روش ديگري نيز براي هنگامي که سطوح با استفاده از کمپلکس‌هاي پلي‌الکتروليتي (PEC) به عمل مي‌آيند توسعه داده شده است. با اين روش، عملکردي تقريباً مشابه روش پلي‌الکتروليت چند لايه‌اي (PEM) امکان‌پذير مي‌شود كه در اين روش تعداد مراحل نصف مراحل روش قبلي است. همچنين مي‌توان پلي‌الکتروليت‌ها و نانوذرات را با هم ترکيب نمود و در نهايت ذرات بسيار کوچک‌تري به دست آورد. با توجه به گسترش سريع نانوذرات مي‌توان محصولاتي چوبي‌ توليد كرد كه داراي دامنه خواص وسيعي هستند.
ترکيب انواع جديد پلي‌الکتروليت‌ها، روش‌هاي پليمريزاسيون و انواع پليمرهاي خود ساخته، فرصت‌هاي قابل توجهي را در هر دو زمينه PEC و PEM پيش روي ما قرارمي‌دهد. همچنين اخيراً ثابت شده است که رسوب دادن انواع مختلفي از ترکيبات اسيدي سيليس‌دار درون ديواره فيبرها، روش بسيار مؤثري براي ايجاد يک ساختار از پيش تعيين شده و نيز افزودن خواص عملکردي اساسي و ويژه‌ به فيبرهاست.

اصلاح فيبرها با استفاده از آنزيم‌ها 
در دهه اخير، آنزيم‌هاي تک‌عضوي زيادي به‌صورت تجاري توليد و در دسترس قرار گرفته‌اند. اين آنزيم‌ها قادر به اصلاح و يا کاهش ميزان انتخاب‌پذيري بالاي سلولز بوده و کاربردهاي فني بسيار گسترده‌اي در مواد شوينده و فرايندهاي ويژه‌اي مانند جوهرزدايي در صنعت کاغذ پيدا نموده‌اند. با استفاده از آنزيم‌هاي تک عضوي، انجام اصلاحات سطحي ويژه روي فيبرها، به منظور فعال نمودن و تغيير خواص آنها با روش‌هاي متداول امکان‌پذير مي‌شود.
مي‌توان روش‌هاي آنزيمي را در تلفيق با روش‌هاي فيزيکي و شيميايي براي ساخت موادي با عملکرد بسيار بالا و قابل استفاده در محصولات تعاملي به‌کار برد. آنزيم‌ها ابزارهاي ايده‌آلي براي توليد فيبرهاي زيست تعاملي هستند.
آنزيم‌ سلوبايوز د‌هيدروژناز، مورد مناسبي براي کاربرد در حسگرهاي زيستي آمپرسنج است. اين آنزيم در ترکيب با لايه‌هاي سطحي رساناي فيبرهاي چوبي، يک حسگر زيستي آمپرسنج کاغذي را به وجود مي‌آورد.
اطلاعات رو به گسترش در مورد ريزساختار چوب و ساير مشتقات آن، که در طي پنج سال اخير جمع‌آوري شده است را مي‌توان همراه با فناوري زيست تقليد (biomimetic)، براي ساخت موادي با عملکرد بالا و بي‌نظير مانند فيبرهاي تعاملي به‌کار گرفت. همچنين از سلولزهاي ميکروفيبري که از طريق يک روش فعال‌سازي آنزيمي توليد مي‌شوند براي ساخت نانومواد کامپوزيتي با شکل و کاربردهاي جديد استفاده كرد.
کاربرد ديگر فناوري زيست تقليد، توليد چوب پنبه مصنوعي (پليمر گياهي موجود در ريشه‌ و پوست درخت)، است که مي‌توان از آن به عنوان مقاوم‌ترين و آبگريز‌ترين ماده چوبي نام برد. اين ماده را مي‌توان با استفاده از محصولات جانبي صنعت کاغذسازي پليمريزه كرده، و آن را براي ساخت مواد ضد رطوبت - مناسب براي استفاده در گوشي‌هاي همراه- به‌کار برد.
مثال آخر، کاربرد زايلوگلوکان در اصلاح آنزيمي سلولز به منظور ساخت شبکه‌هاي فيبري است.

بسته بندي هاي تعاملي
محصولات الکترونيک چاپي طي 15 سال اخير پيشرفت چشمگيري نمودند و هم‌اکنون نيز با سرعت فوق‌العاده‌اي در حال گسترش مي باشند. از جمله بازارهاي الکترونيک چاپي مي‌توان به بسته‌بندي‌هاي هوشمند، نمايشگرهاي کاغذي پيشرفته، حسگرها و اسباب بازي‌هاي تعاملي با مبناي کاغذ‌هاي ساده براي بچه‌ها اشاره کرد.
پيشرفت در اين زمينه به حدي است که امکان ساخت نمايشگرها/OLEDS، ترانزيستورها OTFTS براي کاربرد در مدارهاي منطقي ساده، دکمه‌هاي فشاري برقي، حسگرها و آنتن‌هاي کاغذي را فراهم آورده است.
روکش‌هاي عملکردي
در حوزه فناوري روکش‌دهي، حداقل دو زمينه بسيار وسيع وجود دارد که عبارتند از: روکش‌هاي ميکرو و نانوساختاري و روکش‌‌هاي نانوکامپوزيتي.
روش روکش‌دهي تيغه‌اي (blade coating) يک شيوه متداول در صنعت کاغذسازي است. در اين روش هيچ ساختار خاصي تشکيل نمي‌شود؛ زيرا فشار بالاي تيغه موجب شکسته شدن تعاملات کلوئيدي در طي فرايند روکش‌دهي مي‌شود.
فناوري‌هاي جديد روکش‌دهي مانند روکش‌دهي پاششي و روکش دهي اکستروژني/ غشائي، زمينه را براي روکش‌دهي‌ ميکرو و نانوساختاري فراهم آورده‌اند. کاربردهاي اين فناوري چند منظوره است؛ روکش‌‌‌دهي ساختاري مي‌تواند روکش‌هاي حجيمي را با خواص بسيار ممتاز و ويژگي خشک‌کنندگي سريع جوهر ايجاد نمايد. ساختار سطح روکش‌ها زمينه‌هايي از ساخت سطوح مافوق آبگريز و مافوق جاذب براي کاربردهاي بسيار گسترده ارائه مي‌دهد.
در روکش‌هاي نانوکامپوزيتي از ناهمسان‌گردي بسيار زياد نانورس‌ها براي افزايش مقاومت روکش‌ها در برابر آب، چربي و گازها استفاده مي‌شود. روکش‌هاي نانوکامپوزيتي قادر به ايجاد لايه‌هاي بسيار نازک، فوق‌العاده مستحکم و ضد خراش هستند.
با استفاده از نانوذراتي مانند دي‌اکسيد تيتانيوم مي‌توان روکش‌هايي مقاوم در برابر اشعه فرابنفش يا ديگر پديده‌‌هاي نوري خاص توليد کرد.

موانع فناوري نانو در بسته بندي و ساخت کاغذ و مقوا
ابداع فناوري‌هاي جديد، خود مي‌تواند موانعي در بخش‌هاي بعدي ايجاد کند. براي مثال توسعه نانوروکش‌ها، خود مستلزم ايجاد برخي تغييرات در فناوري چاپ همچون تغيير فرمولاسيون جوهرهاست. اين امر براي يک زنجيره چند بخشي، مانند کارگاه‌هاي چاپ به عنوان يک مانع به حساب مي‌آيد؛ زيرا روند انطباق بازار با فناوري‌هاي جديد در اين صنعت بسيار کند است.
بنيادي‌ترين ابداعات فناوري‌نانو نيازمند برقراري تعامل ميان اکثريت اعضاي بازار است و تلاش براي ايجاد ‌چنين تعاملاتي، اغلب به‌وسيله سياست‌هاي رقابتي محدود مي‌شود.

تحقيقات اوليه مورد نياز در صنعت مقوا، کاغذ سازي و بسته‌بندي
موارد کوتاه مدت (تا 3 سال)
توسعه نمونه‌هاي کاربرد فناوري‌نانو مانند سطوح نانومتري و فناوري‌هاي اصلاح مواد توده‌‌اي در فيبرها؛

  1. توسعه روکش‌هاي نانوکامپوزيتي‌ و نانوساختاري براي ايجاد انواع جديدي از مواد ممانعت‌کننده در برابر آب، چربي و گاز؛
  2. ارزيابي اوليه ميزان سودمندي نانومواد گوناگون مانند نانومواد سلولزي و نانوذرات، به منظور کاربرد احتمالي آنها در صنعت توليد کاغذ و مقوا؛
  3. توسعه سيستم‌هاي الکترونيک کاغذ‌ي چاپي.
موارد ميان مدت (تا سال 2010)
کاربرد تجاري و موفقيت‌آميز نمونه‌ها و تحقيق روي موارد وعده داده شده؛
توسعه نانوکاتاليست‌ها‌ با خصوصيات اصلاح شده براي کاربرد در ساخت کاغذ؛
کاربردهاي نانوزيست فناوري، توسعه انواع جديد سيستم‌هاي آنزيمي به منظور اصلاح و بهبود عملکرد مواد ليگنوسلولزي؛
توسعه حسگرهاي شيميايي و زيستي؛
توسعه کاغذهايي با خواص ضدميکروبي، کارکردهاي دارورساني، کنترل عطر و يا آزادسازي عطر
موارد بلند مدت (تا سال 2020)
1. معرفي و سنتز چسب‌هاي پليمري و ديگر افزودني‌هاي شيميايي مورد استفاده در توليد نانوساختارها، ساختارهاي خود آراينده که مي‌توان آنها را براي دستيابي به اهداف بسيار گسترده ‌اي در صنعت کاغذ سازي به‌کار گرفت؛

ساخت نانوساختارهاي کاغذي در مقياس نانو با کمک فناوري زيست تقليدي.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 64 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

جمعيت جهان در حال افزايش و منابع آب آشاميدني رو به کاهش است؛ بنابراين ممکن است جهان در آينده با مشکل کمبود آب مواجه شود. افزايش مصرف آب و کمبود حاصل از آن که بر اثر آلودگي نيز تشديد مي‌شود سبب شده‌است تا تأمين آب بهداشتي به يکي از دغدغه‌هاي اساسي جامعه جهاني تبديل شود. امراض ناشي از آلودگي‌هاي آب هرروزه هزاران و شايد دهها هزار نفر را مي‌کشد.
توانايي بازيافت آب، امکان دسترسي به يک منبع مناسب براي مصارف گوناگون را ايجاد مي‌کند. با به کارگيري فناوري‌هاي الکتريکي و مکانيکي به ‌سادگي مي‌‌توان آب آلوده را براي استفاده در کشاورزي و يا حتي براي مصارف خانگي بازيافت نمود. بدين‌ترتيب فيلترنمودن آب با فيلترهاي نانومتري، تحولي عظيم در بازيافت و استفاده مجدد از آب‌هاي صنعتي و کشاورزي ايجاد مي‌کند. فيلترهاي فيزيکي با منافذي در حد نانومتر مي‌توانند باکتري‌ها، ويروس‌ها و حتي واحدهاي کوچک پروتئين را صددرصد غربال کنند. با جداساز‌هاي الکتريکي که يون‌ها را به وسيله صفحات ابرخازن جذب مي‌کند مي‌توان نمک‌ها و مواد سنگين را جذب کرد. بررسي‌ فعاليت‌هاي مختلف دنيا، شامل برنامه‌هاي در دست اجرا و برنامه‌هاي آتي مراکز صنعتي و پژوهشي، نشان مي‌دهد که حوزه تصفيه يکي از حوزه‌هاي کاربرد فناوري‌نانو در صنعت آب است؛ و با بهره‌گيري از آن، هزينه‌هاي تصفيه آب به ميزان زيادي کاهش خواهد يافت.
دو زمينه اصلي در اين عرصه عبارتند از:
فيلترهاي نانومتري به منظور افزايش بازيابي آب در سيستم‌هاي موجود؛
نانوحسگرهاي زيستي به منظور تشخيص سريع و کامل آلودگي‌هاي آب.
در اين مقاله به بررسي تعدادي از کاربردهاي فناوري‌نانو در صنعت آب مي‌پردازيم.
نانوفيلتراسيون 
فناوري‌هاي جديد، امکان توليد آب نانوفيلتر شده را در مقياس انبوه فراهم مي‌کند. آب تصفيه‌شده به وسيله نانوفيلتراسيون به اندازه آب‌معدني تصفيه‌شده ارزش دارد. با استفاده از نانوفيلتر، مواد معدني لازم براي سلامت انسان در آب باقي مانده و مواد سمي و مضر، از آن حذف مي‌شود. نانوفيلتراسيون يک روش مفيد بين روش‌هاي اسمز معکوس و اولترافيلتراسيون است. اولترافيلتراسيون به دليل بالاتر بودن مقدار آلاينده‌هاي معدني و قليايي نسبت به حد مجاز و روش اسمز معکوس به دليل توليد خلوص بيش از حد محصول و بالا بودن قيمت داراي نقايصي هستند.
دانشمندان دانشگاه باناراس (Banaras) روش ساده‌اي براي توليد فيلترها با استفاده از نانولوله‌هاي کربني توسعه داده‌اند که قادر به حذف مؤثر آلاينده‌هاي ميکرو‌ و نانومقياس از آب و نيز حذف هيدروکربن‌هاي سنگين از نفت خام است. استفاده از نانولوله‌هاي کربني در ساخت فيلترها سبب سهولت در تميز کردن، افزايش استحکام، قابليت استفاده مجدد و مقاومت آنها در برابر گرما مي‌شود. اين فيلترها داراي دقت بسيار مناسبي در کاربردهاي مختلف هستند، به عنوان مثال قادرند پوليوويروس‌هايي با اندازه 25 نانومتر را به خوبي پاتوژن‌هاي بزرگ‌تري مانندE. Coil و باکتري‌هاي استافيلوکوک، از آب حذف نمايند. نانوفيلتراسيون داراي مزايايي مانند قيمت پايين، و کنترل مقدار کاهش آلاينده‌ها در آب تصفيه شده است.
شرکت آرگونايد (argonide) در حال استفاده از نانوفيبرهاي اکسيد آلومينيوم با اندازه دو نانومتر براي تصفيه آب است. فيلترهايي که از اين فيبرها ساخته شده‌اند، مي‌توانند ويروس‌ها، باکتري‌ها و کيست‌‌ها را از بين ببرند.
شيرين سازي آب به وسيله نانوغشاها

غشاء نانو لوله‌اي

محققان آزمايشگاه مليLawrence Livermore با همکاري دانشگاه برکلي کاليفرنيا غشاهايي با حفره‌هايي از جنس نانولوله‌هاي کربني ساخته‌اند که به کمک آن امکان جداسازي ارزان‌تر گاز و مايع فراهم مي‌شود. در حال حاضر اغلب غشاهاي موجود از جنس مواد پليمري هستند که براي کاربردهاي دما بالا مناسب نيست. استفاده از اين نوع غشاها نمي‌تواند توازن قابل قبولي بين ورودي غشا و قابليت انتخاب آن برقرار نمايد، يعني ورودي بالا منجر به کاهش انتخاب‌پذيري است و بالعکس؛ اما دانشمندان با استفاده از نانولوله‌هاي کربني توانسته‌اند اين دو امر به ظاهر متضاد را با هم جمع و امکان انتخاب‌پذيري خوب همراه با ورودي بالا را فراهم کنند.
اين محققان توانسته‌اند روشي براي ساخت اين غشاها بيابند که با سيستم‌هاي ميکروالکترومکانيکي (MEMS) هم سازگار باشد. اين غشاهاي جديد با حفره‌هاي کوچک‌تر و با تراکم بسيار و امکان عبور شدت جريان زياد از هر حفره، از لحاظ گذردهي آب و هوا نسبت به غشاهاي پلي‌کربناتي فعلي بسيار برترند. اين غشاهاي بهبود يافته کاربردهاي فراواني در تصفيه آب دارند.
كامالش سيكار(Kamalesh Sirkar) در مؤسسه فناوري نيوجرسي از روش جداسازي غشايي در شيرين‌سازي آب استفاده کرده ‌است. در روش جداسازي غشايي، آب شور داغ را روي ورقه نازکي از غشايي داراي سوراخ‌هاي ريز موسوم به نانوحفره مي‌ريزند. اين حفره‌ها آنقدر کوچکند که تنها بخار مي‌تواند از آنها عبور کند و آب، مايع، نمک‌ها و مواد معدني ديگر در پشت غشا مي‌مانند. در طرف ديگر محفظه‌اي از آب سرد قرار دارد که بخار با عبور از آن، کندانس شده و دوباره به مايع تبديل مي‌شود. ابزاري که در اين روش به کار رفته است، عبارت است از دستگاهي مستطيل شکل با مجموعه‌اي از غشاهاي الياف مانند توخالي که مايع به طور عرضي در آن جريان مي‌يابد. اين غشاها به صورت هزاران لوله به شکل تار مو در آمده، سپس آنها را به صورت بسته‌هايي داخل يک جعبه قرار مي‌دهند. در اين شکل نمونه آزمايشي از اين دستگاه آب شيرين‌کن نشان داده شده است. در قسمت وسط، دسته‌اي از هزاران لوله توخالي شبيه تارمو قرار دارد. جداره اين لوله‌ها را هم غشاهايي با نانوحفره‌هاي کوچک تشکيل مي‌دهد.
تصفيه آب به کمک نانوذرات
نانوذرات لانتانيوم توليدي شرکت آلتايرنانو (Altairnano) فسفات را از محيط‌هاي آبي جذب مي‌کند. به‌کارگيري اين نانوذرات در حوضچه‌ها و استخرهاي شنا مي‌تواند به طور مؤثري فسفات موجود را از بين برده و در نتيجه از رشد جلبک‌ها جلوگيري نمايند. تحقيقات دانشگاه Lehigh آمريکا نشان مي‌دهد که نانوپودرها مي‌توانند به عنوان ابزاري مناسب براي پاک‌سازي خاک‌هاي آلوده و آب‌هاي زيرزميني استفاده شوند. نانوذرات آهن موجب اکسيده و درهم شکستگي ترکيبات آلوده کننده مانند تري‌کلرواتيلن، تتراکلريد کربن، ديوکسين‌ها وPCB ها شده، آنها را به ترکيبات کربني با درجه سميت بسيار پايين‌ تبديل مي‌کند .
براي از بين بردن اغلب فلزات سنگين موجود در آب، روش تصفيه کاتاليزوري گزينه مناسبي نيست، بنابراين محققان به جاي آن از روش‌هاي جذب روي پليمرها و يا ذرات افزودني استفاده مي‌کنند. آرسنيک از آلاينده‌هاي بسيار سمي رايجي است که هم به طور طبيعي و هم به شکل پساب‌هاي بشري باعث آلودگي آب مي‌شود. مصرف اين ماده سبب افزايش سرطان‌هاي مثانه و روده‌ مي‌شود. در سطح جهان آمار مسموميت با آرسنيک بسيار بالا است و در بسياري از کشورهاي در حال توسعه مانند بنگلادش که بيش از 10 تا 20 درصد جمعيت آن دچار مسموميت با آرسنيک شده‌اند، يک فاجعه بهداشتي تلقي مي‌شود. اغلب آلايندگي‌هاي ناشي از آرسنيک به کشورهاي جهان سوم اختصاص دارد. به اين ترتيب نياز شديدي به فناوري‌هاي نوين احساس مي‌شود تا بتوان آلاينده‌هاي فلزي سنگين مانند آرسنيک را از آب آشاميدني حذف کرد. به همين منظور محققان دانشگاه رايس، از نانوبلورهاي مغناطيسي به عنوان هسته اصلي سيستم‌هاي تصفيه جديد استفاده کرده‌اند.
سطوح معدني آهني نه تنها تمايل شديدي به جذب آرسنيک دارند، بلکه با انتخاب اندازه مناسب مي‌توان به راحتي اين ذرات مغناطيسي را به واسطه جداسازي مغناطيسي از آب جدا کرد. نانوذرات همان کارايي توده آهني را در جذب آرسنيک دارند. در واقع نه تنها ظرفيت جذب آرسنيک آنها بالاتر است، بلکه به محض قرار گرفتن اين ماده در کنار نانوذرات جدا کردن آنها سخت مي‌شود. در نظر گرفتن تمام اين نتايج، نشان مي‌دهد که نانوذرات مغناطيسي جاذب‌هاي بسيار کارامدي براي آرسنيک خصوصاً در pH پايين هستند و خاصيت جذبي غيرقابل برگشت آنها مخزن مناسبي را براي جمع‌آوري آلاينده‌ها فراهم مي‌کند.
تصفيه پساب‌هاي صنعتي
پساب‌هاي صنعتي صنايع شوينده، غني از اکسيژن بيوشيميايي و مواد فعال شيميايي است که بايد در فرايندهاي تصفيه از آب زدوده شود. يکي ديگر از موادي که در پساب‌هاي صنعتي فراوان يافت مي‌شود مواد نامحلول روغني شامل روغن‌ها و گريس‌هاست. حضور اين مواد فرايند پالايش آب را دچار مشکل مي‌کند. يکي از روش‌هاي اقتصادي براي تصفيه اين مواد، استفاده از سيستم‌هاي ترکيبي ميکروفيلتراسيون-نانوفيلتراسيون است. در اين سيستم‌ها از ميکروفيلتراسيون براي زدودن ذرات معلق مانند روغن‌ها و گريس‌ها و از نانوفيلتراسيون براي حذف پاک‌کننده‌ها استفاده مي‌شود.
تصفيه فاضلاب‌ها
محققان دانشگاهUniSA در استراليا به دنبال توسعه روش منحصر به فردي براي تصفيه فاضلاب‌ها هستند که بدون استفاده از مواد شيميايي گران قيمت، کيفيت آب را بيشتر از روش‌هاي موجود بهبود مي‌بخشد. آخرين مرحله تصفيه آب، حذف موجودات زنده بسيار ريز است. در حال حاضر از کلر به عنوان ماده ضدعفوني‌کننده استفاده مي‌شود، ولي در اين حالت حتي بعد از تصفيه هم ترکيبات ارگانيک زيادي در آب حضور دارند. کلر موجودات زنده ريز را از آب حذف مي‌کند، ولي با آلاينده‌هاي ارگانيک واکنش داده، محصولات جانبي تجزيه‌ناپذير و سمي توليد مي‌کند که نمي‌توان آنها را از آب حذف کرد. انتقال اين مواد به محيط‌زيست و استفاده از آنها در کشاورزي و ديگر صنايع مي‌تواند مشکلات بهداشتي جدي ايجاد کند.
تصفيه فاضلاب به کمک نانوکاتاليزور نوري مي‌تواند جايگزين سومين مرحله تصفيه يعني ضد عفوني با کلر شود تا موجودات زنده ريز و ترکيبات آلي را به طور همزمان حذف و فاضلاب را به يک منبع آب مناسب تبديل کند. به طور طبيعي موجودات زنده ريز، ترکيبات ارگانيک بزرگ را کوچک‌تر مي‌کنند؛ اما از آنجا که اين ترکيبات به طور زيستي تجزيه ناپذيرند، ما مجبور به استفاده از نوعي انرژي براي تجزيه آنها هستيم. اين انرژي از اشعه فرابنفش نور خورشيد گرفته مي‌شود و به همراه کاتاليزورهاي نوري مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
انرژي توليد شده از واکنش سلول کاتاليزوري نوري مي‌تواند موجودات زنده ريز را کشته و ترکيبات تجزيه‌ناپذير را تجزيه کند. اين فرايند به دليل امكان استفاده مجدد از كاتاليزورهاي نوري، بسيار مقرون به صرفه است . ذرات کاتاليزوري چه به صورت همگن در محلول پراکنده شده يا روي ساختارهاي غشايي رسوب داده شده باشند، مي‌توانند ما را از تجزيه شيميايي آلاينده‌ها مطمئن سازند.
اثر افزودن فلزات مختلف در بهبود فعاليت کاتاليزوري شناخته شده است و دانشمندان از آن در حذف تري‌کلرواتيلن (TCE) از آب‌هاي زيرزميني استفاده کرده‌اند. تحقيقات مرکز فناوري‌نانوي زيست‌محيطي (CBEN) دانشگاه‌ رايس نشان مي‌دهد نانوذرات طلا و پالاديم، کاتاليست‌هايي بسيار مؤثر براي حذف آلودگي‌TCE از آب هستند.
مزيت‌هاي حذف TCE با پالاديم به خوبي مشخص است ولي اين روش تا حدودي پرهزينه است. با به کارگيري فناوري‌نانو مي‌توان تعداد اتم‌هاي در تماس با مولکول‌هاي TCEو در نتيجه کارايي اين کاتاليست را چندين برابر کاتاليست‌هاي رايج افزايش داد. TCE حلال رايج در روغن زدايي از فلزات و قطعات الکترونيکي، يکي از مواد آلي سمي رايج در منابع آب است و در 60 درصد پسماندهاي صنعتي به عنوان آلودگي وجود دارد. تماس آن با بدن باعث صدمه زدن به کبد و بروز سرطان مي‌شود. کاتاليست‌هاي شيميايي نسبت به کاتاليست‌هاي زيستي بسيار سريع‌تر عمل مي‌کنند ولي بسيار گران هستند. يکي از مزيت‌هاي کاتاليست‌هاي پالاديم براي تجزيه TCE اين است که پالاديم، اين ماده را مستقيماً به ماده غيرسمي اتان تبديل مي‌کند. در حالي که کاتاليست‌هاي رايج مانند آهن، آن را به برخي مواد واسطه سمي مانند وينيل‌کلرايد تبديل مي‌کنند.
محققان دانشگاه رايس روش جديدي را توسعه داده‌اند که طي آن نانوبلورهاي تيتانيوم با سطح ويژه بالا (بيش از 250 m2/g  براي حذف آروماتيک‌هاي آلي توليد مي‌شوند. اين مواد تحت تابش اشعه فرابنفش، قابليت اکسيداسيون نوري بسياري از مولکول‌ها را پيدا مي‌کنند.
همچنين C60 کاتاليزور نوري بسيار خوبي است که کارايي آن صدها برابر بيش از تيتانياي موجود در بازار است. توليد راديکال آزاد به وسيله C60 متراکم در آب، امکان تجزيه آلاينده‌ها را فراهم مي‌کند
جيوه‌زدايي از آب 

تصاوير TEM کاتاليزورهاي نوري نانوبلورهاي تيتانياي تهيه شده تحت شرايط هيدروترمال به ترتيب بدون عوامل سطحي، با غلظت پايين عوامل سطحي،
و با غلظت بالاي عوامل سطحي
 


محققان آزمايشگاه ملي پاسيفيک نورث‌وست آمريکا، از سراميک‌هاي نانوحفره‌اي که با تک‌لايه‌هاي تيول (SH)، عامل‌دار شده بودند، براي جيوه‌زدايي از آب استفاده کردند. تک‌لايه‌هاي خودسامان تيول بر روي سيليکاي ميان‌حفره‌اي (Thiol-SAMMS) مي‌توانند کاربردهايي در تصفيه فاضلاب نيروگاه‌هاي زغال‌سنگي داشته ‌باشند. اين نيروگاه‌ها از منابع اصلي آلودگي جيوه به شمار مي‌روند. محققان زيرلايه‌‌اي از جنس سيليکاي ميان‌حفره‌اي را با ميانگين اندازه حفرات 5.6 نانومتر و سطح ويژه 900 m2/g به‌کار بردند. آنها با افزودن تک‌لايه‌اي از تيول‌هاي قليايي به حفرات اين سراميک، آن را فعال ساختند. دسترسي به يک فناوري براي حذف جيوه که علاوه بر انتخاب‌گري، ظرفيت جذب بالا و سينتيک جذب مناسب، منجر به توليد پسماندي پايدار گردد، يکي از نيازهاي فوري در زمينه تصفيه جيوه است. نه‌تنها کارايي روش‌هاي متعارف حذف جيوه، پايين‌تر از اين روش است؛ بلکه اين روش‌ها منجر به توليد مقادير زيادي پسماند مي‌شوند. ماده جديد علاوه بر پاکسازي فاضلاب نيروگاه‌هاي زغال‌سنگي مي‌تواند در تصفيه پسماندهاي راديواکتيو، توليد باتري و مصارف دندانپزشکي نيز به‌کار رود.
شرکت‌هاي فعال در زمينه فناوري‌نانو و آب
پس از اشاره به کاربردها و قابليت‌هاي فناوري‌نانو در صنعت آب، در اين قسمت تعدادي از شرکت‌هاي فعال اين صنعت که از فناوري‌نانو در محصولات و توليدات خود استفاده کرده‌اند معرفي مي‌شود. عمده فعاليت اين شرکت‌ها در زمينه نانوفيلترها و در مرحله بعد نانوحسگرهايي است که به منظور تشخيص مواد و ذرات موجود در آب مورد استفاده قرار مي‌گيرند .
شرکت Argonide
کشور: آمريکا
آدرس اينترنتي: www.argonide.com
زمينه فعاليت اصلي: توليد محصولات مبتني بر فناوري‌نانو.
اين شرکت توليد کننده فناوري‌هاي تصفيه آب، فيلترهاي قوي و نانوپودرهاي فلزي و اکسيدي است.

شرکت RainDance Water Systems
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت: سيستم‌ها و تجهيزات تصفيه آب.
آدرس اينترنتي: www.watersystems.com
www.raindance.com
اين شرکت در حال ساخت و بررسي خواص مختلف نانوفيلترهاست. نانوفيلترهاي اين شرکت قادر به جداسازي سختي‌هاي آب مانند کلسيم و منيزيم و همچنين باکتري‌ها، ويروس‌ها و ترکيبات آلي هستند. علاوه بر اين، نانوفيلترها توانايي جداسازي آفت‌کش‌ها و آلودگي‌هاي آلي از آب‌هاي سطحي و زيرزميني را دارند.

شرکت Lenntech Water SLuchtbehandeling Holding B. V
کشور: هلند
زمينه فعاليت اصلي: طراح و سازنده سيستم‌هاي تصفيه آب و هوا.
آدرس اينترنتي: www.lenntech.com
اين شرکت با استفاده از فناوري‌نانو مولکولي براي تصفيه آب‌هاي آشاميدني، تجاري و صنعتي، امکان توسعه سيستم‌هاي کارامد، کم هزينه و بدون آسيب براي محيط‌زيست را فراهم مي‌کند. اولين محصول اين شرکت بر مبناي اين فناوري با نام تجاري RS-S عرضه و از اين محصول براي جداسازي کلسيم استفاده شده است. دومين محصول اين شرکت ISF92 نام دارد که از آن براي تصفيه آهن استفاده کرده است.

شرکت: GE Water and Process Technologies 
کشور: آمريکا
آدرس اينترنتي: www.gewater.com
اين شرکت سازنده سيستم‌هاي متحرک بهبود کيفيت آب براي کاربردهاي مختلف است و در روش‌هاي فليتراسيون خود از نانوفيلتراسيون نيز استفاده مي‌نمايند.
شرکت Applied Membranes 
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت اصلي: توليد کننده اجزاي سيستم‌ها و غشاهاي اسمز معکوس.
آدرس اينترنتي: www.appliedmembranes.com
اين شرکت توليد کننده و توزيع کننده اجزا، سيستم‌ها و غشاءهاي اسمز معکوس براي کاربردهاي تجاري و خانگي است. غشاهاي توليدي جزء Thin Film، CTA/CAB، اولترا فيلتراسيون، نانوفيلتراسيون و ميکروفيلتراسيون هستند. اين شرکت دو نوع نانوفيلتر با نام‌هاي NF3 و NF9 توليد مي‌کند.

شرکت Dow Chemical Company
کشور: آمريکا
آدرس: www.dow.com
زمينه فعاليت اصلي: توليد محصولات شيميايي، کشاورزي، پلاستيکي و خدمات در صنايع مختلف.
محصولات اين شرکت در حوزه آب، شامل مواد افزودني به آب براي کاربردهاي گوناگون، انواع لوله‌هاي انتقال آب و سيستم‌هاي تصفيه است. مهم‌ترين کاربرد فناوري‌نانو در اين شرکت در سيستم‌هاي تصفيه آب است که شامل رزين‌هاي تبادل يوني و غشاهاي اسمز معکوس مي‌گردد. غشاهاي توليد شرکت با نام تجاري FILMTEC در روش‌هاي اسمز معکوس و نانوفيلتراسيون کاربرد دارند.

شرکت Koch Membrane Systems 
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت اصلي: سيستم‌هاي فيلتراسيون غشايي
آدرس اينترنتي: www.kochmembrane.com
محصولات اين شرکت در صنعت آب عبارتند از آب فوق خالص، آب آشاميدني، تصفيه پساب‌هاي صنعتي و نمک‌زدايي از آب. اين شرکت غشاهاي نانوفيلتر در اشکال لوله‌اي، مارپيچي و صفحه تخت توليد مي‌کند. غشاهاي شرکت با نام‌هاي تجاري SelRO، SR، TFC و TFC-S به بازار ارائه مي‌شود.

شرکت KFS Pure Water Systems
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت اصلي: فروش و ارائه خدمات تجهيزات تصفيه آب
آدرس اينترنتي: www.kfswater.com
اين شرکت با سابقه‌اي در حدود 35 سال توليد کننده سيستم‌هاي فيلتراسيون غشايي در سطح بازار جهاني است. دو نوع از غشاهاي توليدي اين شرکت از نوع نانوفيلتراسيون است (مدل NF90 و مدل NF100)

شرکت Waterany Where 
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت اصلي: سيستم‌ها و تجهيزات تصفيه آب
آدرس اينترنتي: www.wateranywhere.com
محصولات اين شرکت شامل غشا‌هاي تصفيه آب (اسمز معکوس، نانوفيلتراسيون و اولترافيلتراسيون) مواد شيميايي غشاها، تجهيزات مربوط به سيستم‌هاي غشائي و سيستم‌هاي تصفيه آب مي‌گردد.
اين شرکت دو نوع غشاي نانوفيلتر مختلف با قدرت جداسازي 30 و 90 درصد توليد مي‌كند.

شرکت Zenon
کشور: کانادا
زمينه فعاليت اصلي: فناوري غشاها
آدرس اينترنتي:www.zenon.com
فناوري‌هاي به‌کار رفته در اين شرکت براي تصفيه آب آشاميدني شامل ميکروفليتراسيون، اولترافيلتراسيون نانوفيلتراسيون و اسمز معکوس است.

شرکت Dais Analytic Corp
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت اصلي: توليد و تجارت نانومواد و نانوپليمرها در زمينه‌هاي مختلف
آدرس اينترنتي: www.daisanalytic.com
فعاليت اين شرکت ‌در زمينه تجاري‌سازي نانومواد در صنايع مختلف است. اين شرکت از فناوري‌نانو در زمينه توليد محصولات با ارزش افزوده بالا در صنايع انرژي، صنايع دفاعي، پوشش‌دهي و تصفيه آب استفاده نموده و توليد کننده غشاهاي نمک‌زدايي به منظور توليد آب آشاميدني، با صرف انرژي کمتر در مقايسه با کارخانجات تقطير يا روش اسمز معکوس است.
شرکت: Berghof
کشور: آلمان
زمينه فعاليت اصلي: محصولات فلوروپلاستيک و تجهيزات آزمايشگاهي و اتوماسيون صنعتي.
آدرس اينترنتي: www.berghof.com
اين شرکت نانوفيلترهاي پوسته‌اي مورد استفاده در تصفيه آب‌هاي صنعتي و آشاميدني توليد مي‌کند.

شرکت Fluxxion 
کشور: هلند
زمينه فعاليت اصلي: اين شرکت فناوري‌هاي آزمون شده در صنايع نيمه‌هادي و ميکروسيستم را در توليد محصولات ميکروفيلتراسيون پوسته‌اي مورد استفاده قرار مي‌دهد.
آدرس اينترنتي:www.fluxxion.com
اين شرکت توليد کننده نانوفيلترهاي پوسته‌اي براي فيلتراسيون مايعات در فرايندهاي صنعتي است.

شرکت : Ememberance Inc
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت اصلي: توليد کننده مواد پليمري چند کار بردي و غشاهاي شيميايي و بيولوژيکي.
آدرس اينترنتي: ‌www. emembrane.com
اين شرکت نانوفيلترهايي توليد مي‌کند که براي تصفيه آب، جداسازي ذرات فلزي، توليد آب فوق خالص و جداسازي ويروس‌ها از مايعات مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

جدول1.  خلاصه‌اي از کارهاي انجام شده در زمينه تصفيه آب و فاضلاب با استفاده از فناوري‌نانو

نوع فناوري

هدف

استفاده کننده

نتيجه

نانوفيلتر‌هاي مبتني بر نانولوله کربني

حذف آلاينده‌هاي ميکرو و نانومقياس از آب

دانشگاه باناراس
(
Banars)

حذف پوليوويروس‌ها با اندازه 25 نانومتر از آب

نانو غشا

شيرين‌سازي آب

مؤسسه فناوري نيوجرسي

توليد آب شيرين

نانوفيلتر

تصفيه آب

شرکت Argonide

از بين بردن ويروس‌ها، باکتري‌ها و کيست‌ها

نانوذرات لانتانيم

حذف فسفات از محيط‌هاي آبي

شرکت Altairnano

جلوگيري از رشد جلبک‌ها

نانو پودرها

پاک‌سازي خاک‌هاي آلوده و آب‌هاي زيرزميني

دانشگاه Lehigh

تبديل ترکيبات آلوده اي مثل  تري کلرواتيلن تتراکلريد کربن، ديوکسين‌ها و PCB به ترکيبات با سميت کمتر

نانو کاتاليزورهاي تيتانيا

تصفيه فاضلاب

دانشگاه Uni SA استراليا

حذف موجودات زنده ريز و ترکيبات آلي آب

نانوذرات طلا و پالاديم

حذف TCE تري کلرواتيلن

مرکز CBEN در دانشگاه رايس

چندين برابر شدن کارآيي کاتاليست درمقايسه با کاتاليست‌هاي رايج

نانوذرات اکسيد روي

تصفيه آب

دانشگاه ايالتي اُکلاهاما

جداسازي آرسنيک

نانو غشا مبتني بر نانولوله کربني

جداسازي گاز و مايع، تصفيه آب

آزمايشگاه ملي
 
Lawrence Livermore

امکان استفاده در دماي بالا، امکان عبور شدت جريان بالا از حفره‌ها

نانوفيلتر‌هاي مبتني بر نانولوله کربن

تصفيه آب

شرکت سِلدون
(
Seldon)

حذف آلود‌گي‌هاي ميکروبي

سراميک‌هاي نانو حفره‌اي

جيوه‌زدايي از آب، تصفيه فاضلاب

آزمايشگاه ملي پاسيفيک
نورث وست

حذف جيوه، انتخاب‌گري و ظرفيت جذب بالا، سينتيک جذب مناسب

شرکت Environmentalcare
کشور: چين
زمينه فعاليت اصلي: سيستم‌هاي تصفيه آب و هوا.
آدرس اينترنتي: www. fotocide.com
دستگاه گندزدايي (disinfection) آب و هواي ساخت اين شرکت (Nano-FOTOCIDE) بر مبناي اکسيداسيون فوتوكاتاليستي (PCO) ) کار مي‌کند و جزو کارامدترين سيستم‌ها در حذف باکتري‌ها و آلودگي‌ها از آب و هوا به شمار مي‌رود.
فناوري آلاينده‌هاي مضر آب و هوا را بدون اضافه نمودن مواد شيميايي به آنها از بين مي‌برد، در نتيجه احتمال هرگونه ايجاد منبع آلاينده ديگري نيز در عمل از بين مي‌رود.
شرکت: Bio Nano International Singapor. Ltd 
کشور: سنگاپور
زمينه فعاليت اصلي: محصولات بيو فناوري‌نانو
آدرس اينترنتي:www.bionano.sg.com

اين شرکت از نانولوله‌هاي کربني چند لايه به عنوان نانوحسگرها يا نانوبيوحسگرها استفاده مي‌کند. يکي از پروژه‌هاي آموزشي اين شرکت، شناسايي فلزات سنگين (Pb2+ وCd2+) در آب آشاميدني با استفاده از الکترودهاي نانولولة‌ کربني است.

منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 59 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

يكي از مهم‌ترين کاربردهاي فناوري‌نانو در محيط زيست، تصفيه آلاينده‌هاي آب‌هاي زيرزميني با نانوذرات nZVI (zero-valent iron) است که بازده و راندمان قابل توجهي دارد، اما نامشخص بودن خصوصيات اساسي اين فناوري مشکلاتي در رابطه با استفاده بهينه و يا ارزيابي خطرات آن از لحاظ انساني و اکولوژيکي به وجود آورده است.
در اين مقاله به سه مورد اساسي که باعث سوء تفاهم در مورد اين فناوري مي‌شود اشاره مي شود:

  1. nZVI هايي که در تصفيه آب‌هاي زيرزميني استفاده مي‌شوند بسيار بزرگتر از ذراتي هستند که تأثيرات حقيقي در اندازه نانو را نشان مي‌دهند.
  2. واکنش‌پذيري بالاي اين ذرات عمدتاً نتيجه سطح ويژه بالاي آنها است.
  3. تحرک nZVI تقريباً در تمامي شرايط کمتر از چندمتر است. لذا استفاده از آن در تصفيه به حداقل مي‌رسد.

به هر حال هنوز سئوالات زيادي در مورد اين فناوري وجود دارد: مثلاً اين كه چگونه nZVI به سرعت جابه‌جا خواهد شد؟ اين جابه‌جايي به سمت چه محصولاتي است؟ آيا اين مواد در محيط زيست قابل تشخيص هستند؟ و اينکه چگونه تغييرات سطح nZVI باعث تغيير طول عمر و تأثير آن روي تصفيه خواهد شد؟
کاربردهاي نويدبخش فناوري‌نانو در محيط زيست بسيار زياد است؛ اين مطلب در ”پيشرفت محيط‌زيستي“ به عنوان يکي از هشت زمينه پيشرو فناوري‌نانو که از جانب NNI تعيين شده منعکس شده است. در حقيقت، تقريباً تمام برنامه‌هاي NNI (پديده‌هاي بنيادي، مواد، روش‌ها، اندازه‌گيري و غيره) جنبه‌هاي محيطي دارند. نگراني‌هاي زيست محيطي تقريباً در تمام 11 سازمان حاضر در برنامه NNI قابل مشاهده است.
بيشتر کاربردهاي زيست محيطي فناوري‌نانو در سه مقوله جاي مي‌گيرند:

  1. محصولات بي‌خطر براي محيط زيست يا محصولات با قابليت تحمل بالا مثلاً شيمي سبز؛
  2. تصفيه موادي که با ذرات خطرناک آلوده شده‌اند؛
  3. حسگرهايي براي ذرات محيطي.

با اينکه معمولاً اين سه مقوله در زمره موادشيميايي يا مواد نانوبيولوژيکي تلقي مي‌شود بايد توجه کرد که اين موارد مي‌تواند در مورد عوامل ميکروبي و مواد زيست‌محيطي نيز کاربرد داشته باشد. فناوري‌نانو‌ نقش مهمي در بهبود روش‌هاي کشف و پاک‌سازي عوامل زيست‌محيطي مضر دارد.
دو فناوري متعارف تصفيه كه در فناوري‌ ‌نانو نيز از آنها استفاده مي‌شود عبارتند از: جاذبه و واکنش درجا و غيردرجا. در فناوري‌ تصفيه جاذبه‌اي به كمك فرآيند جداسازي، آلاينده‌ها (به خصوص فلزات) را جدا مي‌کنند؛ در حالي که فناوري‌ واکنشي باعث تجزيه آلاينده‌هاي مي‌شود. گاهي اوقات تمام روش‌ها به سمت توليد محصولات کم ضررتر است مثلاً در مواردي که آلاينده‌ها آلي باشند محصولاتي مثل CO2 و H2O توليد مي‌شود.
در فناوري‌‌ درجا، پاک‌سازي آلودگي در همان محل آلودگي صورت مي‌گيرد در حالي که در فناوري‌ غير درجا، عمليات پاک‌سازي پس از انتقال مواد آلوده کننده به مکان‌ مطمئن انجام مي‌شود؛ به عنوان مثال آب‌هاي زيرزميني آلوده به سطح زمين پمپ شده و پاک‌سازي آنها در راکتورهاي واقع در سطح زمين انجام مي‌شود.
فناوري‌نانو غيردرجا
يک مثال برجسته از فناوري‌نانو براي تصفيه آلاينده‌ها از طريق جذب سطحي، تك لايه‌هاي خودآرا روي پايه ميان حفره‌اي يا SAMMS است. SAMMS‌ از طريق خود آرايي‌ يک لايه از عوامل سطحي فعال شده بر روي پايه‌هاي سراميکي ميان حفره‌اي به وجود مي‌آيد که سبب ايجاد موادي با سطح ويژه بسيار بالا (تقريباً1000 m2/g) مي‌شود. خصوصيات جذبي اين مواد را به گونه‌اي مي‌توان تنظيم كرد كه آلاينده‌هاي خاص مثل جيوه، کرومات، آرسنات، پرتکنتات، و سلنيت را جذب كند.
پليمرهاي درخت‌ساني، نوع ديگري از مواد نانوساختار هستند که پتانسيل تصفيه آلاينده‌ها را دارند. نمونه‌هاي جديد اين روش شامل اولترافيلتراسيون بهبود يافته با درخت‌سان‌ها به منظور حذف Cu+2 از آب و حذف آلاينده‌هاي Pb+2 از خاک است.
اين دو نوع نانوساختار جاذب كه در فرايندهاي غيردرجا استفاده مي‌شوند، مي‌توانند مواد پرخطر را در غلظت بالايي در سطح خود جمع کنند.
تجزيه آلاينده‌ها به كمك فناوري نانو بر خلاف تصفيه از طريق جذب مختص آلاينده‌هاي آلي است. روش رايج تصفيه آلاينده‌هاي آلي فوتواكسيداسيون (photooxidation) به وسيله كاتاليزورهاي نيمه‌رسانا (مثلTiO2 ) است. قابليت فوتوکاتاليست‌هاي کوانتومي (اندازه ذره تقريباً 10 nm) مدت‌هاست كه در تجزيه آلاينده‌ها شناخته شده‌ است.
به هر حال همان‌طور که در توضيح فناوري‌هاي جاذب گفته شد فوتواکسيداسيون به وسيله نيمه‌هادي‌هاي نانوساختار يک روش غيردرجا است؛ چون به نور نياز دارد و بايد در يک راکتور که براي اين کار طراحي شده است؛ انجام شود.
فناوري‌نانو‌ درجا 

شکل 1- سه روش کاربرد ذرات Fe براي تصفيه آب‌هاي زيرزميني:
(a) يک سر واکنشي نفوذپذير مرسوم که از Fe گرانولي با اندازه ميلي‌متري ساخته شده است؛
(b) يک ناحيه پاک‌سازي واکنشي که به وسيله تزريق پي‌درپي نانوذرات Fe شکل گرفته است؛
(C) پاک‌سازي آلاينده‌هاي فاز مايع بدون آب (DNAPL) به وسيله تزريق نانوذرات متحرک.
در شکل‌هاي b و c نانوذرات با نقاط سياه، و نواحي تحت تأثير آنان با رنگ روشن معين شده‌اند.
در شکل b فرض بر اين است که نانوذرات در محيط‌هاي متخلخل تحرک اندکي دارند؛ درحالي كه در شکل C نانوذرات به منظور تحرک بيشتر
تغيير و بهبود يافته‌اند.
توجه کنيد که واکنش تنها زماني رخ مي‌دهد که آلاينده‌ها به صورت محلول در آب‌هاي زيرزميني باشند و يا مثل DNAPL به سطوح Fe متصل باشند.

تجزيه درجاي آلاينده‌ها، بر ساير روش‌ها ارجحيت دارد؛ زيرا اين روش از نظر اقتصادي مقرون به صرفه‌تر است. البته تصفيه درجا مستلزم تداخل آلاينده‌ها با عمليات پاک‌سازي است و اين خود مانع اصلي در توسعه و بسط اين نوع فناوري‌ها است. امكان تزريق نانوذرات (واکنشي و جذبي)، در محيط‌هاي متخلخل آلوده‌ مثل خاک‌ها، رسوبات و محيط‌هاي آبي، سبب شده است تا اين روش از پتانسيل بالايي برخوردار باشد. در اين روش يکي از دو امكان زير بايد وجود داشته باشد:
  1. ايجاد نواحي واکنشي درجا با نانوذراتي که تقريباً بي‌حرکت هستند؛
  2. ايجاد توده نانوذرات واکنشي که به سمت مناطق آلوده حرکت مي‌کنند؛ البته اگر اين نانوذرات به اندازه کافي متحرک باشند. (همان گونه که درشکل (1) نشان داده شده است).

در زير بيشتر به تحرک درجاي نانوذرات مي‌پردازيم، زيرا تحرک درجاي نانوذرات معمولاً باعث ايجاد سوء تفاهم در فهم مطلب مي‌شود.
با وجود اينکه نانوذرات گوناگوني (مثل دو قطبي غيريوني، پلي‌يورتان و يا فلزات نجيبي روي پايه آلومينا) در تصفيه درجا قابل استفاده‌اند؛ اما تا به حال بيشترين توجه به نانوذرات حاوي nZVI شده است. تمايل به استفاده از nZVI براي تصفيه باعث بهبود شيمي تصفيه و يا گزينه‌هاي توسعه آن شده است.
اين امر منجر به انتقال بسيار سريع اين فناوري از مرحله آزمايشگاهي به مرحله نيمه‌صنعتي شده است. کاربردهاي تجاري nZVI در تصفيه به سرعت رايج و بازارهاي رقابتي شديدي در زمينه مواد حاوي nZVI و تأمين کنندگان خدمات آن به وجود آورده است.
برخي تصورات غلط راجع به اصول اساسي فناوري تصفيه مبتني بر nZVL کاربردهاي آن در محيط زيست وجود دارد. با اينکه اين مطالب بسيار به هم وابسته‌اند ولي ما مي‌توانيم آنها ر ا در سه گروه تقسيم کنيم: ريخت‌شناسي ذره، واکنش‌پذيري و تحرک.
در ادامه، نكات کليدي سه دسته بالا را توضيح مي‌دهيم تا بتوانيم به يك جمع‌بندي راجع به اين فناوري‌ دست يابيم و از اين طريق به پيشرفت‌هاي زيست محيطي فناوري كمك كنيم.

ويژگي‌هاي نانوذرات 
ريخت‌شناسي
تعريف‌هاي گوناگوني در مورد اندازه نانو ارائه شده است؛ اما بايد به اين نظريه اشاره کرد که اندازه نانو محدوده‌اي از اندازه مولکول‌ها و مواد است که ذرات در اين محدوده، خواص بي‌همانند يا به طور کيفي، متفاوت با ذرات بزرگ‌تر از خود دارند.

شکل 2- سطح ويژه با فرض اين كه ذرات به صورت كرومي با ذره برآوردي از قطر زياد دايره‌اي هندسي و چگالي 7.6 g/Cm3 هستند. (بر پايه ميانگين چگالي‌هاي FeO و Fe3O4 خالص)

بيشتر نمونه‌هايي که اين خواص را دارند، داراي اندازه‌اي در محدوده کوچک‌تر از 10 نانومتر هستند؛ زيرا در اين محدوده، اندازه ذرات به اندازه آنها در شرايط مولکولي پايدار نزديک‌تر است.
يکي از اين مثال‌ها محدوده کوانتومي است که به اين علت به وجود مي‌آيد که با کاهش اندازه ذرات، باند گپ (bandgap) افزايش يافته، باعث به وجود آمدن برخي ويژگي‌هاي مفيد در فوتوکاتاليست‌هاي نيمه‌هادي مي‌شود كه در بخش فناوري‌هاي غيردرجا توضيح داده شد.
خصوصيات ديگري که در اندازه‌هاي زير 10 نانومتر تغيير مي‌کند سطح ويژه است که در شکل (2) نشان داده شده است.
از نظر کيفي فاکتورهاي ديگري نيز وجود دارند که در تعيين اين خصوصيات دخالت دارند، مثل نسبت اتم‌هاي سطحي به اتم‌هاي توده و قسمتي از حجم ذره که شامل ضخامت محدود لايه سطحي است (حجم سطحي).
آماده‌سازي nZVI براي استفاده در کاربردهاي تصفيه‌اي، به طور معمول در اين محدوده- بين چند ده تا چند صد نانومتر- انجام مي‌شود. علاوه بر اين، ذرات nZVI حتي تحت شرايط آزمايشگاهي هم تمايل دارند که به هم بپيوندند و متراکم شوند و در نتيجه مجموعه‌هايي توليد مي‌شود که اندازه آنها ممکن است نزديک چند ميکرون شود. اين بدان معني است که nZVI و مواد مرتبط با آن که در کاربردهاي تصفيه محيط‌زيست استفاده مي‌‌شوند، خصوصيات فوق‌العاده مورد انتظار براي نانوذرات حقيقي را از خود نشان نخواهند داد و اغلب همانند کلوئيد‌هاي محيط زيست رفتار خواهند کرد.
واکنش‌پذيري
واکنش‌پذيري زياد نانوذرات مي‌تواند نتيجه سطح ويژه بالاي نانوذرات، چگالي بيشتر نواحي واکنش‌پذير روي سطوح ذره و يا افزايش واکنش‌پذيري اين نواحي بر روي سطح باشد.
اين فاکتورها مجموع سه نتيجه واضح وکارا را در مورد nZVI در پي داشته است:

  1. تجزيه آلاينده‌هايي که واكنش‌ چنداني با ذرات بزرگ‌تر نمي‌دهند. مانند پلي فنيل هاي کلرينه شده؛
  2. تجزيه بسيار سريع‌تر آلاينده‌هايي که پيش از اين با سرعت‌هاي مناسبي با ذرات بزرگ‌تر واکنش نشان مي‌دادند، مانند اتيلن‌هاي کلرينه شده؛
  3. دسترسي به محصولات مطلوب‌تر با تجزيه آلاينده‌هايي که به وسيله مواد بزرگ‌تر سريعاً تجزيه مي‌شوند؛ اما باعث به وجود آمدن محصولات فرعي نامطلوبي مثل تتراکلريدکربن مي‌شوند.

از اين سه دسته تأثيرات واکنشي، دومين دسته (تجزيه سريع‌تر آلاينده‌هاي قابل تجزيه) بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. علت اين تأثير با اينکه يک مسئله بسيار کاربردي، بنيادي و با اهميت است کمتر شناخته شده است.

شکل 3. مقايسه ثابت‌هاي سرعت احيايCL4 به وسيله nZVI و دو نوع Fe در اندازه‌هاي ميلي‌متري. مناطق روي نمودار تقريباً بر مبناي 50 داده از منابع مختلف هستند.

ما براي تجزيه تتراكلريد كربن به وسيله nZVI ، نسبت ثابت سرعت‌هاي نرمال شده بر حسب سطح ويژه ksa را با ثابت سرعت‌هاي نرمال شده بر حسب جرم km مقايسه كرديم، نتايج نشان داد که ksa براي نانوذرات nZVI برابر اين پارامتر در ذرات ميلي‌متري nZVIاست؛ اما km آن بزرگ‌تر از ذرات ميلي‌متري است (شکل 3). بنابراين تجزيه سريع‌تر تتراکلريد کربن به وسيله nZVI به خاطر سطح ويژه بالاي آن است، نه به خاطر بيشتر بودن فراواني نقاط واکنش‌پذير روي سطح و يا واکنش‌پذيرتر بودن اين نقاط. اين نتيجه ممکن است در مورد ساير آلاينده‌هايي که با nZVI واکنش مي‌دهند نيز صدق کند اما اطلاعات ما در اين مورد ناکافي است.
بايد توجه داشت که اين تحليل شامل ترکيبات دوفلزي nZVI با کاتاليزرهاي فلزات نجيب مثل Pd، Ni و Cu نيست. اين مواد دو فلزي معمولاً داراي مقادير ksa بالايي هستند، ولي اين افزايش در درجه اول نتيجه تأثير خاصيت کاتاليستي فلزات نجيب است که در مورد ذرات بزرگ‌تر نيز مشاهده مي‌شود.
اما مشكلي كه هست اين كه افزايش واکنش‌پذيري معمولاً همراه با كاهش انتخاب‌پذيري است كه موجب واکنش nZVI با مواد غيرهدف شامل اکسيژن غيرمحلول و آب‌ و در نتيجه پايين آمدن راندمان تصفيه با nZVI مي‌شود.
شكل فوق منجر به پيدايش نياز به تزريق ذرات به سيستم و درنتيجه بالا رفتن هزينه عمليات خواهد شد.
با محدود کردن مواد ناخواسته (مواد غيرهدف شامل اکسيژن و آب) به وسيله گيرنده‌هاي ارزان‌تر مي‌توان طول عمر کوتاه nZVI را مفيدتر کرد؛ البته اگر ذرات تحرک قابل ملاحظه‌اي از خود نشان دهند.
تحرك
نانوذرات در محيط‌هاي متخلخل تحرک زيادي خواهند داشت، زيرا اندازه آنها از اندازه سوراخ‌هاي محيط‌هاي متخلخل بسيار کوچک‌تر است اما اينکه ما فرض کنيم علت تحرک نانوذرت تنها اين مطلب است بسيار ساده انگاري است. معمولاً تحرک نانوذرات را در محيط‌هاي متخلخل اشباع، دو فاکتور تعيين مي‌كند: تعداد برخوردهاي نانوذرات با محيط متخلخل به ازاي واحد جابه‌جايي؛ و ضريب چسبندگي (احتمال اينکه هر برخورد، منجر به حذف ذره از جريان شود). برخورد ممکن است در نتيجه سه عامل رخ دهد: حرکت براوني، بازدارنده‌ها (عواملي که مانعي از حرکت نانوذره مي‌شوند) و رسوب‌گذاري گرانشي.

شكل 4- فاصله جابه‌جايي كه در آن،‌ بيش از 99 درصد نانوذرات حذف مي‌شوند در ضرايب چسبندگي شرايطي سطحي به شكل زير است:
تخلخل = 36.0 ، سرعت=1.0 m/day،
اندازه ذرات خاک=3.0 ميلي‌متر،
چگالي نانوذرات=7.6 g/Cm3
 

نانوذرات در محيط‌هاي متخلخل اغلب حركت براوني دارند. براي ذرات بزرگتر از 400 نانومتر با چگالي بالا‌ (مثلاً 7.68 g/cm2 براي ذرات آهن خالص) تأثير جاذبه مي‌تواند بسيار مهم باشد. با استفاده از روش بازده single-Collector که به وسيله Tufenkji و Elimelech ارائه شده و تئوري فيلتراسيون deep-bed، اين امکان وجود دارد که بتوان فاصله جابه‌جايي را كه در آن، 99 درصد حذف نانوذرات به عنوان تابعي از خواص سطحي و ضريب چسبندگي صورت مي‌گيرد، محاسبه كرد.
شکل (4) نشان مي‌دهد که محدوده فاصله جابه‌جايي در شرايط سطحي متعارف، از چند ميلي‌متر تا چند ده متر متناسب با ضريب چسبندگي است.
ضريب چسبندگي گزارش شده براي nZVI معمولي در انواع محيط‌هاي متخلخل، بين 0.14 تا يك است؛ اين به معني فاصله جابه‌جايي چند سانتي‌متر در محيط‌هاي متخلخل در شرايط آب‌هاي زيرزميني است (شکل4). اين امر موجب ايجاد علاقه قابل ملاحظه‌اي براي تغيير سطح نانوذرات در جهت افزايش فاصله جابه‌جايي شده است.

بدين ترتيب ضرايب چسبندگي کوچک‌تري براي اين گونه نانوذرات و ساير نانوذرات گزارش شده است (0.001 براي نانوذرات Fe كه سطح آنها بهبود يافته است و 0.0001 براي نانوذراتي که پايه کربني دارند). اما حتي اين ضرايب چسبندگي کوچک هم به طور قطعي باعث تحرک بيشتر (بيش از چندمتر) نانوذرات در آب‌هاي زيرزميني نمي‌شود، به جز در آب‌هاي زيرزميني با سرعت حركت خيلي زياد.
خطرات
مباحث فوق در مورد ريخت‌شناسي، واکنش‌پذيري و تحرک نانوذرات در زمينه تصفيه ‌محيط زيست نشان مي‌دهد که دانش ما در مورد فرآيندهاي پايه در اين فناوري هنوز ناکافي است. به علاوه، خطرات احتمالي اين فناوري براي سلامت انسان و محيط‌زيست، انجام اين روش در مقياس انبوه را با مشكل مواجه كرده است. مخصوصاً با توجه به کاربردهاي درجاي nZVI (يا مواد وابسته) براي تصفيه محيط‌هاي متخلخل، هنوز تحقيقات مستقيم و قابل ملاحظه‌اي که خطرات آن را مورد توجه قرار دهد انجام نشده است. برخي گروه‌ها حالت احتياطي (پيشگرانه) را پذيرفته‌اند و کاربردهاي درجاي نانوذرات براي تصفيه را ممنوع کرده‌اند در حالي که برخي گروه‌ها آن را توصيه کرده‌اند. در واقع تحقيقات در اين زمينه بايد به طور موازي صورت گيرد.
اين معما که چگونه مي‌توان از نانوذرات براي تصفيه استفاده کرد بايد به زودي و با استفاده از نتايج تحقيقات در حال انجام، قابل حل و دسترسي باشد. مهم‌ترين اين خطرات استنشاق ذرات‌ريزي است که از طريق هوا جابه‌جا مي‌شوند.
به هر حال هم‌اکنون ما مي‌توانيم نتيجه بگيريم با اينکه nZVI و مواد مرتبط با آن، در کاربردهاي تصفيه‌اي درجا استفاده مي‌شوند، از مواد ويژه‌اي که در دسترس ما هستند کوچک‌تر، واکنش‌پذيرتر، مقاوم‌تر و متحرک‌تر بوده و در عين حال احتمال خطرزايي براي انسان و محيط زيست را دارا هستند.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 63 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

چکـيده:
در اين گزارش، به‌طور خلاصه ويژگي‌هاي يک فيلم نانولوله کربني ناشر الکترون بررسي شده و با توجه به نتايج تئوري در نشرميداني فلزات و نتايج تجربي به دست آمده براي نانولوله‌هاي کربني در مقالات و گزارش‌هاي اخير، عناصر مؤثر در يک فيلم مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد. در انتها خصوصيات يک فيلم نانولوله‌اي بهينه براي کاربرد در صنعت ارائه مي‌شود

شکل 1. نمايش شماتيک غلبه الکترون‌هاي نزديک سطح فرمي بر سد انرژي

ا. تئوري مسئله
اثر نشر ميداني الکترون‌ها از سطح يک ماده چگال که اکثراً شامل فلزات مي‌شود، عبارت است از تونل‌زني الکترون از سطح فرمي فلز به درون ناحيه ديگر که معمولاً خلاء است. اين يک پديده کاملاً کوانتومي است و الکترون‌ها از حالات محدود شده فلزي با غلبه بر يک سد پتانسيلي در فصل مشترک فلز با محيط اطرافش، به يک ذره آزاد تغييرحالت مي‌دهند.
اين اثر همان‌طور که از اسمش پيداست در اثر بر همکنش ميدان الکتريکي با فلز، روي مي‌دهد پس در زمره کوانتوم الکترو ديناميک بررسي مي‌شود. تقريب‌هاي نظري در مورد يک جريان نشري الکتروني از يک فلز، به‌طور معمول در يک مدل نيمه کلاسيک صورت مي‌پذيرد، که به نظريه فـولر- ناردهيم [Fowler-Nardheim) [1) مشهور است. (شکل 1)
ميدان اطراف الکترود فلزي تخت به‌صورت تابعي از فاصله و پتانسيل الکتريکي به‌صورت زيرتعريف مي‌شود.
 

شکل 2. انتشار الکترون‌ها از يک شي نوک تیز فلزي که در ولتاژ V قرار دارد

اما وقتي از شيء سوزني شکلي استفاده مي‌کنيم، ميدان در اطراف نوک تيز آن شديدتر است، پس ميدان به شعاع انحناي نوک آن بستگي دارد و رابطه 1 با يک ضريب تشديد ميداني که با شعاع رابطه عکس و با نسبت هندسي ( نسبت ارتفاع به سطح مقطع)، رابطه خطي دارد و نيز به‌طور معکوس با فاصله ‌اندکي تغيير مي‌کند، به‌ صورت زير تصحيح مي‌شود:
 

چگالي جريان الکترون‌هاي نشر شده به واسطه ميدان از سطح يک فلز سوزني شکل با تابع کار (تابع کار از ويژگي‌هاي ذاتي عنصر است) به وسيه رابطه فـولر- ناردهيم به‌صورت زير داده شده است:
 

که A وB ضرايب ثابت هستند [7] .
2. اثر نشر ميداني در فيلم‌هاي نانولوله کربني
نمود وضعيت ظاهري نانولوله‌هاي کربني، يعني نسبت طول به سطح مقطع آن و نيز شعاع کوچک انحناي نوک، آنها را بسيار شبيه به سوزن فلزي باريک مورد بحث در بالا مي‌کند و بررسي‌هاي قبل را موجه مي‌سازد. اهميت بررسي نشر الکترون از نانولوله‌هاي کربني به علت کاربرد‌هاي وسيع آن در صنعت پانل‌هاي نمايشي به عنوان تفنگ الکتروني، ارتقاي فناوري ميکروسکوپ‌هاي الکتروني به عنوان نوک در ميکروسکوپ‌هايAFM و حکاکي در سطوح نانو است. مطالعات منتشرشده از سال1995 نشان مي‌دهد [2,3,4] که نشرميداني براي تمامي انواع ساختار نانولوله‌هاي کربني (Armchair,Zigzag,Chiral) به‌طور عالي برقرار است و نشان دهنده استقلال اين اثر از نوع ساختار آنهاست.

شکل3. تصاوير نشر ميداني از فيلم‌هایی با نانولوله‌هاي چند ديواره و در ولتاژ يکسان اما با چگالي‌هاي متفاوت (از راست به چپ: کم، متوسط و زياد) [6]

اما همين مطالعات، تک ديواره (SWNTs) بودن يا چند ديواره (MWNTs) بودن آنها را به عنوان عاملي مؤثر مورد بررسي قرار داده‌اند [5].
به‌طور کلي عوامل مؤثر در نشر ميداني نانولوله‌هاي کربني به دو دسته تقسيم مي‌شود؛ اول، ساختار ذاتي و ويژگي‌هاي شيميايي منحصر به فرد نانولوله‌ها که به قطر و رفتار سطحي آنها و نيز باز و بسته بودن انتهاي آنها برمي‌گردد. دوم، چگالي و نيز نوع جهت‌گيري آنها بر روي سطح فيلمي که رشد داده شده‌اند. اين زيرلايه مي‌تواند با توجه به نوع کاربرد، سيليکون و طلا و. . . باشد. بررسي روي نمونه‌هاي فراوان نشان مي‌دهد که در فيلم‌هايي که چگالي نانولوله‌ها روي آنها متوسط و نرمال است، نشر الکتروني در ميدان آستانه کمتري صورت مي‌گيرد[6]. شکل (3) به‌خوبي نشان مي‌دهد که فيلم با چگالي متوسط، نشر يکنواخت و واضحي را نشان مي‌دهد که در آن، خطوط، پل‌ها و نقاط بر روي فيلم ساخته شده قابل تمايز هستند

 اين نتايج اثبات‌کننده نقش مهم چگالي فيلم و هندسه در ناشران الکترون است. تقويت ميداني يک نشرکننده الکتروني که جريان نشرشده را براي يک ميدان الکتريکي تعيين مي‌کند، تنها به هندسه نشرکننده يعني شعاع انحناي نوک و ارتفاع نانولوله‌ها از زيرلايه بستگي دارد. اما وجود يک چگالي بهينه نانولوله‌اي روي فيلم که در چگالي‌هاي متوسط روي مي‌دهد نشان دهنده فاصله‌اي بهينه بين نانولوله‌هاي ناشر الکتروني است که ما را به الگوي پخش نانولوله‌ها روي زيرلايه‌ها براي کارايي بهتر راهنمايي مي‌کند. اين فاصله تقريباً يک تا دو برابر ارتفاع نانولوله‌هاي کاربردي است که امروزه موضوع تحقيقاتي مهمي براي شرکت‌هاي توليد کننده پانل‌هاي نمايشي (شکل 5 و6) شده است. در شکل (4) مدل شبيه‌سازي شده اين مسئله را مي‌توان ديد و به مقايسه آنها پرداخت.

اما عاملي که روي کاربرد آنها تأثير بسزايي دارد، ثابت باقي ماندن اين يکنواختي و شدت نشر الکتروني در طول زمان است که روي طول عمر فيلم‌ها- در مقياس تجاري- مؤثر است. با مقايسه فيلم‌هاي ساخته شده از نانولوله‌هاي تک ديواره و چند ديواره و آزمايش در شرايط يکسان، اين نتيجه حاصل شده است که افت در نشرالکتروني در فيلم‌هاي تک ديواره ده برابر سريع‌تر از فيلم چند ديواره رخ مي‌دهد. [5] اين پديده را شايد بتوان به حساسيت نانولوله‌هاي تک ديواره نسبت به بمباران يوني و پرتويي نسبت داد که چند ديواره بودن، اين ضعف را با پوشش ديوارهاي ديگر حذف مي‌کند و نمي‌گذارد که تعادل ساختاري از بين برود. با توجه به توضيحات داده شده بهترين فيلم نانولوله‌اي، فيلمي است با چگالي متوسطي از نانولوله‌هاي چند ديواره با انتهاي بسته که به‌طور يکنواخت روي زيرلايه‌اي توزيع شده‌اند و با حداقل ولتاژ آستانه الکتريکي، نشر يکنواختي را ايجاد کنند که آخري در صرفه‌جويي انرژي مؤثر است.

در شکل (5)، طرح ساده اي از يک نمايشگر نانوتيوپي نشان داده شده است(5) ، نانولوله کربني که انتهاي آن بر روي يک زيرلايه سيليکوني قرار گرفته است توسط ولتاژ الکتريکي تحريک ميشود تا به گسيل الکتروني بپردازد دقيقا همان کاري را که تفنگ الکتروني در نمايشگرهاي عادي انجام ميدهد. الکترونهاي منتشر شده در فاصله بين لايه فسفري و نانولوله شتاب داده مي شوند تا در هنگام جذب بتوانند اين لايه را برانگيخته کنند تا در انتها با ايجاد نورهاي رنگي که ما برروي نمايشگر مي بينيم کار به پايان برسد .
3. نتيجه
پارامترهاي موثر در ساختمان يک فيلم نانو لوله اي گسيل ميداني غالبا از نوع هندسي هستند و ما با کنترل شرايط فيزيکي محيط در هنگام رشد نانولوله ها برروي زيرلايه
مي توانيم کيفيت کاربردي و تجاري آن را بهبود ببخشيم .

شكل 4. در اين شکل مي‌توان از بالا به پايين تغييرات چگالي را از زياد به کم ديد که حالت چگالي متوسط بهترين بازده نشري را نشان مي‌دهد

شكل 5. شماتيك بسيار ساده از يك نمايشگر اثر نشر ميداني نانولوله كربني

شکل6. نمايشگر رنگي ساخته پژوهشکده سامسونگ در جنوب سئول در کره
منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 45 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

چکيده
اخيراً استفاده از نانوسيالات که در حقيقت سوسپانسيون پايداري از نانوفيبرها و نانوذرات جامد هستند، به عنوان راهبردي جديد در عمليات انتقال حرارت مطرح شده است.
تحقيقات اخير روي نانوسيالات، افزايش قابل توجهي را در هدايت حرارتي آنها نسبت به سيالات بدون نانوذرات و يا همراه با ذرات بزرگ‌تر (ماکرو ذرات) نشان مي‌دهد. از ديگر تفاوت‌هاي اين نوع سيالات، تابعيت شديد هدايت حرارتي از دما، همچنين افزايش فوق‌العاده فلاکس حرارتي بحراني در انتقال حرارت جوشش آنهاست. نتايج آزمايشگاهي به دست آمده از نانوسيالات نتايج قابل بحثي است که به عنوان مثال مي‌توان به انطباق نداشتن افزايش هدايت حرارتي با تئوري‌هاي موجود اشاره کرد. اين امر نشان دهنده ناتواني اين مدل ها در پيش‌بيني صحيح خواص نانوسيال است. بنابراين براي کاربردي کردن اين نوع از سيالات در آينده و در سيستم‌هاي جديد، بايد اقدام به طراحي و ايجاد مدل‌ها و تئوري‌هايي شامل اثر نسبت سطح به حجم و فاکتورهاي سياليت نانوذرات و تصحيحات مربوط به آن کرد.
1. مقدمه
سيستم‌هاي خنک کننده، يکي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي کارخانه‌ها و صنايعي مانند ميکروالکترونيک و هر جايي است که به نوعي با انتقال گرما روبه‌رو باشد. با پيشرفت فناوري در صنايعي مانند ميکروالکترونيک که در مقياس‌هاي زير صد نانومتر عمليات‌هاي سريع و حجيم با سرعت‌هاي بسيار بالا (چند گيگا هرتز) اتفاق مي‌افتد و استفاده از موتورهايي با توان و بار حرارتي بالا اهميت به سزايي پيدا مي‌کند، استفاده از سيستم‌هاي خنک‌کننده پيشرفته و بهينه، کاري اجتناب‌ناپذير است. بهينه‌سازي سيستم‌هاي انتقال حرارت موجود، در اکثر مواقع به وسيله افزايش سطح آنها صورت مي‌گيرد که همواره باعث افزايش حجم و اندازه اين دستگاه‌ها مي‌شود؛ لذا براي غلبه‌ بر اين مشکل، به خنک کننده‌هاي جديد و مؤثر نياز است و نانو سيالات به عنوان راهکاري جديد در اين زمينه مطرح شده‌اند. [1]
نانوسيالات به علت افزايش قابل توجه خواص حرارتي، توجه بسياري از دانشمندان را در سال‌هاي اخير به خود جلب کرده است، به عنوان مثال مقدار کمي (حدود يک درصد حجمي) از نانوذرات مس يا نانولوله‌هاي کربني در اتيلن گليکول يا روغن به ترتيب افزايش 40 و 150 درصدي در هدايت حرارتي اين سيالات ايجاد مي‌کند [2] [3]؛ در حالي که براي رسيدن به چنين افزايشي در سوسپانسيون‌هاي معمولي، به غلظت‌هاي بالاتر از ده درصد از ذرات احتياج است؛ اين در حالي است که مشکلات رئولوژيکي و پايداري اين سوسپانسيون‌ها در غلظت‌هاي بالا مانع از استفاده گسترده از آنها در انتقال حرارت مي‌شود. در برخي از تحقيقات، هدايت حرارتي نانوسيالات، چندين برابر بيشتر از پيش‌بيني تئوري‌ها است. از ديگر نتايج بسيار جالب، تابعيت شديد هدايت حرارتي نانوسيالات از دما [4] [5] و افزايش تقريباً سه برابري فلاکس حرارتي بحراني آنها در مقايسه با سيالات معمولي است [6 و7].
اين تغييرات در خواص حرارتي نانوسيالات فقط مورد توجه دانشگاهيان نبوده در صورت تهيه موفقيت‌آميز و تأييد پايداري آنها، مي‌تواند آينده‌اي اميدوارکننده در مديريت حرارتي صنعت را رقم بزند. البته از سوسپانسيون نانوذرات فلزي، در ديگر زمينه‌ها از جمله صنايع دارويي و درمان سرطان نيز استفاده شده است [8]. به هر حال تحقيق در زمينه نانوذرات، داراي آينده‌اي بسيار گسترده است [9].

شکل 1. تصاوير TEM از نانو سيال مس (چپ)، نانو ذرات اکسيد مس (وسط) و ذرات کلوئيدي طلاسرب (راست) که در مطالعات مقاومت فصل مشترک استفاده شده اند. ذرات اکسيد مس حالت خوشه اي دارند و کلوئيد هاي طلاسرب توزيع مناسب و اندازه يکسان دارند.

2. تهيه نانوسيالات
بهبود خواص حرارتي نانوسيال احتياج به انتخاب روش تهيه مناسب اين سوسپانسيون‌ها دارد تا از ته‌نشيني و ناپايداري آنها جلوگيري شود. متناسب با کاربرد، انواع بسياري از نانوسيالات از جلمه نانوسيال اکسيد فلزات، نيتريت‌ها، کاربيد فلزات و غيرفلزات که به وسيله يا بدون استفاده از سورفکتانت در سيالاتي مانند آب، اتيلن گليگول و روغن به وجود آمده است. مطالعات زيادي روي چگونگي تهيه نانوذرات و روش‌هاي پراکنده‌سازي آنها درسيال پايه انجام شده است که در اينجا به طور مختصر چند روش متداول‌ را که براي تهيه نانوسيال وجود دارد ذکر مي‌کنيم.
يکي از روش‌هاي متداول تهيه نانوسيال، روش دو مرحله‌اي است [10]. در اين روش ابتدا نانوذره يا نانولوله معمولاً به وسيله روش رسوب بخار شيميايي (CVD) در فضاي گاز بي‌اثر به صورت پودرهاي خشک تهيه مي‌شود [11] [ شکل 1. وسط]، در مرحله بعد نانوذره يا نانولوله در داخل سيال پراکنده مي‌شود. براي اين کار از روش‌هايي مانند لرزاننده‌هاي مافوق صوت و يا از سورفکتانت‌ها استفاده مي‌شود تا توده‌هاي نانوذره‌اي به حداقل رسيده و باعث بهبود رفتار پراکندگي شود. روش دو مرحله‌اي براي بعضي موارد مانند اکسيد فلزات در آب، ديونيزه شده بسيار مناسب است [10] و براي نانوسيالات شامل نانوذرات فلزي سنگيني، کمتر موفق بوده است [12].
روش دو مرحله‌اي داراي مزاياي اقتصادي بالقوه‌اي است؛ زيرا شرکت‌هاي زيادي توانايي تهيه نانوپودرها در مقياس صنعتي را دارند [13].
روش يک مرحله‌اي نيز به موازات روش دو مرحله‌اي پيشرفت کرده است؛ به طور مثال نانوسيالاتي شامل نانوذرات فلزي با استفاده از روش تبخير مستقيم تهيه شده‌اند [2] و [12]. در اين روش، منبع فلزي تحت شرايط خلاء تبخير مي‌شود [14] [شکل 1. چپ].
در اين روش، تراکم توده نانوذرات به حداقل خود مي‌رسد، اما فشار بخار پايين سيال يکي از معايب اين فرايند محسوب مي‌شود؛ ولي با اين حال روش‌هاي شيميايي تک مرحله‌اي مختلفي براي تهيه نانوسيال به وجود آمده است که از آن جمله مي‌توان به روش احياي نمک فلزات و تهيه سوسپانسيون آن در حلال‌هاي مختلف براي تهيه نانوسيال فلزات اشاره کرد [16] [شکل 1. راست]. مزيت اصلي روش يک مرحله‌اي، کنترل بسيار مناسب روي اندازه و توزيع اندازه ذرات است.

3. انتقال حرارت در سيالات ساکن
خواص استثنايي نانوسيالات شامل هدايت حرارتي بيشتر نسبت به سوسپانسيون‌هاي معمولي، رابطه غيرخطي بين هدايت وغلظت مواد جامد و بستگي شديد هدايت به دما و افزايش شديد فلاکس حرارتي در منطقه جوشش است. اين خواص استثنايي، به همراه پايداري، روش تهيه نسبتاً آسان و ويسکوزيته قابل قبول باعث شده تا اين سيالات به عنوان يکي از مناسب‌ترين و قوي‌ترين انتخاب‌ها در زمينه سيالات خنک کننده مطرح شوند. نتايج يکي از تحقيقات منتشر شده در زمينه تغيير هدايت حرارتي نانوسيال به عنوان تابعي از غلظت در شکل (2) آمده است.

بيشترين تحقيقات روي هدايت حرارتي نانوسيالات، در زمينه سيالات حاوي نانوذرات اکسيد فلزي انجام شده است [18].
ماسودا افزايش 30 درصدي هدايت حرارتي را با اضافه کردن 3/4 درصد حجمي آلومينا به آب گزارش کرده است. لي [15] افزايش 15 درصدي را براي همين نوع نانوسيال با همين درصد حجمي گزارش کرده است که تفاوت اين نتايج را ناشي از تفاوت در اندازه نانوذرات به‌کار رفته در اين دو تحقيق مي‌داند. قطر متوسط ذرات آلوميناي بکاررفته در آزمايش اول 13نانومتر و در آزمايش دوم 33 نانومتر بوده است. زاي و همکاران [20] [19] افزايش 20 درصدي را براي 50 درصد حجمي از همين نانوذرات گزارش کرده‌اند. گروه مشابهي [21] براي نانوذرات کاربيد سيليکون نيز به نتايج مشابهي رسيدند. لي بهبود نسبتاً کمتري را در هدايت حرارتي نانوسيالات حاوي نانوذرات اکسيد مس، نسبت به نانوذرات آلومنيا مشاهده کرد؛ در حالي که ونگ [24] 17 درصد افزايش هدايت حرارتي را براي فقط 4/0 درصد حجمي از نانوذرات اکسيد مس در آب گزارش کرده است. براي نانوسيال با پايه اتيلن گليکول، افزايش بالاي 40 درصد براي 3/0 درصد حجمي مس با متوسط قطر ده نانومتر گزارش شده است. پتل [5] افزايش بالاي 21 درصد براي سوسپانسيون 11 درصد حجمي از نانوذرات طلا و نقره که به ترتيب در آب و تولوئن پراکنده شده بودند را مشاهده کرد. در مواردي هم هيچ افزايش قابل توجهي در هدايت مشاهده نشده است

[23].
اخيراً تحقيقات ديگري روي وابستگي هدايت به دما براي غلظت‌هاي بالاي نانوذرات اکسيد فلزات و غلظت‌هاي پايين نانوذرات فلزي در حال انجام است که در هر دو مورد در محدوده دماي 20 تا 50 درجه سانتيگراد افزايش دو تا چهار برابري در هدايت مشاهده شده است و در صورت تأييد اين خواص براي دماهاي بالاتر مي‌توان نانوسيال را در سيستم‌هاي گرمايشي نيز استفاده کرد.
بيشترين افزايش هدايت در سوسپانسيون نانولوله‌هاي کربني گزارش شده است که علاوه بر هدايت حرارتي بالا، نسبت طول به قطر بالايي دارند[شکل 3]. از آنجا که نانولوله‌هاي کربني، تشکيل يک شبکه فيبري مي‌دهند، سوسپانسيون آنها بيشتر شبيه کامپوزيت‌هاي پليمري عمل مي‌کند. بيرکاک[25] افزايش 125 درصدي هدايت را در اپوکسي پليمر- نانولوله حاوي يک درصد نانولوله تک ديواره گزارش کرد، همچنين مشاهده کرد که با افزايش دما، هدايت حرارتي افزايش مي‌يابد.
چوي[3] براي سوسپانسيون يک درصد نانولوله‌هاي چند ديواره در روغن [شکل 3 ب] 16 درصد افزايش هدايت حرارتي گزارش کرده است. گزارش‌ها و تحقيقات مختلفي در زمينه افزايش هدايت حرارتي سوسپانسيون نانولوله‌کربني ارائه شده است؛ زاي [26] افزايش ده تا 20 درصدي هدايت حرارتي را در سوسپانسيون يک درصد حجمي با سيال آب گزارش کرده است. ون و دينگ [27] نيز 25درصد افزايش هدايت را در سوسپانسيون 8/0 درصد حجمي در آب گزارش کرده است. اسيل [23] بيشترين افزايش را 38 درصد براي سوسپانسيون شش درصد حجمي در آب گزارش کرده است.
ون و دينگ افزايش سريع هدايت در غلظت‌هاي حدود 2/0 درصد حجمي را گزارش کرده و نشان داده است که اين افزايش از آن به بعد تقريباً ثابت مي‌ماند. در تمامي گزارش‌ها افزايش هدايت با دما مشاهده شده؛ هر چند براي دماهاي بالاتر از 30 درجه سانتيگراد اين افزايش تقريباً متوقف مي‌شود.

4. جريان، جابه‌جايي و جوشش
اخيراً ضرايب انتقال حرارت نانوسيال در جابه‌جايي آزاد و اجباري اندازه‌گيري شده است. داس [17] آزمايش‌هاي تعيين خواص حرارتي جوشش را براي نانوسيال شروع کرد. يو [6] فلاکس حرارتي بحراني نانوسيال آلومينا- آب در حال جوشش را اندازه‌گيري کرد و افزايش سه برابري در فلاکس حرارت بحراني (CHF) را نسبت به آب خالص گزارش کرد. در همين زمينه واسالو [7] نانوسيال سيليکا- آب را تهيه کرد و همان افزايش سه برابري در CHF را گزارش کرد.
ضريب انتقال حرارت جابجايي آزاد علاوه بر اينکه به هدايت حرارتي بستگي دارد، به خواص ديگري مانند گرماي ويژه، دانسيته و ويسکوزيته ديناميک نيز وابسته است که البته در اين درصدهاي حجمي پايين همان‌طور که انتظار مي‌رفت و مشاهده شد، گرماي ويژه و دانسيته بسيار به سيال پايه نزديک است [33]. ونگ [34] ويسکوزيته آلومينا- آب را اندازه گرفت و نشان داد که هر چه ذرات بهتر و بيشتر پراکنده شوند ويسکوزيته پايين‌تري را مشاهده مي‌کنيم. وي افزايش 30 درصدي در ويسکوزيته را براي سوسپانسيون سه درصد حجمي گزارش کرد که در مقايسه با نتيجه پک‌رچو [35] سه برابر بيشتر به نظر مي‌رسد که نشان‌دهنده وابستگي ويکسوزيته به روش تهيه نانوسيال است. ژوان‌ولي [32] ضريب اصطکاک را براي نانوسيال حاوي يک تا دو درصد ذرات مس به دست آورد و نشان دادکه اين ضريب تقريباً مشابه سيال پايه آب است. ايستمن [36] نشان داد که ضريب انتقال حرارت جابه‌جايي اجباري سوسپانسيون 9/0 درصد حجمي از نانوذرات اکسيد مس، 15 درصد بيشتر از سيال پايه است.

شکل 2. ارتباط هدايت الکتريکي با جزء حجمي نانو ذرات، بر اساس تئوري ميانگين متوسط براي نانو ذرات بسيار هادي (خط چين پايين) و مدل کلوخه هاي متراکم
شکل 3. تصاوير SEM از نانو لوله هاي کربني تک ديواره (a) و چند ديواره (b) مورد استفاده در سوسپانسيون ها و کامپوزيت ها.
شکل 4. پيش بيني هدايت حرارتي کامپوزيت ها ( نرمال شده بر اساس هدايت ماتريکس) به عنوان تابعي از جزء حجمي پر کننده. مربع توپر: ذرات با توزيع مناسب، دايره: خوشه هاي ذرات متراکم ( با 60 درصد حجمي) و مربع: خوشه هاي با تراکم کمتر ( با 40 درصد حجمي از نانو ذرات).

ژوان ولي [32] ضريب انتقال حرارت جابه‌جايي اجباري در جريان آشفته را نيز اندازه گرفتند و نشان دادند که مقدار کمي از نانوذرات مس در آب ديونيزه شده، ضريب انتقال حرارت را به صورت قابل توجهي افزايش مي‌دهد، به طور مثال افزودن دو درصد حجمي از نانوذرات مس به آب، حدود 39 درصد انتقال حرارت آن را افزايش مي‌دهد. در حالي که در تناقض با نتايج بالا، پک‌وچو [35] کاهش 12درصدي ضريب انتقال حرارت را در سوسپانسيون حاوي سه درصد حجمي از آلومينا و تيتانا در همان شرايط مشاهده کردند. پوترا [28] با کار روي جابجائي آزاد، بر خلاف هدايت و جابه‌جايي اجباري، کاهش انتقال حرارت را مشاهده کرد. داس با [17] انجام آزمايش‌هاي جوشش روي آلومينا- آب نشان داد که با افزايش درصد حجمي نانوذرات، بازدهي جوشش نسبت به سيال پايه کم مي‌شود. وي اين کاهش را به تغيير خواص سطحي بويلر به علت ته‌نشيني نانوذرات روي سطح ناهموار آن نسبت داد، نه به تغيير خواص سيال. يو [6] با اندازه‌گيري فلاکس حرارتي بحراني براي جوشش روي سطوح تخت و مربعي مس که در نانوسيال آب- آلومينا غوطه‌ور بودند، نشان داد که فلاکس حرارتي اين سيالات سه برابر آب است و اندازه متوسط حباب، افزايش و فرکانس توليد آنها کاهش مي‌يابد. اين نتايج را واسالو [7] نيز تأييد کرد. وي روي نانوسيال آب - سيليکا‌ کار مي‌کرد و افزايش فلاکس حرارت بحراني را براي غلظت‌هاي کمتر از يک‌هزارم درصد حجمي گزارش کرد. هنوز مدلي براي پيش‌بيني اين افزايش‌ها و فاکتورهاي مؤثر بر آن وجود ندارد.

5. هدايت حرارتي نانوسيال
هدايت حرارتي نانوسيال بيشترين مطالعات را به خود اختصاص داده است. اين مقاله نيز به هدايت حرارتي در سيال ساکن پرداخته است. از آنجا که نانوسيال جزو مواد مرکب و کامپوزيتي محسوب مي‌شود، هدايت حرارتي آن به وسيله تئوري متوسط مؤثر به دست مي‌آيد که به وسيله موسوتي، کلازيوس، ماکسول و لورانزا در قرن 19 به دست آمد [37 و38].
اگر از تأثيرات سطح مشترک نانوذرات کروي صرف‌نظر شود، در مقادير بسيار اندک نانوذرات [ f = جزء حجمي نانوذرات] همه مدل‌هاي منتج از تئوري متوسط مؤثر، حل يکساني دارند. در مواردي که نانوذرات داراي هدايت حرارتي بالايي باشد پيش‌بيني مي‌شود که افزايش هدايت حرارتي نانوسيال3× f خواهد شد که اين پيش‌بيني، تخمين خوبي براي مواردي است که هدايت ذرات، بيشتر از 20 برابر هدايت حرارتي سيال باشد [39]. همان‌طور که در شکل (2) نشان داده شده بسياري از تحقيقات تطابق خوبي با اين پيش‌بيني دارد، از جمله مي‌توان به تحقيقات زير اشاره کرد: نانوسيال کاربيد سيليکون با اندازه 26 نانومتر و نانوسيال آلومينا- آب و آلومينا- اتيلن گليکول [10].
مقاومت سطح مشترک نانوذرت و سيال اطراف آن پيش‌بيني اين تئوري را کاهش مي‌دهد؛ البته هر چه ذرات ريزتر باشند اين مقاومت کاهش پيدا مي‌کند. در غلظت‌هاي بالاي نانوذر‌ات [شکل 1. وسط] اگر توده‌هاي نانوذره کوچک باشد، تئوري متوسط مؤثر خوب جواب مي‌دهد؛ زيرا توده نانوذرات فضاي بيشتري نسبت به نانوذر‌ات منفرد اشغال مي‌کند و بنابراين جزء حجمي توده بيشتر از نانوذرات منفرد است. [40] در توده‌هاي متراکم نانوذرات، دانسيته نسبي تقريباً 0 6 درصد است و در مواردي که توده‌‌ها از نظر وضعيت ساختماني بازتر باشد، افزايش بيشتري را مشاهده مي‌کنيم [ شکل 4] که نتايج آزمايشي نيز همين را نشان مي‌دهد [20]؛ البته هدايت حرارتي نانوذرات توده‌اي، کوچک‌تر از ذر‌ات منفرد است؛ البته عامل مهمي در مقابل هدايت حرارتي بالاي نانوذرات نيست.

6. چشم‌انداز
در ده سال گذشته، خواص جالبي براي نانوسيالات گزارش شده است که در اين ميان، هدايت حرارتي بيشترين توجه را به خود جلب کرده است؛ ولي اخيراً خواص حرارتي ديگري نيز مورد پژوهش قرار گرفته است.
نانوسيالات را مي‌توان در زمينه‌هاي مختلفي به کاربرد، اما اين کار با موانعي روبه‌رو است، از جمله اينکه درباره نانوسيال چند نکته بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد:
• تطابق نداشتن نتايج تجربي در آزمايشگاه‌هاي مختلف؛
• ضعف در تعيين مشخصات سوسپانسيون نانوذرات؛
• نبود مدل‌ها و تئوري‌هاي مناسب براي بررسي تغيير خواص نانوسيال.

منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 56 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

. مقدمه
پلي پروپيلن يکي از پلاستيک‌هاي عمومي است که با توجه به قيمت مناسب و روش‌هاي نسبتاً آسان توليد و دارا بودن خصوصياتي همچون دانسيته پايين، پايداري حرارتي بالا و مقاومت مناسب در برابر خوردگي، به ميزان وسيع در بسياري از کاربردها استفاده مي‌شود. اما خواص مکانيکي نه چندان مناسب آن، سبب شده که قبل از مصرف به روش‌هايي، آن را تقويت کنند. از طرف ديگر نانوکامپوزيت‌هاي خاک رس/ پليمر، در بسياري از خواص فيزيکي و مهندسي بهبود فوق‌العاد‌ه‌اي يافته‌اند كه اين مسئله طي سال‌هاي اخير، توجه زيادي را به منظور استفاده هاي تجاري از آنها، به خود جلب کرده است. همچنين نانوذرات رس به عنوان يكي از فيلرهاي مورد استفاده در ماتريس‌‌هاي پليمري ترمو پلاستيک، مورد توجه بسياري قرار گرفته و هدف اصلي بسياري از مقالات و تحقيقات انجام شده در اين مورد، در واقع افزايش ميزان سختي اين پليمرها، بوده است [2و8]. استفاده از ذرات رس در ماتريسPP منجر به بهبود بسياري از خواص، از جمله افزايش مقاومت و مدول کششي و سختي ديناميکي، افزايش سرعت کريستاليزاسيون، بهبود خاصيت بازدارندگي شعله و کاهش نفوذپذيري آب، گازها (مثل اکسيژن و دي‌اکسيد کربن)، هيدروکربن‌ها (مثل بنزين، متانول و حلال‌‌هاي آلي)و افزايش دماي تغيير شکل (HDT) مي گردد [8]. تحقيقات نشان داده است كه خواص نانوکامپوزيت‌هاي پليمري و تقويت‌کننده‌هاي سيليکاتي (ذرات رس) به مورفولوژي ذرات رس پراکنده در ماتريس پليمري بستگي داشته و رفتار بازدارندگي شعله اين نانوکامپوزيت‌ها نيز به انباشتگي لايه‌‌هاي نانوذرات بر روي سطح نمونه در حال سوختن، ايجاد يک پوسته محافظ غير آلي، وابسته است. اگر چه نشان داده شده است که تمام اين خواص، از جمله خاصيت بازدارندگي شعله، به ميزان توزيع ذرات بستگي ندارند؛ اما آشکارا مي‌توان دريافت که بهترين تقويت اثر به وسيله نانوذرات رس (به خصوص از جنبه مکانيکي) را مي‌توان با بهبود پراکندگي لايه‌‌هاي سيليکاتي معدني در بين ماتريس پليمري به دست آورد، زيرا با افزايش ميزان توزيع، ذرات به عنوان واحد‌هاي مجزا عمل کرده و سطح ويژه فيلر را حتي تا 700 مترمربع/ گرم افزايش مي‌دهند. [4،8و14] چنين سطح مشترک زيادي در واحد حجم، سبب تماس کسر بالايي از ذرات با ماتريس شده و با افزايش سطح تماس دو فاز، خواص نهايي کامپوزيت شديداً تحت تأثير قرار مي‌گيرد [1و8].

آناليز DSC روي نانوذرات نشان داده است که اين مواد به عنوان عامل هسته‌گذاري براي پيشروي کريستاليزاسيون پليمر عمل مي‌کنند. در حقيقت هنگامي که پنج درصد نانوذرات رس به PP اضافه مي‌شود، Tc (دماي شروع کريستاليزاسيون) از 2/118 به 2/121 درجه سانتيگراد افزايش مي‌يابد و باعث افزايش فاز کريستالين در هيبريد نهايي مي‌گردد؛ البته اين مقدار تا هشت درصد براي حالتي که سريعاً در مدت 30 دقيقه سرد مي‌شود و تا 6/14 درصد براي هنگامي که به صورت عادي در 16 ساعت سرد مي‌شود، متغير است. نتايج نشان داده كه وابستگي عجيبي بين ميزان فاز کريستاله شده (که در اثر هسته‌گذاري نانوذرات رس در ماتريس PP به وجود آمده) و مدول الاستيک نانوکامپوزيت وجود دارد. اصلي که در نانوکامپوزيت‌‌هاي خاک رس/ پليمر براي ايجاد شرايط فوق رعايت مي‌شود، اين است که نه تنها دانه‌‌هاي رسي را از هم جدا مي‌کنند، لايه‌‌هاي هر دانه را نيز تفکيک مي‌کنند تا از خواص مکانيکي فوق‌العاده هر لايه نيز به‌طور مؤثر بهره‌برداري شود؛ زيرا هر جزء رسي خود از صدها تا هزاران لايه تشکيل شده است. براي اين منظور مواد اصلاح‌کننده سطحي مي‌توانند براي اصلاح ذرات رس به‌کار برده شوند و آنها را آلي دوست کرده تا به خوبي در بين ماتريس پليمري پراکنده شوند.

شکل1. اثر اصلاح‌کننده در تهيه نانوکامپوزيتPP

2 فرآوري ذرات رس با سازگار كننده انيدريد مالئيك
استفاده از يک سازگارکننده، يعني يک ماده شيميايي که قادر به سازگار نمودن پليمر و نانوذرات باشد، اين امکان را به وجود مي‌آورد تا روش قرارگيري نانوذرات در حالت مذاب به عنوان بهترين روش اميدبخش مثلاً براي تهيه نانوکامپوزيت پلي پروپيلن، پذيرفته شود. در اين روش، نياز به استفاده از حلال‌ها و فرايند‌هاي اختصاصي نيست و يک روش شکل‌گيري که هم با محيط و هم مصرف‌کننده سازگار بوده و به هيچ يک زيان نرساند، فراهم مي‌شود [5]. البته ذکر اين نکته مهم است که فرايند‌هاي اصلاح سطحي و سازگارکنندگي، دو روش مختلف، مستقل و در عين حال مکمل يکديگرند که براي حل مشکل امتزاج‌پذيري ضعيف بين PP و نانوذرات رس پذيرفته شده، و به صورت مراحل موازي براي غلبه بر اين مشکل، يکسان عمل مي‌کنند [5و8]. ناسازگاري بين PP و مونت موريلونيت در حقيقت، هم به علت طبيعت ترموديناميکي و هم طبيعت فيزيکي آنهاست. اولين مانع براي تشکيل يک هيبريد مناسب، اين است که توده‌‌هاي لايه‌ها، در مونت موريلونيت اوليه (طبيعي) خيلي پايدار بوده، و تمايلي به رسيدن به حالت بي‌نظمي که براي تشکيل يک نانوکامپوزيت پلي پروپيلن خوب مورد نياز است را ندارند. دومين مانع براي حصول ساختار لايه‌لايه‌اي مطلوب، نيز مناسب نبودن طبيعت شيميايي PP غير قطبي، براي برقراري پيوند با صفحات قطبي MMT، است، به‌طوري که حداقل آنها را در يک نظم سازگار غير ترموديناميکي نگه دارد، است. اگر چه اين امکان وجود دارد که اصلاح سطحي، فاصله بين دو لايه از MMT را افزايش داده و سطح سيليکات را در يک روش آلي اصلاح کند (شکل 1)

. اما اين کار به تنهايي براي سازگار کردن ماتريس و پرکننده کافي نيست و به وارد کردن يک سازگارکننده قطبي به درون سيستم PP نياز است[5و8]. گروه قطبي اضافه شده به زنجير آب‌گريزPP براي آب‌دوست نمودن آن، ايندريد مالئيک است. واحد تکراري‌اي که معمولاً براي نشان دادن زنجير حاصل نشان داده مي‌شود در شكل (2) آمده است[8]. مطابق اين فرمول، گروه‌هاي ايندريد مالئيک بايد به صورت تصادفي با زنجير PP، گرافت يا کوپليمريزه شوند؛ اما اغلب به‌وسيله فرايند اکستروژن، واکنشي با يک آغازگر پراکسيدي که باعث تشکيل يک راديکال آزاد به‌وسيله زنجير PP مي‌شود، به دست مي‌آيد؛ اين راديکال، محل فعالي است که گروه انيدريد مالئيک به آن حمله مي‌کند. البته ذکر اين نكته ضروري است که بيش از يک گروه نيز توان واكنش با يک زنجير PP شکسته شده، را دارد و اين باعث توليد يک ديمر و يا حتي تريمر مي‌شود. از اين رو، در مخلوط دوتايي ساده‌اي از PP و خاک رس آلي، وظيفه پلي پروپيلن گرافت شده با انيدريد مالئيک، ايجاد پيوند بين دو ماده مختلف است؛ قسمت هيدروکربني مولکول، تمايل دارد در ماتريس پلي پروپيلن نگه داشته شود؛ در حالي که اتم‌هاي اکسيژن در حلقه ايندريد مالئيک مي‌توانند به‌وسيله کشش الکترواستاتيکي که يک پيوند هيدروژني قوي بين آنها ايجاد مي‌کند، به گروه‌هاي هيدروکسيلي خاک رس که پيش‌بيني مي‌شود به فرآيند لايه‌لايه‌اي شدن کمک کند، وصل شوند. شکل (3) طرحي از فرايند توزيع خاک رس را نشان مي‌دهد [7و8و11]. به نظر مي‌رسد که وزن مولکولي پلي پروپيلن گرافت شده با انيدريد مالئيک نيز بر بعضي از خواص مکانيکي NCP، مؤثر باشد. Svoboda، با آزمايش‌هايي روي درجه‌‌هاي مختلف سازگارکننده‌ها، دريافت که مقاومت کششي و مقاومت ضربه‌اي، در حقيقت به وزن مولکولي پلي پروپيلن گرافت شده با انيدريد مالئيک بستگي دارد و به ويژه، بهترين خواص عمومي، به‌وسيله نمونه‌اي که بيشترين وزن مولکولي را داراست، نشان داده شده است [8و11]. از طرف ديگر، پراکندگي چنين سازگار‌کننده سنگيني، به خصوص هنگامي که در غلظت بالا از آن استفاده گردد، مانع نفوذ مولکول‌هاي PP از توده پليمري مي‌شود؛ در حالي كه در صورت استفاده از وزن مولکولي پايين پلي پروپيلن گرافت شده با انيدريد مالئيک، توزيع، بهتري حاصل مي‌شود[8 و11].
3. نتيجه گيري
بهترين تقويت اثر به وسيله نانوذرات رس را مي‌توان با بهبود پراکندگي لايه‌‌هاي سيکيکاتي معدني در بين ماتريس پليمري و افزايش خاصيت چسبندگي بين ذرات و ماتريس PP به دست آورد. براي افزايش ميزان توزيع ذرات به طوري كه هر يك از آنها به عنوان واحد‌هاي مجزا عمل کرده و سطح ويژه فيلر و در نتيجه سطح تماس ذرات با ماتريس PP افزايش يابد، اصلاح سطح ذرات به وسيله مواد مناسب، لازم است و اگر خاصيت چسبندگي بين ذرات و PP كافي نباشد، اين عمل به تنهايي نمي‌تواند خواص پليمر را در حد مورد نياز بهبود بخشد. به همين دليل استفاده از يك ماده سازگاركننده، مانند انيدريد مالئيك كه به عنوان مكمل اصلاح سطحي عمل كند ضروري به نظر مي‌رسد؛ ضمن اين كه ارتباط تنگاتنگ و آشکاري بين ميزان تفرق و پراکندگي نانوذرات رس و نسبت PPgMA/NC در نانوکامپوزيت PP وجود دارد.

منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 71 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
چکيده
امروزه بحث‌هاي بسياري در زمينه فناوري‌نانو، کاربردها، مزايا و دورنماي آينده آن مطرح است. صنايع دريايي حوزه وسيعي از صنايع از قبيل ساخت كشتي؛ زيردريايي و سكوهاي دريايي را شامل مي‌شود که اغلب آنها در کشور ما نوپا هستند. فناوري‌نانو در بخش‌هاي مختلف صنايع دريايي کاربردهاي ارزنده‌اي دارد که مي‌تواند صنايع دريايي کشور را با تحول زيادي روبه‌رو کند. از طرفي شناسايي نيازهاي گسترده صنايع دريايي کشور مي‌تواند بازار خوبي براي محصولات فناوري‌نانو در کشور باشد و زمينه رشد خوبي را نيز براي آن فراهم کند. در اين مقاله برخي کاربردهاي فناوري‌نانو در صنايع دريايي مورد ارزيابي قرار گرفته و در انتها نيز جايگاه صنايع دريايي کشورآورده شده است. كليد واژه‌ها: فناوري‌نانو  صنايع دريايي  شناور
مقدمه
فناوري‌نانو در دهه اخير از سوي کشور ما مورد توجه جدي قرار گرفته است. همزمان با آن صنايع دريايي نيز دچار تحولات اساسي شده و سرمايه‌گذاري‌هاي هنگفتي در آن انجام شده است. امروزه ثابت شده است که صنايع دريايي مي‌تواند گرانيگاه رشد و توسعه در مناطق ساحلي کشور باشد. ايران با داشتن 2900 کيلومتر مرز آبي، در زمينه صنايع دريايي، کشوري در حال توسعه محسوب مي‌شود، در حالي که برخي از کشورهاي اروپايي با کمتر ازيک پنجم اين مرز آبي، جزو کشورهاي قدرتمند در زمينه صنايع دريايي قرار دارند و به واسطه اين توانمندي، سلطه خود را بر دنيا تحميل کرده‌اند. صنايع دريايي شامل حوزه وسيعي از صنايع مي‌شود که هر كدام مي‌توانند پشتوانه و مهد توسعه علم و فناوري در کشور باشند. سه دسته‌بندي کلي صنا‌يع دريايي عبارتند از: 1 صنايع کشتي‌سازي: ساخت انواع کشتي‌ها از قبيل کشتي‌هاي کانتينربر، نفتکش‌هاي غول پيکر، ناوچه‌ها و زيردريايي‌. در اين زمينه شرکت‌هاي بزرگي نظير صدرا، ايزوايکو، اروندان و فجر در کشور شکل گرفته‌اند که هر يك تجربه ساخت ده‌ها فروند شناور دارند. 2 صنايع فرا ساحل: شامل ساخت سکوهاي ثابت و متحرک دريايي و لوله‌گذاري در دريا مي‌شود که در پروژه‌هاي عظيم نفت و گاز به خصوص در حوزه‌هاي پارس جنوبي، ابوذر و ميادين بزرگ نفتي کاربرد دارند. شرکت‌هاي بزرگي از قبيل تأسيسات دريايي، صدف و صدرا در اين زمينه شکل گرفته‌اند که تجربه ساخت ده‌ها سکوي ثابت و متحرک دريايي و صدها کيلومتر لوله‌گذاري دريايي را در كارنامه فعاليت خود دارند. 3 صنايع ساحلي و بندري: شامل ساخت اسکله، موج‌شکن و سازه‌هاي نزديک ساحل (پايانه‌هاي نفتي) که در بنادر شهيد رجايي، باهنر، بوشهر، امام خميني و جزيره خارک تجارب بسياري در اين زمينه اندوخته شده است که از جمله آنها مي‌توان به قرارگاه سازندگي نوح و شرکت صدرا اشاره کرد. فناوري‌نانو در زمينه صنايع دريايي، به خصوص ساخت شناورها از اهميت خاصي برخوردار است و كاربردهاي آن را مي‌توان به‌طور كلي شامل موارد زير دانست: 1 ايجاد پوشش‌هاي مناسب در برابر اثرات محيط دريا؛ 2 توليد مواد جديد براي ساخت بدنه و اجزاي آن به‌منظور افزايش استحکام و کاهش نويز و ارتعاش منتشر شده از بدنه؛ 3 توليد مواد جديد براي افزايش قابليت عملکرد شناور مانند سوخت‌هاي جديد، باتري‌هاي با ذخيره انرژي بسيار بالا و پيل‌هاي سوختي.
پتانسيل‌هاي كاربرد در صنايع دريايي
صنايع دريايي گستره وسيعي از صنايع مانند شناورهاي سطحي (کشتي‌ها)، زيرسطحي (زيردريايي‌ها) ، سکوهاي دريايي و کليه صنايع مرتبط با دريا را در برمي‌گيرد.
برخي از پتانسيل‌هاي کاربرد فناوري‌نانو در اين صنايع
1 کليه تحولاتي که در فناوري کامپيوتر، الکترونيک و مخابرات براساس فناوري‌نانو ايجاد مي‌گردد، قطعاً بر صنايع دريايي تأثير‌ مي‌گذارد؛ زيرا اين صنايع مانند ساير صنايع، وابستگي بسياري به اين فناوري‌ها دارند. 2 الکترودهاي جوشکاري دما پايين: اين الکترودها با استفاده از فناوري‌نانو، داراي دماي کاري بسيار پاييني نسبت به الکترودهاي جوشکاري موجود هستند. مواد اين الکترودها به‌گونه‌اي است که در ازاي حرارت اندک، اتحاد مولکولي مستحکمي را بين مولکول‌هاي دو قطعه فلز ايجاد مي‌کنند و عملکردي شبيه چسب‌هاي حرارتي معمولي خواهند داشت. اين الکترودها با ايجاد اعوجاج بسيار ناچيز در فلزات، تأثير شگرفي بر فناوري جوشکاري، به خصوص جوشکاري آلومينيوم خواهند داشت. کاربرد و حجم زياد جوشکاري در صنايع دريايي مي‌تواند عاملي براي تأثير فوق‌العاده فناوري‌نانو در اين زمينه باشد. 3 سوخت: کشتي و کليه شناورها براي تأمين قدرت حرکت در دريا، معمولاً چندين تن سوخت حمل مي‌کنند و کشتي‌هاي اقيانوس‌پيما نيز در طول مسير دريانوردي مجبور هستند، چندين بار براي سوخت‌گيري توقف کنند. فناوري‌نانو با ارائه سوخت‌هاي پرانرژي، کشتي‌ها را از توقف‌هاي متعدد در دريا و حمل چندين تن سوخت بي‌نياز خواهد کرد. اين سوخت‌ها به‌صورت بسته‌هاي پرانرژي مولکولي است که از اثرات مولکول‌ها بريکديگر، انرژي زيادي آزاد مي‌کنند، به طور كهيک ليتر از اين سوخت‌ها، معادل ده‌ها ليتر سوخت معمولي انرژي آزاد مي‌کند[2]. از آنجا که ذرات نانومتري موجب افزايش سرعت سوخت ويکنواختي آن مي‌گردد، در سوخت‌هاي جديد مي‌توان جهت افزايش قدرت سوخت از آنها استفاده کرد [3]. 4 نانوفايبرگلاس و نانوکامپوزيت‌ها: فايبرگلاس با آرايش تار و پودي (ماتريسي) ، استحکام زيادي دارد. در اين مواد، الياف شيشه به صورت تارهاي نازک و تحت شرايط خاصي توليد شده، به صور متفاوتي به هم بافته مي‌شوند؛ رايج‌ترين نوع آنها الياف بافته شده به‌صورت حصيري و الياف سوزني است. فناوري‌نانو با اعمال آرايش تار و پودي بين مولکول‌ها، نانوفايبرگلاس‌هاي بسيار محکم و سبکي ايجاد مي‌کند که نسبت به فايبرگلاس‌هاي امروزي برتري بسياري دارند. نانوکامپوزيت‌ها دسته جديدي از مواد مورد مطالعه جهاني است که شامل پليمرهاي قديمي تقويت شده با ذرات نانومتري مي‌شود. کامپوزيت‌ها با داشتن آرايش‌هاي مولکولي متفاوت، کاربردهاي وسيع‌تر و جديدتري را تجربه خواهند کرد. از جمله خواص مهم کامپوزيت‌ها، استحکام زياد در عين وزن کم، مقاومت بالا در برابر خوردگي و خاصيت جذب امواج راداري است. اين خاصيت به منظور ساخت هواپيماها و زيردريايي‌هايي که به وسيله رادار قابل شناسايي نيستند، مورد استفاده قرار مي‌گيرد [4]. 5 جاذب‌هاي ارتعاشي: جاذب‌هاي ارتعاشي امروزي، موادي حجيم و سنگين هستند. فناوري‌نانو با ارائه جاذب‌هاي ارتعاشي جديد، تحول عميقي را در اين زمينه ايجاد خواهد کرد. اين نانومواد، انرژي ارتعاشي را به مقدار بسيار بالايي در بين شبکه مولکولي خود ذخيره مي‌کنند و ساختارهاي مولکولي ويژه آنها، تا حد زيادي از انتقال انرژي ارتعاشي به مولکول‌هاي جانبي جلوگيري مي‌کند؛ بدين ترتيب ارتعاش به خوبي مهار مي‌شود. اين مواد در کشتي‌هاي مسافربري، شناورهاي نظامي و زيردريايي‌ها کاربردهاي بسياري دارند و اغلب در زير موتورها و اجزاي دوار شناورها نصب مي‌گردند. 6 جاذب‌هاي صوتي: اين جاذب‌ها نيز مانند جاذب‌هاي ارتعاشي، علي‌رغم سبک و نازک بودن، انرژي صوت را به‌طور کامل ميرا مي‌کنند. جاذب‌هاي صوتي امروزي با وجود سنگين و حجيم بودن، نسبت به فرکانس و جهت صوت برخوردي، بازدهي متفاوتي دارند. فناوري‌نانو انواعي از جاذب‌هاي صوتي را ارائه مي‌کند که ساختار مولکولي آنها با جهت برخورد صوت و فرکانس صوت قابل تطابق باشد؛ به گونه‌اي که بتوانند بيشترين مقدار انرژي صوت را جذب کنند. اين مواد در کشتي‌هاي مسافربري، شناورهاي نظامي و زيردريايي‌ها کاربردهاي بسياري دارند و قسمت داخلييا خارجي بدنه از اين مواد پوشيده مي‌شود. 7 رنگ‌هاي دريايي: خوردگي بسيار زياد محيط دريا به خصوص درياهاي آب شور مانند خليج فارس، از معضلات اساسي نگهداري سکوهاي دريايي و کشتي‌هاست. شرايط خاص محيط دريا ايجاب مي‌کند که به‌طور متوسط، هر سه ساليک‌بار بدنه سکوها و کشتي‌ها رنگ‌آميزي شود. فناوري‌نانو رنگ‌هاي جديد بسيار مقاوم در برابر خوردگي و اثرات محيط ارائه مي‌نمايد که با توجه به طول عمر شناورها و دوام بيش از 20 سال اين رنگ‌ها بر بدنه شناورها، مي‌توان اين امر را به معناي مادام‌العمر بودن اين رنگ‌ها دانست. 8 جاذب‌هاي انرژي موج دريا و نور آفتاب: فناوري‌نانو نسل جديدي از مواد را ارائه مي‌کند که همانند سلول‌هاي فتوالکتريک انرژي موج دريا و نور آفتاب را جذب مي‌کنند و به مثابه منبع تأمين انرژي خواهند بود. ويژگي منحصر به فرد اين مواد اين است که همانند پوشش‌هاي معمولي دريايي قابل اتصال به بدنه شناور هستند که مي‌تواند مدت دوام شناور در دريا را چندين برابر نمايد و از انرژي‌هاي محيط استفاده کند. استفاده از اين منابع انرژي مزيت‌هاي زيست‌محيطي نيز دارد. 9 نانوفيلتراسيون: از جمله ويژگي‌هاي اين فناوري مي‌توان به جذب ذرات بسيار ريز محيط اشاره كرد كه در جذب مونوکسيد و دي‌اکسيد کربن كاربرد دارند. پوشش داخلي زيردريايي‌ها در زير آب محيطي بسته و مناسب با بکارگيري اين فناوري است. مطابق اين فناوري، بلورهاي اکسيد تيتانيوم نيمه‌رسانا که اندازه‌شان فقط 40 نانومتر است به‌وسيله نور ماوراء بنفش شارژ شده، براي حذف آلودگي‌هاي آلي استفاده مي شوند. 10 نانومورفولوژي: با استفاده از فناوري‌نانو مي‌توان مواد بسيار مقاوم در برابر آتش ساخت که در اشتعال ناپذيري به خاک تشبيه مي‌شوند. استفاده از اين مواد در شناورها به منظور ايمني در برابر آتش‌سوزي بسيار حائز اهميت است. در شناورهاي نظامي خطر آتش سوزي بسيار زياد است؛ لذا استفاده از اين فناوري بسيار حياتي است. 11 تحول در فناوري پيل سوختي: پيل سوختي در شناورها به خصوص شناورهاي زيرسطحي و زيردريايي‌ها، کاربردهاي وسيعي دارد. امروزه روش‌هاي مختلفي براي ذخيره‌سازي هيدروژن مورد نياز در پيل سوختي استفاده مي‌شود؛ از جمله به صورت مايع (که دماي بسيار پايينيا فشار بسيار بالايي نياز دارد) ، هيدرات فلزي (که وزن بسيار زيادي را به شناور تحميل مي‌کند) و کربن فعال (که استفاده از آن معضل زياد و بازده کمي دارد) . اكنون مي توان از نانولوله‌هاي کربني براي ذخيره هيدروژن استفاده كرد؛ زيرا ديگر نيازي به دماي پايين، فشار بسيار بالا و تحمل وزن سنگين نخواهد داشت؛‌ اين كار تحول عظيمي را در فناوري پيل سوختي ايجاد خواهد كرد. 12 باتري‌هاي با ذخيره انرژي بسيار بالا: امروزه انواع مختلفي از باتري‌هاي قابل شارژ وجود دارند که داراي وزن زياد و ذخيره انرژي اندکي هستند [4]؛ اين باتري‌ها در شناورها به خصوص در قايق‌هاي تفريحي، زيردريايي‌ها و کشتي‌ها (به عنوان منبع برق اضطراري) کاربردهاي حياتي و مهمي دارند، امّا انرژي اندكي كه ذخيره مي‌كنند زمان ماندن زيردريايي‌هاي ديزل الکتريک در زير آب را محدود مي‌کنند. در موقع حرکت سطحي که ديزل قادر به فعاليت است، انرژي الکتريکي توليد شده ديزل در باتري‌ها ذخيره مي‌شود و در موقع حرکت در زير سطح آب که به علت دسترسي نداشتن به هوا امکان کار براي ديزل وجود ندارد، از اين انرژي الکتريکي استفاده مي‌شود. فناوري‌نانو با ارائه باتري‌هاي با ذخيره انرژي بسيار بالا، زيردريايي‌هاي ديزل الکتريک را قادر مي‌کند تا ده‌ها برابرِ زمان فعلي خود در زير آب بمانند. علاوه بر آن فناوري‌نانو با كاهش وزن بسته‌هاي باطري، کاربردهاي ارزنده‌اي در فناوري هوافضا، هواپيماهاي بدون سرنشين، اتومبيل و شناورهاي تفريحي کوچک پديد مي‌آورد. 13 گرافيت و سراميک: فناوري‌نانو با ارائه مواد بسيار مستحکم که ده‌ها برابر مقاوم‌تر از فولاد هستند، تأثير چشمگيري در ساخت سازه‌هاي دريايي و صنايع دريايي خواهد داشت. سراميك‌ها از جمله اين موادند كه در بدنه غوطه‌ورشونده‌هاي آب عميق (حدود 11 هزار متر) به‌کار خواهند رفت. اين مواد با داشتن استحکام فوق‌العاده، وزن سبک، مقاومت بسيار زياد در برابر خوردگي و دوام در شرايط دمايي بسيار متغير، گزينه بسيار مناسبي براي سازه‌هاي عظيم دريايي به خصوص غوطه‌ور شونده‌ها و زيردريايي‌ها هستند.
جايگاه صنايع دريايي و فناوري‌نانو در ايران
در ايران صنايع دريايي به معناي واقعي خود؛ يعني ساخت سکوهاي ثابت و متحرک دريايي، کشتي‌هاي اقيانوس پيما، غوطه‌ور شونده‌ها، زيردريايي‌ها و غيره، حدوديک دهه از عمرشان مي‌گذرد و صنعتي نوپا محسوب مي‌گردد. فناوري‌نانو نيز در دنيا قدمت چنداني ندارد و از معدود فناوري‌هايي است که در همان بدو مطرح شدنش در دنيا، در ايران نيز مطرح شده است. فناوري‌نانو با توجه به تأثيرات شگرفي که در همه صنايع دارد، مورد توجه قرار گرفته است. صنايع دريايي در حال رسيدن به دوران تکامل خود در کشور است و فناوري‌نانو هم مي‌تواند به تکامل هدفمند و روزافزون آن کمک کند. کاربردهايي از فناوري‌نانو که بيان شد، تنها گوشه‌اي از کاربردهاي گسترده آن در صنايع دريايي است و آينده، اين کاربردها را قطعي‌تر و مشخص‌تر خواهد کرد؛ لذا مديران کليه بخش‌هاي صنعتي کشور از جمله صنايع دريايي نبايد خود را نسبت به فناوري‌نانو بيگانه بدانند، بلکه همواره بايد پيشرفت‌هاي اين شاخه از دانش و فناوري مولکولي را در دنيا زير نظر داشته، از پيشرفت اين فناوري جديد در کشور، حمايت‌هاي مادي و معنوي لازم را به عمل آورند. چه بسا که ورود فناوري‌نانو به هر صنعتي، تحولات شگرفي را باعث شود و غافلگيري و ورشکستگي رقبا را به دنبال داشته باشد. از طرف ديگر، نهادهاي مرتبط بايد پيشرفت‌هاي روز دنيا در زمينه فناوري‌نانو را به صنايع مربوطه معرفي کنند که اين امر مستلزم شناخت نيازهاي هر بخش از صنعت در زمينه فناوري‌نانو است. لازم است، متوليان فناوري‌نانو بايک تقسيم‌بندي منطقي در صنايع موجود در کشور، نيازهاي هريک را به تفکيک بررسي کنند و با شناسايي نيازهاي بازار، توسعه فناوري‌نانو را در کشور جهت‌دهي نمايند. به علاوه، پشتوانه مالي مناسبي نيز براي توسعه فناوري‌نانو فراهم نمايند، زيرا نشناختن نيازها به معناي بيراهه رفتن فناوري‌نانو در کشور است. پيشنهاد نگارندگان اين مقاله به مسئولين امر، سرمايه‌گذاري در زمينه باتري‌هاي داراي ذخيره انرژي بالا است که در زيردريايي‌ها کاربرد دارند لازم به ذكر است كه پژوهشکده زير سطحي دانشگاه صنعتي مالک اشتريکي از حاميان اين طرح است

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 63 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
اين گزارش مروري بر انواع کاربردهاي فناوري‌نانو در تصفيه آب است و براي نشان دادن هر يک از آنها، به مثال‌هاي ويژه‌اي از نوآوري‌هاي فناوري‌نانو اشاره مي‌شود. بايد توجه داشت که در حوزه فناوري‌نانو محصولات و روش‌هاي بسيار ديگري توسعه يافته، يا مي‌توانند موجود باشند و اينکه بسياري از اطلاعات موجود درباره اين مثال‌ها مبتني بر اطلاعاتي است که توليدکنندگان منتشر کرده‌اند. از آن جايي که اين محصولات هنوز در بازار موجود نبوده، يا مدت زيادي از حضورشان در بازار نمي‌گذرد، مطالعات پراکنده‌اي نسبت به عملکرد آنها در حال انجام است. اين متن به اطلاعات موجود درباره خطرات ناشي از اين فناوري براي سلامت بشر يا محيط‌زيست اشاره ندارد؛ چرا که اين موضوع نيازمند بحث جداگانه‌اي است.
1. فناوري‌نانولوله‌هاي کربني
1-1. غشاهاي نانولوله‌‌اي

نانولوله‌هاي کربني مي‌توانند براي تشکيل غشاهايي با تخلخل نانومتري و داراي قابليت جداسازي آلودگي‌ها، به طور يکنواخت هم‌راستا شوند. تخلخل‌هاي نانومتري نانولوله‌ها اين فيلترها را از ديگر فناوري‌هاي فيلتراسيون بسيار انتخاب‌پذيرتر نموده است. همچنين نانولوله‌هاي کربني داراي سطح ويژه بسيار بالا، نفوذپذيري زياد و پايداري حرارتي و مکانيکي خوبي هستند. اگر چه چندين روش براي سنتز نانولوله‌هاي کربني استفاده شده است، غشاهاي نانولوله‌اي مي‌توانند به وسيله پوشش‌دهي يک ويفر سيليکوني با نانوذرات فلزي به عنوان کاتاليست، که موجب رشد عمودي و فشردگي بسيار زياد نانولوله‌هاي کربني مي‌شود، سنتز شوند و پس از آن براي افزايش پايداري، فضاي بين‌ نانولوله‌هاي کربني را با مواد سراميکي پر نمود.
حذف آلودگي‌ها
مطالعات آزمايشگاهي نشان مي‌دهد که غشاهاي نانولوله‌اي مي‌توانند تقريباً همه انواع آلودگي‌هاي آب را حذف کنند؛ اين آلودگي شامل باکتري، ويروس، ترکيبات آلي و تيرگي است. همچنين اين غشاها نويدي براي فرايند نمک‌زدايي و گزينه‌اي براي غشاهاي اسمز معکوس هستند.
مقدار تصفيه آب
اگر چه تخلخل نانولوله‌هاي کربني به طور قابل توجهي کوچک است، غشاهاي نانولوله‌اي نشان داده‌اند که به خاطر سطح داخلي صاف نانولوله‌ها، شدت جريان بيشتر يا يکساني نسبت به تخلخل‌هاي بسيار بزرگ‌تر دارند.
هزينه
با توسعه روش‌هاي جديد و بسيار مؤثر براي توليد نانولوله‌هاي کربني، هزينه توليد غشاهاي نانولوله‌‌اي به طور پيوسته کاهش مي‌يابد. بر اساس پيش‌بيني‌ برخي منابع، به دليل کاهش قيمت نانولوله‌هاي کربني، غشاهاي نانولوله‌اي بسيار ارزان‌تر از ساير غشاهاي فيلتراسيون، غشاهاي اسمز معکسوس، سراميک و غشاهاي پليمري خواهد شد. از آن جا که نانولوله‌هاي کربني شدت جريان بالايي را نشان مي‌دهند، فشار مورد نياز براي انتقال آب نسبت به فرايند نمک‌زدايي با اسمز معکوس، کاهش مي‌يابد و به دليل اين ذخيره انرژي، نمک‌زدايي با استفاده از فيلترهاي نانولوله‌اي بسيار ارزان‌تر از اسمز معکوس خواهد بود. انتظار مي‌رود غشاهاي نانولوله‌اي بسيار بادوام‌تر از غشاهاي متداول باشند و استفاده مجدد از آنها بازدهي فيلتراسيون را کاهش ندهد.
روش مصرف
غشاهاي نانولوله‌اي مي‌توانند در گزينه‌هاي مشابهي به عنوان غشاهاي ميکروفيلتراسيون و اولترا فيلتراسيون استفاده شوند. مطالعات نشان مي‌دهد که اين مواد بادوام و در برابر گرما مقاومند و تميز کردن و استفاده مجدد از آنها ساده است و با استفاده از فرايند اولتراسونيک و اتوکلاو درC ْ121 در مدت 30 دقيقه تميز مي‌شوند.
توضيحات تکميلي
انتظار مي‌رود در پنج الي ده سال آينده، شاهد ورود غشاهاي نانولوله‌اي نمک‌زا به بازار باشيم. اخيراً محققان براي غلبه بر چالش‌هاي مرتبط با افزايش مقياس فناوري، فعاليت‌هاي تازه‌اي را مدنظر قرار داده‌اند.
1-2. نانوغربال‌ها
آزمايشگاه‌هاي سلدن (Seldon)، چندين طرح مبتني بر فيلترهاي نانوغربال را توسعه داده‌اند. نانوغربال از نانولوله‌هاي کربني جفت‌ شده با يکديگر تشکيل مي‌شود که روي يک زيرلايه متخلخل و منعطف قرار گرفته‌اند. و مي‌توان براي تشکيل فيلترهاي شبه‌کاغذي، آنها را روي يک زيرلايه صاف و يا لوله‌اي قرار داد، با اين کار توانايي پيچيده شده شدن به اطراف هر ساختار استوانه‌اي متداول و يا هر ساختار ديگري را به دست مي‌آورند، همچنين براي افزايش سطح فيلتر مي‌توان نانوغربال‌هاي مسطح را تا زد. اخيراً در آزمايشگاه‌هاي مذکور چندين نمونه فيلتر قابل حمل مبتني بر اين فناوري، براي خالص‌سازي آب ساخته شده‌اند؛ اين فيلترها در اندازه قلم بوده و تحت عنوان ابزارهاي فيلتراسيون ني‌مانند به نام water stick معروف هستند.
حذف آلودگي‌ها
از نانوغربال‌ها مي‌توان در حذف گستره وسيعي از ترکيبات آلي و معدني و يا مواد زيستي استفاده کرد. اين فيلتر مي‌تواند از چندين لايه نانولوله‌ کربني ساخته شود که هر لايه قابليت حذف نوع متفاوتي از ترکيبات را دارد. نانوغربال‌هاي مورد استفاده در Water stick توانايي حذف بيش از 99/99 درصد از باکتري‌ها، ويروس‌ها، کيست‌ها، ميکروب‌ها، کپک‌ها، انگل‌ها، و همچنين کاهش قابل توجه آرسنيک و سرب را دارند. نانوغربال‌هاي چند عملکردي نيز مانند ترکيبات معدني اعم از فلزات سنگين، کودها، فاضلاب‌هاي صنعتي و ديگر مواد مي‌توانند ترکيبات آلي از قبيل Pesticideها و herbicideها را حذف نمايند. همچنين مي‌توان فيلتر را با يک لايه ضدباکتري براي جلوگيري از تشکيل فيلم بيولوژيکي پوشاند. در حال حاضر آزمايشگاه‌هاي سلدن مشغول ارتقاي اين فناوري براي استفاده از آن در نمک‌زدايي از آب دريا هستند.
مقدار تصفيه آب
نانوغربال‌ها در مقايسه با ديگر ابزارهاي فيلتراسيون که داراي همان اندازه تخلخل هستند، به دليل خواص انتقال جرم سريع نانولوله‌ها، بدون استفاده از فشار، شدت جريان مناسبي را تأمين مي‌کنند. در يک فيلتر نمونه با قطر پنج سانتي‌متر شدت جريان شش ليتر بر ساعت مشاهده شده است. همچنين water stick براي تصفيه يک ليتر آب آلوده در 90 ثانيه طراحي شده است. اين فيلتر، در طول عمر مفيدش 200 تا300 ليتر آب توليد مي‌کند؛ اگر چه اين مقدار مي‌تواند با تغييرات پيش از فيلتراسيون افزايش داده شود.
هزينه
آزمايشگاه‌ سازنده براي قيمت‌گذاري water stick يک طرح رقابتي را با ديگر فناوري‌هاي مشابه در نظر دارد، تا اين فناوري براي مردم کشورهاي در حال توسعه قابل استفاده باشد.
روش مصرف
Water stick که شبيه ني نوشيدني طراحي شده آب تميز آشاميدني توليد مي‌کند. اخيراً نمونه‌اي از Water stick به گونه‌اي طراحي شده است که مي‌توان وسيله‌اي با فيلتر قابل تعويض را طراحي کرد. علاوه بر اين هنگامي که عمر مفيد اين فيلتر به پايان مي‌رسد، به طور اتوماتيک جريان را متوقف مي‌‌کند. نانوغربال‌ها توان ترکيب با ديگر ابزارهاي فيلتراسيون را دارند.
توضيحات تکميلي
آزمايشگاه‌هاي سلدن، سيستم توليدي را براي توليد نانوغربال‌ها توسعه داده‌اند؛ اين سيستم داراي صرفه اقتصادي، ظرفيت توليد 276 متر مربع بر ماه است که هر متر مربع براي 396 فيلتر کافي است. در حال حاضر پزشکان آفريقايي نمونه‌اي از water stick را مورد استفاده قرار داده‌اند.
2. روش‌هاي ديگر نانوفيلتراسيون
2-1. فيلتر آلوميناي نانوليفي
شرکت Argonide فناوري جاذب‌هاي نانوليفي را به صورت کارتريج فيلترهاي نانوسرام عرضه کرده است. اين جاذب‌ها از نانوالياف آلومينا با بار مثبت روي زيرلايه شيشه‌اي تشکيل شده‌اند. نانوالياف آلومينا سطح بيشتري نسبت به الياف متداول داشته و بار مثبت بالايي دارند که باعث جذب سريع‌تر آلودگي‌‌هاي باردار منفي از قبيل ويروس‌ها، باکتري‌ها و کلوئيدهاي آلي و غيرآلي مي‌شود.
حذف آلودگي‌ها
فيلترهاي نانوسرام بيش از 99/99 درصد ويروس‌ها، باکتري‌ها، انگل‌ها، ترکيبات آلي طبيعي، DNA و کدري را حذف مي‌کند، همچنين داراي قابليت جذب 9/99 درصد از نمک‌ها، مواد راديواکتيو و فلزات سنگين از قبيل کروم، آرسنيک و سرب را هستند، حتي اگر ذرات، نانومقياس و يا حل شده باشند. فيلترهاي نانوسرام در PH بين پنج تا 9 بهتر عمل مي‌کنند.
مقدار تصفيه آب
شدت جريان فيلترهاي نانوسرام بدون استفاده از فشار حدود يک تا 5/1 ليتر بر ساعت، به ازاي هر سانتي‌متر مربع از فيلتر است. حداکثر فشار چهار bar مي‌تواند به فيلتر اعمال شود که منجر به شدت جريان 9 تا ده ليتر بر ساعت به ازاي هر سانتي‌متر مربع از فيلتر خواهد شد. کارتريج فيلترهاي نانوسرام داراي يک طراحي تاخورده است که سطح آنها را افزايش مي‌دهد. همچنين طبق گزارش فيلتر به طور متوسط مقاومت عملکردي بالايي نسبت به غشاهاي بسيار متخلخل دارد.
هزينه
شرکت آرگونايد (Argonide) هزينه توليد فيلترهاي نانوسرام را ارزان اعلام کرده است؛ چرا که آنها مي‌توانند با استفاده از فناوري کاغذسازي توليد شوند. در حال حاضر هر متر مربع فيلتر ده دلار هزينه برمي‌دارد، که ممکن است اين مقدار به سه دلار برسد. کار تريج فيلترها به ازاي 20-200 فيلتر، وابسته به قطر آنها در حدود 37 دلار هزينه دارند. صفحات فيلتر مي‌توانند با قرار گرفتن در اطراف لوله‌هاي فلزي، بين دو فيلتر متداول و يا در يک نگهدارنده مجزا، هزينه نهايي فيلتر را کاهش دهند. فيلترهاي نانوسرام به جاي جمع‌آوري ذرات بسيار ريز بر روي سطح، آنها را جذب مي‌کنند؛ بنابراين نسبتاً عمر مفيد و طولاني‌تري دارند.
روش مصرف
مطابق با توصيه‌هاي شرکت آرگونايد، فيلترهاي نانوسرام به تصفيه‌هاي پيشين و يا پسين، تميز کردن، شارژ مجدد فيلتر و يا از بين بردن مواد زايد خطرناک نياز ندارند. اين فيلترها به طور همزمان ترکيبات شيميايي و بيولوژيکي را بدون استفاده از مواد گندزداي شيميايي و يا مواد منعقدکننده، حتي در آب‌هاي شور بسيار کدر حذف مي‌کنند.
توضيحات تکميلي
به گفته شرکت آرگونايد، فيلترهاي نانوسرام مي‌توانند پودرهاي بسيار ريز فلزي حذف شده را براي کاربردهاي صنعتي بازيافت کنند.
2-3. نانوالياف جاذب جريان
شرکت KX طرحي از فيلترهاي جاذب جريان شامل نانوالياف را با هدف استفاده در کشورهاي در حال توسعه بهره‌برداري کرده است. فيلتر شامل يک لايه پيش فيلتراسيون براي حذف چرک‌ها، يک لايه جاذب براي حذف آلودگي‌هاي شيميايي و يک لايه نانوالياف براي حذف آلودگي‌ها و ذرات کلوئيدي است. نانوالياف از چندين پليمر آب‌دوست، رزين‌ها، سراميک‌ها، سلولز، آلومينا و ديگر مواد ساخته مي‌شوند. اين فناوري در مقياس‌هاي خانگي و شهري قابل دسترسي است.
حذف آلودگي‌ها
طبق گزارش‌ها، فيلترهاي سطح فعال بيش از 99 درصد از باکتري‌ها، ‌ويروس‌ها، انگل‌ها، آلودگي‌هاي آلي و ديگر آلودگي‌هاي شيميايي را حذف مي‌کنند.
مقدار تصفيه آب
طبق اعلام شرکت‌ سازنده، مقياس خانگي فيلترهاي سطح فعال مي‌تواند به ازاي هر فيلتر375 ليتر آب را با سرعت چهار تا شش ليتر بر ساعت توليد کند. در مقياس روستايي بيش از 7500 ليتر بر روز با سرعت 6/5 ليتر بر دقيقه توليد مي‌کند. در مقياس روستايي هر فيلتر براي بيش از 95 هزار ليتر آب مؤثر است.
هزينه
انتظار مي‌رود فيلترهاي خانگي شش تا11 دلار فروخته شوند و فيلترهاي جايگزين براي آنها 8/0تا9/0 دلار هزينه دربر خواهد داشت؛ يعني 002/0 دلار به ازاي هر ليتر آب. همچنين فيلترهاي روستايي بين 100 تا 150 دلار هزينه خواهند داشت که تقريباً 0003/0 دلار به ازاي هر ليتر است.
روش مصرف
طراحي فيلترهاي سطح فعال به گونه‌اي است که بدون استفاده از تجهيزات وسيع، يا نگهدارنده به‌آساني قابل استفاده باشند.
3. سراميک‌هاي نانو‌حفره‌اي، کِلِي‌ها و ديگر جاذب‌ها
3-1. غشاي سراميکي نانوحفره‌اي
شرکت آلماني AG Nanovation، طرحي از فيلترهاي سراميکي نانوحفره‌اي را تحت عنوان Nano pore و سيستم‌هاي فيلتراسيون غشايي را با مقياس‌هاي متنوعي عرضه نموده است. فيلترهاي غشايي Nano pore از نانوپودرهاي سراميکي روي مواد پايه از قبيل آلومينا تشکيل شده‌اند و در اندازه‌هاي متفاوت و در دو شکل لوله‌اي و مسطح موجود هستند. اين محصولات با استفاده از نانوپودرهاي سراميکي شرکت و تحت فرايندهاي پيوسته توليد مي‌شوند.
حذف آلودگي‌ها
طبق ادعاي شرکت سازنده، فيلترهاي غشايي Nanopore باکتري‌ها، ويروس‌ها و قارچ‌ها به طور مؤثر از آب حذف مي‌کنند. علاوه بر اين آزمايش‌هاي کيفي آب، Coliformها، fecal coliformها، Salmonella يا streptococci را در آب تصفيه شده نشان نمي‌دهند.
مقدار تصفيه آب
مقدار آب توليدي وابسته به اندازه و شکل فيلتر و کيفيت آب تصفيه شده است. يک واحد فيلتراسيون با ابعاد cm 15× 60×120 سطحي معادل با 2 m 11 ايجاد کرده، مي‌تواند 8 هزار ليتر آب آلوده را در روز تصفيه کند.
هزينه
‌توليد سيستم‌هاي فيلتراسيون غشايي بر مبناي pore Nano با فرايندهاي پيوسته که همزمان تمامي لايه‌هاي فيلتر مونتاژ مي‌شوند، ارزان است؛ هنگامي که تمامي هزينه‌هاي فيلتراسيون که شامل حفظ، ‌جايگزيني فيلترها، تميز کردن عوامل و هزينه‌هاي عملياتي است، با مواردي از قبيل عمر طولاني‌تر فيلتر، پايداري بيشتر و تميز کردن کمتر همراه شوند، هزينه اين فيلترها با فيلترهاي پليمري قابل رقابت مي‌گردد.
روش مصرف
فيلترهاي غشايي Nano pore با توجه به خواص ضدرسوبي بسيار شديد خود نياز به تميزسازي مکرر ندارند. همچنين مي‌تواند به جاي پاکسازي شيميايي با بخار استرليزه شود. غشاهاي Nano pore نسبت به آلودگي‌هاي قارچي و باکتريايي، اصطکاک، اسيد و بازهاي غليظ شده، دماي بالا و اکسيداسيون مقاوم هستند.
3-2. تک‌لايه‌هاي خودآرا روي پايه‌هاي مزوپروس (SAMMS)
آزمايشگاه ملي پاسيفيک نورث وست (PNNL) تک‌لايه‌هاي خود آرا روي پايه‌هاي مزوپروس را توسعه داده است. اين فناوري از مواد سراميکي يا شيشه‌اي با تخلخل نانومتري شکل گرفته است؛ به طوري که تک‌لايه‌اي از مولکول‌ها مي‌توانند به يکديگر متصل شوند. تک‌لايه و لايه مزوپروس، قابليت برنامه‌ريزي شدن براي حذف آلودگي‌هاي خاصي را دارند. SAMMS نسبت به بسياري از غشاها و فناوري‌هاي جاذب ديگر، جذب سريع‌تر، ظرفيت بالاتر و انتخاب‌پذيري بهتري را از خود نشان داده است. SAMMS براي حذف آلودگي‌هاي فلزي از آب آشاميدني، آب‌هاي زيرزميني و فاضلاب‌هاي صنعتي طراحي شده است.
حذف آلودگي‌ها
PNNL مدعي است که SAMMS 9/99 درصد از جيوه، سرب، ‌کروم، آرسنيک، ‌کادميم، فلزات پرتوزا و ديگر سموم فلزي را جذب مي‌کند. همچنين طبق گزارش‌ها، SAMMS مي‌تواند براي حذف فلزات خاصي برنامه‌ريزي شود؛ ولي برخي فلزات از قبيل کلسيم، منيزيم و روي را حذف نمي‌کند. SAMMS براي حذف آلودگي‌هاي زيستي، يا آلي مؤثر نيست.
مقدار تصفيه آب
از SAMMS مي‌توان در گستره وسيعي از کاربردها از تصفيه آب مصرفي گرفته تا تصفيه فاضلاب‌هاي صنعتي، استفاده کرد. اين فيلترها سطح ويژه‌اي در حدود 600 تا هزار متر مربع به ازاي هر گرم دارند. توليد هر کيلوگرم SAMMS، 150 دلار هزينه دارد که با نمونه‌اي از رزين تعويض يوني با هزينه 42 دلار و کربن فعال با هزينه 78/1 دلار به ازاي هر کيلوگرم قابل مقايسه است. همچنين براي حذف يک کيلوگرم جيوه، 13 کيلوگرم SAMMS مورد نياز است و در مقابل، 154 کيلوگرم رزين تعويض يوني و 40 هزار کيلوگرم کربن فعال مورد نياز خواهد بود.
روش مصرف
SAMMS به پودري شکل و اکسترود شده است که مي‌تواند براي فيلترهاي تعويض يوني مناسب باشد. اين فيلترها گاهي اوقات به منظور حذف آلودگي‌هاي جذب شده با يک محلول اسيدي احيا مي‌شوند. آلودگي‌هاي ايجاد شده از احياي SAMMS طبق استانداردهاي سازمان حفظ محيط زيست آمريکا غيرسمي بوده، مي‌توانند به عنوان يک آلودگي متداول تصفيه شوند.
3-4. Arsenx
Arsenx، يک رزين جاذب متشکل از نانوذرات اکسيد آهن آب دار روي يک زيرلايه پليمري است و براي حذف آرسنيک و ديگر آلودگي‌هاي فلزي به‌کار مي‌رود. نانوذرات، سطح ويژه بالا، ظرفيت بيشتر و سينتيک جذب سريع‌تري فراهم مي‌نمايد. Arsenx مي‌تواند براي کاربردهاي مصرفي کوچک و يا استفاده‌هاي صنعتي و شهري بزرگ طراحي شود، همچنين در و نيز در ابزارهاي طراحي شده براي رزين‌هاي تعويض يوني مورد استفاده قرار گيرد.
حذف آلودگي‌ها
Arsenx موادي از قبيل آرسينک، واناديم، اورانيوم، کروم، آنتيموان و موليبدن را حذف و سولفات‌ها، کربنات‌ها، فلوريدها، کلريدها، سديم، منيزيم و يا آلودگي‌هاي زيستي را حذف نمي‌کند.
مقدار تصفيه آب
شدت جريان عبوري آن بسيار وابسته به نوع ابزاري است که Arsenx استفاده مي‌کند. بدون در نظر گرفتن طراحي سيستم، براي تماس بين Arsenx و آب 5/2 تا سه دقيقه زمان نياز است. هر گرم Arsenx حدوداً 38 ميلي‌گرم آرسنيک را نگه مي‌دارد.
هزينه
شرکت Solmetex اشاره مي‌کند که با توجه به کم شدن ظرفيت Arsenx در طول احياء، مي‌تواند نسبت به جاذب‌هاي ديگر در طي حياتش هزينه کمتري داشته باشد. هزينه اوليه سيستم وابسته به طراحي‌هاي متفاوت آن است، اما به طور متداول از 07/0 تا 2/0دلار به ازاي هر هزار ليتر گزارش شده است که شامل هزينه‌هاي استهلاک و هزينه‌هاي عملياتي و حفظ و نگهداري است.
روش مصرف
Arsenx به گفته شرکت Sometex مي‌تواند به عنوان رزين‌هاي تعويض يوني در زمينه‌هاي مشابه مورد استفاده قرار گيرد. اين فيلتر نياز به پيش يا پس تصفيه نداشته و گاهي اوقات با محلول سود سوزآور احيا مي‌شود و متناسب با سطح آلودگي، بعد از سه ماه تا يک سال خاصيت خود را از دست خواهد داد. گزارش‌ها حاکي از آن است که زيرلايه پليمري Arsenx بادوام بوده و مي‌تواند در گسترده دمايي يک تا 80 درجه سانتي‌گراد عمل کند.
3-5. پليمر حفره‌اي سيکلودکسترين
سيلکودکسترين يک ترکيب پليمري است که از ذراتي با حفره‌هاي استوانه‌اي تشکيل شده است؛ اين ذرات مي‌توانند آلودگي‌هاي آلي را جدا کنند.
پليمر سيکلودکسترين را مي‌توان به صورت پودر، دانه‌اي و يا لايه نازک براي استفاده در ابزارها و کاربردهاي متفاوت توليد کرد. به هر حال پليمر سيکلودکسترين براي تصفيه آب مصرفي استفاده شده و همچنين مي‌تواند براي تصفيه در جاي آب‌هاي زيرزميني يا پاکسازي فاضلاب‌هاي شيميايي آلي و نفتي نيز مورد استفاده قرار گيرد.
حذف آلودگي‌ها
سيکلودکسترين گستره وسيعي از آلودگي‌هاي آلي شامل بنزن، هيدروکربن‌هاي پلي‌آروماتيک، فلورين‌ها، و آلودگي‌هاي حاوي نيتروژن، استن، کودها، ‌Pesticidها و بسياري ديگر را حذف مي‌کند. آزمايش‌ها نشان مي‌دهند که پليمرسيکلودکسترين اين آلودگي‌ها را تا حد ppt کاهش مي‌دهد، در حالي که کربن فعال و زئوليت اين آلودگي‌ها را تا حد ppm کاهش مي‌دهد. همچنين پليمر صدهزار مرتبه بيشتر از کربن فعال، ترکيبات آلي پيوند مي‌دهد و بازدهي حذف يکساني براي آب با غلظت آلودگي پايين را نشان داده است. پليمرسيکلودکسترين تحت تأثير رطوبت هوا قرار نگرفته، مي‌تواند در نواحي مرطوب بدون اشباع يا غيرفعال شدن، مورد استفاده قرار گيرد. همچنين آلودگي‌هاي جذب شده را از خود عبور نمي‌دهد.
مقدار تصفيه آب
پليمرسيکلودکسترين ظرفيت بارگذاري 22 ميلي‌گرم از آلودگي‌هاي آلي به ازاي هر گرم از پليمر را دارد، که با 58 ميلي‌گرم به ازاري هر گرم کربن فعال قابل مقايسه است. اين پليمر براي تماس با آب آلوده حدوداً به پنج ثانيه زمان نياز دارد. و در حين احيا ظرفيت خود را از دست نداده، مي‌تواند به طور نامحدودي استفاده شود.
هزينه
توليد پليمرسيکلودکسترين، ارزان بوده است و مي‌توان آن را مستقيماً از نشاسته، با تبديل 100 درصد توليد شود. انتظار مي‌رود که توليد انبوه، هزينه آن را پايين‌تر از قيمت کربن فعال و زئوليت آورد. شرکت پژوهشي محصولات پليمري اشاره مي‌کند که روشي را جهت افزايش مقياس‌ اين فرايند براي توليد مواد توسعه داده است. اخيراً شرکت پژوهشي Manhattan يک فناوري را براي کاربردهاي مصرفي توسعه داده و اظهار مي‌دارد که توليد انبوه موجب ارزان‌تر شدن پليمر نسبت به ساير روش‌هاي حذف آلودگي‌هاي آلي خواهد شد.
روش مصرف
پودر سيکلودکسترين مي‌تواند در ستون، کارتريج و يا فيلترهاي بستري به گونه‌اي متراک شود که آب از آن بگذرد. سيکلودکسترين دانه‌اي مي‌تواند مستقيماً در منبع يا لوله‌هاي آب به‌کار رود و لايه نازک آن مي‌تواند روي زير‌لايه‌اي از شيشه براي تشکيل غشاء قرار گيرد.
از همه اشکال متفاوت سيکلودکسترين مي‌توان در ابزارهاي طراحي شده براي فيلترها، غشاها و يا جاذب‌ها استفاده کرد.
پليمرسيلکودکسترين هم آب‌دوست و هم آب‌گريز است؛ لذا مي‌تواند بدون استفاده از فشار براي جذب آب از ميان تخلخل‌ها مورد استفاده قرار گيرد. پليمر گاهي اوقات به احيا با استفاده از يک الکل ساده از قبيل اتانول يا متانول نياز خواهد داشت و ممکن است به خاطر به ظرفيت بارگذاري پائين آن نسبت به کربن فعال و جاذب‌هاي ديگر به عمليات بيشتري نياز داشته باشد.
توضيحات تکميلي
آلودگي‌هايي که پليمر سليکودکسترين جذب مي‌کند، مي‌تواند بعد از احيا، براي کودها، Pesticideها و محصولات صنعتي ديگر بازيافت شود.
3-6. نانوکامپوزيت‌هاي پلي‌پيرون- نانولوله‌کربني
آزمايشگاه‌ ملي پاسيفيک نورث وست يک غشاي نانوکامپوزيتي شامل لايه نازکي از يک پليمر جاذب موسوم به پلي‌پيرون را روي ماتريسي از نانولوله‌هاي کربني که سطح مخصوص و پايداري غشا را افزايش مي‌دهند، توسعه داده است. برخلاف جاذب‌هاي ديگر که به احياي شيميايي نياز دارند اين غشاها مي‌توانند به طور الکتريکي احيا مي‌شوند.
حذف آلودگي‌ها
غشاهاي پلي‌پيرون داراي نانولوله‌ کربني با بار مثبت است و مي‌توان پرکلرات‌ها، سزيم، کروم و ديگر آلودگي‌هاي باردار منفي را حذف کند. همچنين غشاهاي نانوکامپوزيتي مي‌توانند براي حذف نمک طراحي شوند. از آنجا که پلي‌پيرون مي‌تواند به طور منفي باردار شود، بنابراين اين غشاء ذرات باردار مثبت از قبيل کلسيم و منيزيم را حذف مي‌کند.
مقدار تصفيه آب
غشاهاي نانوکامپوزيتي پلي‌پيرون- نانولوله‌کربني قابل استفاهه مجدد هستند آزمايش‌ها نشان مي‌دهد که اين غشاها بعد از صد دوره استفاده بسيار کم بازدهي خود را از دست مي‌دهند. همچنين به خاطر خواص انتقال جرم سريع نانولوله‌هاي کربني شدت جريان بالايي دارند.
هزينه
انتظار مي‌رود که غشاهاي پلي‌پيرون- نانولوله کربني در استفاده طولاني مدت، نسبتاً کم هزينه باشند؛ چرا که آنها مي‌توانند بدون از دست دادن قابل توجه ظرفيت جذب، احيا شده، استفاده شوند. اين غشاها هزينه‌هاي مرتبط با خريد و ذخيره‌سازي مواد شيميايي احياکننده و تعليم کاربران را ندارند. علاوه بر اين، انتظار مي‌رود که هزينه نانولوله‌هاي کربني در پنج سال آينده بين ده تا صد برابر کاهش يابد.
روش مصرف
اين غشاها آلودگي‌هاي ثانويه خطرناک توليد نمي‌کنند. با بکارگيري جريان الکتريکي، بار پليمر خنثي شده و آلودگي‌هاي جذب شده، از غشا آزاد مي‌شوند. با حذف آلودگي‌ها، پليمر مي‌تواند دوباره باردار شده و مجدداً استفاده شود.
4. زئوليت
4-1. زئوليت‌هاي طبيعي، مصنوعي، زغال‌سنگ و ترکيبي
زئوليت‌ها مواد جاذب با ساختار شبکه‌اي جهت تشکيل تخلخل‌ها هستند. آنها مي‌توانند از منابع طبيعي به دست آمده و يا سنتز شوند. زئوليت‌هاي مصنوعي معمولاً از محلول‌هاي سيليکون-آلومينيوم يا زغال‌سنگ ساخته شده و به عنوان جاذب يا ابزار تعويض يوني در کارتريج يا فيلترهاي ستوني به‌کار مي‌روند. شرکت فناوري‌هاي AgION ترکيبي از زئوليت‌ها و يون‌هاي نقره طبيعي با خواص ضدباکتري توليد مي‌کند.
حذف آلودگي‌ها
زئوليت‌ها به طور متداول براي حذف آلودگي‌هاي فلزي به‌کار مي‌روند. زئوليت‌هاي طبيعي مکزيک و مجارستان، آرسنيک را از منابع آب آشاميدني تا حد مورد پذيرش سازمان بهداشت جهاني کاهش مي‌دهند. زئوليت‌هاي ساخته شده از زغال‌سنگ مي‌توانند گستره‌اي از فلزات سنگين شامل سرب، مس، روي، کادميم، نيکل و نقره را از آب آلوده جذب کنند. همچنين مي‌توانند تحت شرايط خاصي کروم، آرسنيک و جيوه را جذب کنند. ظرفيت جذب زئوليت‌ها متأثير از چند عامل؛ ترکيبشان، PH آب و غلظت انواع آلودگي‌هاست. به عنوان مثال تأثيرات PH آب بر روي سطح باردار شده منفي و يا مثبت زئوليت قابل ذکر است. همچنين با توجه جذب آسان سرب و مس در زغال‌سنگ، غلظت بالاي اين مواد، مقدار کادميم و نيکل حذف شده را کاهش مي‌دهد. ترکيبات زئوليت- نقره AgIoN، بازدهي را در مقابل ميکروارگانيسم‌ها که شامل باکتري‌ها و کپک‌هاست، ارتقا مي‌دهند. زئوليت نمي‌تواند آلودگي‌هاي آلي را به قدر کافي حذف کند، همچنين رطوبت هوا در اشباع زئوليت‌ها دخالت داشته، موجب کاهش بازدهي آنها مي‌شود.
مقدار تصفيه آب
مقدار آبي که زئوليت‌ها مي‌توانند تصفيه کنند، وابسته به منبع زئوليت و ابزاري است که آنها استفاده مي‌کنند. در مورد زئوليت‌هاي زغال‌سنگ، محتواي کربن اين ماده به طور قابل توجهي سطح مخصوص و در نتيجه ظرفيت جذب زئوليت را تحت تأثير قرار مي‌دهند.
هزينه
زئوليت‌ها را مي‌توان به طور ارزان توليد کرد زيرا منبع آنها به طور طبيعي و فراوان در دسترس است. در امريکا زئوليت‌هاي دانه‌اي براي کاربردهاي صنعتي و کشاورزي بين 30 تا 70 دلار به ازاري هر تن و براي محصولات مصرفي بين 5/0 تا 5/4 دلار به ازاي هر کيلوگرم هزينه دارند.
روش مصرف
چگونگي مصرف زئوليت‌ها بسيار وابسته به نوع ابزاري است که در آن استفاده مي‌شوند. اين ابزار مي‌تواند شامل رزين‌هاي تعويض يوني، کارتريج و ابزارهاي ستوني و غيره باشند. علاوه بر اين زئوليت‌ها گاهي اوقات به احيا با يک محلول اسيدي نياز دارند. مصرف زئوليت‌هاي زغال‌سنگ ممکن است مشکل‌ساز باشد، چرا که مطالعات نشان مي‌دهند مقاديري از آلودگي‌هاي سرب، کادميم، کروم، مس، جيوه، روي و ديگر آلودگي‌ها مي‌توانند از زغال‌سنگ گذشته و موجب آلودگي خاک، آب‌هاي زيرزميني و آب شوند. همچنين مشخص شده است که مقادير آرسنيک و منيزيم عبور کرده از Fly ash بسيار بيشتر از مقادير توصيه شده سازمان بهداشت جهاني است. ترکيبات زئوليت نقره AgION نياز به پاک‌سازي مکرر دارند، زيرا پوشش ضدباکتري نقره از تشکيل آلودگي‌هاي بيولوژيکي روي فيلتر جلوگيري مي‌کند و در اين صورت نياز به ذخيره‌سازي و مصرف احياء‌کننده‌هاي شيميايي مرتفع مي‌شود.
5. فناوري‌هاي مبتني بر نانوکاتاليست‌ها
5-1. نانوذرات آهن خنثي
نانوذرات آهن خنثي (NZVI) براي تصفيه درجا و غيردرجاي آب‌هاي زيرزميني استفاده مي‌شوند. اين ماده همزمان يک جاذب و يک عامل احياکننده است، همچنين موجب مي‌شود که آلودگي‌هاي آلي به ترکيبات کربني با درجه سميت کمتري شکسته شوند و فلزات سنگين کلوخه شده، به سطح خاک بچسبند. NZVI را مي‌توان براي تصفيه درحا مستقيماً به منابع آب‌هاي زيرزميني تزريق کرد، يا مي‌توان از آن در غشاها براي کاربردهاي خارجي استفاده کرد. همچنين NZVI دو فلزي که در آن نانوذرات آهن با يک فلز ثانويه از قبيل پالاديم براي افزايش فعاليت آهن پوشيده مي‌شوند، موجود است. NZVI بسيار فعال بوده و سطح مخصوص بالايي نسبت به ZVI دانه‌اي دارد.
حذف آلودگي‌ها
NZVI مي‌تواند براي فرآوري گستره وسيعي از آلودگي‌هاي متداول زيست‌محيطي، مثل متان کلردار، بنزن کلردار، Pesticideها، رنگ‌هاي آلي، تري‌هالومتان‌ها، PCBها، آرسنيک، نيترات و فلزات سنگين از قبيل جيوه، نيکل و نقره استفاده شود. همچنين ممکن است توانايي کاهش پرتوهاي راديويي را داشته باشد. پالاديم پوشيده‌شده با NZVI نشان داده است که همه ترکيبات کلردار را در مدت هشت ساعت تا زير مقادير قابل رؤيت کاهش مي‌دهد. اين در حالي است که NZVI معمولي براي حذف بيش از 99 درصد از اين ترکيبات به 24 ساعت نياز دارد. نانوذرات نسبت به آلودگي‌ها، براي يک دوره شش الي هشت هفته‌اي، فعال باقي مي‌مانند. NZVI نشان داده است که در گستره وسيعي از PHها و دماهاي خاک و مقادير Nutrient مؤثر است.
مقدار تصفيه آب
مقدار آب زيرزميني که NZVI مي‌تواند فرآوري کند، وابسته به کيفيت آهن، شامل تعداد دفعاتي که استفاده مجدد شده است؛ نوع زيرلايه مورد استفاده، کيفيت آب معدني براي توليد محلول قابل تزريق، شامل مقدار اکسيژن، مقدار و نوع ذرات ريز در محلول، است. دريک مطالعه موردي، سطحي با مساحت صد مترمربع را 057/6 ليتراز محلول شامل kg 2/11 از NZVI تحت تأثير قرار مي‌دهد. مطالعه ديگري نشان مي‌دهد که در يک منطقه، مقدار 136 کيلوگرم NZVI براي فراوردي 6/11ميليون کيلوگرم از خاک کافي است؛ اما در منطقه ديگر همين مقدار از NZVI تنها براي فرآوري 102 ميليون کيلوگرم از خاک به‌کار مي‌رود. دلايل ذکر شده براي اين مطابقت نداشتن شامل حجم متفاوت آب مصرف شده در تهيه محلول، مقادير متفاوت کنش‌پذيري آهن به‌دليل تفاوت در مقدار اکسيژن آب و مقدار متفاوت فشار کاربردي در حين تزريق است.
هزينه
NZVI حدوداً 40 تا 50 دلار به ازاي هر کيلوگرم و پلاديم پوشش‌يافته با NZVI بين 68 تا 146 دلار به ازاي هر کيلوگرم هزينه دارد. اگر چه NZVI به طور قابل توجهي نسبت به ZVI دانه‌اي و ميکرومقياس که هر کدام به ترتيب 2/2 و 75/3 دلار به ازاي هر کيلوگرم هزينه دارند، گران است، اما از آن جا که مقادير کمي از NZVI به دليل سطح ويژه و واکنش‌پذيري بسيار بالاي آن مورد نياز است، از نظر اقتصادي به‌صرفه است. در مقابلِ هر گرم پودر تجاري ZVI که سطحي کمتر از يک متر مربع دارد، NZVI به ازاي هر گرم 5/33 مترمربع سطح واکنش‌پذير داشته و سرعت تصفيه آن ده تا صد مرتبه سريع‌تر است.
روش مصرف
استفاده درجا و غيردرجاي از NZVI نسبتاً آسان است. براي کاربردهاي درجا، پودر NZVI را براي تشکيل محلول آهن با آب در يک منبع مخلوط کرده، سپس با يک پمپ و چاه تزريق مستقيماً به خاک‌آلوده تزريق مي‌کنيم. از آنجا که تجهيزات مشابه مورد استفاده براي ديگر موارد تزريقي موجود است، تجهيزات چاهي خاص مورد نياز نيست. NZVI به دليل داشتن ذرات کوچک‌تر نسبت به ZVI دانه‌اي، راحت‌تر تزريق شده، مي‌تواند تا اعماق بيشتري نفوذ کند. همچنين نانوذرات NZVI مي‌توانند در يک ماتريس جامد از قبيل کربن فعال، زئوليت، نانولوله‌هاي کربني و ديگر مواد براي توليد غشاهايي با کاربرد غيردرجا ايمن شوند.
5-2. فتوکاتاليست‌هاي نانومقياس دي‌اکسيد تيتانيوم
دي‌اکسيد تيتانيوم هم به عنوان عامل احياي فتوکاتاليستي و هم به صورت يک جاذب عمل مي‌کند و به صورت درجا و غيردرجا در تصفيه آب استفاده مي‌شود. دي‌اکسيد تيتانيوم در حضور آب، اکسيژن و تابش UV، راديکال‌هاي آزاد توليد مي‌کند که اين راديکال‌ها آلودگي‌هاي متفاوت را به ترکيبات کربني با درجه سميت کمتري تجزيه مي‌کنند. دي‌اکسيد تيتانيوم نانومقياس، سطح بيشتر و فرايند فتوکاتاليستي سريع‌تري را نسبت به ذرات بزرگ‌تر فراهم مي‌نمايد. دي‌اکسيد تيتانيوم يا به صورت نانوپودر، براي استفاده در سوسپانيون‌ها و يا به شکل فيلترهاي دانه‌اي موجود است و در چندين شکل ديگر به عنوان پوشش براي غشاهاي ثابت، ميکروکره‌هاي نانوکريستالي و غشاهاي ترکيبي با سيليکا به‌کار مي‌رود.
حذف آلودگي‌ها
دي‌اکسيد تيتانيوم تقريباً همه آلودگي‌هاي آلي را تجزيه مي‌کند. اين ماده بسيار آب‌دوست است؛ و بنابراين توانايي جذب آلودگي‌هاي زيستي و فلزات سنگين از قبل آرسنيک را دارد. راندمان آن تابع کيفيت دي‌اکسيد تيتانيوم، شدت پرتو فرابنفش، PH آب، موجودي اکسيژن و غلظت آلودگي‌ها است.
مقدار تصفيه آب
سيستم‌هاي متفاوت دي‌اکسيد تيتانيوم، شدت جريان و سرعت‌هاي حذف متنوعي را فراهم مي‌کنند و ازهمه آنها مي‌توان محدوده استفاده کرد. نانوپودرهاي سوسپانسيون شده دي‌اکسيد تيتانيوم فرايند فتوکاتاليستي پُربازدهي را از خود نشان مي‌دهند؛ چرا که سطح داخلي آنها در معرض تابش اشعه فرابنفش و آلودگي‌ها قرار مي‌گيرد. به دليل ترکيب سطوح کنش‌پذير با مواد پايه و در نتيجه، کاهش سطح فعال، بازده نانوذرات دي‌اکسيد تيتانيوم که به عنوان پوشش استفاده شده يا روي زيرلايه‌هايي از قبيل شيشه و سراميک ثابت شده‌اند، پنج برابر درصد بازده فتوکاتاليستي نانوذرات سوسپانسيون شده است. همچنين تخلخل غشا يا زيرلايه، بر شدت جريان و عمر مفيد اين سيستم‌ها مؤثر است. ميکروکره‌هاي نانوکريستالي دي‌اکسيد تيتانيوم، سطحي قابل مقايسه با نانوپودرها دارند، اما فرايندهاي فتوکاتاليستي آهسته‌تري انجام مي‌دهند.
هزينه
هزينه نانوپودرهاي دي‌اکسيد تيتانيوم برحسب کيفيت آن چند صد دلار بر کيلوگرم است. به عنوان مثال اخيراً شرکت Altair يک سيستم توليدي‌ به ثبت رسانده است، که مي‌تواند نانوپودرهاي دي‌اکسيد تيتانيوم را در مقياس انبوه و بسيار ارزان توليد کند. همچنين اين شرکت فروش محصولات کوچک مبتني بر اين فناوري را طراحي مي‌کند. اين محصولات در دو اندازه 40 کيلوگرم بر ساعت و يک تا دو کيلوگرم بر ساعت موجود خواهند بود. اين واحد، دي‌اکسيد تيتانيوم را از تتراکلريد تيتانيوم توليد مي‌کند که مي‌تواند حدوداً هزاروصد دلار به ازاي هر تن يا صد و ده دلار به ازاي هر کيلوگرم فروخته شود.
روش مصرف
به دليل سختي بازيافت و جداسازي ذرات بعد از تصفيه، استفاده از نانوپودرهاي دي‌اکسيد تيتانيوم سوسپانسيون شده مشکل است. ذرات سوسپانسيون معمولاً به وسيله اولترافيلتراسيون يا ميکروفيلتراسيون جدا مي‌شوند اما در حين اين فرايند مقدار قابل توجهي از ذرات از بين مي‌روند. استفاده از ميکروکره‌هاي نانوکريستالي آسانتر است. آنها در آب از طريق حباب‌سازي هوا سوسپانسيون شده و به طور طبيعي در ظرف آب براي بازيافت آسان‌تر ته‌نشين مي‌شوند.
5-4. اکسيدآهن نانوساختار جاذب
شرکت فناوري‌هاي Adedge آمريکا، اکسيدآهن نانوساختار دانه‌اي و خشکي به نام AD33، براي حذف آرسنيک عرضه نموده است. AD33 با ترکيبي خواص کاتاليستي و جذبي اکسيدآهن با هم، ضمن تبديل آرسنيک به موادي با سميت کمتر، به طور همزمان آن را از آب جدا مي‌نمايد، اين شرکت همچنين طرحي از لوازم مصرفي شامل فيلترهاي AD33 را ارائه نموده است.
حذف آلودگي‌ها
AD33 مي‌تواند بيش از 99 درصد آرسنيک را حذف کند، همچنين مي‌تواند مقادير سرب، روي‌، کروم، مس و ديگر فلزات سنگين را کاهش دهد و آلودگي‌هاي جذب شده را از خود عبور نمي‌دهد.
مقدار تصفيه آب
عمر مفيد فيلترهاي AD33 معمولاً دو تا چهار سال است. سيستم‌هاي تصفيه خانگي سري مداليون شرکت Adedge با سه دبي19، 26 و 38 ليتر بر دقيقه موجود است، همچنين شرکت Adedge کارتريج‌هاي حاوي AD33 با دبي متوسط دو ليتر بر دقيقه را عرضه نموده است. عمر مفيد اين کارتريج‌ها بين سه هزار و 800 تا 11 هزار و 400 ليتر است و به طوري که تخمين زده مي‌شود چهار تا شش برابر بزرگ‌تر از ديگر جاذب‌هاي تجاري موجود است.
هزينه
هزينه کارتريج‌هاي AD33 براي هر مورد حدوداً 50 دلار است و هزينه هر فيلتر مجزا وابسته به مقدار خريداري شده است؛ اما به طور نمونه بين هشت تا 13 دلار به ازاي هر ليتر تغيير مي‌کند.
روش مصرف
طبق توصيه‌هاي شرکت Adedge، فيلترها و محصولات AD33 نياز به جايگزيني مکرر داشته و مواد شيميايي يا احياءکننده‌ها براي آنها استفاده نمي‌شود. با توجه به خشکي ابزارهاي AD33، نسبت به ساير ابزارهاي فيلتراسيون مبتني بر آهن مرطوب، راحت‌تر استفاده مي‌شوند؛ به طوري که در گسترده وسيعي از سيستم‌ها استفاده مي‌شوند. علاوه بر اين، ابزارهاي AD33 مصرف‌شده خطرناک نيست مي‌توان آنها را طبق استانداردهاي سازمان حفاظت از محيط‌زيست آمريکا در زمين دفع کرد.
6. نانوذرات مغناطيسي
6-1. Magneto ferritin
نانوذرات مغناطيسي معمولاً به عنوان جاذب و نانوکاتاليست براي تصفيه آب بررسي شده‌اند. شرکت انگليسي Nano Magnetics، نانوذرات مغناطيسي را تحت عنوان Magneto ferritin ارائه کرده و مشغول بررسي توانايي آن براي انجام اسمز پيش‌رونده (forward osmosis) به عنوان گزينه‌اي با بازدهي انرژي براي اسمز معکوس است. در چنين سيستمي از نانوذرات مغناطيسي براي توليد فشار اسمزي مورد نياز براي راندن آب از ميان يک غشاي فيلتراسيون استفاده شده‌اند. برخلاف اسمز معکوس که براي توليد فشار اسمزي نيازمند انرژي ورودي است.
حذف آلودگي‌ها
Magneto ferritin با توانايي اسمز پيش‌رونده، براي نمک‌زدايي در نظر گرفته شده است؛ اگر چه با توجه به به نوع غشاي مصرفي قادر به حذف آلودگي‌هاي ديگر نيز هست.
مقدار تصفيه آب
شرکت Nano Magnetics اشاره مي‌کند که Magneto ferritin را مي‌توان از آب، بازيافت و بدون هيچ محدوديت ويژه‌اي دوباره استفاده کرد.
هزينه
اطلاعات خاصي نسبت به هزينه‌هاي Magneto ferritin در دسترس نيست؛ اما به گفته شرکت Nano Magnetics عمر طولاني و استفاده مجدد اين مواد آنها را نسبت به اسمز معکوس از لحاظ هزينه بسيار مناسب‌تر نموده است. همچنين اسمز پيش‌رونده هزينه‌هاي مرتبط با انرژي را تا 40 درصد هزينه‌هاي اسمز معکوس کاهش مي‌دهد.
روش مصرف

هنوز براي Magneto ferritin هيچ سيستم قطعي‌اي طراحي نشده است؛ اما برخي منابع اشاره مي‌کنند که نانوذرات مغناطيسي در يک طرف غشاء براي ايجاد غلظت، به صورت غيرتعادلي به منبع آب اضافه شده‌اند. اين اختلاف غلظت فشار اسمزي مورد نيار براي راندن آب منبع از ميان غشاء را ايجاد خواهد کرد. سپس نانوذرات مي‌توانند با استفاده از ميدان مغناطيسي از آب خالص‌سازي شده، بازيافت شوند.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 58 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

اشاره
مواد نانوساختار به دليل سطح تماس زياد، تخلخل و. . . بسيار مورد توجه صنعت باتري‌هاي ليتيومي قرار گرفته‌اند. اين مشخصات امکان انجام واکنش‌هاي فعال جديد، کاهش مسير انتقال يون‌هاي ليتيوم، کاهش سرعت جريان سطح ويژه و بهبود پايداري و ظرفيت ويژه باتري‌هاي جديد را فراهم کرده است. علاوه بر اين، مواد نانوکامپوزيتي که براي مسيرهاي هادي الکتروني طراحي مي‌شوند، مي‌توانند مقاومت داخلي باتري‌هاي ليتيومي را کاهش داده، سبب افزايش ظرفيت ويژه، حتي در سرعت جريان‌هاي شارژ/ تخليه بالا شوند.

نانومواد به طور گسترده در علوم زيستي، فناوري اطلاعات، محيط زيست و ديگر زمينه‌هاي مرتبط استفاده گسترده‌اي دارند. اخيراً مواد نانوساختار توجه پژوهشگران براي کاربرد در تجهيزات ذخيره انرژي[1 و 2] به خصوص در انواعي که سرعت جريان شارژ و تخليه بالايي دارند، مثل باتري‌هاي ليتيومي، جلب کرده‌اند[3]. توسعه تجهيزات ذخيره انرژي با توان و دانستيه انرژي بالاتر، کليد موفقيت وسايل نقليه الکتريکي و الکتريکي هيبريدي (EV وHEV) است[ 4 و 5] و انتظار مي‌رود جايگزين حداقل بخشي از وسايل نقليه امروزي شده، مشکلات آلودگي هوا و تغييرات اقليمي را رفع کند. اين فناوري‌هاي ذخيره انرژي متکي به علوم مواد جديد هستند که به عنوان نمونه مي‌توان از توسعه الکترودهايي نام برد که قابليت شارژ و تخليه در سرعت جريان بالا را دارند.
باتري‌هاي ليتيومي قابل شارژ شامل يک الکترود مثبت (کاتد)، الکتروليت حاوي يون‌هاي ليتيوم و يک الکترود منفي (آند) هستند (شکل 1) . جنس الکترودهاي مثبت و منفي اغلب باتري‌هاي تجاري ليتيومي به‌ترتيب از LiCoO2 و گرافيت است که هر دو به عنوان جايگاه‌هاي تبادل يون‌هاي ليتيوم عمل مي‌کنند. در حين فرايند شارژ کردن باتري، يون‌هاي ليتيوم از الکترود LiCoO2 جدا، همزمان به وسيله الکترودگرافيت جذب شده و با گرفتن الکترون‌ بار کلي را خنثي نگه مي‌دارند. در حين فرايند تخليه باتري، يون‌هاي ليتيوم از الکترود منفي خارج و در همان زمان بر روي الکترد مثبت جاي مي‌گيرند.
اين فرايند الکتروشيميايي، يک واکنش اکسيد- احياي حالت جامد است که طي آن، انتقال الکتروشيميايي بار بين يون‌هاي متحرک و ساختار يک جامد هادي يون و الکترون‌ صورت مي‌گيرد. معمولاً حالت مطلوب آن است که مقدار انرژي ذخيره شده در واحد جرم يا حجم باتري تا حد ممکن بالا باشد. براي مقايسه محتواي انرژي باتري‌هاي ليتيومي، از پارامتر دانستيه ويژه انرژي ( Wh/Kg) و دانستيه انرژي (Wh/l ) استفاده مي‌شود؛ در حالي که قابليت سرعت، برحسب دانستيه ويژه توان ( Wh/Kg) و دانستيه توان (Wh/Kg ) بيان مي‌شود. براي HEVها دانستيه ويژه انرژي مورد نياز و دانستيه ويژه توان باتري‌هاي ليتيومي بايد به‌ترتيب 50Kw/kgبيش از3Wh/Kgو باشد؛ حال آنکه EVها مقادير خيلي بيشتري نياز دارند، پس به نظر مي‌رسد الکترودهاي نانوساختار اميد بخش‌ترين مسير براي رسيدن به اين هدف هستند.
به طول کلي مزاياي بالقوه الکترودهاي نانوساختار را مي‌توان به شرح زير خلاصه کرد
:
1. واکنش‌هاي جديد که امکان انجام آنها با مواد توده‌اي وجود ندارد؛
2. سطح تماس زياد الکترود- الکتروليت که منجر به سرعت بيشتر شارژ و تخليه مي‌شود؛
3. مسير انتقال کوتاه‌تر الکترون‌ها و يون‌هاي ليتيوم (که امکان عمل در هدايت پايين يون‌هاي ليتيوم و الکترون‌ها يا در توان‌هاي بالاتر را فراهم مي‌کند) .
در اين مقاله برخي از نتايج تجربي اخير را که نشان‌دهنده مزاياي الکترودهاي نانوساختار است، مرور مي‌کنيم.

واکنش‌هاي جديد
در سال‌هاي اخير تلاش‌هاي زيادي در زمينه تحقيق بر روي موادي صورت گرفت که به نظر مي‌رسد در حالت توده‌اي از نظر الکتروشيميايي غيرفعالند، ولي عملکرد الکتروشيميايي خوبي در مقياس نانو از خود بروز مي‌دهند. به عنوان مثال، نانوذرات اکسيد، سولفيد، فلوئوريد و نيتريد برخي از فلزات واسطه مي‌توانند به عنوان آند در باتري‌هاي ليتيومي به‌کار روند. واکنش اين ترکيبات با ليتيوم منجر به تشکيل نانوذرات جاسازي شده در بستر LizX مي‌شود (X مي‌تواند N، F، S يا O باشد) .
فلزات واسطه با ليتيوم آلياژ فلزي تشکيل نمي‌دهند؛ بنابراين، سازوکار واکنش‌پذيري ليتيوم با فرايندهاي استخراج – الحاق ليتيوم يا آلياژ شدن ليتيوم متفاوت است. فرايند متداول استخراج- الحاق ليتيوم در شکل 1 نشان داده شده است؛ در حالي که واکنش آلياژ شدن ليتيوم به صورت زير نوشته مي‌شود:
1)
که M مي‌تواند Sn، Si، Pb، Bi، Sb، Ag، Al يا يک آلياژ مرکب باشد. در عوض، سازوکار واکنش ترکيبات فلزات واسطه با Li در حين فرايند شارژ و تخليه، شامل تشکيل و رسوب LizX به همراه احيا و اکسيد شدن نانوذرات فلزي است.
مکانيسم کلي به وسيله معادله زير توصيف مي‌شود [ 4 و 6 و7 ]:
2)
که M در اينجا يک فلز واسطه مانند Fe، Co، Ni، Cu و. . . است. همان طور که در اين معادلات ديده مي‌شود، تفاوت اصلي بين معادلات 1 و 2 تشکيل و رسوب LizX يا آلياژي از ليتيوم است.
در يک مطالعه اصولي، Poizot و Coauthors [7[ نشان دادند که الکترودهاي ساخته شده از نانوذرات اکسيد عناصر واسطه در هنگام شارژ يا تخليه با پتانسيل 5/3 تا 01/0 ولت (نسبت بهLi+/Li )، مي‌توانند ظرفيت ويژه 700mah/g با ماندگاري ظرفيت 100 درصد براي حدود صد بار عمل شارژ/ تخليه و سرعت جريان بالاي شارژ مجدد داشته باشند. ظرفيت بالاي ذخيره ليتيوم در نانوذرات اکسيد فلزي واسطه در پتانسيل کم به وسيله سازوکار بين‌سطحي ذخيره بار تفسير مي‌شود[8 و9]. مطابق اين مدل، يون‌هاي ليتيوم بر روي بخش اکسيدي سطح مشترک ذخيره مي‌شوند؛‌ در حالي که الکترون‌ها با استقرار بر روي بخش فلزي، منجر به جدايي بار مي‌شوند. بر اين اساس، محدود کردن اندازه ذرات فلزي، فعاليت الکتروشيميايي آنها را در تشکيل و رسوب دادن Li2O افزايش مي‌دهد. با کاهش اندازه ذره، سهم تعداد کل اتم‌ها در نزديکي سطح يا روي آن افزايش مي‌‌يابد که اين امر واکنش‌پذيري الکتروشيميايي ذرات را بيشتر و مؤثرتر مي‌کند. اين بررسي‌ها علت وابستگي زياد کارايي اين مواد به درجه تجمع و به هم پيوستگي آنها را نشان مي‌دهد. به طور نمونه، kim و همکارانش[10]، اخيراً نشان دادند که ذرات SnO2 با قطر سه نانومتر نسبت به ذرات چهار تا هشت نانومتري، ظرفيت قابل توجه و پايداري چرخه بيشتري دارند؛ زيرا توزيع اين مواد در بستر Li2O مناسب‌تر است که اين امر منجر به تجمع کمتر نانوذرات Sn در خوشه‌هاي اتمي مي‌شود.
الکترودهاي نانوساختار نه تنها قادر به انجام برخي واکنش‌هاي جديد هستند؛ بلکه مي‌توانند خواص الکتروشيميايي نظير ظرفيت ويژه ذخيره انرژي، توانايي جريان شارژ/ تخليه بالا و پايداري چرخه را نسبت به نمونه‌هاي معمولي بهبود بخشند. اين امر از مسير نفوذ کوتاه‌تر و سطح تماس زياد بين مواد فعال و الکتروليت ناشي مي‌شود. نفوذ يون‌هاي ليتيوم شديداً به طول مسير انتقال و مکان‌هاي قابل دسترسي به روي سطح مواد فعال بستگي دارد. ترکيباتي که داراي ضريب نفوذ ليتيوم کمتري هستند معمولاً در حالت توده و به خصوص در سرعت‌هاي جريان بالا، ظرفيت ذخيره ليتيوم کمتري از خود نشان مي‌دهند. اين حالت مخصوص نوع TiO2 روتيل است که تنها مي‌تواند مقادير ناچيزي از يون‌هاي ليتيوم را در دماي اتاق در خود جاي دهد[11-13]. نفوذ يون‌هاي ليتيوم در TiO2 روتيل شديداً ناهمسانگرد است و نفوذ در طول کانال‌هاي محور C با سرعت بيشتري روي مي‌دهد. ضمناً انحراف قابل توجه در ساختار روتيل نفوذ يوني ليتيوم را در صفحات b-a در دماي پايين کند مي‌کند ( ) . اين امر مانع رسيدن يون‌هاي ليتيوم به مکان‌هاي چهاروجهي مناسب در صفحات a-b و سبب جداسازي آنها در مجاري C مي‌شود[14-16].
با اين وجود، اين جايگزيني در مقياس نانو کاملاً متفاوت است. براي ذرات TiO2 روتيل با ميانگين قطر 15 نانومتر بيشترين مقدار استقرار ليتيوم (x>1 in LixTiO2) در مطالعات اخير ما مشاهده شده‌است]17[. علاوه بر اين، به طور متوسط حدود 7/0 يون مي‌تواند به‌طور برگشت‌پذير در هر ذره TiO2 روتيل ذخيره شده، و در چرخه بعدي رها شود (شکل2) . نتايج مشابهي نيز از سوي Hu ] 18[ و Reddy ]19[ گزارش شده است.
ولي در الکترود TiO2 روتيل نانوساختار، کوتاهي مسير نفوذ، نفوذ يون‌هاي ليتيوم در صفحات a-b را محدود کرده است. بدين معني که يون‌هاي ليتيوم در يک زمان معين مي‌توانند محل‌هاي چهاروجهي بيشتري را در اين صفحات اشغال کنند. در کنار اين، مطالعه تئوري Stashans و همکارانش[20] نشان داد که در پايدارترين حالت- صفحه (0 1 1) TiO2 روتيل-استقرار ليتيوم بيشتر يک اثر سطحي است، زيرا اتم ليتيوم در توده نفوذ نمي‌کند.
سطح تماس زياد الکترود- الکتروليت
همان طور که گفته شد، ذخيره سطحي ليتيوم نقش مهمي در ظرفيت‌ نهايي نانوالکترودها ايفا مي‌کند. علاوه بر اين، همان طور که در بسياري از مواد آندي ديديم، سطح تماس بيشتر الکترود- الکتروليت مي‌تواند به اصلاح ظرفيت جريان شارژ و تخليه بالا منجر شود. اين امر با توجه به دو عامل توصيف مي‌شود:
نخست آنکه اندازه کوچک ذرات، يعني طول انتقال کوتاه، نفوذ کامل ليتيوم را در زمان کمتر يا به عبارت ديگر سرعت جريان بالاتر شارژ يا تخليه را امکان‌پذير مي‌سازد. از طرف ديگر ذخيره سطحي ليتيوم فقط به مساحت سطح بستگي دارد نه به زمان نفوذ؛ بنابراين سطح تماس بيشتر الکترود- الکتروليت براي عمل در سرعت جريان بالا مفيد است.
دوم آنکه با استفاده از نانوالکترودها مي‌توان دانسيته جريان ويژه مواد فعال را به دليل سطح تماس زياد تا حد زيادي کم کرد. دانسيته جريان ويژه کمتر مي‌تواند الکترود را به طور مؤثري پايدار کرده، ظرفيت بالا را در دانسيته جريان بالا حفظ کند[3]. به عنوان مثال Poizot و همکارانش[7] نشان دادند که نانوالکترودهاي CoO مي‌تواند حدود 85 درصد از کل ظرفيت را در سرعت C2 (C سرعت جريان تئوري مورد نياز براي شارژ يا تخليه ظرفيت باتري در يک ساعت است) نگه دارد. همچنين در کنار ظرفيت ويژه بالا، عملکرد بسيار سريع براي نانوالکترودهاي TiO2 روتيل مشاهده شده است[ 18]. اين يافته‌ها براي اسپينل ليتيوم تيتانات (Li4Ti5O12) نيز صادق است. Li4Ti5O12 به دليل در حين فرايند استخراج – الحاق يک آند بسيار فعال به شمار آمده، سبب پايداري فوق‌العاده چرخه مي‌شود. ولي ماهيت نيمه‌رسانايي آن نشان مي‌دهد که عملکرد شارژ و تخليه آن در جريان‌هاي بالا نسبت به ماده توده‌اي ضعفيف‌تر است. Kavan و همکارانش]21[ نشان دادند که الکترودهاي Li4Ti5O12 نانو بلورين فعاليتي‌ عالي نسبت به جاسازي ليتيوم حتي در سرعت شارژ برابر با ( 1C=175)250C نشان مي‌دهند. اين مواد با سطح تماسي بين 20 تا صد متر مربع بر گرم مي‌توانند تقريباً تا حد کل ظرفيت ظاهري Li4Ti5O12 و در محدوده وسيعي از سرعت جريان (از 2C تا 250C) شارژ يا تخليه شوند.
در مطالعه ديگري، وابستگي ظرفيت ذخيره ليتيوم و عملکرد سريع الکترودهاي TiO2 آناتاز با اندازه ذرات بررسي]22[ و مشخص شد که با کاهش اندازه ذرات الکترود آناتاز باريک شدگي صفحات استخراج – الحاق ليتيوم در سرعت جريان‌هاي بالا به تأخير مي‌افتد. همچنين مشخص شد که سهم ذخيره سطحي ليتيوم تقريباً مستقل از سرعت جريان و تعداد چرخه‌هاست. اين امر منجر به عملکرد مناسب و پايدار چرخه شارژ- تخليه در نانوالکترودهاي TiO2 آناتاز، حتي در سرعت جريان‌هاي بالا مي‌شود (شکل 3) .
مسير انتقال کوتاه
به طور کلي فرايند شارژ- تخليه شامل يک واکنش اکسيد- احياست که در آن انتقال يون‌هاي ليتيوم و الکترون‌ها مخصوصاً در شارژ يا تخليه‌هاي سريع نقش مهمي دارند. مواد نانوساختار مي‌توانند مسير انتقال يون‌ها و الکترون‌ها را کوتاه کنند. در مقابل، الکترودهاي باتري‌هاي تجاري اغلب از مواد ميکروني مثلاً پودرهاي حاوي ذرات ميکروني با سطح ويژه کم ( ) تشکيل شده‌اند. از لحاظ نفوذ، اين مواد ميکروني به‌دليل طولاني بودن مسير انتقال يون‌هاي ليتيوم و کم بودن سطح تماس بين الکترود و الکتروليت براي فرايندهاي شارژ – تخليه سريع مناسب نيستند.
نفوذ يون‌هاي ليتيوم به دليل ماهيت فاز الکتروليت، سطح مشترک مايع- جامد، و پيچ و خم مسير نفوذ يک پديده پيچيده است و لازم است که اندازه ذرات مورد توجه قرار گيرد]13[. اگر فقط به کل فرايند توجه کنيم و فرض کنيم که ضريب نفوذ تنها به اين عوامل وابسته است، مي‌توان طول نفوذ را با استفاده از رابطه تعيين کرد که D و T به ترتيب ضريب نفوذ و زمان هستند. ظرفيت ويژه باتري (Q) به وسيله رابطه Q=IT به دست مي‌آيد که I دانسيته جريان ويژه شارژ- تخليه در واحدA/Kg ياMa/g است. در ظرفيت ثابت، افزايش I منجر به کاهش سريع (T) مي‌شود. بنابراين، ظرفيت ويژه مؤثر به نسبت حجم (r3- (r-L) 3) /r3 بستگي دارد که r شعاع ذرات فعال است]3[. براي رسيدن به حداکثر ظرفيت ويژه، طول نفوذ مورد نياز (L) بايد از (r) بزرگ‌تر باشد]23[. ذراتي با اندازه r2 بايد حدود دو نانومتر باشند. اين موضوع نشان مي‌دهد که مواد الکترودي نانوساختار براي تبديل و ذخيره دانستيه انرژي و توان بالا ضروري‌اند.
در حدود مواد فعال و متخلخل TiO2 نيز صادق است]3[. TiO2 متخلخل يک مزوساختار شش‌وجهي حاوي حفرات يکنواخت با قطر چهار تا پنج نانومتر از نانوبلورهاي TiO2 آناتاز است که در دانستيه جريان بالا (10m2/g ) ظرفيت ويژه بالايي ( 260mah/g) از خود نشان مي‌دهند]2[. نتايج مشابهي براي نانوبلورهاي TiO2 آناتاز با قطر شش نانومتر (شکل 3)، نيز مشاهده شده است]22[.
براي اصلاح عملکرد شارژ- تخليه با سرعت جريان بالا، مسير انتقال الکترون نيز بايد تا حد ممکن کوتاه باشد. از معمولاً کربن دوده به عنوان يک ماده هادي کمکي در باتري‌هاي ليتيومي استفاده مي‌شد. ولي مشکلاتي نظير سطح تماس، آلودگي سطح و. . . در فرآيند اختلاط مکانيکي مواد هادي کمکي و مواد فعال الکترود وجود داشت؛ بنابراين کاهش مقاومت از طريق کوتاه کردن مسير انتقال الکترون در فرايند شارژ- تخليه هنوز مطرح است. برخي روش‌هاي سنتز شيميايي براي سنتز مستقيم مواد فعال الکترود نظير V2O5 ] 24[، TiO2 ]25[ و MnO ]26[ بر روي کربن دوده استيلني ابداع و گزارش شده‌اند. اخيراً روشي براي سنتز مواد فعال متخلخل از قبيل No ]27[، Fe2O3 ]28[ و Co3O2 ]29[ براي تشکيل مواد نانو/ميکروساختار پوسته – هسته بر روي يک سطح مشبک نيکلي گزارش شد (شکل 4) . Tarascon و همکارانش]6[ اولين کساني بودند که نشان دادند الکترودهاي منفي شامل NiO، FeO يا CoO، داراي ظرفيت ويژه بالا تا حد 700 در سرعت جريان شارژ- تخليه پايين هستند، ولي استفاده از مواد هسته- پوسته فعال ميکرو/نانوساختار سنتزي، ظرفيت ويژه مشابهي را حتي در سرعت شارژ- تخليه خيلي بالا نشان مي‌دهند.
ظرفيت‌هاي ويژه در حدود  695mah/g (درA/g 10) و 780mah/g (در 13)، به ترتيب با استفاده از مواد فعال پوسته- هسته Ni- NiO و Ni- Fe2O3 به دست آمدند (شکل 5) .
در مواد فعال نانو/ميکروساختار پوسته- هسته، قطر سيم نيکلي خيلي نازک است. لذا سيم‌ها و نانولوله‌هاي هادي با قطر چند نانومتر تا چند ده نانومتر براي انتقال الکتروني به عنوان يک هسته مناسب‌تر هستند. مواد فعال نانوبلوري سنتز شده بر روي نانولوله‌هاي کربني نيز براي باتري‌هاي ليتيومي پرسرعت مورد بررسي قرار گرفته‌اند و رفتار شارژ- تخليه اصلاح شده‌اي را در دانسيته جريان بالا نشان داده‌اند]30[.
با وجود اين، سنتز مواد فعال نانوساختار بر روي نانولوله‌ها و نانوسيم‌هاي هادي هنوز يکي از اميدبخش‌ترين زمينه‌هاي تحقيقاتي است.
الکترودهاي نانوساختار براي عملکرد پايدار چرخه
الکترودهاي نانوساختار در کنار عملکرد بسيار مناسب در سرعت جريان‌هاي بالا، پايداري چرخه خوبي دارند]3، 17، 18، 22 و 31[.
کم شدن ظرفيت باتري‌هاي ليتيومي در حين چرخه شارژ و تخليه معمولاً به دليل انقباض و انبساط حجمي زياد ناشي از فرايندهاي استخراج – الحاق ليتيوم يا آلياژ شدن ليتيوم در باتري است. به عنوان مثال، Si به عنوان الکترود منفي باتري‌هاي ليتيومي داراي بالاترين ظرفيت تئوري 4200 است ]32-34[.با وجود اين، استفاده تجاري از آن به واسطه تغييرات قابل توجه حجم در حين فرآيند محدود شده است]34[. الکترودهاي نانوساختار مي‌توانند انبساط و انقباض حجم را از بين برده، سبب پايداري چرخه عملکرد باتري شوند.
به طور نمونه، نوع جديدي از الکترودهاي نانوکامپوزيتي Si/C ظرفيت برگشت‌پذير خيلي بالا (حدود 1000) و ماندگاري ظرفيت خوبي (8/99 درصد) از خود نشان مي‌دهند]35[. گمان مي‌رود که نقش الکترود کامپوزيتي نانوساختار در کاهش تغييرات حجم Si در حين فرايندهاي شارژ و تخليه، علت ظرفيت و پايداري بالا در اين باتري‌ها باشد.
خلاصه
در اين مقاله مزاياي الکترودهاي نانوساختار براي تجهيزات ذخيره انرژي پرسرعت مخصوصاً براي باتري‌ ليتيومي پرسرعت مرور شد. البته معايبي مانند فرايند سنتز پيچيده هم براي اين نانومواد که هزينه باتري‌هاي ليتيومي را بالا مي‌برد، وجود دارد. بنابر اين، تلاش‌هاي آينده در جهت توسعه روش‌هاي سنتز ساده براي توليد انبوه مواد فعال نانوساختار است.

نمايي از فرايند شارژ مبتني بر ورود ليتيوم در باتري‌هاي ليتيومي
اولين و دومين منحني شارژ/تخليه الکترود نانوساختار TiO2 رونيل، با اندازه ذرات 15 نانومتر. دانسيته جريان شارژ و تخليه برابر  50 است.
 آناتاز شش نانومتري در دانسيته جريان‌هاي 1/0، يک و ده آمپر بر گرمTiO2شکل 3: نمودار تغييرات ولتاژ- ظرفيت الکترود
شکل 4: طرحي از الکترود به کار رفته در يک باتري ليتيومي با دانستيه توان و جريان بالا.
منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 43 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

چکيده
صنعت خودروسازي يکي از بزرگترين صنايع جهان است و در کشور ما نيز از اهميت خاصي برخوردار مي‌باشد و توجه به بکارگيري فناوري‌هاي جديدي چون فناوري‌نانو، در چنين صنعتي ضروري است. فناوري‌نانو به عنوان انقلاب صنعتي قرن آينده اثرات فراواني در صنايع گوناگون خواهد داشت. يکي از چشم‌اندازهاي اميد‌وار‌کننده اين فناوري پيشرفته، تحول در صنعت خودرو‌سازي است.
يکي از اصلي‌ترين موضوعات فناوري‌نانو، ساخت مواد با خواص جديد است. اين مواد‌ ارزش افزوده و کارايي‌ بسيار بالاتري در تمام صنايع‌ خواهند داشت‌ که ‌صنعت‌ خودرو‌ نيز از آن مستثني نمي‌باشد.
در اين مقاله به منظور درک اهميت اين فناوري براي مديران و کارشناسان صنعت خودرو، نگاهي گذرا به کاربردها، شرکت¬¬هاي فعال در اين حوزه و محصولات تجاري شده آن خواهيم داشت.
کلمات کليدي: فناوري‌نانو، خودرو، کاربردها

مقدمه
فناوري‌نانو، توانمندي‌‌ توليد‌ مواد، ‌ابزار‌ها و سيستم‌هاي جديد با در دست‌ گرفتن کنترل‌ در سطح ‌مولکولي‌ و اتمي‌ ‌و استفاده‌ از خواصي است که در آن سطوح ظاهر مي‌شود.
گستردگي علوم و فناوري‌نانو‌‌ موجب‌‌ تعريف کاربرد‌هاي‌ بسيار زيادي‌ در عرصه‌هاي مختلف علمي و صنعتي‌ شده است.
کاربرد‌هاي‌ فناوري‌نانو‌ ‌در همه جا‌‌ همراه با هزينه کمتر، دوام‌ و عمر‌ ‌بيشتر، ‌مصرف انرژي‌ پايين‌تر، ‌‌هزينه نگهداري‌‌ کمتر و خواص بهتر است.
از هم اکنون‌ بازار بزرگي‌ براي به‌کار‌گيري مواد جديد‌ در محصولات‌ فعلي در حال شکل‌گيري‌‌ است، موادي که مي‌توانند خواص جديد و فوق العاده‌اي‌‌ به محصولات‌ موجود بخشيده و موجب کاهش قيمت تمام شده آنها شوند. به عنوان نمونه نانولوله‌هاي کربني با وزن بسيار کمتر و استحکام‌‌ بسيار ‌بيشتر نسبت به موادي چون فولاد، ‌بخش زيادي‌ از صنايع‌ را در آينده‌ تحت تأثير‌ قرار خواهد داد.
صنعت خودروسازي يکي از بزرگترين صنايع جهان است و در کشور ما نيز از اهميت خاصي برخوردار مي‌باشد. توجه به به‌کارگيري فناوريهاي جديدي چون فناوري‌نانو، در چنين صنعتي ضروري است.
يکي از اصلي‌ترين موضوعات فناوري‌نانو، ساخت مواد با خواص جديد است. اين مواد‌ ارزش افزوده ‌‌بسيار بالا‌ و کارايي‌ بالاتري در تمام صنايع‌ خواهند داشت‌ که ‌صنعت‌ خودرو‌ نيز از آن مستثني نمي‌باشد.
‌ ساخت بدنه‌هاي‌ سبکتر‌ و مقاومتر‌ براي خودرو، ساخت‌ لاستيک‌هايي با مقاومت‌‌‌ سايشي‌‌ بهتر، ساخت‌ ‌قطعات موتور با عمر چند برابر، ‌کاهش مصرف‌ سوخت خودرو، ساخت باتر‌ي‌هايي با انرژي‌‌ ‌بالا‌ ‌و دوام بيشتر، نانوساختارهايي مبتني بر کربن به عنوان سوپر اسفنج هيدروژني در خودروهاي پيل‌سوختي، ساخت‌ حسگر‌ها‌ي چند منظوره براي کنترل ‌فرايند‌هاي‌ مختلف‌‌ در خودرو‌‌، ساخت‌ کاتاليز‌ور‌هاي‌ ‌‌اگزوز ‌‌خودرو جهت‌ کاهش آلودگي ‌‌هوا، ساخت لايه‌هاي خيلي‌‌ محکم ‌‌با خصوصيات‌ ‌ويژه‌اي مثل ‌الکتروکروميک‌ (رنگ‌پذيري‌ الکتريکي) يا خود‌پاک‌کنندگي‌‌‌ براي استفاده‌ در شيشه‌ها و آينه‌هاي خودرو و سازگار‌ کردن‌‌ خودرو با محيط‌‌‌زيست‌ و بسياري‌ موارد ديگر‌ از جمله کاربرد‌هايي هستند‌ که فناوري‌نانو ‌‌در صنعت‌ ‌خودرو خواهد داشت. همچنين جايگزيني‌‌ کربن سياه (Carbon Black) تاير‌ها با ذرات‌‌رس و پليمر‌هاي‌ نانومتري، فناوري‌‌‌ جديد‌ي است‌ که تاير‌هاي سازگار‌‌ با محيط زيست‌‌ ‌و مقاوم‌ در برابر ساييدگي را به ارمغان مي‌آورد.
يکي از اثرات مثبت فناوري‌نانو، بالا بردن راندمان موتورهاي احتراق داخلي فعلي است. اين موتورها حدود پانزده‌ درصد انرژي ذخيره شده در بنزين را به نيروي محرکه تبديل مي‌كنند، از طرف ديگر وزن متوسط ماشينهاي امروزي حدود هزارو پانصد کيلوگرم مي‌باشد ولي با استفاده از فناوري‌نانو، پيش‌‌بيني مي‌شود که بتوان بازده را تا پنج برابر افزايش داد و نيز وزن وسايل نقليه را به ميزان 10 برابر کاهش داد؛ پس مي‌توان اميد‌وار بود که وسايل نقليه با استفاده از اين فناوري تا %50 بهبود کارايي داشته باشند.
‌کل در آمد‌‌ ‌صنايع خودرو‌سازي‌ از يک تريليون‌ دلار فراتر مي‌رود (مثلاً ‌فروش شرکت جنرال‌موتورز که‌ حدود 1/15% ‌از بازار 2001‌ را در دست داشت، در اين سال ‌3/177 ‌ميليارد‌‌ دلار در اين سال ‌بود) .
‌ الگو‌هاي خريد وسايل‌‌ نقليه‌‌ جديد، تابع‌ اقتصاد جهاني است. در شرايط‌ رکود فعلي، عواملي‌ اقتصادي‌ مثل مصرف اندک سوخت و سوخت‌هاي جايگزين‌‌ اهميت فزاينده‌اي‌ دارد. با افزايش‌ ميزان توليد جهاني و کاهش سود توليد كنندگان و افزايش قدرت تصميم‌گيري خريداران، توليدکنندگان‌ خودرو‌‌ و صنعت حمل و نقل‌ بيش از هميشه‌‌ خواهان‌ ‌اصلاحاتي‌ ‌‌در محصول‌‌ و فرايند‌‌ توليد مي‌باشند.
‌ خصوصيات‌‌ ويژه‌‌ صنعت‌ خودروسازي، آن را به بازاري‌‌ مستعد ‌براي ورود‌ فناوري‌نانو‌ تبديل کرده است. اين بازار‌ ‌بسيار بزرگ‌ است و با پيشرفت زمان‌، توسعه سريعي‌‌ براي ايجاد ‌محصولات‌‌ جديد دارد‌ (حداقل‌ در مقايسه با ديگر‌ محصولات‌‌ پيچيده‌ي ديگر‌) .
‌صنعت خودرو از طرفي‌ در معرض‌ فشار‌هاي‌ ناشي از قيمت ‌سوخت و مسائل ايمني‌ و از طرف ديگر به شدت‌ تحت تأثير سلايق و تنوع درخواست‌هاي‌ مشتريان‌ براي مدل‌هاي جديد خودرو است. بنابراين ‌تمايل به ورود فناوري‌‌هاي نوين در اين صنعت ‌وجود دارد. خودرو مثل البسه‌ براي بسياري از افراد فقط يک کالا‌ي ضروري‌ نيست بلکه ‌‌وسيله‌اي‌ براي ابراز‌ شأن‌ و منزلت‌ و سبک‌ زندگي ‌‌نيز به شمار مي‌رود. به دليل موارد مذکور‌‌ صنعت خودرو يکي از‌ اولين نقاط‌ ورود فناوري‌هايي است که بيش از عملکرد‌‌، نوگرايي ‌‌درآنها مطرح است. پوشش‌هاي پنجره‌ الکترو‌‌کروميک، كه مي‌توانند‌ به صورت دلخواه‌‌ ‌يا خودکار ‌‌شيشه‌ها را تيره‌ سازند، يک کاربرد بالقوه ‌‌فناوري‌نانو است که احتمالاً‌‌ پيش از نفوذ به ديگر بازار‌ها همچون ‌صنعت ساختمان در ساخت خودرو‌‌هاي پيشرفته‌ جايگاهي‌‌ خواهند يافت.
کاربردهاي فناوري‌نانو در صنعت خودروسازي

عوامل اصلي رقابت در صنعت خودروسازي
همانند ساير بخشها، رقابت در صنعت خودروسازي از يک سو در زمينه تلاش براي کاهش هزينه‌ها، و از ديگر سو، افزايش کارآيي و غلبه بر مشکلات زيست‌محيطي است.
 عوامل اصلي رقابت در صنعت خودروسازي عبارتند از:


قيمت
ايمني و امنيت
کارآيي سوخت
ارتباطات/اطلاعات
عملکرد بهتر
کاهش آلودگي هوا
زيبايي
راحتي
در تمامي اين زمينه‌ها، شركت‌هاي خودروسازي يا در حال استفاده از فناوري نانو براي کسب قدرت رقابت بالاتر هستند، و يا اين فناوري، در آينده توسط اين شرکتها به کار گرفته خواهد شد. بسياري از کاربردهاي پيشنهادي فناوري‌نانو، مشخصات نسل بعدي خودروها را تعيين خواهند نمود. استفاده از فناوري‌نانو به عنوان قدرتمند‌ترين فناوري توانمندساز موجب به دست گرفتن نقش رهبري در زمينه‌ي اين فناوري خواهد شد.
فناوري ميکرو و نانو در حال تغيير دادن صنعت خودرو مي‌باشند. توليدکنندگان خودرو نيز مشتاق استفاده از نوآوري‌ براي بهبود عملکرد، راحتي، و ايمني خودرو مي‌باشند. عامل تصميم‌گيرنده براي پذيرش اين فناوري‌ها مقرون به صرفه بودن آنهاست.
بنابراين در چند سال بعدي پيشرفتهاي اصلي فناوري‌نانو در زمينه‌هاي زير خواهد بود:
• عملکرد بهتر: مربوط به کارآيي موتورهاي بهبود يافته و استفاده از مواد سبک و مستحکم مي‌باشد که همگي آنها تحت تأثير فناوري‌نانو قرار خواهند گرفت.
• به‌کارگيري لايه‌هاي نازک بر روي بلبرينگ‌ها و قطعات تحت اصطکاک به جاي استفاده از روان‌كننده‌ها
• فيلترهاي الکتروستاتيک جديد
• کاتاليزورهاي جديدي که از مواد بسيار متخلخل و سطوح انتخابگر شيميايي بهره مي‌برند.
• نانوذرات در افزودني‌هاي رنگها به کار رفته و اثرات رنگي جديد، سختي بيشتر، و دوام بالاتر را موجب مي‌شوند.
کاربردهاي ميان‌مدت شامل قطعات موتور ساخته شده از سراميک‌هاي جديد، پلاستيک‌هاي با استحکام بالا، و عايق‌هاي لرزشي بهتر مبتني بر نانوسيالات مغناطيسي مي‌باشد.
کاربردهاي بلند مدت شامل سيستم ياري‌رسان رانندگي مبتني بر واقعيت تکميل شده، خودروهايي که با انرژي تجديدپذير کار مي‌کنند و توليد شخصي مي‌باشد.


کاربردهاي فناوري‌نانو در صنعت خودروسازي
• مواد نانوساختار
• موادسبک
• افزايش استحکام و سختي
• افزايش طول عمر
• مواد ضد آتش و محافظت کننده دمايي
• مواد مهندسي شده
• حسگري و پايش
• مواد هوشمند
• افزايش شفافيت
• پنجره‌هايي با قابليت کنترل ميزان نور و گرماي خورشيد
• پنجره‌هاي تميز
• محافظت در برابر آلودگي
• پلاستيک ضدنشت
• مواد فوق‌العاده چسبناک
• رنگ‌هاي داراي کارکرد خاص
• خودتميز شوندگي
• ضد خوردگي

انرژي
• پيل سوختي
• الکتروليت نانوساختار
• پيل خورشيدي
• نانوفراورش
• پيل‌هاي خورشيدي مجهز به چاه کوانتومي
• تجهيزات غير بلوري حساس شده به کمک رنگ
• پيل‌هاي خورشيدي آلي
• ترکيب مولکول‌هاي آلي و غير آلي
• ذخيره سازي انرژي با راندمان بالا
• راندمان انرژي
• مصرف هوشمند انرژي

انتقال نيرو
• بهبود کارايي
• صرفه‌جويي در هزينه
• موتور هوشمند
• مايعات خنک‌کننده

حسگري و نمايش
• نمايش وضعيت فيزيکي مواد
• حسگري حرکتي
• ژيروسکوپ NEMS و MEMS
• حسگرهاي شيميايي/زيستي
• تعيين وضعيت تايرها
• حسگرهاي کيسه هوا

روشنايي
• سيستم روشنايي کم‌مصرف يکپارچه
• منابع روشنايي جديد

پردازش داده و ارتباطات
• ابزارهاي الکترونيکي مولکولي
• تراشه‌هاي قدرتمند و ذخيره داده‌ها
• بهبود سيگنال‌ها
• ارتباطات سريع
• تفريحات
• رانندگي توسط هوش مصنوعي

بينايي
• نمايشگرهاي مسطح با تفکيک‌پذيري بالا
• ياري‌رسان‌هاي رانندگي (واقعيت بهبود يافته)
• هولوگرافي همزمان
• سيستم ناوبري

ايمني
• سيستم ايمني پيشرفته
• تشخيص الگوي رانندگي
• حفاظت بيومتريک
• کاربردهاي زيست‌پزشکي
• بهداشت
• رفع خستگي
• آسايش

توليد
• طراحي اتومبيل شخصي
• مدلسازي سريع
• توليد مواد به روش خودآرايي
• توليد قطعات الکترونيکي توسط خودآرايي
• رشد مواد
• نانوکارخانه با اندازه شخصي
• رنگ‌آميزي

محيط زيست
• بازيابي
• توليد زيست‌سازگار
• پاکسازي آلودگي‌هاي خارج شده از اگزوز
• کاهش سروصدا
شرکت‌هاي بزرگ سازنده خودرو و وسايل نقليه باري فعال شده در زمينه فناوري‌نانو و فناوري‌هاي همگرا
• Audi
• BMW
• Daihatsu
• DaimlerChrysler
• Fiat
• Ford
• General Motors
• Honda
• Hyundai
• Isuzu
• Kia Motors
• Mazda
• Mitsubishi
• Nissan Motors
• PSA Peugeot Citroen
• Rolls-Royce
• Toyota
• Volkswagen
مروري بر محصولات نانو در حوزه خودرو
• باتري‌هاي داراي ساختار نانو
• کاتاليزور سوختي نانوذره‌اي
• کاتاليزور پيل سوختي
• غشاي نانوحفره‌اي
• مبدل کاتاليستي الکتروني
• نانوالياف براي فيلتر کردن هوا
• سيستم خالص‌سازي هواي نانو
• نانولوله‌هاي کربني براي مواد مورد استفاده در خودرو
• آئروژل نانوساختار
• درزگير آلياژي
• روکش‌هاي نانو براي تايرها
• توليد مخازن پلاستيکي با کارآيي بالا با استفاده از فناوري‌نانو
• نانوسيالات
• فناوري خنک‌کننده براي اتومبيل
• نانواندازه‌گيري
• فرآيند جريان آرام نازک ديناميک
• حسگرهاي تصويري سه‌بعدي
نتيجه‌گيري
همان‌طورکه ملاحظه گرديد فناوري‌نانو تأثيرات زيادي در بخشهاي مختلف خودرو، از جمله رنگ، شيشه، بدنه، لاستيک، پيل سوختي، و بسياري از موارد ديگر خواهد داشت.
کشور ما با داشتن منابع غني معدني و مخازن عظيم نفتي بايد انگيزه بيشتري براي دستيابي به اين فناوري داشته باشد. تأثيرات فناوري‌نانو بر ارتقاء کيفيت مواد به‌کار رفته در قسمتهاي مختلف خودرو و خصوصيات ويژه‌اي که آن مواد پيدا مي‌کنند مهمترين مقوله‌اي است که بايد به آن توجه کرد. همچنين تأثير بسزايي که استفاده از اين فناوري در محيط زيست مي‌گذارد قابل توجه است. مواد اوليه مورد نياز براي هرصنعت، نقش مهمي در کيفيت، قيمت و قابليتهاي محصول توليدشده آن صنعت دارد. اگر بتوان از موادي با کيفيت بهتر، قيمت کمتر و کارآيي بيشتر در ساخت قطعات خودرو استفاده کرد، خودروهاي آينده علاوه بر آلودگي کمتر، از قيمت مناسب و قابليتهاي بيشتر برخوردار خواهند بود.
با توجه به هوشياري روزافزون جهاني در بخش فناوري‌نانو و اقدامات صنايع مختلف از جمله صنعت خودروسازي در جهان، ما نيز بايد در صدد باشيم که سهمي هر چند اندك از اين بازار را در دست بگيريم. با مطالعه کارهاي تجاري شرکت‌هاي خودروسازي درمي‌يابيم که شرکت‌هاي بزرگ در اين زمينه کارهاي تجاري کوچکي را انجام داده‌اند. گرچه در زمينه‌ي تحقيقات فعاليت فراواني کرده‌اند اما در توليد تجاري مثلاً با استفاده از فناوري‌نانو دست به توليد رکاب براي يک خودرو زده‌اند (شرکت جنرال موتورز) يا يک قاب آينه (شرکت فورد) که شايد از اهميت خاصي برخوردار نيست اما در حقيقت تلاش تجاري آنها به منظور در دست گرفتن بازار بوده است تا کارهاي تحقيقاتي و آزمايشگاهي‌شان را با ارزيابي‌هاي تجاري در آينده به صورت توليد انبوه درآورند.
نکته ديگري که بايد به آن توجه کرد توسعه ديگر صنايع پايين دستي و بالا دستي است. تقاضاي شرکتهاي خودروسازي مثلا در زمينه نانوکامپوزيتها مي‌تواند سازندگان اين مواد را به تحريک وا دارد و باعث پيشرفت صنايع پتروشيمي براي توليد نانوکامپوزيت گردد، که «تا نياز وجود نداشته باشد چيزي به وجود نمي‌آيد». بايد درخواست از طرف يک مصرف کننده باشد تا توليدکننده بتواند خطر کند و پا به عرصه بازار بگذارد.
شرکتهاي خودروسازي ما بايد توجه داشته باشند که با تحقيق و توسعه، توليد محصولات بهبود يافته با کمک فناوري‌نانو درخواستهاي منطقي توليدکنندگان داخلي و خارجي را پاسخ دهند و سهمي از بازار را بدست گيرند.
درمجموع سياستگذاران و بخشهاي تصميم‌گيري صنعت خودرو بايد از گستره فرصتهاي ارائه شده توسط اين فناوري آگاه شوند تا بتوانند سياستي مطلوب اتخاذ نمايند. با برگزاري سمينارها و کارگاههاي آموزشي و ارتباط با دانشگاهها مي‌توان اين امر را سرعت بخشيد و سپس توليد، هر چند اندك مي‌تواند برايمان کارگشا باشد (حتي اگر امكان توليد داخلي نبود مي‌توان با كسب اطلاعات كافي درباره‌ي تأثيرات صنعت خودروسازي از فناوري‌نانو، با چشمان باز، واردات و انتقال فناوري را هدايت کرد) .

منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 71 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
چکيده
پيشرفت روزافزون در زمينه فناوري نانو و کاربردهاي گوناگون و گسترده آن در گرايش‌هاي مختلف علمي و صنعتي ، باعث شده است که شرکت‌هاي توليدکننده سموم دفع آفات نيز براي بهبود مشخصات محصولات خود، به دنبال بهره‌گيري از اين فناوري باشند. تحقيقات نشان داده است که مي‌توان با استفاده از فناوري نانو مزاياي فراواني در آفت‌کش‌ها ايجاد نمود که مواردي مانند کاهش مصرف سموم، افزايش کارايي، سازگاري بيشتر با محيط زيست، بهبود کيفيت و کاهش خطرات تماسي از آن جمله است. در اين مقاله فعاليت‌هايي كه شركت‌هاي بزرگ توليد كننده سموم دفع آفات در اين مسير انجام داده‌اند و محصولات جديد آنها معرفي شده اند.

آفت‌کش‌هاي نانو به شکل امولسيون
امروزه آفت‌کش‌هايي با ماده مؤثر نانومقياس به بازار راه يافته‌اند. بسياري از شرکت‌هاي شيمي کشاورزي پيشتاز در جهان ، فعاليت‌هاي تحقيق و توسعه خود را به سمت گسترش فرمولاسيون‌هاي جديد نانو مقياس هدايت مي کنند؛ براي مثال شرکت BASF آلمان ، كه رتبه چهارم شركت‌هاي شيمي کشاورزي و بزرگ‌ترين شرکت شيميايي دنيا را به خود اختصاص داده است، توان بالقوه و مفيد فناوري نانو را در توليد فرمولاسيون آفت‌كش‌ها مورد تأييد قرار داده و در اين رابطه دست به انجام تحقيقات پايه‌اي را زده است. اين شرکت پتنتي را تحت عنوان « نانوذرات بعنوان عامل محافظت از محصولات کشاورزي » ارائه كرده ، كه در آن از جزء فعال با اندازه ايده آل بين ده تا 150 نانومتر استفاده شده است [1]. اين ترکيب داراي مزايايي چون حلاليت آسان تر در آب ، پايداري بيشتر و قدرت آفت کشي بهينه است.
يکي ديگر از شرکت‌هاي پيشرو در اين زمينه ، شرکت Bayer Crop Science آلمان است كه دومين شرکت بزرگ توليدکننده آفت‌کش در سطح جهان محسوب مي‌شود. اين شرکت نيز پتنتي را ارائه نموده كه در آن از شکل امولسيون با پايداري ترموديناميکي و داراي جزء فعال نانو مقياس در حدود ده تا 400 نانو متر استفاده شده است [2]. اين شرکت پتنت خود را تحت عنوان ميكروامولسيون غليظ نام نهاده و مزيت‌هايي نظير كاهش مقدار استفاده ، تاثيرگذاري سريع‌تر، قابل اعتمادتر، طولاني‌تر و گسترده‌تر را براي آن مدعي شده است.
شرکت سينجنتا (Syngenta) نيز که اداره مركزي آن در سوئيس واقع است، در شمار بزرگ‌ترين شرکت‌هاي شيمي كشاورزي قرار دارد. اين شركت سومين شرکت توليد بذر دنيا است و از گذشته به فروش محصولات آفت‌كش فرموله شده به‌صورت امولسيون با جزء فعال نانو مقياس مبادرت مي‌نموده، كه تنظيم‌کننده رشد Primo MAXX و قارچ‌کش Banner MAXX از آن جمله است. اين شرکت مدعي است که اين محصولات ذراتي به کوچکي حدود صد نانو متر دارند، و به همين دليل باعث گرفتگي فيلترهاي مخازن اسپري نشده و با آب کاملاً مخلوط مي‌شوند؛ به طوري که داخل مخزن اسپري ته‌نشين نمي‌گردند [3]. قارچ‌کش Banner MAXX حتي بعد از گذشت يک سال از آب جدا نمي‌شود ، در حالي كه قارچ‌کش‌هاي داراي ذرات فعال با اندازه بزرگتر، نوعاً جهت جلوگيري از کلوخه شدن هر دو ساعت يک بار نياز به هم زدن دارند. سينجنتا اعلام داشته که اندازه ذرات اين فرمولاسيون حدود 250 مرتبه کوچک‌تر از ذرات آفتکش معمولي است. براساس ادعاي شرکت مذکور، ماده مؤثره اين فرمولاسيون به داخل سيستم گياه جذب و به وسيله باران يا آبياري نيز شسته نمي‌شود [4].
همچنين شرکت Agropharm، به عنوان يک شرکت پيشرو انگليسي، محصولي با فرمولاسيون نانوامولسيون با نام Agrodelta به بازار ارائه كرده است که به علت استفاده از فناوري نانو در توليد آن ، اين امولسيون بسيار تآثيرگذارتر از نمونه‌هاي معمول مي‌باشد [5].

آفت‌کش‌هاي نانو کپسوله شده
يك روش پيشرفته جهت فرمولاسيون آفت‌كش‌ها در مقياس نانو، کپسوله کردن آنهاست : در اين روش ماده موثره نانومقياس در داخل يك محفظه يا پوسته کوچک بسته‌بندي مي‌گردد. طبق اطلاعات صنعتي، فرموله كردن آفت‌كش‌ها در کپسول‌ها باعث تغييرات انقلاب گونه‌اي مي‌گردد كه توانايي کنترل رهايش آفت‌کش در شرايط مختلف را فراهم مي‌آورد. همچنين اين اقدام باعث بالا رفتن حلاليت، كاهش تماس مواد فعال با کاربران و حفاظت از محيط زيست مي گردد [6].
شرکت مونسانتو، بزرگ‌ترين توليدکننده بذر GM و علف‌كش پرمصرف رانداپ، در آمريكا، تاکنون تعدادي از آفت‌كش‌هاي ميكروكپسوله شده را به فروش رسانده است. در سال 1998 مونسانتو تفاهم‌نامه‌اي را با شرکت فناوري نانو فلامل جهت گسترش نانوكپسول‌هاي Agsome حاوي رانداپ منعقد نمود ، كه از نظر شيميايي بايد مؤثرتر از فرمولاسيون هاي معمول باشد [7].
همچنين شرکت سينجنتا که خود را رهبر جهاني در فناوري ميكروكپسوله کردن معرفي نموده و ادعاي پيشرو بودن در به‌کارگيري اين فناوري در آفت‌کش‌ها را دارد، محصولي به نام تجاري Zeon توليد مي‌کند که هر ليتر از فرمولاسيون ميكروكپسوله آن حاوي حدود 50 تريليون کپسول است. طراحي اين فراورده به‌صورتي است كه در تماس با برگ سريعاً آزاد مي شود [6 و11]. با توجه به اين كه اين كپسول‌ها به سختي به برگ‌ها مي‌چسبند، حتي در اثر بارش باران ، از برگ جدا نمي شوند. محصول ديگر سينجنتا که مشابه اين مورد است، در مورد بذرها و به منظور کنترل آفت‌هاي خاكي دانه‌هاي جوانه زده بكار مي‌رود. دانشمندان سينجنتا در حال تحقيق بر روي كپسول‌هايي هستند كه با سازوكار ماشه‌اي آزاد مي‌شوند و در آنها ديواره بيروني کپسول فقط در شرايط خاصي باز مي‌گردد. براي مثال سينجنتا پتنتي را در اختيار دارد كه به آن ميكروكپسول gutbuster گفته مي‌شود و مزيت آن اين است که تنها در محيط قليايي، نظير معده انواع خاصي از حشرات مي‌تواند باز شود [8]. به گفته سينجنتا، ميكروكپسوله کردن روشي است كه مي‌تواند اثرات جديد و اعجاب‌آوري از مواد مؤثره شناخته شده کنوني را توليد كند؛ اين عمل فروش را به گونه‌اي افزايش مي دهد كه گويي يک ماده موثر جديد اختراع شده است [6]. به عبارت ديگر اندازه كوچك، تأثيرات يك آفت‌كش را بهينه مي‌سازد و طراحي كپسول نيز مي‌تواند به‌صورتي باشد كه آزاد شدن جزء فعال فقط در شرايط ويژه‌اي اتفاق افتد. اين شرکت همچنين در حال تحقيق و بررسي روي آفت‌كش‌هاي نانو كپسوله شده است [9].
به هر حال اين واضح است كه استفاده از مقياس نانو باعث تغييرات شگرفي در رفتار محصول فرموله شده مي‌شود؛ از آن جمله مي‌توان به افزايش تأثير ماده مؤثره و فعاليت بيولوژيکي طولاني‌تر آن و در خصوص آفت‌کش‌هاي کپسوله شده به رهايش کنترل‌شده ماده مؤثره اشاره نمود.
مزيت بزرگ فناوري کپسوله کردن سموم، ايجاد توانايي رهايش کنترل شده آنهاست که در اين مسير فناوري نانو شرکت‌ها را قادر به دستکاري کردن خواص قشر بيروني کپسول به‌منظور کنترل رهايش ماده مي سازد. رهايش کنترل شده علاوه بر صنايع شيمي-كشاورزي در صنايع ديگر همچون داروسازي نيز بسيار با اهميت است.
فرايند رهايش ماشه‌اي ماده قرار گرفته در نانو يا ميکرو کپسول را مي توان با روش هاي مختلف انجام داد، مثال هايي از انواع آنها در ادامه آورده شده است:
رهايش تدريجي: در اين شيوه كپسول محتويات خود را به‌آهستگي و در زمان بيشتري آزاد مي‌كند؛ براي مثال رسانش تدريجي يك ماده به بدن [10].
رهايش سريع: در اين فرايند پوسته كپسول در تماس با يك سطح مي شكند؛ براي مثال هنگامي كه آفت‌كش به برگ برخورد مي‌كند [11].
رهايش با رطوبت: در اين شيوه پوسته کپسول در تماس با آب مي شکند و محتوياتش را خالي مي‌كند؛ براي مثال رهايش آفت‌کش در خاك مرطوب [12].
رهايش با حرارت: هنگامي كه دماي محيط از يك درجه حرارت به خصوص بيشتر شود پوسته کپسول مي‌شكند و محتوياتش را آزاد مي كند [13].

رهايش با pH: عمل شكستن نانو كپسول فقط در يك محيط اسيدي يا قليايي اتفاق مي‌افتد؛ براي مثال در داخل شكم يک حشره يا يك سلول [14].

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 55 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
براي افزايش بازدهي تبديل انرژي نور خورشيد، روش‌ها و ابداعات جديدي مورد نياز است. در اين مسير استفاده از نانولوله‌هاي کربني در سيستم‌هاي جمع‌آوري فوتون (ذرات نور) مسيري جديد در طراحي اين سيستم‌ها به وجود آورده‌است. اين مقاله به بحث دربارةروش‌هاي استفاده از نانولوله‌هاي کربني به عنوان الکترودهاي حساس به فوتون و نقش آنها در تبديل انرژي خورشيدي به جريان الکتريسيته مي‌پردازد.
سازمان ملل متحد، آيين‌نامه‌اي را تحت عنوان تثبيت ميزان غلظت گازهاي گلخانه‌اي اتمسفر در حدي که بتواند از خطر تداخل آنتروپوژنيک (anthropogenic) با سيستم آب و هوايي جلوگيري کند، به عنوان يکي از پيمان‌نامه‌هاي زيرساختاري قرار داده‌است؛ اين در حالي است که تا سال 2050 ميلادي ده تريليون وات (TW) انرژي بدون انتشار كربن بايد توليد شود که تقريباً معادل همة منابع انرژي‌هاي موجود تا به امروز است.
براي مواجه شدن با افزايش تقاضاي انرژي در آينده‌اي نزديک، چاره‌اي جز جستجوي منابع انرژي پاک که از نظر پسماند نيز مشکلي نداشته باشند، وجود ندارد. سوخت‌هاي فسيلي و مشتقات آنها، سوخت هسته‌اي و سوخت‌هاي تجديد‌پذير از اصلي‌ترين منابع تأمين‌کنندة ده تريليون وات انرژي در سال‌هاي آتي هستند.
در ميان انرژي‌هاي تجديدپذير (مثل باد، آب، زمين گرمايي (hydrogeothermal) ، خورشيد)، انرژي خورشيدي به عنوان يک منبع انرژي تمام‌ناشدني يکي از قابل قبول‌ترين منابع براي دستيابي به اين تقاضاي انرژي در آينده است. فعلاً انرژي توليدشده از نور خورشيد کمتر از 01/0 درصد از تقاضاي انرژي در جهان است. اگر چه انرژي خورشيدي و تشعشعات آن در مقالات و تحقيقات زيادي مورد بررسي قرار گرفته‌است ولي به‌منظور دستيابي به روش‌هاي اقتصادي‌تر و داراي راندمان بالا براي جمع‌آوري فوتون‌ها نوآوري‌هايي لازم است.
طي دهة اخير نانومواد به‌عنوان سيستم‌هايي جديد براي جمع‌آوري انرژي نور مطرح شده‌اند. خواص کم‌نظير الکتريکي و الکتروني، پايداري بالاي الکتروشيميايي و سطح بالايي که اين گونه مواد ايجاد کرده‌اند انگيزة بسياري از محققان را در به‌خدمت گرفتن نانوساختارهاي کربني (مثل نانولوله‌هاي تك ديواره) براي تبديل انرژي‌هاي مختلف برانگيخته‌است، به طور مثال فولرين‌ها خواص فوتوشيميايي بالايي از خود نشان مي‌دهند و به عنوان پرتابه الکترون (electron shattle) در پيل‌هاي خورشيدي فوتوشيميايي عمل مي‌کنند. اين مواد در بهبود بازده پيل‌هاي فوتوولتائيک (photo voltaic) آلي نقش مهمي را ايفا مي‌کنند.
در پيل‌هاي خورشيدي معمول فوتوشيميايي، لاية نيمه‌هادي به عنوان الکترودهاي فوتواکتيو عمل مي‌کند که با تحريک نور مرئي، جفت الکترون- حفره ايجاد مي‌کنند. يکي از حامل‌هاي بار (مانند الکترون) به‌سمت الکترود شمارنده رانده مي‌شود؛ در حالي که عامل بار ديگر (حفره) به‌وسيلة جفت اكسايش - كاهش موجود در الکتروليت حذف مي‌شود و به اين ترتيب جرياني از فوتون ايجاد مي‌شود.
نانولوله‌هاي تــــــک‌ديواره (SWNT) و نانولـــــــوله‌هاي (stacked- cup (SCCNT، به عنوان دو نوع از بهترين نانولوله‌هاي کربني در تبديل انرژي خورشيدي در مقالات معرفي شده‌اند. نانولوله‌ها به‌صورت معمول از شبکه‌هاي شش‌ضلعي کربني تشکيل شده‌اند كه مورفولوژي خاص آنها و در دسترس بودن سطوح داخلي و خارجي آنها براي افزودن عوامل شيميايي و اصلاح اين سطوح، کاربردهاي جديدي را براي اين مواد در فرايندهاي کاتاليستي و الکترونيکي به وجود آورده‌است.
نانولوله‌هاي تک‌ديوارة موجود شامل هر دو نوع نانولوله‌هاي فلزي و نانولوله‌هاي نيمه‌هادي با کايراليتي متفاوت هستند. تابع کار (work function) نانولوله‌هاي تک‌ديواره حدود 8/4- الکترون ولت بر اساس ميزان خلاء مطلق (AVS) است. نانولوله‌ها داراي باندگپي در بازة صفر تا 1/1 الکترون ولت هستند که البته کاملاً به کايراليتي و قطر لوله‌ها بستگي دارد. هنگامي که باند گپ نانولوله‌هاي نيمه‌هادي تحريک مي شود، دچار جداسازي بار مي‌شوند.
از نانولوله‌هاي کربني در سلول‌هاي خورشيدي به دو صورت استفاده مي‌کنند (شکل 1) :
1 - تحريک مستقيم باند گپ نانولوله‌هاي نيمه‌هادي؛
2 - استفاده از نانولوله‌هاي رسانا به عنوان مجرايي براي عبور حامل‌هاي بار از نانوساختارهاي جمع‌کنندة نور.
در بخش بعد روشي که نانولوله‌ها را به‌صورت لايه‌اي متراکم درآورده و به عنوان الکترود حساس به فوتون روي سطح رساناي پيل‌هاي خورشيدي مي‌نشانند توضيح داده شده‌است. شمايي از دو روش موجود در شکل (1) آمده ‌است.
رسوب الکتريکي نانولوله‌هاي کربني تک‌ديواره روي الکترود شيشه‌اي رسانا
قدم اول در ساخت پيل‌هاي خورشيدي، سوار کردن نانولوله‌ها به‌صورت فيلم نازک روي سطح الکترود است که در اين زمينه روش‌هاي مختلفي وجود دارد. در اين آزمايش از روش بسيار مؤثر رسوب الکترو فورتيک (electrophoretich) در نشاندن نانولوله‌هاي کربني روي سطح الکترود، استفاده شده است.
ابتدانانولوله‌هاي کربني به همراه نمک آمونيوم (تترا اُکتيل آمونيوم برمايد يا TOAB) در تتراهيدروفوران (THF) حل مي‌شوند. سپس اين سوسپانسيون به پيل الکترو فورتيک شامل دو الکترود موازي شفاف به نور (OTE) به ضخامت پنج نانومتر، انتقال مي‌يابد. بعد از برقراري ولتاژ 40 ولت مستقيم (dc) نانولوله‌ها به‌سمت الکترود مثبت رفته، بعد از دو تا سه دقيقه فيلم نازکي از نانولوله‌هاي تک‌ديواره روي سطح الکترود رسوب مي‌کند (شکل 2) با افزايش زمان اعمال ولتاژ، ضخامت فيلم نانولوله‌هاي تک‌ديواره افزايش مي‌‌يابد. لايه تشکيل‌شده کاملاً قوي و براي اندازه‌گيري‌هاي الکتروشيميايي نيز مناسب است.
هنگامي که ميدان مستقيم بين دو الکترود شيشه‌اي بيشتر از 100V/Cm باشد نانولوله‌ها به جاي رسوب روي سطح در عرض فضاي بين دو الکترود و به‌صورت صفوف هم‌خط و موازي روي هم‌ رسوب مي‌کنند. اين تجمع نانولوله‌هاي کربني کاملاً از هم جدا بوده و به‌صورت بسيار جالب و مناسب در يک خط و به صورت عمود بر سطح الکترود قرار مي‌گيرند. نمونه‌اي از آن چه در ولتاژهاي بالا ايجاد شده در شکل (2) آورده شده‌است.
بنابراين به‌سادگي مي‌توان جهت‌گيري و رسوب‌دهي لايه‌هاي نانولوله‌هاي تک‌ديواره را با کنترل ولتاژ تغيير داد. به روشي مشابه مي‌توان فيلم نانولوله‌هاي تک‌ديواره و SCCNT ، را روي سطح الکترودهاي ديگري مثل صفحات بسيار نازک کربني رسوب داد. براي تعيين مورفولوژي الکترودهاي متشکل از نانولوله‌هاي تک‌ديواره و SCCNT از ميکروسکوپ الکتروني روبشي SEM استفاده شده که تصاوير آن در شکل (3) آورده شده‌است.
 
جداسازي بارهاي القاء شدة فوتوني در فيلم نانولوله‌هاي تک‌ديواره
از خواص جالب نانولوله‌‌هاي کربني نيمه‌هادي، توانايي آنها در پاسخ‌دهي به نور است. به عنوان مثال در سالهاي اخير با استفاده از پاسخ الاستيک كلاف هاي موازي نانولوله‌هاي کربني که بين دو الکترود فلزي قرار گرفته بودند، خاصيت تحريک‌پذيري فوتوني فيلم‌هاي نانولوله‌هاي کربني مشخص شده است. آوريس و همکارانش (Avouris) پديده لومينسانس حامل‌هاي تابش‌کنندة بار را به‌وسيلة ترانزيستورهاي اثر- ميداني (FET) نانولوله‌هاي کربني دو‌قطبي مشاهده کردند. الکترون- حفره‌ها به يک مدار خارجي تزريق مي‌شوند و با ترکيب مجدد آنها نور توليد مي‌شود.
گزارش‌هاي اخير در مورد اثر فلوئورسانسي باند گپ از نمونه‌هاي نانولوله‌هاي نيمه‌هادي تك ديوارة منفرد، نشان مي‌دهد که امکان تصحيح خواص اپتيکي نانولوله‌ به كمك نانولوله هاي منفرد وجود دارد. مطالعات اسپکتروسکپي نشان مي‌دهند که زمان ماندن جفت الکترون- حفره در لبة لايه حدود صد فمتوثانيه بعد از القاي فوتوني ون هو (van Hove) در ساختار لوله‌اي است. مطالعات اخير نشان دهندة توانايي ساختار لايه‌اي نانولوله‌ها در جداسازي جفت الکترون- حفره به‌وسيلة القاي نورمرئي است.
به‌منظور استفاده از حامل‌هاي بار توليدشده به‌وسيلة فوتون براي ايجاد جريان الکتريسيته، ترکيب مجدد حامل‌هاي بار محدود شده فضايي در نانولوله به وسيلة برهم‌کنش‌هاي کولمبي با پيوندهاي دوگانه که اکسايتون نام دارند، جفت مي‌شوند. اغلب اين اکسايتون‌ها از سطوح بالاي 2 C و 2 V ، از طريق گذارهاي بين باندي به ترازهاي 1 C و 1 V زير گپ افت کرده، و بدين ترتيب يک اکسايتون زير باندگپ ثانويه (Second Sub-bandgap) را مي‌سازند.
تنها کسر کوچکي از اكسايتون‌ ها قادر به تجزيه شدن و تشکيل الکترون- حفره‌هاي جفت‌نشده هستند. جداسازي اكسايتون‌ها به‌دليل ايجاد حالت بارهاي تفکيکي نقش مهمي در توليد جريان فوتوني دارد.
جداسازي بارها در نانولوله‌ها به‌وسيلة طيف‌سنجي با پروب پمپ ليزر فمتوثانيه‌اي (Femtosecond laser pump-probe spectroscopy) به‌خوبي مورد تحليل و بررسي قرار مي‌گيرد. اين روش براي تحقيق در مورد فرايندهاي بسيار سريع که بر اثر تحريک نانولوله‌هاي کربني يا مواد نيمه‌هادي اتفاق مي‌افتند،بسيار مفيد است. در يک آزمايش واقعي، تغييرات جذب در نمونه در زمان‌هاي گذار متفاوت از طريق تحريک با يک پالس ليزري کوتاه ثبت شده‌است. طيف‌هاي جذبي مختلف در زمان‌هاي گذار مختلف با تحريک سوسپانسيون نانولوله‌هاي تک‌ديواره در HTF با پالس ليزري 387 نانومتر با پهناي 130 فمتوثانيه ثبت شده است. در شکل (5) نمونه‌اي از طيف جذب انتقالي و از بين رفتن جذب در پالس 700 نانومتر نشان داده شده‌است. القاي فوتوني باعث رنگبري (bleaching) جذب نانولوله‌هاي تک‌ديواره در ناحية قرمز طيف مي‌شود. پهناي باند بي‌رنگ با تغيير قطر نانولوله‌ها و زاويه کايرال و توده شدن ذرات تغيير مي‌کند و بي‌رنگ شدن در ناحية مرئي که مطابق انتقال V2-C2 است در کمتر از يک پيکوثانيه تجديد مي‌شود که از اين بابت شبيه به ايجاد باند الکترون- حفره و يا انتقال برانگيختگي به باند C1- V1 است. محققان مشاهده کردند که جمع‌آوري جفت الکترون- حفره در باند گپ اصلي V1-C1 و طول عمرشان (100-10 پيكوثانيه) به‌شدت به برانگيختگي بستگي دارد. اين دانشمندان براساس تفاوت‌هايي که بين بازيافت جذب انتقالي و از بين رفتن گسيل‌ها وجود دارد معتقدند كه پيچيدگي‌هاي حالت‌هاي مختلف به دام انداختن بار، فاکتور مهمي در انتقال الکترونيکي محسوب مي‌شود.
به طور کلي حضور چنين حالت‌هاي سطحي، در تثبيت حامل‌هاي بار توليدي و شرکت در توليد جريان فوتوني بسيار مؤثر است و با افزايش احتمال جمع‌آوري در سطح الکترود، افزايش جداسازي بارها نيز قطعي مي‌شود. بي‌رنگ شدن انتقالي که به دنبال القاي پالس ليزري ايجاد مي‌شود نشان‌دهندة تجمع تعداد قابل قبولي از حامل‌هاي بار روي نانولوله‌هاي تک‌ديوارة موجود است. سؤالي که در اينجا مطرح مي‌شود چگونگي جمع‌آوري مناسب حامل‌هاي بار فوتوالقايي توليدشده روي نانولوله‌هاي تک‌ديواره براي توليد جريان الکتريکي است، مانند آنچه در نيمه‌هادي‌هاي ديگر و پيل‌هاي فوتوولتائيک ديگر اتفاق مي‌افتد.
 
سلول‌هاي خورشيدي فوتوالکتروشيميايي
با استفاده از نانولوله‌هاي تک‌ديواره و SCCNTهاي رسوب‌داده‌شده به روش الکتروفورتيک، به عنوان الکترودهاي حساس در مقابل ذره‌هاي فوتون، مي‌توان سلول‌‌هاي فوتوالکتروشيمي ساخت. با توليد زوج اكسايش- كاهش مانند (-I2/I3) در حلال استونيتريل مي‌توان الکتروليت رسانايي بين فيلم نانولوله‌ و الکترود شمارنده پلاتين به وجود آورد. شکل‌هاي (6) و (7) نشان‌دهندة پاسخ فيلم نانولوله‌هاي تک‌ديواره در برخورد با نور گسيل‌شده است. نور برخوردي (با طول موج بزرگتر از 400 نانومتر) باعث برانگيخته شدن نانولوله‌هاي تک‌ديواره ها و توليد حامل‌هاي بار مي‌شود. ايجاد آني جريان فوتوني را بعد از برانگيخته شدن در شکل (6) مشاهده مي‌کنيم. بيشترين جريان و ولتاژ ايجاد شده در اين آزمايش به‌ترتيب 8µA/Cm2 و 12mV است. بازدهي تبديل فوتوني به‌صورت نسبت فوتون‌هاي گسيل‌شده به حامل‌هاي بار (IPCE) تعريف مي‌شود که با اندازه‌گيري جريان فوتوني در طول موج‌هاي القائي متفاوت به وجود آمده‌است. بيشترين مقدار IPCE در حدود 15/0 درصد در طول موج 400 نانومتر به دست آمده‌است، اين در حالي است که انتظار مي‌رفت اين مقدار براي پيل‌هاي خورشيدي فوتوشيميايي در بازة 90-80 درصد باشد. گرچه مقدار IPCE به‌دست‌آمده براي پيل‌هاي خورشيدي ايجادشده به‌وسيلة نانولوله‌ها نسبتاً کم است ولي قابليت تكرار و تجديدپذيري اثر فوتوالکتروشيميايي مي‌تواند باعث ايجاد جريان پايدار در زوج اكسايش- كاهش موجود (I2/I3-) شود.
توليد جريان کاتدي فيلم نانولوله‌هاي تک‌ديواره سازوكاري را نشان مي‌دهد که در آن حفره‌هاي توليدشده به‌وسيلة فوتون در سطح OTE جمع مي‌شوند و در يک گردش خارجي به الكترود شمارنده انتقال مي‌يابد. ايجاد مجدد زوج اكسايش- كاهش (I2/I3-)، باعث پاک شدن سطح الکترود از بارها مي‌شود که خود در رساندن جريان فوتوني به حالت پايدار نقش بسزايي دارد. مشاهدة جريان فوتوني کاتد باعث تقويت اين نظريه مي‌شود که نانولوله‌هاي تک‌ديواره استفاده‌شده در اين تحقيق داراي خواص نيمه‌هادي نوع p هستند.
قرار دادن لايه‌اي از SnO2 روي OTE ، سطح وي‍ژه را براي جمع‌آوري بارهاي توليدشدة فوتوني افزايش مي‌دهد و همان طور که از نتايج نيز برمي‌آيد اين افزايش سطح الکترود باعث سه برابر شدن جريان فوتوني در سيستم مي‌شود. نانولوله‌هاي کربني تك ديواره و يا چندديواره اغلب حالت توده شدن و تجمعي به خود مي‌گيرند؛ اما نانوذرات SCCNT هنگامي که روي سطح الکترود رسوب مي‌کنند به‌صورت ذرات مجزا هستند.
تفاوت در شکل (مورفولوژي) اين دو فيلم در تصاوير SEM (شکل 3) قابل مشاهده است. همان طور که در مطالعات قبلي نيز خاطر نشان شده‌است اين لوله‌هاي توخالي داراي بخش عمده و قابل توجهي لبه‌هاي خارجي و روباز هستند که نيروي واندروالس بين لوله‌ها را به کمترين مقدار خود مي‌رساند. به طور کلي فيلم‌هاي SCCNT در پيل هاي فوتو الکتروشيميايي عملکرد بهتري نسبت به نانولوله‌هاي تک‌ديواره نشان مي‌دهند.
الکترود OTE/SnO2/SCCNT به محض قرار گرفتن در معرض القاي نورمرئي جريان فوتوني ايجاد مي‌کند (فيلم SCCNT روي الکترود شيشه‌اي رسانايي ساخته شده‌است که روي آن ذرات SnO2 قرار گرفته‌است) .
براي ايجاد جريان آندي، الکترون‌هاي توليدشدة فوتوني درSCCNT به‌وسيلة نانوکريستال‌هاي SnO2 جمع مي‌شود. رفتار SCCNTهاي به‌وجودآمده بيشتر شبيه نيمه‌هادي‌هاي نوع n است که درست مخالف رفتار فيلم نانولوله‌هاي تک‌ديواره عمل مي‌كنند. بررسي اثر آلايش ذاتي نانولوله‌ها (dopant) در طول سنتز آنها و يا تأثير عوامل شيميايي در ايجاد خواص نيمه‌هادي‌ نوع n يا p در نانولوله‌هاي کربني بسيار مؤثر است. مقدار بازده تبديل فوتون‌ها در طول موج‌هاي القايي متفاوت، در شکل (8) نشان داده شده‌است که بيشترين آن در چهار درصد بدون هيچ گونه باياس و در 17 درصد تحت باياس 2/0 ولت اتفاق مي‌افتند. اعمال باياس خارجي به‌‌وسيلة بار پتانسيل، فرايند جلوگيري از دوباره ترکيب شدن بارها در حرکت به‌سمت سطح الکترود را تسهيل مي‌کند.
در شرايط يکسان آزمايشگاهي، مقدار IPCE ثبت‌شده براي الکترود SCCNT نسبت به الکترود نانولوله‌هاي تک‌ديواره يك مرتبه بزرگتر است. هدف ما بالا بردن کارايي سيستم نسبت به پيل‌هاي خورشيدي ديگر و رساندن اين بازده به صد درصد، چيزي نزديک به مدل‌هاي تئوري است که به‌وسيلة تصحيح خواص سطحي و مورفولوژي نانولوله‌هاي تک‌ديواره و SCCNT در حال انجام است.
 
هيبريدهاي نانولوله‌ تک‌ديواره- نيمه‌هادي
در سلول‌‌هاي فوتوالکتروشيميايي که بر اساس نانوساختارها و يا فيلم‌هاي نيمه‌هادي مزوسکوپيک شکل گرفته‌اند انتقال الکترون در عرض ذرات، قابليت كاهش بازترکيب مجدد در مرزدانة ذرات را دارد. استفاده از نانولوله‌هاي کربني در سيستم‌هاي جمع‌آوري نور (مانند نيمه‌هادي‌ها) راه بسيار مؤثر و مناسبي براي تحت نفوذ قرار دادن همة سيستم‌هاي جمع‌آوري فوتون است. در شکل (9) اين دو روش قابل مشاهده هستند. نانولوله‌هاي تک‌ديواره کانديداي ايده‌آلي براي مجراي جمع‌آوري و انتقال بار سيستم‌هاي جمع‌آوري نور است. از موارد مورد توجه کامپوزيت CdS/SWNT (کادميوم سولفيد/نانولولة تک‌ديواره) است که مي‌تواند به‌وسيلة نور مرئي جرياني فوتوني با راندمان بسيار بالا ايجاد كند. نانولوله‌هاي تک‌ديواره از روشنايي و درخشندگي کادميوم جلوگيري مي‌کند و درخشندگي آن به‌وسيلة نانولوله‌هاي تک‌ديواره فرو نشانده مي‌شود.
آزمايش‌هاي جذب انتقال، غيرفعال شدن سريع برانگيختگي کادميوم سولفيد (CdS) را روي سطح نانولوله‌هاي تک‌ديواره تأييد مي‌کند همان‌طور که بي‌رنگ شدن انتقالي آن در حدود 200 پيکوثانيه تجديد مي‌شود.
به‌منظور آزمايش فرضيات مربوط به انتقال الکترون بين CdS برانگيخته شده و نانولوله‌هاي تک‌ديواره در لاية کامپوزيت، بايد ذرات کادميوم سولفيد را روي الکترود نانولوله‌هاي تک‌ديواره رسوب دهيم (مثل OTE/SWNT/CdS) ؛ ابتدا به‌وسيلة رسوب دهي الکتروفورتيک فيلم نانولوله‌هاي تک‌ديواره را روي OTE رسوب مي‌دهيم و بافروبردن الکترودها در محلولي شامل Cd2+وS2- نانوکريستال‌هاي CdS شکل مي‌گيرند، سپس الکترودها به‌وسيلة آب ديونيزه‌شده کاملاً شسته مي‌شوند، به‌طوري كه تنها يون‌هاي جذب‌شدة Cd2+ با S2- واکنش مي‌دهد. قابل توجه اينكه بعضي از اين روش‌هاي رسوب دهي جذب يوني شبيه به روش‌هايي است که براي ساخت فيلم‌هاي نانوساختار از فلزات كالكوژني بر روي اکسيد فلزات استفاده مي‌شود. همچنين يون Cd2+ به‌آساني روي نانولوله‌هاي تک‌ديواره جذب و با S2- واکنش داده و نانوکريستال‌هاي CdS را با ضخامت 500 نانومتر تشکيل مي‌دهد.
در اين جا از الکترود OTE/SWNT/CdS سلول فوتوالکتروشيميايي شامل محلول استونيتريل با 1/0 درصد تري اتانول آمين که به عنوان دهندة الکترون از‌بين‌رونده‌است استفاده شده‌است. تري‌اتانول‌آمين در از بين بردن حفره‌هاي فوتوني ايجادشده در سطح الکترود، دچار اکسيداسيون غيرقابل برگشت مي‌شود. با تحريك فيلم نانولوله‌هاي تک‌ديواره بهبود يافته با CdS به‌وسيلة نور مرئي (380 <λ نانومتر) جريان فوتوني در آن مشاهده مي‌شود.
براي حالتي که ولتاژ مدار باز حدود 200mV و جريان مدار کوتاه 6/2 ميكرو آمپر است، تابعيت IPCE با طول موج القايي در شکل (10) نشان داده شده‌است. کم شدن IPCE در500 نانومتر و به دنبال آن جذب اختصاصي CdS مشاهده مي‌شود (نمودار ضميمه‌شده در شکل 10) . همان طور که در طيف‌هاي فعال جريان فوتوني مشخص است جريان ايجادشده، تحت تأثير القاي اوليه CdS قرار مي‌گيرد. به علاوه مشاهدة جريان آندي فيلم SWNT/CdS، نشان‌دهندة جهت جريان از CdS به الکترود جمع‌آوري است که به‌وسيلة شبکة نانولوله‌هاي تک‌ديواره پوشانده شده‌است. به هر حال قابليت سيستم‌هاي نانوکامپوزيتي CdS/SWNT در جداسازي بارهاي فوتوالقايي موجب ايجاد روند جديدي در طراحي ساختارهاي جمع‌آوري نور شده‌است.
 
ساختار نانولولة تک‌ديواره- پورفيرين
نانولوله‌هاي تک‌ديواره داراي سطح منحني‌شکل ويژه‌اي هستند که اتصال آنها را به مولکول‌هاي آلي بزرگ به‌وسيلة برهم‌کنش‌هاي غيرکووالانسي يا نيروهاي آب‌گريز، آسان مي‌کند. مولکول‌هايي مانند مولکول‌ پورفيرين ميل زيادي به تركيب غيرکووالانسي با نانولوله‌هاي تک‌ديواره از طريق برهم‌کنش π-π دارند. برهم‌کنش بين پورفيرين و نانولوله‌هاي تک‌ديواره مي‌تواند براي رسيدن به ساختار سوپرمولکولار تنظيم شود. براي رسيدن به ساختار مورد نظر مي‌توان با استفاده از چنين خواصي، ترکيب پورفيرين- پروتونه (H4P2+) نوع H و J را به صورت توده‌شده روي سطح نانولولة تک‌ديواره جايگزين کرد. همچنين اين پديدة غيرمعمول‌، يعني توده شدن روي نانولولة تک‌ديواره، مي‌تواند کامپوزيت‌ها را به‌صورت باندهاي خطي در کنار هم قرار دهد. پورفيرين يک مولکول فوتوني فعال است که اغلب به‌منظور ايجاد (تقليد) فرايند فوتوسنتز طبيعي در آزمايشگاه مورد استفاده قرار مي‌گيرد. انتقال بار بين پورفيرين و نانولوله‌هاي تک‌ديواره به‌وسيلة القاي نورمرئي انجام مي‌شود. همچنين نانولوله‌هاي تک‌ديواره در انتقال الکترون‌هاي توليدشدة فوتوني به سطح و جمع‌آوري در سطح پيل فوتوالکتروشيميايي نقش بسزايي دارند و موجب تسهيل اين امر مي‌شوند. لاية هدايت نانولوله‌هاي نيمه‌هادي در بازة صفر تا نيم ولت بر حسب الکترود هيدروژني نرمال (NHE) قرار مي‌گيرد. انتقال بار از پورفيرين برانگيخته‌شده به مرزهاي نانولوله‌هاي تک‌ديواره به‌صورت زير است:
 

1)                NT-H4P2++hv ® SWNT-1 (H4P2+) +

2)               (SWNT-1 (H4P2+) + ® SWNT- (H4P+

سيستم‌هاي مولکولي نانولوله‌هاي تک‌ديواره و پورفيرين پروتونه مي‌توانند به‌وسيلة رسوب الکتروفورتيک به‌صورت آرايه‌هاي سه‌بعدي روي لايه‌هاي نانوساختاري SnO2 آرايش يابند. لاية کامپوزيتي SWNT-H4P2+ که روي سطح الکترود قرار گرفته، با اعمال پتانسيل 2/0 ولت بر حسب SCE، بازدهي (IPCE) سيزده درصد نشان مي‌دهد.
الکترودهاي تهيه‌شده از نانولوله‌هاي تک‌ديواره از طريق تقويت انتقال بار در اثر تعامل با پورفيرين القايي و ايجاد مجرايي براي انتقال الکترون‌هاي تزريق‌شده به الکترودِ جمع‌آوري، ايفاي نقش مي‌کنند. با توجه به اين مطالب، طراحي دقيق ساختمان نانولوله‌ها و توجه به خواص سطحي آنها در بهبود بازدهي پيل‌هاي خورشيدي الکتروشيميايي نقش بسزايي دارد.
نتيجه‌گيري
مثال‌هاي مورد بحث در اين مقاله موارد جالبي را در زمينة خواص فوتوالکتروشيميايي نانولوله‌هاي کربني ارائه مي‌دهد. بهبود جداسازي بارها در نانوساختارهاي کربني باعث ايجاد پيشرفت‌هاي زيادي در طراحي و توليد پيل‌هاي خورشيدي مي‌شود. ايجاد روش‌ها و راهبردهاي مناسب براي نشاندن دو يا چند جزء روي سطح الکترود، از عوامل کليدي در بهبود کارايي پيل‌هاي خورشيدي به شمار مي‌رود که در همين مسير براي ايجاد و تکميل سيستم‌هاي هيبريدي با توانايي و کارايي مضاعف در زمينة طراح‌هاي تبديلي انرژي خورشيدي احتياج به تلاش‌ها و فعاليت‌هاي زيادي است.
 

شکل 1. روش‌هاي استفاده از نانولوله‌هاي کربني در پيل‌هاي خورشيدي فوتوشيميايي به‌وسيلة: (چپ) برانگيختگي مستقيم نانولوله‌هاي‌کربني و (راست) برانگيختگي ساختارهاي تجمع نور که نانولوله‌هاي کربني روي آنها ثابت شده‌اند. الکترون- حفره‌هاي ايجادشده به‌وسيلة القاء فوتوني به‌صورت h وe نشان داده شده‌است. يکي از حامل‌هاي بار روي سطح الکترود جمع مي‌شود و ديگري با اکسيد شدن (O) يا احيا شدن (R) توسط زوج اکسايش- کاهش موجود در الکتروليت، از سطح الکترود پاک مي‌شود.
 

شکل 2. سوسپانسيون نانولوله‌هاي تک‌ديواره در THF به‌صورت رسوب فيلمي نازک روي الکترود رساناي شيشه‌اي OTE در ميدان dc پايين (کمتر از ‍100V/Cm) و يا رسوب نانولوله‌هاي تک‌ديواره به‌صورت كلاف هاي خطي بر سطح الکترود در ميدان dc بالا قابل رؤيت است.
 

شکل 3. تصاوير SEM از فيلم رسوب‌داده‌شدة الکتروفورتيک (a): نانولوله‌هاي تک‌ديواره (b): نانولوله‌هاي stacked - cup
 

شکل4. نمايي از چگالي حالت‌ها در يک نانولوله کربني. حفره‌هاي ايجادشده به‌وسيله فوتون در سطح الکترود محصور مي‌شوند که خود باعث ايجاد جريان در پيل فوتوالکترو شيميايي مي‌شود. C1 و C2 مربوط به لاية هدايت و V1 وV2 مربوط به لاية ظرفيت هستند. h وe نيز حفره و الکترون ايجادشده در اثر تحريک نوري نانولوله‌هاي تک‌ديواره هستند.
 

شکل 5. طيف جذب انتقالي زمان ثابت براي سوسپانسيون نانولوله‌هاي تک‌ديواره در THF با استفاده از پالس ليزري 387 نانومتر با پهناي 150 فمتوثانيه و 0=t∆.
 

شکل 6. جريان فوتوني (a) و ولتاژ فوتوني (b) سيکل هاي قطع- وصل براي فيلم برانگيخته‌شدة OTE/SWNT به‌وسيلة نورمرئي (P~100mW/Cm2 و 400nm< ) الکتروليت شامل 5/0 مول LiI و 0.01 مول از I2 در استونيتريل است و الکترود شمارنده (CE) از پلاتين تشکيل شده‌است.
 

شکل 7. طيف حرکتي جريان فوتون‌ها در الکترود (a) OTE/SWNT و OTE/SnO2/SWNT که نشان‌دهندة ميزان بازده IPCE در طول موج‌هاي القايي متفاوت است. الکترود شمارنده از جنس پلاتين و الكتروليت شامل 5/0 مول LiI و 0.01 مول از I2 در استونيتريل است. در نمودار ضميمه‌شده طيف جذبي فيلم نانولوله‌هاي تک‌ديواره که به‌وسيلة رسوب روي الکترودهاي OTE و OTE/SnO2 به وجود آمده‌است نشان داده شده‌است. خط (c) فقط الکترود OTE است. براي تعيين IPCE از فرمول زير استفاده شده‌است:100 (isc/Iinc / = که Isc جريان فوتوني مدار کوتاه و Iinc شدت نور گسيل‌شده است.
 

شکل 8. طيف حرکتي جريان فوتوني براي الکترود OTE/SnO2/SCCNT a) تحت پتانسيل باياس 2/0 ولت بر اساس SCE و b) بدون هيچ پتانسيلي. نمودار ضميمه‌شده نشان‌دهندة جريان فوتوني مدار کوتاه (ISC) براي الکترودهاي: OTE/SnO2/SCCNT تحت پتانسيل با ياس 2/0 ولت بر حسب SCE و OTE/SnO2/SCCNT بدون هيچ پتانسيلي و OTE/TiO2/SCCNT بدون هيچ پتانسيلي. شکل سمت راست نشان‌دهندة جداسازي بارها در فيلم SCCNT و انتقال الکترون به سطح الکترود است. همچنين تصوير SEM از فيلم SCCNT نشان داده شده‌است (توان ورودي معادل78mW/Cm-2 و 400nm< است).
 

شکل 9. تشريح انتقال تصادفي حامل‌هاي بار در فيلم‌هاي نيمه‌هادي مزوپور بر حسب جهت انتقال بار در نانولوله‌ها در ساختارهاي هيبريدي تشکيل‌شده.
 

شکل 10. ميزان بازده IPCE براي الکترود OTE/SWNT/CdS. نمودار ضميمه شده نشان‌دهندة تفاوت جذب بين OTE/SWNT/CdS و فيلم نانولوله‌هاي تک‌ديواره خالص است.
 

شکل11
 

 a) ساختار مولکولي پوفيرين- پروتونه نانولوله‌هاي تک‌ديواره  با برهم‌کنش‌هاي π -π؛

b) تصاوير TEM ساختارهاي ميلهمانند؛

c) طيف حرکتي جريان فوتوني براي الکترود (OTE/SnO2/SWNT- H4P2+)

 با

a) با کاربرد پتانسيل باياس 1/0 ولت برحسب SCE ؛

b) با کاربرد پتانسيل باياس 2/0 ولت بر حسب SCE ؛

c) بدون به کارگيري پتانسيل باياس

الکتروليت هم شامل 5/0 مول Nal و 01/0 مول  I2 در استونيتريل است.

الکترود مورد نظر (OTE/SnO2/SWNTS-H4P2+) شامل يک ميلي گرم SWNT و 2/0 ميلي مول H4P2+ است.

منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 66 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
يکي از پرکاربردترين ساختارهاي مورد بحث در فناوري نانو که به عرصه علوم زيستي وارد شده‌است، نانولوله‌هاي کربني هستند. اين نانوساختارها، به‌جهت بهره‌مندي از ويژگي‌هاي منحصربه‌فرد فيزيکي و شيميايي بالقوه، از توانايي‌هايي براي استفاده در حسگر‌هاي زيستي، حمل و نقل مولکولي، جستجوي الکتروشيميايي نمونه‌هاي بيولوژيک، داربست بافتي، فرستنده سيگنال‌ به سلول‌ها و روش‌هاي تشخيصي برخوردارند. اما پيش از به‌کارگيري نانولوله‌هاي کربني در موجودات زنده، بايد از سازگاري اين ساختارها در بافت زنده مطمئن شد. به اين منظور پژوهش‌هاي زيادي صورت گرفته‌است که تا حدودي سميت نانولوله‌هاي کربني و عوامل مؤثر بر آن مثل دوز، ساختمان، دنباله‌هاي شيميايي، سطح فعال و خلوص را مشخص نموده‌است. دانشمندان تاکنون توانسته‌اند از نانولوله‌هاي کربني در حسگرهاي پروتئيني، ناقل‌هاي پروتئيني، ميکروسکوپ‌ها، داربست بافتي سلول استخواني و عصبي، کانال‌هاي مولکولي و فرستنده سيگنال به سلول‌هاي عصبي استفاده کنند.
1. معرفي نانولوله‌هاي کربني
1-1. تاريخچه
 
به نظر مي‌رسد اولين رشته‌هاي در مقياس نانو در سال 1970 ميلادي توسط Marinobu Endo از دانشگاه اورلئان فرانسه تهيه شد. اين رشته‌ها هفت نانومتر قطر داشتند و با روش رشد توسط بخار تهيه شده بودند [1]. با اين حال امروزه نام ايجيما از آزمايشگاه NEC در تسوکوبا به‌عنوان اولين کسي که توسط HR-TEM در سال 1991 موفق به مشاهده نانولوله‌‌ها شد، در صدر محققان اين رشته‌ باقي مانده‌است [1و2و3و4]. در همين زمان و به طور مستقل در مسکو نيز دانشمندان موفق به کشف ريز‌لوله‌هايي شده بودند که البته نسبت طول به قطر آن کمتر از يافتة ايجيما بود. روس‌ها نام اين ماده را Barrelense گذاردند [1]. آنچه ايجيما موفق به مشاهده آن شده بود نانولوله چند لايه بود و وي به فاصله دو سال موفق به مشاهده نانولوله تک‌لايه نيز گشت. گروه رايس در 1996 موفق به ساخت دسته‌هاي موازي از نانولوله تک‌لايه شدند که راه را براي تحقيقات بيشتر روي فيزيک کوانتوم تک بعدي باز کرد [1].
1-2. ساختار
نانولوله بر اساس ساختمان گرافيت بنا مي‌شوند. گرافيت از لايه‌هاي مجزايي متشکل از اتم‌هاي کربن تشکيل شده‌‌است که به‌صورت واحد‌هايي شش‌ضلعي که در شش رأس آن اتم کربن قرار دارد آرايش يافته‌اند. قطر نانولوله بين يک تا دو نانو‌متر و طول آن گاه تا چند ميکرومتر نيز مي‌رسد. انتهاي هر دو سوي نانولوله‌ها مي‌تواند با نيمه‌‌اي از يک فولرين مسدود ‌باشد يا نباشد [1]. و لذا مي‌تواند در انتهاي خود علاوه بر اجزاي شش‌ضلعي داراي اجزاي پنج‌ضلعي نيز ‌باشد[3]. اما مهم‌‌ترين ويژگي که در تعيين خصوصيات نانولوله‌ها نقش بازي مي‌کند، با عنوان Chirality يا پيچش شناخته مي‌شود [1و2و4و5].
از ديگر ويژگي‌هاي ساختاري نانولوله‌ها حضور آنها به دو فرم نانولوله چند لايه با نام اختصاري MWNT و نانولوله‌هاي تک‌لايه با نام اختصاري SWNT است؛ هر يك از اين انواع داراي کاربرد‌هاي متفاوتي هستند.
 
1-3. روش‌هاي توليد
روش‌هاي توليد نانولوله‌هاي کربني به‌اختصار شامل موارد زير است[2]:
• تبخير يا سايش ليزري (Laser Vaporization/ablation)؛
• رسوب‌‌دهي شيميايي بخار به کمک حرارت (CVD)؛
• رسوب‌دهي شيميايي بخار به کمک پلاسما (PECVD)؛
• رشد فاز بخار؛
• الکتروليز؛
• سنتز شعله.
 
1-4. خصوصيات فيزيکي و شيميايي
نانولوله‌ها علي‌رغم برخورداري از قطر بسيار کم، استحکام کششي بالايي در حدود صد گيگاپاسکال دارند [2و5]. از ديگر خصوصيات نانولوله‌ها وجود پيوند‌هاي واندروالس بين اتم‌ها(و لذا توانايي بسيار پايين آنها براي چسبيدن به يکديگر)، خواص الکتريکي منحصر به فرد (نانولوله فلزي و نيمه هادي) [1و2و3و5]، رسانايي تنها در جهت طولي [1و2]، رسانايي حرارتي و خاصيت نشر ميداني [2و6و7] است. خاصيت نشر ميداني در ساختار‌هايي که داراي نسبت طول به قطر بالا (بزرگ‌تر از هزار) ، داراي رأس اتمي تيز، ثبات بالاي حرارتي و شيميايي و هدايت بالاي الکتريکي و گرمايي باشند، ديده مي‌شود [7و8].
 
2. ويژگي‌هاي زيستي نانولوله‌هاي کربني
با وجود خصوصيات متنوع نانولوله‌ها، دور از ذهن نيست که کاربرد‌هاي متنوعي نيز داشته باشند. در يک تقسيم‌بندي ساده مي‌توان بر‌هم‌کنش‌هاي زيستي نانولوله‌ها را از دو بعد درون‌سلولي و برون‌سلولي مورد بررسي قرار داد. به طور کلي مهم‌ترين عناوين کاربرد‌هاي نانولوله‌ها از ديد بيولوژيک عبارتند از:
• حسگر‌هاي زيستي؛
• حمل و نقل ملکولي؛
• جستجوي الکتروشيميايي نمونه‌هاي بيولوژيک؛
• داربست بافتي؛
• فرستنده سيگنال‌ به سلول‌ها؛
• روش‌هاي تشخيصي.
اما يکي از مهم‌ترين مباحث در راه استفاده از کارايي‌هاي نانولوله در بافت زنده، سازگاري زيستي آن است. لذا ابتدا مطالعات صورت گرفته در اين زمينه را مرور مي‌كنيم.
 
2-1. ساز‌گاري زيستي
جلب نظر دانشمندان به سازگاري زيستي نانولوله‌ها و اثرات مضر احتمالي آنها بر سلول‌ها، به اين واقعيت برمي‌گردد که در سال‌هاي اخير با افزايش روز‌ افزون کاربرد‌هاي نانولوله‌ها‌ در صنعت و حضور بيشتر آنها در محيط، ارتباط معنا‌‌داري بين آنها و بيماري‌هايي از جمله بيماري‌هاي تنفسي [9] و پوستي [10] پيدا شده‌است. اين امر مراکز علمي و تحقيقاتي را بر آن داشته‌ است تا به بررسي اساسي اين تأثيرات، يعني تأثير نانولوله بر سلول بپردازند. علي‌رغم مطالعاتي که در ابتدا نشان مي‌داد که نانولوله و هم‌خانواده‌هاي آن تأثير چنداني بر مورفولوژي، رشد و تکثير سلولي ندارند [11]، امروزه مشخص شده‌است که شاخص‌هايي چون ابعاد فيزيکي، مساحت، دوز، نسبت طول به قطر، زمان، خلوص و وجود عوامل شيميايي متصل به سطح، هر يک به نوبه خود در خاصيت سيتوتوکسيتي نانولوله مؤثرند [12و13و14و15]. هر يک از مطالعات صورت گرفته روي يکي از متغير‌هاي مذکور تمرکز بيشتري دارند، اما به نظر مي‌رسد که دوز، خلوص و حضور دنباله‌هاي شيميايي متصل به سطح از موارد مهم‌تر باشند.
مطالعات نشان داده‌اند که آستانه اثر کشندگي نانولوله براي نانولوله‌هاي چند ديواره و تک‌ديواره ، حدود 06/3 ميکروگرم در ميلي‌ليتر است که اين رقم در برابر C60 (فولرين) که تا 226 ميکروگرم در ميلي‌ليتر نيز اثر کشندگي براي سلول ندارد، رقمي قابل توجه است [16]. آخرين و مهم‌ترين مقاله منتشر شده در اين زمينه توسط انجمن شيمي آمريکا، در مقايسه‌اي بين سيتوکسيتي MWCNT، SWCNT، کوارتز و C60، به‌ترتيب توان کشندگي اين مواد براي سلول را به اين شکل بيان مي‌کند:
 

C60 < کوارتز < SWCNT > MWCNT

نکته جالب آن است که اگر چه با افزايش دوز نانولوله در محيط کشت، اثر کشندگي آن نيز افزايش مي‌يابد، اما اين ارتباط، خطي و منظم نيست [15]. نکته ديگر در مورد اثر دوز اينکه نانولوله در دوز‌هاي پايين اثري عکس اثرات آن در دوز‌هاي بالا دارد.
بررسي‌ها نشان مي‌دهد که نانولولة خالص داراي اثرات سمي بيشتري نسبت به نوع ناخالص آن است[12]. اما مهم‌تر از خلوص، اثر عوامل شيميايي بر روي سطح نانولوله است که موجب کاهش اثرات سمي آن مي‌شود [13]. اضافه نمودن عوامل شيميايي بر روي سطحِ نانولوله را فعال سازي (Functionalization) مي‌گويند که به نوبه خود موجب تسهيل به‌کارگيري نانولوله در صنايع مي‌گردد.
برخي از مطالعات به نحوة اثر نانولوله در سلول و علت مستقيم مرگ سلولي ناشي از آن اختصاص دارند. به طور کلي سلول‌ها در مواجهه با نانولوله، پاسخ‌‌هاي گسترده و بعضاً متناقضي از خود نشان مي‌دهند. اين پاسخ‌هاي سلولي عبارتند از: فعال‌سازي ژن‌هاي مؤثر در حمل و نقل سلولي، متابوليسم، تنظيم سيکل سلولي و رشد سلولي پاسخ‌هاي استرسي و اکسيد‌اتيو، توليد و ترشح پروتئين از سلول، توقف رشد سلولي و در نهايت آپوپتوز و نکروز [10و14و15و17].
طبق مطالعات صورت گرفته، نانولوله‌ها در دوز‌هاي پايين‌تر موجب افزايش رشد و متابوليسم سلولي و در دوز‌هاي بالاتر موجب واکنش‌هاي التهابي و پاسخ‌هاي ايمني سلولي، مشابه وضعيتي که در برابر تهاجم يک عفونت وريدي از خود نشان مي‌دهد، مي‌شوند [15]. در واقع مرگ سلول‌ها در مواجهه با نانولوله‌ها مشابه ديگر موارد مرگ سلولي، ناشي از تشکيل راديکال‌هاي آزاد و عوارض ناشي از آن، تخليه مواد آنتي‌اکسيدان و up-regulation برخي از ژن‌ها و down-regulation برخي از ژن‌‌هاي ديگر است [10و14و17].
اثرات نانولوله بر روي بيان ژني که تا به حال کشف شده‌است عبارت است از: up-regulation بيان ژن‌هاي مؤثر در سيکل سلولي مثل P38, CdC37, CdC42, hrk, P57, bax, P16 و Down-regulation بيان ژن‌هاي مؤثر در سيکل سلول مثل Cdk2 و Cdk4، Cdk6 و Cyclin D3 و نيز down-regulation بيان ژن‌هاي مرتبط با سيگنال‌هاي سلولي مثل pcdha9, ttk, jak1, mad2 و erk. همچنين موجب القاي down-regulation بيان پروتئين‌هاي دخيل در اتصالات سلولي مانند لامينين، فيبرونکتين، کادهرين و FAR و کلاژن نوع چهار مي‌شوند[14و17].
از اين ميان دانشمندان مهم‌ترين تأثير نانولوله‌ها را در سيکل ميتوز در مرحله G1 مي‌دانند و توقف سلول در فاز G1 را عامل اصلي آپوپتوز قلمداد مي‌کنند[17].
 
2-2. نانولوله‌هاي کربني: ابزار‌هاي قدرتمند زيستي
چنانچه عنوان شد، با در نظر گرفته خطرات احتمالي نانولوله‌ها براي سلول و بافت، اين ساختار‌هاي نانويي بالقوه از کاربرد‌هاي فراواني در موجودات زنده برخوردارند. اگرچه ترس از عدم سازگاري زيستي موجب کند شدن روند تحقيقات در اين زمينه شده‌است، با اين حال تاکنون دانشمندان به نتايج قابل قبولي نيز دست يافته‌اند که در ادامه به آنها اشاره مي‌شود.
 
2-2-1. حسگر‌هاي زيستي
هرگونه تغييري در ساختمان و اجزاي نانولوله‌ها موجب تغيير در قدرت هدايت الکتريکي آنها خواهد شد. دانشمندان دريافته‌اند که فعال‌سازي نيز متناسب با خصوصيات مولکول پيوند شده، موجب تغييراتي در هدايت الکتريکي و تابش نور از نانولوله مي‌شود که منحصر به همان مولکول است[18]. تاکنون مطالعاتي روي پروتئين‌ها، کربوهيدارت‌ها و آنتي‌بادي‌هاي مختلف صورت گرفته‌است که همگي تأييدي بر اين فرضيه بوده‌اند[18و19و20]. لذا متصور خواهد بود که با حضور هر نوع مولکول در محيط‌ حاوي نانولوله و اتصال به آن مي‌توان فرکانس الکتريکي يا طول نوراني متفاوتي را ثبت کرد و به حضور آن ماده در محيط پي برد.
2-2-2. حمل و نقل ملکولي
تاکنون مطالعاتي روي توانايي نانولوله‌ها در جابه‌جا نمودن مولکول‌ها صورت گرفته‌است. اين بررسي‌ها غالباً به دو دسته تقسيم مي‌شوند: مطالعاتي که به بررسي عبور مولکول‌ها از درون نانولوله [20] و جاگذاري مولکول‌ها درون آنها [29] اختصاص دارند و مطالعاتي که بر پايه اتصال مولکول‌ها به سطح نانولوله و انتقال از اين طريق بنا شده‌اند[21]. در نوع اول دانشمندان موفق به مشاهده عبور مولکول آب، +H، برخي از يون‌ها و بعضاً پليمر‌ها از درون نانولوله شده‌اند[20]، آنها با جايگذاري داروهاي ضد سرطان (مثل سيس پلاتين) درون نانولوله‌ها موفق به انتقال آنها به اطراف سلول و آزادسازي آهستة آنها از درون نانولوله شده‌اند[29]. در نوع ديگر عموماً نقل و انتقال پروتئين‌ها توسط نانولوله‌ها بررسي شده‌است. اين مطالعات نشان مي‌دهند که با فعال سازي نانولوله توسط بنيان اسيدي مي‌توان قابليت اتصال اين مواد به پروتئين‌ها را افزايش داد و به اين طريق انتقال پروتئين‌ها به درون سلول را تسهيل کرد[21]. البته اين توانايي نانولوله‌ها به اندازه پروتئين‌ نيز بستگي دارد و در اندازه‌هاي بزرگ‌تر اين توانايي از نانولوله صلب مي‌شود. در همين رابطه مي‌توان توانايي نانولوله را براي انتقال ژن‌ها به درون سلول نيز ذکر کرد [22]. که البته مطالعات در اين زمينه همچنان ادامه دارد. چنانچه بتوان از نانولوله به عنوان ناقل ژني استفاده کرد، مي‌توان آينده درخشاني را براي ژن‌درماني و روش‌هاي مشابه متصور بود.
 
2-2-3. داربست بافتي
اخيراً توجه دانشمندان به اين قابليت نانولوله‌ها جلب شده‌است که همانند داربست‌هاي طبيعي بافتي محتوي کلاژن، مي‌توانند به عنوان داربست (Scaffold) براي رشد سلول‌هاي روي آنها مورد استفاده قرار بگيرند. احتمالاً ايده‌ اوليه از آنجا منشأ مي‌گيرد که نانولوله‌ها هنگام توليد به صورت رشته‌هايي درهم آرايش مي‌يابند که به آن فرم ماکاروني اطلاق مي‌شود. اين مشابه وضعيت کلاژن‌ها در مايع خارج سلولي است. نام ديگر اين آرايش bucky paper است [19].
دانشمندان دريافته‌‌اند که SWCNTهاي بافته نشده (non woven) داراي خاصيت داربستي بيشتري نسبت به ديگر انواع هستند. در اين حال قابليت تکثير و چسبندگي سلولي نيز افزايش چشمگيري دارد [23]. مهم‌ترين دستاورد محققان در اين زمينه، کشت استئوبلاست‌ها روي نانولوله‌هاست که به‌تازگي در مقاله‌اي توسط محققان دانشگاه کاليفرنيا در سال 2006 منتشر شده‌است و توجهات زيادي را به خود جلب کرده‌است. اين يافته راه را براي به کار‌گيري نانولوله‌ها در ترميم آسيب‌هاي سلولي باز مي‌کند [24]. بيش از اين نيز اتصالات محکم استئوبلاست‌ها به داربست نانولوله‌اي توسط filopodiaهاي شکل‌گرفته در حين کشت به اثبات رسيده بود [25]. با اين حال مطالعاتي نيز نشان مي‌دهند که اتصالات بين سلول و داربست نانولوله سست بود و سلول‌ها قادر به نفوذ به داربست نيستند[8].
يافته ديگري که توسط دانشگاه کاليفرنيا اعلام شده‌است، احتمال به‌كار‌گيري نانولوله‌ها در ترميم ضايعات نخاعي است. در اين حال حضور نانولوله‌ها در محيط موجب هدايت رشد آکسوني مي‌شود‌[26].
2-2-4. ديگر کاربرد‌ها
ديگر کاربرد‌هايي که امروزه مطالعاتي بر روي آنها در حال انجام است عبارتند از: الف) فرستادن سيگنال به سلول‌هاي عصبي [27] که در آن همزمان با ايجاد داربست مناسب براي رشد سلول‌هاي عصبي (توسط فعال‌سازي مناسب نانولوله‌ها) مي‌توان سيگنال‌هاي الکتريکي را به سلول عصبي فرستاد؛ ب) روش‌هاي تشخيصي زيستي [28] که اولين مرحله اين کاربرد بر روي مالاريا و تشخيص گلبول‌هاي قرمز آلوده به اين تک ياخته Plasmodium falciparum صورت گرفته‌است و در حقيقت ميکروسکوپ AFM بر اين پايه عمل مي‌کند؛ ج) جستجوي الکتروشيميايي [20] که در واقع از خاصيت قطبيت‌پذيري نانولوله‌ها استفاده و آن را به ابزاري تحت عنوان «ion-nanotube terahertz osillator» تبديل کرده‌است. در اين حالت يون مورد نظر (مثلاً +K) با گيرافتادن در دالان نانولوله با فرکانس بالا شروع به حرکت به دو سوي نانولوله مي‌کند. حاصل اين فرايند ايجاد جريان الکتريکي متناوب با فرکانس بالا خواهد بود که از خارج قابل اندازه‌گيري است.
 
3. جمع بندي
نانولوله‌هاي کربني به جهت قدرت الاستيسيتة بالا و در عين حال استحکام فوق العاده، به عنوان داربست سلولي براي رشد سلول‌هاي استخواني و عصبي مورد استفاده قرار گرفته‌اند. به علاوه در عين حال که سلول‌ها روي شبکه‌اي تور مانند از اين مواد شروع به رشد و تکثير مي‌کنند، دانشمندان توانسته‌اند از قابليت هدايت ويژه الکتريکي نانولوله‌هاي کربني استفاده و از آنها به عنوان راهي براي فرستادن پيام به سلول‌ها استفاده کنند. اين يافته‌ها تداعي‌کنندة نياز مبرم علم پزشکي و مخصوصاً شاخه‌هاي جراحي پلاستيک و پيوند اعضا، به رشد و تکثير و پرورش سلول‌هاي مورد نظر در خارج از بدن و سپس انتقال آنها به بدن است. در اين فرايند کاستن از رد شدن بافت پيوندي توسط دستگاه ايمني بدن از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است که تحقيقات چند سال اخير روي سازگاري زيستي نانولوله‌هاي کربني آن را نشان داده‌است. با تغييراتي در ساختار و ترکيبات اين مواد مي‌توان آنها را به ساختمان‌هايي سازگار با دستگاه ايمني بدن تبديل کرد. به‌علاوه اتصال محکم سلول‌ها به اين ساختارها مشکل ديگر پيوند اعضا، يعني سستي سلول‌ها پس از پيوند را مرتفع خواهد ساخت.
همچنين قابليت ذخيره‌سازي مولکول‌ها در داخل نانولوله‌هاي کربني، درهاي تازه‌اي را به روي حمل و نقل مواد حاجب و داروها در داخل بدن گشوده‌است؛ چنانچه هر دوي اين کاربردها در خارج از بدن انسان به اثبات رسيده‌اند. مشابه اين کاربرد، توانايي نانولوله‌هاي کربني فعال‌سازي شده براي اتصال به پروتئين‌ها و انتقال آنها به داخل سلول است که به تازگي نظر دانشمندان را به خود جلب نموده‌است.
از مهم‌ترين و اولين کاربردهاي نانولوله‌هاي کربني در محيط‌هاي زنده، توانايي آنها براي اتصال به مولکول‌هاي آلي مختلف و امکان جستجوي آن ماده بر اساس تغييرات هدايت الکتريکي نانولوله بوده‌است. اين کاربرد، از برجسته‌ترين تقابل‌هاي علم الکترونيک و بيولوژي در بهره‌برداري از فناوري‌نانو بوده‌است.
با توجه به آنچه گذشت و طبق اطلاعات موجود از امکانات حال حاضر کشورمان، به نظر مي‌رسد که با برقراري ارتباط بيشتر بين محققان علوم زيستي و علوم مهندسي، هيچ‌يک از اين کاربردها هم اکنون دست نايافتني نيستند. در حقيقت ذکر چنين کابردهايي از نانولوله‌هاي کربني که تنها يک نانوذره از ميان هزاران نانوذرة موجود است، هدفي به جز ايجاد انگيزه بيشتر براي ورود مهندسان علوم الکترونيک، مواد و شيمي به حوزه علوم زيستي و بالعکس آشنايي بيشتر محققان علوم زيستي با بعد فني و مهندسي فناوري نانو نخواهد داشت. منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 54 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

مقدمه

رشد روزافزون جمعيت کشورها و  فعاليت‌هاي صنعتي و کشاورزي از يک سو و رعايت نكردن الزامات زيست‌محيطي از سوي ديگر، سبب شده‌است تا در چند دهة اخير، مقادير زيادي از آلاينده‌ها مانند هيدروکربن‌هاي آلي کلردار به‌واسطة عواملي نظير دفع نامناسب پساب‌ها و ضايعات مراکز صنعتي و شهري، استفادة وسيع از آفت‌کش‌ها، علف‌کش‌ها و. . . ، به منابع آب‌هاي زيرزميني وارد و موجب کاهش کيفيت آب شوند [1]. حلال‌هاي آلي کلردار مثل تتراکلرواتن، تري‌کلرواتن، دي‌کلرواتن و وينيل‌کلرايد از جمله رايج‌ترين آلاينده‌ها هستند. ترکيبات آلي کلردار، که بسيار سمي و غيرقابل تجزية زيستي هستند، جزء شايع‌ترين و متداول‌ترين آلاينده‌هاي آب‌هاي زيرزميني به شمار مي‌روند [2]. ترکيبات آلي کلردار ضمن ايجاد اثرات سمي بر دستگاه اعصاب، خاصيت سرطان‌زايي نيز دارند [3].

از اواسط سال 1990، پيشرفت‌هاي مهمي در تبديل آلاينده‌هاي آلي کلردار به محصولات بي‌ضرر نظير متان، اتان، با استفاده از فلزات ظرفيت صفر مثل قلع، روي، پالاديوم و آهن صورت گرفت که آهن رايج‌ترين اين فلزات است. در اين فناوري ابتدا از براده‌هاي آهن و سپس از کلوئيدهاي آهن در اندازة ميکروني استفاده شد [4].

مطالعات وسيع در 15 سال اخير ثابت کرده‌است که آلاينده‌هاي محيط‌زيست مي‌توانند از طريق اکسيداسيون آهن ظرفيت صفر احيا شوند. بازده سميت‌زدايي، قيمت پايين و بي‌خطر بودن آهن، باعث توسعة يک روش نوين در احياي آلايندهاي محيط زيست به ويژه در آب‌هاي زيرزميني شده‌است [4].

عموماً واکنش بين ترکيبات آلي کلردار (CxHyClz) و آهن در محلول آبي به‌صورت زير بيان مي‌شود.

 (1)     

که در آن آهن به عنوان عامل کاهنده در حذف کلر رفتار مي‌کند. اين واکنش مشابه فرايند خوردگي آهن است که در تغيير شکل آلاينده‌هاي کلردار مفيد است [5].

شکل (1) تصوير TEM نانوذرات آهن [9]

  فناوري استفاده از نانوذرات آهن در احياي آلاينده‌هاي کلردار حرکت جديدي است که نسبت به روش‌هاي قبلي بسيار اقتصادي‌تر و کارامدتر است. زماني که اندازة ذرات آهن به مقياس نانو کاهش مي‌يابد تعداد اتم‌هايي که مي‌توانند در واکنش درگير شوند افزايش، و در نتيجه سرعت واکنش‌پذيري بيشتر مي‌شود. اين امر موجب مي‌شود که نانوذرات آهن قدرت انتخاب‌پذيري بيشتري نسبت به براده‌هاي آهن داشته باشند [6].

اگر چه استفاده از نانوذرات آهن به جاي ميکرو و يا براده‌هاي آهن در احياي آلاينده‌ها بسيار مؤثر بود و حتي در اين فناوري موفق به احياي پرکلرات‌ها شدند که با روش‌هاي قبلي امکان‌پذير نبود، ولي مشاهده شده‌است که در بعضي موارد، محصولات واکنش به مراتب سمي‌تر از ماده اوليه هستند. به عنوان مثال از احياي تري‌کلرواتيلن مي‌تواند وينيل‌کلرايد تشکيل شود که بسيار سمي است [7 و2].

درمسير توسعة فناوري‌نانوذرات آهن در اصلاح آب و خاک، گروه ژنگ (zhang)  نانوذرات دوفلزي آهن- پالاديوم را در سال 1996 سنتز كردند. پس از آن در روش‌هاي مشابهي از فلزات کاتاليزوري ديگر مثل پلاتين، نقره، نيکل، کبالت و مس براي تهيه نانوذرات دو فلزي با آهن استفاده شد. بررسي نانوذرات دوفلزي نشان مي‌دهد که سرعت و بازده سميت‌زدايي اين ذرات بيشتر از آهن است. حضور يک عامل کاتاليزوري باعث مي‌شود که سرعت واکنش هالوژن‌زدايي بيشتر و از تشکيل محصولات جانبي سمي جلوگيري شود [8].

 روش آزمايشگاهي

سنتز نانوذرات آهن از ابتکاراتي است که اولين بار در سال 1996 توسط ژنگ انجام شد. در اين روش، آهن فريک به‌وسيله بوروهيدرايد سديم طبق واکنش زير احيا مي‌شود [9]:

 (2) 

براي تهيه نانوذرات دوفلزي آهن- پالاديوم، نانوذرات آهن تازه‌تهيه‌شده به محلولي از اتانول و استات پالاديوم اضافه مي‌شوند. اين امر طبق واکنش زير منجر به ته‌نشيني پالاديوم بر سطح آهن مي‌شود:

 (3) 

در اين روش از آهن به عنوان فلز پايه و از از پالاديوم به عنوان فلز کاتاليزگر استفاده مي‌شود. تصاوير ميکروسکوپ الکتروني عبوري نانوذرات آهني که به اين روش سنتز شدند، نشان مي‌دهند که بيشتر از 90 درصد ذرات، قطري در حدود يک تا صد نانومتر دارند [9].

 سازوکار نانوذرات آهن

بررسي واکنش‌هاي احياي نانوذرات آهن در محلول‌هاي آبي نشان مي‌دهد که آهن فلزي، يون فرو و هيدروژن گازي احياکننده‌هاي اصلي در محيط هستند. احياي آلاينده‌ها در سطح آهن مي‌تواند از طريق انتقال الکتروني و يا تشکيل هيدروژن انجام شود [10].

 بررسي سازوکار نانوذرات دوفلزي Ni-Fe نشان مي‌دهد كه همزمان با قرارگيري ذرات دوفلزي Ni-Fe در يک محلول آبي، يک پيل گالواني تشكيل مي‌شود كه Fe به فلز کاتاليزور الکترون مي‌دهد و Ni به‌وسيلة آهن، حفاظت کاتدي مي‌شود. زماني که آهن اکسيد مي‌شود، با آب تشکيل هيدروکسيد و يا اکسيد آهن مي‌دهد و پروتون‌ها روي سطح Ni به اتم‌هاي هيدروژن و مولکول هيدروژن تبديل مي‌شوند [2]. براساس اين سازوکار، واکنش هالوژن‌زدايي از طريق هيدروژن جذب‌شده بر روي کاتاليزور Ni-Fe به‌سرعت انجام مي‌شود [8‍].

  (4) 

  (5) 

 ترکيب هالوژن‌دار روي سطح ذرات Ni-Fe جذب و پيوند C-Cl شکسته مي‌شود. سپس، اتم کلر جايگزين هيدروژن مي‌گردد (شکل 2) [2].

شکل (2) تصويري از سازوکار واکنش هالوژن زدايي يک ترکيب آلي کلردار با نانوذرات Ni-Fe ] 2[

  با توجه به مطالب فوق، سازوکار نانوذرات دوفلزي در واکنش‌هاي هالوژن‌زدايي موجب تشکيل هيدروژن مي‌شود. در حالي‌که ذرات تک‌فلزي و همچنين مخلوط فيزيکي دوفلز عملکرد متفاوتي دارند. اين موضوع از طريق اندازه‌گيري ميزان هيدروژن توليدشده در آب به‌وسيلة نانوذرات آهن، نانوذرات نيکل، نانوذرات دوفلزي Ni-Fe و مخلوط فيزيکي نانوذرات آهن و نانوذرات نيکل ثابت شده‌است.

شکل (3) مقايسة مقدار هيدروژن توليدشده از واکنش نانوذرات دوفلزي، تک‌فلزي و مخلوط آن‌ها با آب. مربع مربوط به نانوذرات آهن، دايره‌ مربوط به نانوذرات نيکل، لوزي‌، مخلوط فيزيکي نانوذرات آهن و نانوذرات نيکل و مثلث مربوط به نانوذرات Ni-Fe است [2].

 مطابق شکل (3) ميزان هيدروژني كه نانوذرات دوفلزي Ni-Fe توليد مي‌كند، بيشتر از بقية ذرات است و اين مي‌تواند به‌دليل تماس الکتروني بين دو فلز آهن و نيکل باشد [2].

شکل (4) ميزان گاز هيدروژن (molμ) که به‌وسيلة نانوذرات Ni-Fe در آب و در يک دورة زماني طولاني توليد شده‌است [2]

 

شکل (4) نشان مي‌دهد که سرعت تشکيل هيدروژن در ابتداي واکنش به‌شدت افزايش يافته و با گذشت زمان، سطح آهن غيرفعال و سرعت واکنش کند مي‌شود [2].

محصولي که در ابتدا از کلرزدايي تري‌کلرو‌اتيلن به‌وسيلة نانوذرات Ni-Fe به دست مي‌آيد، شامل اتيلن و بوتن است که با پيشرفت واکنش، آلکان‌هاي زنجيره‌اي و شاخه‌دار (C1-C8) علاوه بر اولفين‌ها تشکيل مي‌شوند. پس از يک دورة زماني طولاني، آلکن‌ها به طور کامل احيا مي‌شوند و آلکان‌هايي با تعداد کربن زوج، مثل بوتان، هگزان و اکتان توليد مي‌کنند. محصولات داراي کربن زيادتر به‌علت شکستن پيوند C-C به‌وسيلة کاتاليزور Ni  تشكيل مي‌شوند [2].

 نتيجه‌گيري

مطالعات انجام‌شده بر روي هالوژن‌زدايي ترکيبات آلي کلردار به‌وسيلة آهن، نشان مي‌دهد که مرحله تعيين کننده سرعت، مرحلة انتقال الکترون به مولکول جذب سطحي شده‌است. اين سازوکار بيان مي‌کند که سرعت احياي دي‌کلرو‌اتيلن و وينيل‌کلرايد که پذيرنده الکترون ضعيف‌تري نسبت به تري‌کلرو‌اتيلن هستند، کندتر است. در بررسي تأثير آهن در احياي تري‌کلرو‌اتيلن مشاهده شده‌است که بعضي از محصولات واکنش احيا، مثل وينيل‌کلرايد، مي‌توانند به مراتب سمي‌تر از ترکيبات اوليه‌شان باشند. همان‌طورکه قبلاً بيان شد، واکنش هالوژن‌زدايي آلاينده‌هاي آلي کلردار با نانوذرات دوفلزي از طريق احياي هيدروژن صورت مي‌گيرد. بنابراين، سرعت واکنش احيا به‌وسيله نانوذرات دوفلزي، به مراتب بيشتر از واکنش احيا از طريق انتقال الکتروني است. افزايش سرعت واکنش آلاينده‌ها، از تشکيل محصولات فرعي سمي جلوگيري مي‌کند. همچنين با استفاده از نانوذرات آهن مي‌توان برخي از آلاينده‌هاي بسيار مقاوم مثل پرکلرات را تجزيه کرد.

 اين روش به‌راحتي در شرايط محيطي قابل استفاده است و نياز به فراهم نمودن شرايط خاصي مثل دماي بالا وجود ندارد.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 59 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
 مقدمه
فناوري cmos که سالها به‌علت برخي مزايا از قبيل توان مصرفي کم، حاشيه نويز بالا و قابليت مجتمع‌سازي در مقياس وسيع فناوري غالب بوده‌است، اکنون با يک چالش جدي روبرو شده‌است. روند دائمي کاهش اندازه نما در فناوري CMOS که باعث افزايش چگالي المانها و سرعت مدارات مي‌شد اکنون به‌انتهاي نقشه راه خود نزديک شده و به‌نظر نمي‌رسد که براي ابعاد زير 10 nm مناسب باشد، در حاليکه طبق پيش بيني ITRS در سال 2020 مي‌بايد طول گيت ترانزيستور‌ها 10 nm باشد. محدوديت‌هاي ذاتي سيليکون ناشي از آثار کوانتم مکانيکي در ابعاد بسيار کوچک و کاهش شديد بازدهي در چنين ابعادي توآم با مشکلات فناوريک، پيچيدگي و هزينه زياد ساخت سبب ايجاد مشکلات جدي براي سازندگان و هزينه زياد براي کاربران خواهد شد. يکي ديگر از مشکلات مهم آن است که در ابعاد نانومتري ترانزيستورها بمراتب سريع‌تراز Interconnect‌ها هستند که باعث عدم کارکرد صحيح مدار خواهد شد. ساخت ترانزيستورهايي با طول گيت چند نانومتر و انجام آلايش در آن ابعاد نيازمند فرآيند‌هاي بسيار دقيق و پرهزينه‌است و ما را به‌اين واقعيت مهم راهنمايي مي‌کند که قانون Moore و VLSI کنوني که مبتني بر نقش نگاري ليتوگرافي ، مدارهاي CMOS و گيت‌هاي بولي است به‌آخر نقشه راه خود نزديک مي‌شوند. مايکروالکترونيک معاصر به‌دنبال راه کارهاي جديدي براي غلبه بر چالش‌هاي موجود است. هم اکنون يک جايگزين عمده مبتني بر نانوالکترونيک براي جايگزين کردن مايکرو الکترونيک پيشنهاد شده‌است: ادوات تک الکتروني يا Single-Electronics. در ادوات تک الکتروني از مولکولهايي که به‌طور خاص طراحي و سنتز شده‌استفاده مي‌شود و در ساخت آن پيشنهاد شده‌از روش پائين به‌بالا استفاده شود. اما مشکل اينجاست که اين ادوات بتنهايي از عهده انجام کارهايي نظير تأمين ولتاژ يا تأمين بهره يا. . . بر نمي‌آيند. دقيقآ به‌همين دليل است که اکنون اين باور که تنها راه رسيدن به‌نانوالکترونيک با کارايي بالا ترکيب ادوات تک الکتروني يا مولکولي با مدارهاي CMOS است به‌گونه‌اي که المانهاي سه پايه ضعف اين ادوات را در تأمين بهره ولتاژ، آدرس دهي و. . . جبران مي‌کنند در حال تقويت‌‌شدن است. پس در نتيجه فناوري CMOS/Nano مطرح شد که در آن قسمت نانو بار محاسباتي را انجام مي‌دهد و قسمت CMOS آدرس دهي، تأمين بهره و بازيابي سيگنال و. . . را به‌عهده دارد.
اما با اين حال هنوز مشکل تنظيمات وجود دارد، که تنظيمات نانوسيمها نسبت به‌يکديگر با crossbar حل شده ولي نسبت به‌قسمت CMOS اين فناوري را دچار چالش کرده و اين فناوري را به‌سمت CMOL (cmos molecular hybrid) هدايت مي‌کند. مزيت اصلي CMOL، سادگي، چگالي و شکل‌بندي جداگانه آن است. تکنولوژي CMOL نيز به‌دليل مشکلاتي که دارد از جمله:
(1) مسئله پيچيدگي و عدم همترازي نانوپين‌هايي که بر روي سطح CMOS هستند.
(2) نامعلوم بودن محل و جايگاه نانوپين ها.
(3) الگوريتم آدرس دهي جديد.
(4) سايز نانوسيمها، که حدود 4. 5nm و با pitch 9nm پيش بيني شده و دور از دسترس قابليتهاي کنوني ليتوگرافي است و طبق ITRS براي سال 2030 است، دچار چالشهاي جدي شده و اين چالشها را در فناوري جديدي که از آن به‌FPNI ياد مي‌شود، برطرف مي‌کند.

2. روش کار
2-1. FPNI
در شکل 1-1 ساختار nanowire crossbar با يک تراشه CMOS نشان داده شده‌است.
 
شکل 1: nanowire crossbar و cmos
مشاهده مي‌شود که نانوسيمها که به‌طور عمود بر يکديگر واقع شده‌اند، با يک فاصله کوچک که آن را يک ابزار قابل شکل‌گيري Antifuse فرض مي‌کنند، جدا شده‌اند.
پين‌هاي فلزي بر روي سطح تراشه از پائين به‌CMOS و از بالا اتصال با نانوسيم‌ها را فراهم مي‌کنند. به‌طور کلي معماري FPNI موضوع‌هاي عملکرد جداگانه نانوسيم‌ها و CMOS، اتصال دو لايه با جايگذاري مناسب پين‌ها و نانوسيم‌ها و افزايش ميزان خطا و تغيير پذيري در نانوسيم‌هاي Crossbar را بيان مي‌کند.
اولين ايده‌ها پيشنهاد پياده‌سازي demultiplexer‌ها را در نانوسيمهاي crossbar مطرح کرد. از اين طريق مي‌توان با تعداد کمي از پينها تعداد زيادي از نانوسيمها را کنترل کرد اما مشکلي که به‌وجود مي‌آيد اين است که ساخت demultipelexer بدون ابزارهاي غيرخطي تقريبا غيرممکن است.
در اين مقاله يک ساختار ترکيبي کلي از FPNI که بين سرعت، چگالي و قدرت تحمل پذيري مصالحه‌اي برقرار مي‌کند، پيشنهاد مي‌شود که نسبت به‌CMOL توان مصرفي کمتر و آزادي بيشتري در انتخاب ابزارهاي نانو وجود دارد.

2-2- اختلاف‌هاي اساسي FPNI با CMOL
در شکل 2 ساختار هندسي نانوسيمها، پين‌ها و cmos که در زير آن قرار مي‌گيرد را در دو فناوري cmol و fpni مقايسه مي‌کند. Cmol دريايي از invertorهاي منظم فرض مي‌شود که به‌پين‌هاي روي سطح سيليکون متصل هستند. نانوسيمهاي crossbar در بالاي آن اندکي چرخانده‌شده‌تا نانوسيمها با وضعيت بهتري به‌پينهاي روي سطح cmos متصل شوند. نانوسيمهاي افقي به‌ورودي invertorها وصل مي‌شوند و نانوسيمهاي عمودي فقط به‌خروجي آنها. اتصالات سبز رنگ انتخابي در شکل 2 نيز به‌صورت مقاومتهاي غيرخطي در نظر گرفته مي‌شود که تأثير مهمي در فراهم نمودن وارونگي و بهره دارد.
fpni در قسمت سمت راست شکل2 شامل مجموعه اي
 
شکل 2: cmol و fpni
 از گيت‌هاي منطقي، بافرها و ساير اجزاء در لايه cmos فرض مي‌شود و از نانوسيمها فقط براي interconnect استفاده مي‌شود. در اينجا نانوسيمها از لايه‌هايي جهت پوشاندن پين‌ها تشکيل شده‌است. (پين‌ها بزرگتر از نانوپين‌هاي cmol هستند.) در fpni نيز چرخش اندک نانوسيمها جهت اتصال آنها به‌پين‌ها وجود دارد. اتصالات انتخابي (سبز رنگ زير panel) هم عنوان مقاومتهايي جهت اتصال محاسباتي به‌کار رفته‌است.
در فناوري fpni مشکل اندازه و همترازي پين‌ها برطرف شده‌است.
در مجموع اختلاف بين دو فناوري cmol و fpni را مي‌توان به‌صورت زير بيان کرد:
در ساختار fpni محاسبه‌ها تنها در cmos انجام مي‌شود و آدرس دهي در نانوسيم ها. کاهش توان مصرفي باعث مي‌شود تا بتوان از Antifuseهاي خطي يا غير خطي در نقاط اتصال استفاده کرد.
همترازي نانوسيمهاي crossbar با پين‌هاي cmos در ساختارfpni.
در fpni از cmosمرسوم استفاده مي‌شود،
درحاليکه در cmolبه علت نياز به‌Vdd=0. 3v و کاهش منبع ولتاژ از cmos معمولي نميتوان استفاده کرد.

2-3- ساختار
در fpni نانوسيمها به‌صورت مورب آدرس دهي مي‌شود (با اندکي چرخش نسبت به‌طول) ، که به‌خاطر اتصال بهتر پينها با نانوسيمها است.
سطح cmos به‌سلولهاي مربعي منظم تقسيم مي‌شود، که به‌هر سلول يک پين ورودي براي خواندن يک سيگنال از نانوسيمها و يک پين خروجي جهت تحريک کردن يک سيگنال از گيت به‌نانوسيم متصل است.
يک بافر تنها در يک سلول پياده‌سازي مي‌شوند، در صورتيکه گيتهاي منطقي و فليپ فلاپها نياز به‌سلولهاي چندگانه دارند.
 
شکل 3: نمايي از سلولهاي سطح cmos
گيتهاي منطقي استفاده‌شده‌در اين ساختار n-input AND/NAND فرض مي‌شود، که بر روي n سلول پياده‌سازي خواهند شد. يک فليپ فلاپ درون چهار سلول پياده‌سازي مي‌شود، به‌طوريکه چهار پين ورودي همه به‌ورودي D فليپ فلاپ وصل مي‌شود. دوتا از چهار پين خروجي به‌Q و دوتاي ديگر به‌خروجي –Q وصل مي‌شود.
ورودي و خروجي‌هاي اوليه روي يک جفت سلول اعمال مي‌شود که به‌صورت يک سيگنال ورودي و يک سيگنال خروجي به‌کار گرفته مي‌شود. يک سيگنال ورودي شدت جريان خروجي را به‌آرايه‌هاي سلول مي‌رساند و آنرا به‌صورت واقعي و invertشده روي دو پين خروجي اعمال مي‌کند. سيگنال خروجي نيز از طريق يک نانوسيم به‌سمت دو پين ورودي هدايت شده‌از آنجا به‌خارج از تراشه ارسال مي‌شود.
در مجموع يک تراشه fpni از hypercellهاي يکسآنکه شامل گيتهاي منطقي، بافرها و فليپ فلاپ است، تشکيل شده‌است، که پيرامون آنرا سلولهاي I/O احاطه مي‌کند و يک ساختار مشابه به‌بلوک منطقي قابل شکل‌گيريCLB (Configurable Logic Block) به‌کار رفته در FPGA است.

2-4- پيکر‌بندي
وضعيت اتصال‌هاي استفاده‌شده‌مشابه cmol است. يک اتصال، به‌صورت يک آرايش الکتريکي با اعمال ولتاژ مناسب روي دو نانوسيم تعريف مي‌شود. آرايش نانوسيمها در يک تراشه cmos از ميان هر سلول مي‌گذرد و قبل از شکل دهي يک اتصال بافرها، گيتها و فليپ فلاپها در سلولها غيرفعال هستند. با اعمال ولتاژ مناسب به‌decoder‌ها که در لبه اطراف سلول واقع شده‌اند، سبب مي‌شود که دو ترانزيستور موجود در سلول که در شکل4 نشان داده شده‌است ولتاژهاي مختلفي را روي نانوسيم خروجي و نانوسيم ورودي انتخاب شده، داشته باشد. جهت شکل دهي حالت اتصال با اعمال ولتاژ در محل اتصال دو نانوسيم مي‌توان به‌اين منظور دست يافت، براي مثال در صورت اعمال ولتاژ مثبت Antifuse يک حالت کم مقاومت (low-impedance) پيدا مي‌کند و زماني که ولتاژ منفي اعمال شود به‌حالت مقاومت زياد (high-imedance) بر مي‌گردد.
 
شکل 4: نمايش ترانزيستورهاي درون يک سلول
به محض شکل‌گيري مدار وضعيت خطوط به‌سمت خاموشي ترانزيستورها در هر سلول پيش مي‌رود و گيتها، بافرها و فليپ فلاپها را جهت عمليات برنامه‌ريزي مدار فعال مي‌کند.

2-5- ساخت
نظر به‌اينکه در نانوالکترونيک به‌تعريف ساخت در ابعاد خيلي کوچک به‌وسيلة روشهاي توليد و ساخت photolihogeraphy پرداخته مي‌شود، لذا روش محتمل، Imprint lithogeraphy خواهد بود. به‌طوريکه علاوه‌بر قابليت همترازي پينها دسترسي به‌داده‌هاي بين لايه مورد نظرو اتصالهاي نانوسيمها مورد نظر است. شروع ساخت همان‌طور که در شکل 5 نشان داده شده‌است:
1-لايه اولconnectorها و سيمها هستند که به‌وسيله nanoimprint ساخته مي‌شوند و با لايه‌هاي زيرين نانوسيمها در يک سطح بر روي مجموعه‌اي از پينهاي روي زيرپايه قرار مي‌گيرند.
2- لايه‌اي از نانوسيمها که به‌صورت عمودي هستند را به‌طور هم سطح روي پينهاي نمايش داده‌شده‌قرار مي‌دهيم.
3-تمام سطح روي تراشه با لايه‌هايي از switch latch
 
شکل5: روش ساخت سلولها در fpni
پوشانده مي‌شود.
4- استفاده از ليتو گرافي استاندارد که از يک لايه ماسک روزنه دار که بر روي پينهاي زيرپايه قرار مي‌گيرد موادپوشاننده اين پينها را etch مي‌کنيم و لايه ماسک را بر مي‌داريم.
5- لايه دوم از نانوسيمها که به‌صورت افقي هستند را به‌طور هم سطح روي پينهاي نمايش داده‌شده‌قرار مي‌دهيم.
اين پروژه ساخت براي crossbar با کوچکتر از 65 نانومتر و نيم pitch مسئله ساز مي‌شود. کوچکتر به‌يک راهبرد خاص جهت توسعه اين موضوع جهت سيمهاي نازکتر از 65 نانومتر نياز داريم.

3- نتيجه‌گيري
با استفاده از روش مدل کردن و شبيه‌سازي مقايسه‌اي بين 17 نوع مدار معيار بين فناوري‌هاي cmol و fpni در دو اندازه 30 و 9 نانومتر در آزمايشگاه شرکتhp صورت گرفته‌است که نتايج آن را در جدول 1 آورده شده‌است.
تغييرپذيري در خواص نانوسيمها و اتصالهاي الکتريکي يک چالش را در عملکرد ابزار نشان مي‌دهد، و آن احتمال مشاهده تجربي و نظارت بر توان و clock rate ابزار است. همچنين در اثر گذشت زمان ابزار نياز به‌آدرس دهي مجدد دارند، که اين موضوع در هاله‌اي از ابهام قرار دارد و راه حلي براي آن ارائه نشده‌است. براي مثال مشخص نيست چه طولي براي شکل‌گيري اتصال لازم است. شايد پيکربندي يک تراشه fpni براي ادامه کار به‌صورت صحيح به‌تازه‌سازي در مدت زمانهاي منظم و متناوب نياز داشته باشد. fpni نسل آينده تراشه‌ها خواهد بود که از نظر عملکرد (توان، clock speed و سطح) و قدرت تحمل پذيري مطابق با ITRS در سالهاي آينده است.

شبيه‌سازي‌ها نشان مي‌دهد که براي fpni در مقياس 30nm در مقايسه با cmos-fpga چگالي هشت برابر افزايش مي‌يابد.
  منبع:سایت نانو

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 153
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 19
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 99
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 114
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 258
  • بازدید ماه : 258
  • بازدید سال : 2,168
  • بازدید کلی : 15,013