loading...
The most updated posts
oliver بازدید : 63 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

کاغذ سازي و بسته‌بندي
وضعيت کنوني
صنعت کاغذ و مقواسازي، صنعتي سرمايه‌بر است و زمان لازم براي به‌کارگيري فرايندهاي جديد در آن عموماً بسيار زياد است. با اين شرايط، تعويض تجهيزات پرهزينه فقط هنگام بازسازي‌هاي عمده و راه‌اندازي خطوط توليد جديد صورت مي‌گيرد.
تاکنون تنها تعداد اندکي از کاربردهاي فناوري‌نانو در صنعت کاغذ به کارگرفته شده است که يکي از مشهورترين آنها استفاده از نانو/ ميکرو ذرات (سيليکاي کلوئيدي، هيدروکسيد آلومينيوم کلوئيدي) به‌ صورت ترکيب با پلي‌الکتروليت‌هاي کاتيوني است. کليه اين فناوري‌ها از دهه80 آغاز و محصولات جديد، در دهه 90 توسعه يافتنه‌اند. ديگر فناوري‌هاي در حال توسعه شامل استفاده از حفاظ‌هاي نانوکامپوزيتي براي استفاده در بسته‌بندي غذا و عايق‌هاي روغن و چربي است.
فناوري‌نانو را مي‌توان پل ارتباط ماشين‌آلات کاغذ‌سازي و ساير تجهيزات فرايندي به شمار آورد. مي‌توان نانوفيلتراسيون را در تصفيه آب‌هاي فرايندي (مورد استفاده در ماشين‌ها و دستگاه‌هاي آسيابي توليد کاغذ و مقوا) به كاربرد و از نانوروکش‌هاي ضدخش براي توليد پرس‌ها و نيز ساخت اجزاي مختلف ماشين‌آلات کاغذ سازي استفاده كرد.
40 درصد از کاغذ و مقواي توليدي اروپا در بسته‌بندي به‌کار مي‌رود. نقش مواد کاغذي اساساً استحکام بخشيدن به بسته‌بندي‌ و در درجه دوم ايجاد ظاهري زيبا براي آن است. روکش‌ بسته‌‌بندي‌هاي استاندارد کاغذي را مي‌توان با استفاده از ترکيب فناوري‌هاي مختلفي مانند لايه‌لايه سازي/ اکستروژن (lamination/extrusion)، متاليزاسيون(metallization) و روکش‌دهي انتشاري (dispersion)، به دست آورد. روکش‌دهي انتشاري مقوا، روشي است که مي‌توان به‌طور توأم با روش لايه‌لايه سازي/ اکستروژن به‌کار برد. اگرچه روکش‌دهي انتشاري به شيوه سنتي، با قابليت توليد انبوه است، اما براي توليد مناسب نيست. هم اکنون پيشنهادهاي جديد در مورد روش روکش‌دهي انتشاري مانند روکش‌دهي‌هاي خشک و روش‌هاي پلاستي سُل (Plastisol) در حال توسعه‌اند. روکش‌هاي رنگدانه‌اي به صورت سنتي و قالب‌زني سطحي از جمله روش‌هايي است که به دليل برخي ويژگي‌هاي خاص حفاظتي براي بسته‌بندي مواد استفاده مي‌شود.
قابل ذکر است که در صورت استفاده از نانوکامپوزيت‌هاي پايه رسي در غشاءها و روکش‌ها، خواص محافظتي بسيار مطلوب و پيشرفته‌اي به دست مي‌آيد که اين مقوله هم‌اکنون بخش مهمي از فعاليت‌‌هاي تحقيق و توسعه را به خود اختصاص داده است.
بسته‌بندي هوشمند نيز از زمينه‌هاي بسيار مهم تحقيق و توسعه است. با ورود خصوصيات هوشمند به فرايند چاپ، مثلاً با استفاده از جوهرهايي که عملکردهاي دلخواهي را به کاغذ مي‌بخشد، توليد مواد بسته‌بندي مناسب، امکان‌پذير خواهد بود. در حال حاضر، چندين فناوري براي ايجاد ويژگي‌هاي جديد در محصولات کاغذي، مانند تعبيه انواع مختلف آشکارسازها بر روي محصولات کاغذي، با استفاده از فناوري‌هاي چاپ مدرن با همراه جوهرهاي ويژه و پليمرهاي رسانا، در حال بررسي است.
چالش‌ ها
با شرايطي که بدان اشاره شد، صنعت کاغذ با چالش‌هايي روبه‌رو است که در زير به برخي از آنها اشاره مي‌شود:
کاهش مقدار مواد خام و افزودني‌هاي مورد نياز براي دستيابي به ويژگي‌هاي مورد نياز در کاغذ؛
بسط حوزه کاربرد کاغذ از طريق جزء جزء کردن فيبرها؛ و فناوري لايه‌بندي صفحات؛
اصلاح شيوه تشکيل، نگهداري و کنترل مواد زائد آنيوني از طريق افزودني‌هاي جديد به کاغذ؛ و کنترل خواص و مشخصه‌هاي سطحي فيبرها؛
توسعه فناوري‌هاي روکش‌دهي ساختاري به منظور چاپ بهبود يافته و افزايش کارکرد سطوح کاغذي؛
توسعه روکش‌هاي محافظ براي افزايش مقاومت مقوا در برابر آب، چربي و گاز؛
ايجاد ابزارهاي هوشمند شامل حسگرها و الکترونيک مولکولي براي خدمات بسته‌بندي و سيستم‌هاي منطقي؛ حصول بازارهاي جديد براي کاغذ؛ و برچسب‌گذاري به منظور تسهيل روند اصلاح و بازيافت فيبرها.
فرصت‌هاي فناوري‌نانو
پيوندزني فيبرها با ماکرومولکول‌هاي طراحي شده
اخيراَ راهبردهاي پليمر‌‌يزاسيون به گونه‌اي گسترش يافته‌اند که ساخت پليمرهاي مجزا و يا ترکيبي با ساختارهاي کنترل شده، دقيق و بدون نقص را امکان‌پذير نموده‌اند. سنتز پلي آمينو اسيدها و يا پروتئين‌ها و پپتيد‌هاي مصنوعي با استفاده از روش‌هاي بازسازي شده، پليمريزاسيون حلقه گشايي (ring-opening) لاکتون‌ها و لاکتيدها، و پليمريزاسيون راديکالي کنترل ‌شده مونومرهاي وينيل مانند پليمريزاسيون (ATRP) و پليمريزاسيون RAFT از آن جمله‌اند. با اين روش‌هاي جديد، سنتز زنجيره‌هاي پليمري با ساختار مولکولي مشخص، امکان‌پذير مي‌شود. به عنوان مثال ATRP را مي‌توان براي پيوند زدن مونومرهاي وينيل به سطوح سلولزي، که به‌وسيله آغازگرهاي محدود کننده سطح مانند برومواسترها فعال شده‌اند، به‌کار برد.
چنانچه بتوان پليمرهايي با کارکرد مناسب و طراحي شده را به سطح فيبرها متصل نمود، فيبرها هم با سيالات آلي و هم با آب سازگار مي‌شوند و اين عمل براي فيبرهاي مقوايي به خصوص براي کاربردهاي ويژه‌اي مانند کامپوزيت‌هاي تقويت شده فيبري، بسيار ايده‌‌آل است.

اصلاح فيبرها با استفاده از خود آرايي 
در اواخر دهه 90 کشف شد که با استفاده از اصلاح سطوح به وسيله پليمرها يا نانوذرات با بار مخالف، امکان تشکيل لايه‌هاي نازک خودسامان کنترل شده، روي زيرلايه‌هاي جامد وجود دارد.
از آن زمان به بعد تحقيقات نظري قابل ملاحظه‌اي روي اين موضوع عملي، متمرکز شد و امروزه وسايل ساطع کننده نور و لايه‌هاي با برهم‌کنش الکترونيکي يا شيميايي از دستاوردهاي اين تحقيقات است. همچنين ثابت شده است که اين روش را مي‌توان براي توليد فيبرهاي سلولزي و فيبرهاي رسانا به‌کار برد.
روش ديگري نيز براي هنگامي که سطوح با استفاده از کمپلکس‌هاي پلي‌الکتروليتي (PEC) به عمل مي‌آيند توسعه داده شده است. با اين روش، عملکردي تقريباً مشابه روش پلي‌الکتروليت چند لايه‌اي (PEM) امکان‌پذير مي‌شود كه در اين روش تعداد مراحل نصف مراحل روش قبلي است. همچنين مي‌توان پلي‌الکتروليت‌ها و نانوذرات را با هم ترکيب نمود و در نهايت ذرات بسيار کوچک‌تري به دست آورد. با توجه به گسترش سريع نانوذرات مي‌توان محصولاتي چوبي‌ توليد كرد كه داراي دامنه خواص وسيعي هستند.
ترکيب انواع جديد پلي‌الکتروليت‌ها، روش‌هاي پليمريزاسيون و انواع پليمرهاي خود ساخته، فرصت‌هاي قابل توجهي را در هر دو زمينه PEC و PEM پيش روي ما قرارمي‌دهد. همچنين اخيراً ثابت شده است که رسوب دادن انواع مختلفي از ترکيبات اسيدي سيليس‌دار درون ديواره فيبرها، روش بسيار مؤثري براي ايجاد يک ساختار از پيش تعيين شده و نيز افزودن خواص عملکردي اساسي و ويژه‌ به فيبرهاست.

اصلاح فيبرها با استفاده از آنزيم‌ها 
در دهه اخير، آنزيم‌هاي تک‌عضوي زيادي به‌صورت تجاري توليد و در دسترس قرار گرفته‌اند. اين آنزيم‌ها قادر به اصلاح و يا کاهش ميزان انتخاب‌پذيري بالاي سلولز بوده و کاربردهاي فني بسيار گسترده‌اي در مواد شوينده و فرايندهاي ويژه‌اي مانند جوهرزدايي در صنعت کاغذ پيدا نموده‌اند. با استفاده از آنزيم‌هاي تک عضوي، انجام اصلاحات سطحي ويژه روي فيبرها، به منظور فعال نمودن و تغيير خواص آنها با روش‌هاي متداول امکان‌پذير مي‌شود.
مي‌توان روش‌هاي آنزيمي را در تلفيق با روش‌هاي فيزيکي و شيميايي براي ساخت موادي با عملکرد بسيار بالا و قابل استفاده در محصولات تعاملي به‌کار برد. آنزيم‌ها ابزارهاي ايده‌آلي براي توليد فيبرهاي زيست تعاملي هستند.
آنزيم‌ سلوبايوز د‌هيدروژناز، مورد مناسبي براي کاربرد در حسگرهاي زيستي آمپرسنج است. اين آنزيم در ترکيب با لايه‌هاي سطحي رساناي فيبرهاي چوبي، يک حسگر زيستي آمپرسنج کاغذي را به وجود مي‌آورد.
اطلاعات رو به گسترش در مورد ريزساختار چوب و ساير مشتقات آن، که در طي پنج سال اخير جمع‌آوري شده است را مي‌توان همراه با فناوري زيست تقليد (biomimetic)، براي ساخت موادي با عملکرد بالا و بي‌نظير مانند فيبرهاي تعاملي به‌کار گرفت. همچنين از سلولزهاي ميکروفيبري که از طريق يک روش فعال‌سازي آنزيمي توليد مي‌شوند براي ساخت نانومواد کامپوزيتي با شکل و کاربردهاي جديد استفاده كرد.
کاربرد ديگر فناوري زيست تقليد، توليد چوب پنبه مصنوعي (پليمر گياهي موجود در ريشه‌ و پوست درخت)، است که مي‌توان از آن به عنوان مقاوم‌ترين و آبگريز‌ترين ماده چوبي نام برد. اين ماده را مي‌توان با استفاده از محصولات جانبي صنعت کاغذسازي پليمريزه كرده، و آن را براي ساخت مواد ضد رطوبت - مناسب براي استفاده در گوشي‌هاي همراه- به‌کار برد.
مثال آخر، کاربرد زايلوگلوکان در اصلاح آنزيمي سلولز به منظور ساخت شبکه‌هاي فيبري است.

بسته بندي هاي تعاملي
محصولات الکترونيک چاپي طي 15 سال اخير پيشرفت چشمگيري نمودند و هم‌اکنون نيز با سرعت فوق‌العاده‌اي در حال گسترش مي باشند. از جمله بازارهاي الکترونيک چاپي مي‌توان به بسته‌بندي‌هاي هوشمند، نمايشگرهاي کاغذي پيشرفته، حسگرها و اسباب بازي‌هاي تعاملي با مبناي کاغذ‌هاي ساده براي بچه‌ها اشاره کرد.
پيشرفت در اين زمينه به حدي است که امکان ساخت نمايشگرها/OLEDS، ترانزيستورها OTFTS براي کاربرد در مدارهاي منطقي ساده، دکمه‌هاي فشاري برقي، حسگرها و آنتن‌هاي کاغذي را فراهم آورده است.
روکش‌هاي عملکردي
در حوزه فناوري روکش‌دهي، حداقل دو زمينه بسيار وسيع وجود دارد که عبارتند از: روکش‌هاي ميکرو و نانوساختاري و روکش‌‌هاي نانوکامپوزيتي.
روش روکش‌دهي تيغه‌اي (blade coating) يک شيوه متداول در صنعت کاغذسازي است. در اين روش هيچ ساختار خاصي تشکيل نمي‌شود؛ زيرا فشار بالاي تيغه موجب شکسته شدن تعاملات کلوئيدي در طي فرايند روکش‌دهي مي‌شود.
فناوري‌هاي جديد روکش‌دهي مانند روکش‌دهي پاششي و روکش دهي اکستروژني/ غشائي، زمينه را براي روکش‌دهي‌ ميکرو و نانوساختاري فراهم آورده‌اند. کاربردهاي اين فناوري چند منظوره است؛ روکش‌‌‌دهي ساختاري مي‌تواند روکش‌هاي حجيمي را با خواص بسيار ممتاز و ويژگي خشک‌کنندگي سريع جوهر ايجاد نمايد. ساختار سطح روکش‌ها زمينه‌هايي از ساخت سطوح مافوق آبگريز و مافوق جاذب براي کاربردهاي بسيار گسترده ارائه مي‌دهد.
در روکش‌هاي نانوکامپوزيتي از ناهمسان‌گردي بسيار زياد نانورس‌ها براي افزايش مقاومت روکش‌ها در برابر آب، چربي و گازها استفاده مي‌شود. روکش‌هاي نانوکامپوزيتي قادر به ايجاد لايه‌هاي بسيار نازک، فوق‌العاده مستحکم و ضد خراش هستند.
با استفاده از نانوذراتي مانند دي‌اکسيد تيتانيوم مي‌توان روکش‌هايي مقاوم در برابر اشعه فرابنفش يا ديگر پديده‌‌هاي نوري خاص توليد کرد.

موانع فناوري نانو در بسته بندي و ساخت کاغذ و مقوا
ابداع فناوري‌هاي جديد، خود مي‌تواند موانعي در بخش‌هاي بعدي ايجاد کند. براي مثال توسعه نانوروکش‌ها، خود مستلزم ايجاد برخي تغييرات در فناوري چاپ همچون تغيير فرمولاسيون جوهرهاست. اين امر براي يک زنجيره چند بخشي، مانند کارگاه‌هاي چاپ به عنوان يک مانع به حساب مي‌آيد؛ زيرا روند انطباق بازار با فناوري‌هاي جديد در اين صنعت بسيار کند است.
بنيادي‌ترين ابداعات فناوري‌نانو نيازمند برقراري تعامل ميان اکثريت اعضاي بازار است و تلاش براي ايجاد ‌چنين تعاملاتي، اغلب به‌وسيله سياست‌هاي رقابتي محدود مي‌شود.

تحقيقات اوليه مورد نياز در صنعت مقوا، کاغذ سازي و بسته‌بندي
موارد کوتاه مدت (تا 3 سال)
توسعه نمونه‌هاي کاربرد فناوري‌نانو مانند سطوح نانومتري و فناوري‌هاي اصلاح مواد توده‌‌اي در فيبرها؛

  1. توسعه روکش‌هاي نانوکامپوزيتي‌ و نانوساختاري براي ايجاد انواع جديدي از مواد ممانعت‌کننده در برابر آب، چربي و گاز؛
  2. ارزيابي اوليه ميزان سودمندي نانومواد گوناگون مانند نانومواد سلولزي و نانوذرات، به منظور کاربرد احتمالي آنها در صنعت توليد کاغذ و مقوا؛
  3. توسعه سيستم‌هاي الکترونيک کاغذ‌ي چاپي.
موارد ميان مدت (تا سال 2010)
کاربرد تجاري و موفقيت‌آميز نمونه‌ها و تحقيق روي موارد وعده داده شده؛
توسعه نانوکاتاليست‌ها‌ با خصوصيات اصلاح شده براي کاربرد در ساخت کاغذ؛
کاربردهاي نانوزيست فناوري، توسعه انواع جديد سيستم‌هاي آنزيمي به منظور اصلاح و بهبود عملکرد مواد ليگنوسلولزي؛
توسعه حسگرهاي شيميايي و زيستي؛
توسعه کاغذهايي با خواص ضدميکروبي، کارکردهاي دارورساني، کنترل عطر و يا آزادسازي عطر
موارد بلند مدت (تا سال 2020)
1. معرفي و سنتز چسب‌هاي پليمري و ديگر افزودني‌هاي شيميايي مورد استفاده در توليد نانوساختارها، ساختارهاي خود آراينده که مي‌توان آنها را براي دستيابي به اهداف بسيار گسترده ‌اي در صنعت کاغذ سازي به‌کار گرفت؛

ساخت نانوساختارهاي کاغذي در مقياس نانو با کمک فناوري زيست تقليدي.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 63 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

جمعيت جهان در حال افزايش و منابع آب آشاميدني رو به کاهش است؛ بنابراين ممکن است جهان در آينده با مشکل کمبود آب مواجه شود. افزايش مصرف آب و کمبود حاصل از آن که بر اثر آلودگي نيز تشديد مي‌شود سبب شده‌است تا تأمين آب بهداشتي به يکي از دغدغه‌هاي اساسي جامعه جهاني تبديل شود. امراض ناشي از آلودگي‌هاي آب هرروزه هزاران و شايد دهها هزار نفر را مي‌کشد.
توانايي بازيافت آب، امکان دسترسي به يک منبع مناسب براي مصارف گوناگون را ايجاد مي‌کند. با به کارگيري فناوري‌هاي الکتريکي و مکانيکي به ‌سادگي مي‌‌توان آب آلوده را براي استفاده در کشاورزي و يا حتي براي مصارف خانگي بازيافت نمود. بدين‌ترتيب فيلترنمودن آب با فيلترهاي نانومتري، تحولي عظيم در بازيافت و استفاده مجدد از آب‌هاي صنعتي و کشاورزي ايجاد مي‌کند. فيلترهاي فيزيکي با منافذي در حد نانومتر مي‌توانند باکتري‌ها، ويروس‌ها و حتي واحدهاي کوچک پروتئين را صددرصد غربال کنند. با جداساز‌هاي الکتريکي که يون‌ها را به وسيله صفحات ابرخازن جذب مي‌کند مي‌توان نمک‌ها و مواد سنگين را جذب کرد. بررسي‌ فعاليت‌هاي مختلف دنيا، شامل برنامه‌هاي در دست اجرا و برنامه‌هاي آتي مراکز صنعتي و پژوهشي، نشان مي‌دهد که حوزه تصفيه يکي از حوزه‌هاي کاربرد فناوري‌نانو در صنعت آب است؛ و با بهره‌گيري از آن، هزينه‌هاي تصفيه آب به ميزان زيادي کاهش خواهد يافت.
دو زمينه اصلي در اين عرصه عبارتند از:
فيلترهاي نانومتري به منظور افزايش بازيابي آب در سيستم‌هاي موجود؛
نانوحسگرهاي زيستي به منظور تشخيص سريع و کامل آلودگي‌هاي آب.
در اين مقاله به بررسي تعدادي از کاربردهاي فناوري‌نانو در صنعت آب مي‌پردازيم.
نانوفيلتراسيون 
فناوري‌هاي جديد، امکان توليد آب نانوفيلتر شده را در مقياس انبوه فراهم مي‌کند. آب تصفيه‌شده به وسيله نانوفيلتراسيون به اندازه آب‌معدني تصفيه‌شده ارزش دارد. با استفاده از نانوفيلتر، مواد معدني لازم براي سلامت انسان در آب باقي مانده و مواد سمي و مضر، از آن حذف مي‌شود. نانوفيلتراسيون يک روش مفيد بين روش‌هاي اسمز معکوس و اولترافيلتراسيون است. اولترافيلتراسيون به دليل بالاتر بودن مقدار آلاينده‌هاي معدني و قليايي نسبت به حد مجاز و روش اسمز معکوس به دليل توليد خلوص بيش از حد محصول و بالا بودن قيمت داراي نقايصي هستند.
دانشمندان دانشگاه باناراس (Banaras) روش ساده‌اي براي توليد فيلترها با استفاده از نانولوله‌هاي کربني توسعه داده‌اند که قادر به حذف مؤثر آلاينده‌هاي ميکرو‌ و نانومقياس از آب و نيز حذف هيدروکربن‌هاي سنگين از نفت خام است. استفاده از نانولوله‌هاي کربني در ساخت فيلترها سبب سهولت در تميز کردن، افزايش استحکام، قابليت استفاده مجدد و مقاومت آنها در برابر گرما مي‌شود. اين فيلترها داراي دقت بسيار مناسبي در کاربردهاي مختلف هستند، به عنوان مثال قادرند پوليوويروس‌هايي با اندازه 25 نانومتر را به خوبي پاتوژن‌هاي بزرگ‌تري مانندE. Coil و باکتري‌هاي استافيلوکوک، از آب حذف نمايند. نانوفيلتراسيون داراي مزايايي مانند قيمت پايين، و کنترل مقدار کاهش آلاينده‌ها در آب تصفيه شده است.
شرکت آرگونايد (argonide) در حال استفاده از نانوفيبرهاي اکسيد آلومينيوم با اندازه دو نانومتر براي تصفيه آب است. فيلترهايي که از اين فيبرها ساخته شده‌اند، مي‌توانند ويروس‌ها، باکتري‌ها و کيست‌‌ها را از بين ببرند.
شيرين سازي آب به وسيله نانوغشاها

غشاء نانو لوله‌اي

محققان آزمايشگاه مليLawrence Livermore با همکاري دانشگاه برکلي کاليفرنيا غشاهايي با حفره‌هايي از جنس نانولوله‌هاي کربني ساخته‌اند که به کمک آن امکان جداسازي ارزان‌تر گاز و مايع فراهم مي‌شود. در حال حاضر اغلب غشاهاي موجود از جنس مواد پليمري هستند که براي کاربردهاي دما بالا مناسب نيست. استفاده از اين نوع غشاها نمي‌تواند توازن قابل قبولي بين ورودي غشا و قابليت انتخاب آن برقرار نمايد، يعني ورودي بالا منجر به کاهش انتخاب‌پذيري است و بالعکس؛ اما دانشمندان با استفاده از نانولوله‌هاي کربني توانسته‌اند اين دو امر به ظاهر متضاد را با هم جمع و امکان انتخاب‌پذيري خوب همراه با ورودي بالا را فراهم کنند.
اين محققان توانسته‌اند روشي براي ساخت اين غشاها بيابند که با سيستم‌هاي ميکروالکترومکانيکي (MEMS) هم سازگار باشد. اين غشاهاي جديد با حفره‌هاي کوچک‌تر و با تراکم بسيار و امکان عبور شدت جريان زياد از هر حفره، از لحاظ گذردهي آب و هوا نسبت به غشاهاي پلي‌کربناتي فعلي بسيار برترند. اين غشاهاي بهبود يافته کاربردهاي فراواني در تصفيه آب دارند.
كامالش سيكار(Kamalesh Sirkar) در مؤسسه فناوري نيوجرسي از روش جداسازي غشايي در شيرين‌سازي آب استفاده کرده ‌است. در روش جداسازي غشايي، آب شور داغ را روي ورقه نازکي از غشايي داراي سوراخ‌هاي ريز موسوم به نانوحفره مي‌ريزند. اين حفره‌ها آنقدر کوچکند که تنها بخار مي‌تواند از آنها عبور کند و آب، مايع، نمک‌ها و مواد معدني ديگر در پشت غشا مي‌مانند. در طرف ديگر محفظه‌اي از آب سرد قرار دارد که بخار با عبور از آن، کندانس شده و دوباره به مايع تبديل مي‌شود. ابزاري که در اين روش به کار رفته است، عبارت است از دستگاهي مستطيل شکل با مجموعه‌اي از غشاهاي الياف مانند توخالي که مايع به طور عرضي در آن جريان مي‌يابد. اين غشاها به صورت هزاران لوله به شکل تار مو در آمده، سپس آنها را به صورت بسته‌هايي داخل يک جعبه قرار مي‌دهند. در اين شکل نمونه آزمايشي از اين دستگاه آب شيرين‌کن نشان داده شده است. در قسمت وسط، دسته‌اي از هزاران لوله توخالي شبيه تارمو قرار دارد. جداره اين لوله‌ها را هم غشاهايي با نانوحفره‌هاي کوچک تشکيل مي‌دهد.
تصفيه آب به کمک نانوذرات
نانوذرات لانتانيوم توليدي شرکت آلتايرنانو (Altairnano) فسفات را از محيط‌هاي آبي جذب مي‌کند. به‌کارگيري اين نانوذرات در حوضچه‌ها و استخرهاي شنا مي‌تواند به طور مؤثري فسفات موجود را از بين برده و در نتيجه از رشد جلبک‌ها جلوگيري نمايند. تحقيقات دانشگاه Lehigh آمريکا نشان مي‌دهد که نانوپودرها مي‌توانند به عنوان ابزاري مناسب براي پاک‌سازي خاک‌هاي آلوده و آب‌هاي زيرزميني استفاده شوند. نانوذرات آهن موجب اکسيده و درهم شکستگي ترکيبات آلوده کننده مانند تري‌کلرواتيلن، تتراکلريد کربن، ديوکسين‌ها وPCB ها شده، آنها را به ترکيبات کربني با درجه سميت بسيار پايين‌ تبديل مي‌کند .
براي از بين بردن اغلب فلزات سنگين موجود در آب، روش تصفيه کاتاليزوري گزينه مناسبي نيست، بنابراين محققان به جاي آن از روش‌هاي جذب روي پليمرها و يا ذرات افزودني استفاده مي‌کنند. آرسنيک از آلاينده‌هاي بسيار سمي رايجي است که هم به طور طبيعي و هم به شکل پساب‌هاي بشري باعث آلودگي آب مي‌شود. مصرف اين ماده سبب افزايش سرطان‌هاي مثانه و روده‌ مي‌شود. در سطح جهان آمار مسموميت با آرسنيک بسيار بالا است و در بسياري از کشورهاي در حال توسعه مانند بنگلادش که بيش از 10 تا 20 درصد جمعيت آن دچار مسموميت با آرسنيک شده‌اند، يک فاجعه بهداشتي تلقي مي‌شود. اغلب آلايندگي‌هاي ناشي از آرسنيک به کشورهاي جهان سوم اختصاص دارد. به اين ترتيب نياز شديدي به فناوري‌هاي نوين احساس مي‌شود تا بتوان آلاينده‌هاي فلزي سنگين مانند آرسنيک را از آب آشاميدني حذف کرد. به همين منظور محققان دانشگاه رايس، از نانوبلورهاي مغناطيسي به عنوان هسته اصلي سيستم‌هاي تصفيه جديد استفاده کرده‌اند.
سطوح معدني آهني نه تنها تمايل شديدي به جذب آرسنيک دارند، بلکه با انتخاب اندازه مناسب مي‌توان به راحتي اين ذرات مغناطيسي را به واسطه جداسازي مغناطيسي از آب جدا کرد. نانوذرات همان کارايي توده آهني را در جذب آرسنيک دارند. در واقع نه تنها ظرفيت جذب آرسنيک آنها بالاتر است، بلکه به محض قرار گرفتن اين ماده در کنار نانوذرات جدا کردن آنها سخت مي‌شود. در نظر گرفتن تمام اين نتايج، نشان مي‌دهد که نانوذرات مغناطيسي جاذب‌هاي بسيار کارامدي براي آرسنيک خصوصاً در pH پايين هستند و خاصيت جذبي غيرقابل برگشت آنها مخزن مناسبي را براي جمع‌آوري آلاينده‌ها فراهم مي‌کند.
تصفيه پساب‌هاي صنعتي
پساب‌هاي صنعتي صنايع شوينده، غني از اکسيژن بيوشيميايي و مواد فعال شيميايي است که بايد در فرايندهاي تصفيه از آب زدوده شود. يکي ديگر از موادي که در پساب‌هاي صنعتي فراوان يافت مي‌شود مواد نامحلول روغني شامل روغن‌ها و گريس‌هاست. حضور اين مواد فرايند پالايش آب را دچار مشکل مي‌کند. يکي از روش‌هاي اقتصادي براي تصفيه اين مواد، استفاده از سيستم‌هاي ترکيبي ميکروفيلتراسيون-نانوفيلتراسيون است. در اين سيستم‌ها از ميکروفيلتراسيون براي زدودن ذرات معلق مانند روغن‌ها و گريس‌ها و از نانوفيلتراسيون براي حذف پاک‌کننده‌ها استفاده مي‌شود.
تصفيه فاضلاب‌ها
محققان دانشگاهUniSA در استراليا به دنبال توسعه روش منحصر به فردي براي تصفيه فاضلاب‌ها هستند که بدون استفاده از مواد شيميايي گران قيمت، کيفيت آب را بيشتر از روش‌هاي موجود بهبود مي‌بخشد. آخرين مرحله تصفيه آب، حذف موجودات زنده بسيار ريز است. در حال حاضر از کلر به عنوان ماده ضدعفوني‌کننده استفاده مي‌شود، ولي در اين حالت حتي بعد از تصفيه هم ترکيبات ارگانيک زيادي در آب حضور دارند. کلر موجودات زنده ريز را از آب حذف مي‌کند، ولي با آلاينده‌هاي ارگانيک واکنش داده، محصولات جانبي تجزيه‌ناپذير و سمي توليد مي‌کند که نمي‌توان آنها را از آب حذف کرد. انتقال اين مواد به محيط‌زيست و استفاده از آنها در کشاورزي و ديگر صنايع مي‌تواند مشکلات بهداشتي جدي ايجاد کند.
تصفيه فاضلاب به کمک نانوکاتاليزور نوري مي‌تواند جايگزين سومين مرحله تصفيه يعني ضد عفوني با کلر شود تا موجودات زنده ريز و ترکيبات آلي را به طور همزمان حذف و فاضلاب را به يک منبع آب مناسب تبديل کند. به طور طبيعي موجودات زنده ريز، ترکيبات ارگانيک بزرگ را کوچک‌تر مي‌کنند؛ اما از آنجا که اين ترکيبات به طور زيستي تجزيه ناپذيرند، ما مجبور به استفاده از نوعي انرژي براي تجزيه آنها هستيم. اين انرژي از اشعه فرابنفش نور خورشيد گرفته مي‌شود و به همراه کاتاليزورهاي نوري مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
انرژي توليد شده از واکنش سلول کاتاليزوري نوري مي‌تواند موجودات زنده ريز را کشته و ترکيبات تجزيه‌ناپذير را تجزيه کند. اين فرايند به دليل امكان استفاده مجدد از كاتاليزورهاي نوري، بسيار مقرون به صرفه است . ذرات کاتاليزوري چه به صورت همگن در محلول پراکنده شده يا روي ساختارهاي غشايي رسوب داده شده باشند، مي‌توانند ما را از تجزيه شيميايي آلاينده‌ها مطمئن سازند.
اثر افزودن فلزات مختلف در بهبود فعاليت کاتاليزوري شناخته شده است و دانشمندان از آن در حذف تري‌کلرواتيلن (TCE) از آب‌هاي زيرزميني استفاده کرده‌اند. تحقيقات مرکز فناوري‌نانوي زيست‌محيطي (CBEN) دانشگاه‌ رايس نشان مي‌دهد نانوذرات طلا و پالاديم، کاتاليست‌هايي بسيار مؤثر براي حذف آلودگي‌TCE از آب هستند.
مزيت‌هاي حذف TCE با پالاديم به خوبي مشخص است ولي اين روش تا حدودي پرهزينه است. با به کارگيري فناوري‌نانو مي‌توان تعداد اتم‌هاي در تماس با مولکول‌هاي TCEو در نتيجه کارايي اين کاتاليست را چندين برابر کاتاليست‌هاي رايج افزايش داد. TCE حلال رايج در روغن زدايي از فلزات و قطعات الکترونيکي، يکي از مواد آلي سمي رايج در منابع آب است و در 60 درصد پسماندهاي صنعتي به عنوان آلودگي وجود دارد. تماس آن با بدن باعث صدمه زدن به کبد و بروز سرطان مي‌شود. کاتاليست‌هاي شيميايي نسبت به کاتاليست‌هاي زيستي بسيار سريع‌تر عمل مي‌کنند ولي بسيار گران هستند. يکي از مزيت‌هاي کاتاليست‌هاي پالاديم براي تجزيه TCE اين است که پالاديم، اين ماده را مستقيماً به ماده غيرسمي اتان تبديل مي‌کند. در حالي که کاتاليست‌هاي رايج مانند آهن، آن را به برخي مواد واسطه سمي مانند وينيل‌کلرايد تبديل مي‌کنند.
محققان دانشگاه رايس روش جديدي را توسعه داده‌اند که طي آن نانوبلورهاي تيتانيوم با سطح ويژه بالا (بيش از 250 m2/g  براي حذف آروماتيک‌هاي آلي توليد مي‌شوند. اين مواد تحت تابش اشعه فرابنفش، قابليت اکسيداسيون نوري بسياري از مولکول‌ها را پيدا مي‌کنند.
همچنين C60 کاتاليزور نوري بسيار خوبي است که کارايي آن صدها برابر بيش از تيتانياي موجود در بازار است. توليد راديکال آزاد به وسيله C60 متراکم در آب، امکان تجزيه آلاينده‌ها را فراهم مي‌کند
جيوه‌زدايي از آب 

تصاوير TEM کاتاليزورهاي نوري نانوبلورهاي تيتانياي تهيه شده تحت شرايط هيدروترمال به ترتيب بدون عوامل سطحي، با غلظت پايين عوامل سطحي،
و با غلظت بالاي عوامل سطحي
 


محققان آزمايشگاه ملي پاسيفيک نورث‌وست آمريکا، از سراميک‌هاي نانوحفره‌اي که با تک‌لايه‌هاي تيول (SH)، عامل‌دار شده بودند، براي جيوه‌زدايي از آب استفاده کردند. تک‌لايه‌هاي خودسامان تيول بر روي سيليکاي ميان‌حفره‌اي (Thiol-SAMMS) مي‌توانند کاربردهايي در تصفيه فاضلاب نيروگاه‌هاي زغال‌سنگي داشته ‌باشند. اين نيروگاه‌ها از منابع اصلي آلودگي جيوه به شمار مي‌روند. محققان زيرلايه‌‌اي از جنس سيليکاي ميان‌حفره‌اي را با ميانگين اندازه حفرات 5.6 نانومتر و سطح ويژه 900 m2/g به‌کار بردند. آنها با افزودن تک‌لايه‌اي از تيول‌هاي قليايي به حفرات اين سراميک، آن را فعال ساختند. دسترسي به يک فناوري براي حذف جيوه که علاوه بر انتخاب‌گري، ظرفيت جذب بالا و سينتيک جذب مناسب، منجر به توليد پسماندي پايدار گردد، يکي از نيازهاي فوري در زمينه تصفيه جيوه است. نه‌تنها کارايي روش‌هاي متعارف حذف جيوه، پايين‌تر از اين روش است؛ بلکه اين روش‌ها منجر به توليد مقادير زيادي پسماند مي‌شوند. ماده جديد علاوه بر پاکسازي فاضلاب نيروگاه‌هاي زغال‌سنگي مي‌تواند در تصفيه پسماندهاي راديواکتيو، توليد باتري و مصارف دندانپزشکي نيز به‌کار رود.
شرکت‌هاي فعال در زمينه فناوري‌نانو و آب
پس از اشاره به کاربردها و قابليت‌هاي فناوري‌نانو در صنعت آب، در اين قسمت تعدادي از شرکت‌هاي فعال اين صنعت که از فناوري‌نانو در محصولات و توليدات خود استفاده کرده‌اند معرفي مي‌شود. عمده فعاليت اين شرکت‌ها در زمينه نانوفيلترها و در مرحله بعد نانوحسگرهايي است که به منظور تشخيص مواد و ذرات موجود در آب مورد استفاده قرار مي‌گيرند .
شرکت Argonide
کشور: آمريکا
آدرس اينترنتي: www.argonide.com
زمينه فعاليت اصلي: توليد محصولات مبتني بر فناوري‌نانو.
اين شرکت توليد کننده فناوري‌هاي تصفيه آب، فيلترهاي قوي و نانوپودرهاي فلزي و اکسيدي است.

شرکت RainDance Water Systems
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت: سيستم‌ها و تجهيزات تصفيه آب.
آدرس اينترنتي: www.watersystems.com
www.raindance.com
اين شرکت در حال ساخت و بررسي خواص مختلف نانوفيلترهاست. نانوفيلترهاي اين شرکت قادر به جداسازي سختي‌هاي آب مانند کلسيم و منيزيم و همچنين باکتري‌ها، ويروس‌ها و ترکيبات آلي هستند. علاوه بر اين، نانوفيلترها توانايي جداسازي آفت‌کش‌ها و آلودگي‌هاي آلي از آب‌هاي سطحي و زيرزميني را دارند.

شرکت Lenntech Water SLuchtbehandeling Holding B. V
کشور: هلند
زمينه فعاليت اصلي: طراح و سازنده سيستم‌هاي تصفيه آب و هوا.
آدرس اينترنتي: www.lenntech.com
اين شرکت با استفاده از فناوري‌نانو مولکولي براي تصفيه آب‌هاي آشاميدني، تجاري و صنعتي، امکان توسعه سيستم‌هاي کارامد، کم هزينه و بدون آسيب براي محيط‌زيست را فراهم مي‌کند. اولين محصول اين شرکت بر مبناي اين فناوري با نام تجاري RS-S عرضه و از اين محصول براي جداسازي کلسيم استفاده شده است. دومين محصول اين شرکت ISF92 نام دارد که از آن براي تصفيه آهن استفاده کرده است.

شرکت: GE Water and Process Technologies 
کشور: آمريکا
آدرس اينترنتي: www.gewater.com
اين شرکت سازنده سيستم‌هاي متحرک بهبود کيفيت آب براي کاربردهاي مختلف است و در روش‌هاي فليتراسيون خود از نانوفيلتراسيون نيز استفاده مي‌نمايند.
شرکت Applied Membranes 
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت اصلي: توليد کننده اجزاي سيستم‌ها و غشاهاي اسمز معکوس.
آدرس اينترنتي: www.appliedmembranes.com
اين شرکت توليد کننده و توزيع کننده اجزا، سيستم‌ها و غشاءهاي اسمز معکوس براي کاربردهاي تجاري و خانگي است. غشاهاي توليدي جزء Thin Film، CTA/CAB، اولترا فيلتراسيون، نانوفيلتراسيون و ميکروفيلتراسيون هستند. اين شرکت دو نوع نانوفيلتر با نام‌هاي NF3 و NF9 توليد مي‌کند.

شرکت Dow Chemical Company
کشور: آمريکا
آدرس: www.dow.com
زمينه فعاليت اصلي: توليد محصولات شيميايي، کشاورزي، پلاستيکي و خدمات در صنايع مختلف.
محصولات اين شرکت در حوزه آب، شامل مواد افزودني به آب براي کاربردهاي گوناگون، انواع لوله‌هاي انتقال آب و سيستم‌هاي تصفيه است. مهم‌ترين کاربرد فناوري‌نانو در اين شرکت در سيستم‌هاي تصفيه آب است که شامل رزين‌هاي تبادل يوني و غشاهاي اسمز معکوس مي‌گردد. غشاهاي توليد شرکت با نام تجاري FILMTEC در روش‌هاي اسمز معکوس و نانوفيلتراسيون کاربرد دارند.

شرکت Koch Membrane Systems 
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت اصلي: سيستم‌هاي فيلتراسيون غشايي
آدرس اينترنتي: www.kochmembrane.com
محصولات اين شرکت در صنعت آب عبارتند از آب فوق خالص، آب آشاميدني، تصفيه پساب‌هاي صنعتي و نمک‌زدايي از آب. اين شرکت غشاهاي نانوفيلتر در اشکال لوله‌اي، مارپيچي و صفحه تخت توليد مي‌کند. غشاهاي شرکت با نام‌هاي تجاري SelRO، SR، TFC و TFC-S به بازار ارائه مي‌شود.

شرکت KFS Pure Water Systems
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت اصلي: فروش و ارائه خدمات تجهيزات تصفيه آب
آدرس اينترنتي: www.kfswater.com
اين شرکت با سابقه‌اي در حدود 35 سال توليد کننده سيستم‌هاي فيلتراسيون غشايي در سطح بازار جهاني است. دو نوع از غشاهاي توليدي اين شرکت از نوع نانوفيلتراسيون است (مدل NF90 و مدل NF100)

شرکت Waterany Where 
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت اصلي: سيستم‌ها و تجهيزات تصفيه آب
آدرس اينترنتي: www.wateranywhere.com
محصولات اين شرکت شامل غشا‌هاي تصفيه آب (اسمز معکوس، نانوفيلتراسيون و اولترافيلتراسيون) مواد شيميايي غشاها، تجهيزات مربوط به سيستم‌هاي غشائي و سيستم‌هاي تصفيه آب مي‌گردد.
اين شرکت دو نوع غشاي نانوفيلتر مختلف با قدرت جداسازي 30 و 90 درصد توليد مي‌كند.

شرکت Zenon
کشور: کانادا
زمينه فعاليت اصلي: فناوري غشاها
آدرس اينترنتي:www.zenon.com
فناوري‌هاي به‌کار رفته در اين شرکت براي تصفيه آب آشاميدني شامل ميکروفليتراسيون، اولترافيلتراسيون نانوفيلتراسيون و اسمز معکوس است.

شرکت Dais Analytic Corp
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت اصلي: توليد و تجارت نانومواد و نانوپليمرها در زمينه‌هاي مختلف
آدرس اينترنتي: www.daisanalytic.com
فعاليت اين شرکت ‌در زمينه تجاري‌سازي نانومواد در صنايع مختلف است. اين شرکت از فناوري‌نانو در زمينه توليد محصولات با ارزش افزوده بالا در صنايع انرژي، صنايع دفاعي، پوشش‌دهي و تصفيه آب استفاده نموده و توليد کننده غشاهاي نمک‌زدايي به منظور توليد آب آشاميدني، با صرف انرژي کمتر در مقايسه با کارخانجات تقطير يا روش اسمز معکوس است.
شرکت: Berghof
کشور: آلمان
زمينه فعاليت اصلي: محصولات فلوروپلاستيک و تجهيزات آزمايشگاهي و اتوماسيون صنعتي.
آدرس اينترنتي: www.berghof.com
اين شرکت نانوفيلترهاي پوسته‌اي مورد استفاده در تصفيه آب‌هاي صنعتي و آشاميدني توليد مي‌کند.

شرکت Fluxxion 
کشور: هلند
زمينه فعاليت اصلي: اين شرکت فناوري‌هاي آزمون شده در صنايع نيمه‌هادي و ميکروسيستم را در توليد محصولات ميکروفيلتراسيون پوسته‌اي مورد استفاده قرار مي‌دهد.
آدرس اينترنتي:www.fluxxion.com
اين شرکت توليد کننده نانوفيلترهاي پوسته‌اي براي فيلتراسيون مايعات در فرايندهاي صنعتي است.

شرکت : Ememberance Inc
کشور: آمريکا
زمينه فعاليت اصلي: توليد کننده مواد پليمري چند کار بردي و غشاهاي شيميايي و بيولوژيکي.
آدرس اينترنتي: ‌www. emembrane.com
اين شرکت نانوفيلترهايي توليد مي‌کند که براي تصفيه آب، جداسازي ذرات فلزي، توليد آب فوق خالص و جداسازي ويروس‌ها از مايعات مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

جدول1.  خلاصه‌اي از کارهاي انجام شده در زمينه تصفيه آب و فاضلاب با استفاده از فناوري‌نانو

نوع فناوري

هدف

استفاده کننده

نتيجه

نانوفيلتر‌هاي مبتني بر نانولوله کربني

حذف آلاينده‌هاي ميکرو و نانومقياس از آب

دانشگاه باناراس
(
Banars)

حذف پوليوويروس‌ها با اندازه 25 نانومتر از آب

نانو غشا

شيرين‌سازي آب

مؤسسه فناوري نيوجرسي

توليد آب شيرين

نانوفيلتر

تصفيه آب

شرکت Argonide

از بين بردن ويروس‌ها، باکتري‌ها و کيست‌ها

نانوذرات لانتانيم

حذف فسفات از محيط‌هاي آبي

شرکت Altairnano

جلوگيري از رشد جلبک‌ها

نانو پودرها

پاک‌سازي خاک‌هاي آلوده و آب‌هاي زيرزميني

دانشگاه Lehigh

تبديل ترکيبات آلوده اي مثل  تري کلرواتيلن تتراکلريد کربن، ديوکسين‌ها و PCB به ترکيبات با سميت کمتر

نانو کاتاليزورهاي تيتانيا

تصفيه فاضلاب

دانشگاه Uni SA استراليا

حذف موجودات زنده ريز و ترکيبات آلي آب

نانوذرات طلا و پالاديم

حذف TCE تري کلرواتيلن

مرکز CBEN در دانشگاه رايس

چندين برابر شدن کارآيي کاتاليست درمقايسه با کاتاليست‌هاي رايج

نانوذرات اکسيد روي

تصفيه آب

دانشگاه ايالتي اُکلاهاما

جداسازي آرسنيک

نانو غشا مبتني بر نانولوله کربني

جداسازي گاز و مايع، تصفيه آب

آزمايشگاه ملي
 
Lawrence Livermore

امکان استفاده در دماي بالا، امکان عبور شدت جريان بالا از حفره‌ها

نانوفيلتر‌هاي مبتني بر نانولوله کربن

تصفيه آب

شرکت سِلدون
(
Seldon)

حذف آلود‌گي‌هاي ميکروبي

سراميک‌هاي نانو حفره‌اي

جيوه‌زدايي از آب، تصفيه فاضلاب

آزمايشگاه ملي پاسيفيک
نورث وست

حذف جيوه، انتخاب‌گري و ظرفيت جذب بالا، سينتيک جذب مناسب

شرکت Environmentalcare
کشور: چين
زمينه فعاليت اصلي: سيستم‌هاي تصفيه آب و هوا.
آدرس اينترنتي: www. fotocide.com
دستگاه گندزدايي (disinfection) آب و هواي ساخت اين شرکت (Nano-FOTOCIDE) بر مبناي اکسيداسيون فوتوكاتاليستي (PCO) ) کار مي‌کند و جزو کارامدترين سيستم‌ها در حذف باکتري‌ها و آلودگي‌ها از آب و هوا به شمار مي‌رود.
فناوري آلاينده‌هاي مضر آب و هوا را بدون اضافه نمودن مواد شيميايي به آنها از بين مي‌برد، در نتيجه احتمال هرگونه ايجاد منبع آلاينده ديگري نيز در عمل از بين مي‌رود.
شرکت: Bio Nano International Singapor. Ltd 
کشور: سنگاپور
زمينه فعاليت اصلي: محصولات بيو فناوري‌نانو
آدرس اينترنتي:www.bionano.sg.com

اين شرکت از نانولوله‌هاي کربني چند لايه به عنوان نانوحسگرها يا نانوبيوحسگرها استفاده مي‌کند. يکي از پروژه‌هاي آموزشي اين شرکت، شناسايي فلزات سنگين (Pb2+ وCd2+) در آب آشاميدني با استفاده از الکترودهاي نانولولة‌ کربني است.

منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 58 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

يكي از مهم‌ترين کاربردهاي فناوري‌نانو در محيط زيست، تصفيه آلاينده‌هاي آب‌هاي زيرزميني با نانوذرات nZVI (zero-valent iron) است که بازده و راندمان قابل توجهي دارد، اما نامشخص بودن خصوصيات اساسي اين فناوري مشکلاتي در رابطه با استفاده بهينه و يا ارزيابي خطرات آن از لحاظ انساني و اکولوژيکي به وجود آورده است.
در اين مقاله به سه مورد اساسي که باعث سوء تفاهم در مورد اين فناوري مي‌شود اشاره مي شود:

  1. nZVI هايي که در تصفيه آب‌هاي زيرزميني استفاده مي‌شوند بسيار بزرگتر از ذراتي هستند که تأثيرات حقيقي در اندازه نانو را نشان مي‌دهند.
  2. واکنش‌پذيري بالاي اين ذرات عمدتاً نتيجه سطح ويژه بالاي آنها است.
  3. تحرک nZVI تقريباً در تمامي شرايط کمتر از چندمتر است. لذا استفاده از آن در تصفيه به حداقل مي‌رسد.

به هر حال هنوز سئوالات زيادي در مورد اين فناوري وجود دارد: مثلاً اين كه چگونه nZVI به سرعت جابه‌جا خواهد شد؟ اين جابه‌جايي به سمت چه محصولاتي است؟ آيا اين مواد در محيط زيست قابل تشخيص هستند؟ و اينکه چگونه تغييرات سطح nZVI باعث تغيير طول عمر و تأثير آن روي تصفيه خواهد شد؟
کاربردهاي نويدبخش فناوري‌نانو در محيط زيست بسيار زياد است؛ اين مطلب در ”پيشرفت محيط‌زيستي“ به عنوان يکي از هشت زمينه پيشرو فناوري‌نانو که از جانب NNI تعيين شده منعکس شده است. در حقيقت، تقريباً تمام برنامه‌هاي NNI (پديده‌هاي بنيادي، مواد، روش‌ها، اندازه‌گيري و غيره) جنبه‌هاي محيطي دارند. نگراني‌هاي زيست محيطي تقريباً در تمام 11 سازمان حاضر در برنامه NNI قابل مشاهده است.
بيشتر کاربردهاي زيست محيطي فناوري‌نانو در سه مقوله جاي مي‌گيرند:

  1. محصولات بي‌خطر براي محيط زيست يا محصولات با قابليت تحمل بالا مثلاً شيمي سبز؛
  2. تصفيه موادي که با ذرات خطرناک آلوده شده‌اند؛
  3. حسگرهايي براي ذرات محيطي.

با اينکه معمولاً اين سه مقوله در زمره موادشيميايي يا مواد نانوبيولوژيکي تلقي مي‌شود بايد توجه کرد که اين موارد مي‌تواند در مورد عوامل ميکروبي و مواد زيست‌محيطي نيز کاربرد داشته باشد. فناوري‌نانو‌ نقش مهمي در بهبود روش‌هاي کشف و پاک‌سازي عوامل زيست‌محيطي مضر دارد.
دو فناوري متعارف تصفيه كه در فناوري‌ ‌نانو نيز از آنها استفاده مي‌شود عبارتند از: جاذبه و واکنش درجا و غيردرجا. در فناوري‌ تصفيه جاذبه‌اي به كمك فرآيند جداسازي، آلاينده‌ها (به خصوص فلزات) را جدا مي‌کنند؛ در حالي که فناوري‌ واکنشي باعث تجزيه آلاينده‌هاي مي‌شود. گاهي اوقات تمام روش‌ها به سمت توليد محصولات کم ضررتر است مثلاً در مواردي که آلاينده‌ها آلي باشند محصولاتي مثل CO2 و H2O توليد مي‌شود.
در فناوري‌‌ درجا، پاک‌سازي آلودگي در همان محل آلودگي صورت مي‌گيرد در حالي که در فناوري‌ غير درجا، عمليات پاک‌سازي پس از انتقال مواد آلوده کننده به مکان‌ مطمئن انجام مي‌شود؛ به عنوان مثال آب‌هاي زيرزميني آلوده به سطح زمين پمپ شده و پاک‌سازي آنها در راکتورهاي واقع در سطح زمين انجام مي‌شود.
فناوري‌نانو غيردرجا
يک مثال برجسته از فناوري‌نانو براي تصفيه آلاينده‌ها از طريق جذب سطحي، تك لايه‌هاي خودآرا روي پايه ميان حفره‌اي يا SAMMS است. SAMMS‌ از طريق خود آرايي‌ يک لايه از عوامل سطحي فعال شده بر روي پايه‌هاي سراميکي ميان حفره‌اي به وجود مي‌آيد که سبب ايجاد موادي با سطح ويژه بسيار بالا (تقريباً1000 m2/g) مي‌شود. خصوصيات جذبي اين مواد را به گونه‌اي مي‌توان تنظيم كرد كه آلاينده‌هاي خاص مثل جيوه، کرومات، آرسنات، پرتکنتات، و سلنيت را جذب كند.
پليمرهاي درخت‌ساني، نوع ديگري از مواد نانوساختار هستند که پتانسيل تصفيه آلاينده‌ها را دارند. نمونه‌هاي جديد اين روش شامل اولترافيلتراسيون بهبود يافته با درخت‌سان‌ها به منظور حذف Cu+2 از آب و حذف آلاينده‌هاي Pb+2 از خاک است.
اين دو نوع نانوساختار جاذب كه در فرايندهاي غيردرجا استفاده مي‌شوند، مي‌توانند مواد پرخطر را در غلظت بالايي در سطح خود جمع کنند.
تجزيه آلاينده‌ها به كمك فناوري نانو بر خلاف تصفيه از طريق جذب مختص آلاينده‌هاي آلي است. روش رايج تصفيه آلاينده‌هاي آلي فوتواكسيداسيون (photooxidation) به وسيله كاتاليزورهاي نيمه‌رسانا (مثلTiO2 ) است. قابليت فوتوکاتاليست‌هاي کوانتومي (اندازه ذره تقريباً 10 nm) مدت‌هاست كه در تجزيه آلاينده‌ها شناخته شده‌ است.
به هر حال همان‌طور که در توضيح فناوري‌هاي جاذب گفته شد فوتواکسيداسيون به وسيله نيمه‌هادي‌هاي نانوساختار يک روش غيردرجا است؛ چون به نور نياز دارد و بايد در يک راکتور که براي اين کار طراحي شده است؛ انجام شود.
فناوري‌نانو‌ درجا 

شکل 1- سه روش کاربرد ذرات Fe براي تصفيه آب‌هاي زيرزميني:
(a) يک سر واکنشي نفوذپذير مرسوم که از Fe گرانولي با اندازه ميلي‌متري ساخته شده است؛
(b) يک ناحيه پاک‌سازي واکنشي که به وسيله تزريق پي‌درپي نانوذرات Fe شکل گرفته است؛
(C) پاک‌سازي آلاينده‌هاي فاز مايع بدون آب (DNAPL) به وسيله تزريق نانوذرات متحرک.
در شکل‌هاي b و c نانوذرات با نقاط سياه، و نواحي تحت تأثير آنان با رنگ روشن معين شده‌اند.
در شکل b فرض بر اين است که نانوذرات در محيط‌هاي متخلخل تحرک اندکي دارند؛ درحالي كه در شکل C نانوذرات به منظور تحرک بيشتر
تغيير و بهبود يافته‌اند.
توجه کنيد که واکنش تنها زماني رخ مي‌دهد که آلاينده‌ها به صورت محلول در آب‌هاي زيرزميني باشند و يا مثل DNAPL به سطوح Fe متصل باشند.

تجزيه درجاي آلاينده‌ها، بر ساير روش‌ها ارجحيت دارد؛ زيرا اين روش از نظر اقتصادي مقرون به صرفه‌تر است. البته تصفيه درجا مستلزم تداخل آلاينده‌ها با عمليات پاک‌سازي است و اين خود مانع اصلي در توسعه و بسط اين نوع فناوري‌ها است. امكان تزريق نانوذرات (واکنشي و جذبي)، در محيط‌هاي متخلخل آلوده‌ مثل خاک‌ها، رسوبات و محيط‌هاي آبي، سبب شده است تا اين روش از پتانسيل بالايي برخوردار باشد. در اين روش يکي از دو امكان زير بايد وجود داشته باشد:
  1. ايجاد نواحي واکنشي درجا با نانوذراتي که تقريباً بي‌حرکت هستند؛
  2. ايجاد توده نانوذرات واکنشي که به سمت مناطق آلوده حرکت مي‌کنند؛ البته اگر اين نانوذرات به اندازه کافي متحرک باشند. (همان گونه که درشکل (1) نشان داده شده است).

در زير بيشتر به تحرک درجاي نانوذرات مي‌پردازيم، زيرا تحرک درجاي نانوذرات معمولاً باعث ايجاد سوء تفاهم در فهم مطلب مي‌شود.
با وجود اينکه نانوذرات گوناگوني (مثل دو قطبي غيريوني، پلي‌يورتان و يا فلزات نجيبي روي پايه آلومينا) در تصفيه درجا قابل استفاده‌اند؛ اما تا به حال بيشترين توجه به نانوذرات حاوي nZVI شده است. تمايل به استفاده از nZVI براي تصفيه باعث بهبود شيمي تصفيه و يا گزينه‌هاي توسعه آن شده است.
اين امر منجر به انتقال بسيار سريع اين فناوري از مرحله آزمايشگاهي به مرحله نيمه‌صنعتي شده است. کاربردهاي تجاري nZVI در تصفيه به سرعت رايج و بازارهاي رقابتي شديدي در زمينه مواد حاوي nZVI و تأمين کنندگان خدمات آن به وجود آورده است.
برخي تصورات غلط راجع به اصول اساسي فناوري تصفيه مبتني بر nZVL کاربردهاي آن در محيط زيست وجود دارد. با اينکه اين مطالب بسيار به هم وابسته‌اند ولي ما مي‌توانيم آنها ر ا در سه گروه تقسيم کنيم: ريخت‌شناسي ذره، واکنش‌پذيري و تحرک.
در ادامه، نكات کليدي سه دسته بالا را توضيح مي‌دهيم تا بتوانيم به يك جمع‌بندي راجع به اين فناوري‌ دست يابيم و از اين طريق به پيشرفت‌هاي زيست محيطي فناوري كمك كنيم.

ويژگي‌هاي نانوذرات 
ريخت‌شناسي
تعريف‌هاي گوناگوني در مورد اندازه نانو ارائه شده است؛ اما بايد به اين نظريه اشاره کرد که اندازه نانو محدوده‌اي از اندازه مولکول‌ها و مواد است که ذرات در اين محدوده، خواص بي‌همانند يا به طور کيفي، متفاوت با ذرات بزرگ‌تر از خود دارند.

شکل 2- سطح ويژه با فرض اين كه ذرات به صورت كرومي با ذره برآوردي از قطر زياد دايره‌اي هندسي و چگالي 7.6 g/Cm3 هستند. (بر پايه ميانگين چگالي‌هاي FeO و Fe3O4 خالص)

بيشتر نمونه‌هايي که اين خواص را دارند، داراي اندازه‌اي در محدوده کوچک‌تر از 10 نانومتر هستند؛ زيرا در اين محدوده، اندازه ذرات به اندازه آنها در شرايط مولکولي پايدار نزديک‌تر است.
يکي از اين مثال‌ها محدوده کوانتومي است که به اين علت به وجود مي‌آيد که با کاهش اندازه ذرات، باند گپ (bandgap) افزايش يافته، باعث به وجود آمدن برخي ويژگي‌هاي مفيد در فوتوکاتاليست‌هاي نيمه‌هادي مي‌شود كه در بخش فناوري‌هاي غيردرجا توضيح داده شد.
خصوصيات ديگري که در اندازه‌هاي زير 10 نانومتر تغيير مي‌کند سطح ويژه است که در شکل (2) نشان داده شده است.
از نظر کيفي فاکتورهاي ديگري نيز وجود دارند که در تعيين اين خصوصيات دخالت دارند، مثل نسبت اتم‌هاي سطحي به اتم‌هاي توده و قسمتي از حجم ذره که شامل ضخامت محدود لايه سطحي است (حجم سطحي).
آماده‌سازي nZVI براي استفاده در کاربردهاي تصفيه‌اي، به طور معمول در اين محدوده- بين چند ده تا چند صد نانومتر- انجام مي‌شود. علاوه بر اين، ذرات nZVI حتي تحت شرايط آزمايشگاهي هم تمايل دارند که به هم بپيوندند و متراکم شوند و در نتيجه مجموعه‌هايي توليد مي‌شود که اندازه آنها ممکن است نزديک چند ميکرون شود. اين بدان معني است که nZVI و مواد مرتبط با آن که در کاربردهاي تصفيه محيط‌زيست استفاده مي‌‌شوند، خصوصيات فوق‌العاده مورد انتظار براي نانوذرات حقيقي را از خود نشان نخواهند داد و اغلب همانند کلوئيد‌هاي محيط زيست رفتار خواهند کرد.
واکنش‌پذيري
واکنش‌پذيري زياد نانوذرات مي‌تواند نتيجه سطح ويژه بالاي نانوذرات، چگالي بيشتر نواحي واکنش‌پذير روي سطوح ذره و يا افزايش واکنش‌پذيري اين نواحي بر روي سطح باشد.
اين فاکتورها مجموع سه نتيجه واضح وکارا را در مورد nZVI در پي داشته است:

  1. تجزيه آلاينده‌هايي که واكنش‌ چنداني با ذرات بزرگ‌تر نمي‌دهند. مانند پلي فنيل هاي کلرينه شده؛
  2. تجزيه بسيار سريع‌تر آلاينده‌هايي که پيش از اين با سرعت‌هاي مناسبي با ذرات بزرگ‌تر واکنش نشان مي‌دادند، مانند اتيلن‌هاي کلرينه شده؛
  3. دسترسي به محصولات مطلوب‌تر با تجزيه آلاينده‌هايي که به وسيله مواد بزرگ‌تر سريعاً تجزيه مي‌شوند؛ اما باعث به وجود آمدن محصولات فرعي نامطلوبي مثل تتراکلريدکربن مي‌شوند.

از اين سه دسته تأثيرات واکنشي، دومين دسته (تجزيه سريع‌تر آلاينده‌هاي قابل تجزيه) بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. علت اين تأثير با اينکه يک مسئله بسيار کاربردي، بنيادي و با اهميت است کمتر شناخته شده است.

شکل 3. مقايسه ثابت‌هاي سرعت احيايCL4 به وسيله nZVI و دو نوع Fe در اندازه‌هاي ميلي‌متري. مناطق روي نمودار تقريباً بر مبناي 50 داده از منابع مختلف هستند.

ما براي تجزيه تتراكلريد كربن به وسيله nZVI ، نسبت ثابت سرعت‌هاي نرمال شده بر حسب سطح ويژه ksa را با ثابت سرعت‌هاي نرمال شده بر حسب جرم km مقايسه كرديم، نتايج نشان داد که ksa براي نانوذرات nZVI برابر اين پارامتر در ذرات ميلي‌متري nZVIاست؛ اما km آن بزرگ‌تر از ذرات ميلي‌متري است (شکل 3). بنابراين تجزيه سريع‌تر تتراکلريد کربن به وسيله nZVI به خاطر سطح ويژه بالاي آن است، نه به خاطر بيشتر بودن فراواني نقاط واکنش‌پذير روي سطح و يا واکنش‌پذيرتر بودن اين نقاط. اين نتيجه ممکن است در مورد ساير آلاينده‌هايي که با nZVI واکنش مي‌دهند نيز صدق کند اما اطلاعات ما در اين مورد ناکافي است.
بايد توجه داشت که اين تحليل شامل ترکيبات دوفلزي nZVI با کاتاليزرهاي فلزات نجيب مثل Pd، Ni و Cu نيست. اين مواد دو فلزي معمولاً داراي مقادير ksa بالايي هستند، ولي اين افزايش در درجه اول نتيجه تأثير خاصيت کاتاليستي فلزات نجيب است که در مورد ذرات بزرگ‌تر نيز مشاهده مي‌شود.
اما مشكلي كه هست اين كه افزايش واکنش‌پذيري معمولاً همراه با كاهش انتخاب‌پذيري است كه موجب واکنش nZVI با مواد غيرهدف شامل اکسيژن غيرمحلول و آب‌ و در نتيجه پايين آمدن راندمان تصفيه با nZVI مي‌شود.
شكل فوق منجر به پيدايش نياز به تزريق ذرات به سيستم و درنتيجه بالا رفتن هزينه عمليات خواهد شد.
با محدود کردن مواد ناخواسته (مواد غيرهدف شامل اکسيژن و آب) به وسيله گيرنده‌هاي ارزان‌تر مي‌توان طول عمر کوتاه nZVI را مفيدتر کرد؛ البته اگر ذرات تحرک قابل ملاحظه‌اي از خود نشان دهند.
تحرك
نانوذرات در محيط‌هاي متخلخل تحرک زيادي خواهند داشت، زيرا اندازه آنها از اندازه سوراخ‌هاي محيط‌هاي متخلخل بسيار کوچک‌تر است اما اينکه ما فرض کنيم علت تحرک نانوذرت تنها اين مطلب است بسيار ساده انگاري است. معمولاً تحرک نانوذرات را در محيط‌هاي متخلخل اشباع، دو فاکتور تعيين مي‌كند: تعداد برخوردهاي نانوذرات با محيط متخلخل به ازاي واحد جابه‌جايي؛ و ضريب چسبندگي (احتمال اينکه هر برخورد، منجر به حذف ذره از جريان شود). برخورد ممکن است در نتيجه سه عامل رخ دهد: حرکت براوني، بازدارنده‌ها (عواملي که مانعي از حرکت نانوذره مي‌شوند) و رسوب‌گذاري گرانشي.

شكل 4- فاصله جابه‌جايي كه در آن،‌ بيش از 99 درصد نانوذرات حذف مي‌شوند در ضرايب چسبندگي شرايطي سطحي به شكل زير است:
تخلخل = 36.0 ، سرعت=1.0 m/day،
اندازه ذرات خاک=3.0 ميلي‌متر،
چگالي نانوذرات=7.6 g/Cm3
 

نانوذرات در محيط‌هاي متخلخل اغلب حركت براوني دارند. براي ذرات بزرگتر از 400 نانومتر با چگالي بالا‌ (مثلاً 7.68 g/cm2 براي ذرات آهن خالص) تأثير جاذبه مي‌تواند بسيار مهم باشد. با استفاده از روش بازده single-Collector که به وسيله Tufenkji و Elimelech ارائه شده و تئوري فيلتراسيون deep-bed، اين امکان وجود دارد که بتوان فاصله جابه‌جايي را كه در آن، 99 درصد حذف نانوذرات به عنوان تابعي از خواص سطحي و ضريب چسبندگي صورت مي‌گيرد، محاسبه كرد.
شکل (4) نشان مي‌دهد که محدوده فاصله جابه‌جايي در شرايط سطحي متعارف، از چند ميلي‌متر تا چند ده متر متناسب با ضريب چسبندگي است.
ضريب چسبندگي گزارش شده براي nZVI معمولي در انواع محيط‌هاي متخلخل، بين 0.14 تا يك است؛ اين به معني فاصله جابه‌جايي چند سانتي‌متر در محيط‌هاي متخلخل در شرايط آب‌هاي زيرزميني است (شکل4). اين امر موجب ايجاد علاقه قابل ملاحظه‌اي براي تغيير سطح نانوذرات در جهت افزايش فاصله جابه‌جايي شده است.

بدين ترتيب ضرايب چسبندگي کوچک‌تري براي اين گونه نانوذرات و ساير نانوذرات گزارش شده است (0.001 براي نانوذرات Fe كه سطح آنها بهبود يافته است و 0.0001 براي نانوذراتي که پايه کربني دارند). اما حتي اين ضرايب چسبندگي کوچک هم به طور قطعي باعث تحرک بيشتر (بيش از چندمتر) نانوذرات در آب‌هاي زيرزميني نمي‌شود، به جز در آب‌هاي زيرزميني با سرعت حركت خيلي زياد.
خطرات
مباحث فوق در مورد ريخت‌شناسي، واکنش‌پذيري و تحرک نانوذرات در زمينه تصفيه ‌محيط زيست نشان مي‌دهد که دانش ما در مورد فرآيندهاي پايه در اين فناوري هنوز ناکافي است. به علاوه، خطرات احتمالي اين فناوري براي سلامت انسان و محيط‌زيست، انجام اين روش در مقياس انبوه را با مشكل مواجه كرده است. مخصوصاً با توجه به کاربردهاي درجاي nZVI (يا مواد وابسته) براي تصفيه محيط‌هاي متخلخل، هنوز تحقيقات مستقيم و قابل ملاحظه‌اي که خطرات آن را مورد توجه قرار دهد انجام نشده است. برخي گروه‌ها حالت احتياطي (پيشگرانه) را پذيرفته‌اند و کاربردهاي درجاي نانوذرات براي تصفيه را ممنوع کرده‌اند در حالي که برخي گروه‌ها آن را توصيه کرده‌اند. در واقع تحقيقات در اين زمينه بايد به طور موازي صورت گيرد.
اين معما که چگونه مي‌توان از نانوذرات براي تصفيه استفاده کرد بايد به زودي و با استفاده از نتايج تحقيقات در حال انجام، قابل حل و دسترسي باشد. مهم‌ترين اين خطرات استنشاق ذرات‌ريزي است که از طريق هوا جابه‌جا مي‌شوند.
به هر حال هم‌اکنون ما مي‌توانيم نتيجه بگيريم با اينکه nZVI و مواد مرتبط با آن، در کاربردهاي تصفيه‌اي درجا استفاده مي‌شوند، از مواد ويژه‌اي که در دسترس ما هستند کوچک‌تر، واکنش‌پذيرتر، مقاوم‌تر و متحرک‌تر بوده و در عين حال احتمال خطرزايي براي انسان و محيط زيست را دارا هستند.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 59 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

چکـيده:
در اين گزارش، به‌طور خلاصه ويژگي‌هاي يک فيلم نانولوله کربني ناشر الکترون بررسي شده و با توجه به نتايج تئوري در نشرميداني فلزات و نتايج تجربي به دست آمده براي نانولوله‌هاي کربني در مقالات و گزارش‌هاي اخير، عناصر مؤثر در يک فيلم مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد. در انتها خصوصيات يک فيلم نانولوله‌اي بهينه براي کاربرد در صنعت ارائه مي‌شود

شکل 1. نمايش شماتيک غلبه الکترون‌هاي نزديک سطح فرمي بر سد انرژي

ا. تئوري مسئله
اثر نشر ميداني الکترون‌ها از سطح يک ماده چگال که اکثراً شامل فلزات مي‌شود، عبارت است از تونل‌زني الکترون از سطح فرمي فلز به درون ناحيه ديگر که معمولاً خلاء است. اين يک پديده کاملاً کوانتومي است و الکترون‌ها از حالات محدود شده فلزي با غلبه بر يک سد پتانسيلي در فصل مشترک فلز با محيط اطرافش، به يک ذره آزاد تغييرحالت مي‌دهند.
اين اثر همان‌طور که از اسمش پيداست در اثر بر همکنش ميدان الکتريکي با فلز، روي مي‌دهد پس در زمره کوانتوم الکترو ديناميک بررسي مي‌شود. تقريب‌هاي نظري در مورد يک جريان نشري الکتروني از يک فلز، به‌طور معمول در يک مدل نيمه کلاسيک صورت مي‌پذيرد، که به نظريه فـولر- ناردهيم [Fowler-Nardheim) [1) مشهور است. (شکل 1)
ميدان اطراف الکترود فلزي تخت به‌صورت تابعي از فاصله و پتانسيل الکتريکي به‌صورت زيرتعريف مي‌شود.
 

شکل 2. انتشار الکترون‌ها از يک شي نوک تیز فلزي که در ولتاژ V قرار دارد

اما وقتي از شيء سوزني شکلي استفاده مي‌کنيم، ميدان در اطراف نوک تيز آن شديدتر است، پس ميدان به شعاع انحناي نوک آن بستگي دارد و رابطه 1 با يک ضريب تشديد ميداني که با شعاع رابطه عکس و با نسبت هندسي ( نسبت ارتفاع به سطح مقطع)، رابطه خطي دارد و نيز به‌طور معکوس با فاصله ‌اندکي تغيير مي‌کند، به‌ صورت زير تصحيح مي‌شود:
 

چگالي جريان الکترون‌هاي نشر شده به واسطه ميدان از سطح يک فلز سوزني شکل با تابع کار (تابع کار از ويژگي‌هاي ذاتي عنصر است) به وسيه رابطه فـولر- ناردهيم به‌صورت زير داده شده است:
 

که A وB ضرايب ثابت هستند [7] .
2. اثر نشر ميداني در فيلم‌هاي نانولوله کربني
نمود وضعيت ظاهري نانولوله‌هاي کربني، يعني نسبت طول به سطح مقطع آن و نيز شعاع کوچک انحناي نوک، آنها را بسيار شبيه به سوزن فلزي باريک مورد بحث در بالا مي‌کند و بررسي‌هاي قبل را موجه مي‌سازد. اهميت بررسي نشر الکترون از نانولوله‌هاي کربني به علت کاربرد‌هاي وسيع آن در صنعت پانل‌هاي نمايشي به عنوان تفنگ الکتروني، ارتقاي فناوري ميکروسکوپ‌هاي الکتروني به عنوان نوک در ميکروسکوپ‌هايAFM و حکاکي در سطوح نانو است. مطالعات منتشرشده از سال1995 نشان مي‌دهد [2,3,4] که نشرميداني براي تمامي انواع ساختار نانولوله‌هاي کربني (Armchair,Zigzag,Chiral) به‌طور عالي برقرار است و نشان دهنده استقلال اين اثر از نوع ساختار آنهاست.

شکل3. تصاوير نشر ميداني از فيلم‌هایی با نانولوله‌هاي چند ديواره و در ولتاژ يکسان اما با چگالي‌هاي متفاوت (از راست به چپ: کم، متوسط و زياد) [6]

اما همين مطالعات، تک ديواره (SWNTs) بودن يا چند ديواره (MWNTs) بودن آنها را به عنوان عاملي مؤثر مورد بررسي قرار داده‌اند [5].
به‌طور کلي عوامل مؤثر در نشر ميداني نانولوله‌هاي کربني به دو دسته تقسيم مي‌شود؛ اول، ساختار ذاتي و ويژگي‌هاي شيميايي منحصر به فرد نانولوله‌ها که به قطر و رفتار سطحي آنها و نيز باز و بسته بودن انتهاي آنها برمي‌گردد. دوم، چگالي و نيز نوع جهت‌گيري آنها بر روي سطح فيلمي که رشد داده شده‌اند. اين زيرلايه مي‌تواند با توجه به نوع کاربرد، سيليکون و طلا و. . . باشد. بررسي روي نمونه‌هاي فراوان نشان مي‌دهد که در فيلم‌هايي که چگالي نانولوله‌ها روي آنها متوسط و نرمال است، نشر الکتروني در ميدان آستانه کمتري صورت مي‌گيرد[6]. شکل (3) به‌خوبي نشان مي‌دهد که فيلم با چگالي متوسط، نشر يکنواخت و واضحي را نشان مي‌دهد که در آن، خطوط، پل‌ها و نقاط بر روي فيلم ساخته شده قابل تمايز هستند

 اين نتايج اثبات‌کننده نقش مهم چگالي فيلم و هندسه در ناشران الکترون است. تقويت ميداني يک نشرکننده الکتروني که جريان نشرشده را براي يک ميدان الکتريکي تعيين مي‌کند، تنها به هندسه نشرکننده يعني شعاع انحناي نوک و ارتفاع نانولوله‌ها از زيرلايه بستگي دارد. اما وجود يک چگالي بهينه نانولوله‌اي روي فيلم که در چگالي‌هاي متوسط روي مي‌دهد نشان دهنده فاصله‌اي بهينه بين نانولوله‌هاي ناشر الکتروني است که ما را به الگوي پخش نانولوله‌ها روي زيرلايه‌ها براي کارايي بهتر راهنمايي مي‌کند. اين فاصله تقريباً يک تا دو برابر ارتفاع نانولوله‌هاي کاربردي است که امروزه موضوع تحقيقاتي مهمي براي شرکت‌هاي توليد کننده پانل‌هاي نمايشي (شکل 5 و6) شده است. در شکل (4) مدل شبيه‌سازي شده اين مسئله را مي‌توان ديد و به مقايسه آنها پرداخت.

اما عاملي که روي کاربرد آنها تأثير بسزايي دارد، ثابت باقي ماندن اين يکنواختي و شدت نشر الکتروني در طول زمان است که روي طول عمر فيلم‌ها- در مقياس تجاري- مؤثر است. با مقايسه فيلم‌هاي ساخته شده از نانولوله‌هاي تک ديواره و چند ديواره و آزمايش در شرايط يکسان، اين نتيجه حاصل شده است که افت در نشرالکتروني در فيلم‌هاي تک ديواره ده برابر سريع‌تر از فيلم چند ديواره رخ مي‌دهد. [5] اين پديده را شايد بتوان به حساسيت نانولوله‌هاي تک ديواره نسبت به بمباران يوني و پرتويي نسبت داد که چند ديواره بودن، اين ضعف را با پوشش ديوارهاي ديگر حذف مي‌کند و نمي‌گذارد که تعادل ساختاري از بين برود. با توجه به توضيحات داده شده بهترين فيلم نانولوله‌اي، فيلمي است با چگالي متوسطي از نانولوله‌هاي چند ديواره با انتهاي بسته که به‌طور يکنواخت روي زيرلايه‌اي توزيع شده‌اند و با حداقل ولتاژ آستانه الکتريکي، نشر يکنواختي را ايجاد کنند که آخري در صرفه‌جويي انرژي مؤثر است.

در شکل (5)، طرح ساده اي از يک نمايشگر نانوتيوپي نشان داده شده است(5) ، نانولوله کربني که انتهاي آن بر روي يک زيرلايه سيليکوني قرار گرفته است توسط ولتاژ الکتريکي تحريک ميشود تا به گسيل الکتروني بپردازد دقيقا همان کاري را که تفنگ الکتروني در نمايشگرهاي عادي انجام ميدهد. الکترونهاي منتشر شده در فاصله بين لايه فسفري و نانولوله شتاب داده مي شوند تا در هنگام جذب بتوانند اين لايه را برانگيخته کنند تا در انتها با ايجاد نورهاي رنگي که ما برروي نمايشگر مي بينيم کار به پايان برسد .
3. نتيجه
پارامترهاي موثر در ساختمان يک فيلم نانو لوله اي گسيل ميداني غالبا از نوع هندسي هستند و ما با کنترل شرايط فيزيکي محيط در هنگام رشد نانولوله ها برروي زيرلايه
مي توانيم کيفيت کاربردي و تجاري آن را بهبود ببخشيم .

شكل 4. در اين شکل مي‌توان از بالا به پايين تغييرات چگالي را از زياد به کم ديد که حالت چگالي متوسط بهترين بازده نشري را نشان مي‌دهد

شكل 5. شماتيك بسيار ساده از يك نمايشگر اثر نشر ميداني نانولوله كربني

شکل6. نمايشگر رنگي ساخته پژوهشکده سامسونگ در جنوب سئول در کره
منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 43 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

چکيده
اخيراً استفاده از نانوسيالات که در حقيقت سوسپانسيون پايداري از نانوفيبرها و نانوذرات جامد هستند، به عنوان راهبردي جديد در عمليات انتقال حرارت مطرح شده است.
تحقيقات اخير روي نانوسيالات، افزايش قابل توجهي را در هدايت حرارتي آنها نسبت به سيالات بدون نانوذرات و يا همراه با ذرات بزرگ‌تر (ماکرو ذرات) نشان مي‌دهد. از ديگر تفاوت‌هاي اين نوع سيالات، تابعيت شديد هدايت حرارتي از دما، همچنين افزايش فوق‌العاده فلاکس حرارتي بحراني در انتقال حرارت جوشش آنهاست. نتايج آزمايشگاهي به دست آمده از نانوسيالات نتايج قابل بحثي است که به عنوان مثال مي‌توان به انطباق نداشتن افزايش هدايت حرارتي با تئوري‌هاي موجود اشاره کرد. اين امر نشان دهنده ناتواني اين مدل ها در پيش‌بيني صحيح خواص نانوسيال است. بنابراين براي کاربردي کردن اين نوع از سيالات در آينده و در سيستم‌هاي جديد، بايد اقدام به طراحي و ايجاد مدل‌ها و تئوري‌هايي شامل اثر نسبت سطح به حجم و فاکتورهاي سياليت نانوذرات و تصحيحات مربوط به آن کرد.
1. مقدمه
سيستم‌هاي خنک کننده، يکي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي کارخانه‌ها و صنايعي مانند ميکروالکترونيک و هر جايي است که به نوعي با انتقال گرما روبه‌رو باشد. با پيشرفت فناوري در صنايعي مانند ميکروالکترونيک که در مقياس‌هاي زير صد نانومتر عمليات‌هاي سريع و حجيم با سرعت‌هاي بسيار بالا (چند گيگا هرتز) اتفاق مي‌افتد و استفاده از موتورهايي با توان و بار حرارتي بالا اهميت به سزايي پيدا مي‌کند، استفاده از سيستم‌هاي خنک‌کننده پيشرفته و بهينه، کاري اجتناب‌ناپذير است. بهينه‌سازي سيستم‌هاي انتقال حرارت موجود، در اکثر مواقع به وسيله افزايش سطح آنها صورت مي‌گيرد که همواره باعث افزايش حجم و اندازه اين دستگاه‌ها مي‌شود؛ لذا براي غلبه‌ بر اين مشکل، به خنک کننده‌هاي جديد و مؤثر نياز است و نانو سيالات به عنوان راهکاري جديد در اين زمينه مطرح شده‌اند. [1]
نانوسيالات به علت افزايش قابل توجه خواص حرارتي، توجه بسياري از دانشمندان را در سال‌هاي اخير به خود جلب کرده است، به عنوان مثال مقدار کمي (حدود يک درصد حجمي) از نانوذرات مس يا نانولوله‌هاي کربني در اتيلن گليکول يا روغن به ترتيب افزايش 40 و 150 درصدي در هدايت حرارتي اين سيالات ايجاد مي‌کند [2] [3]؛ در حالي که براي رسيدن به چنين افزايشي در سوسپانسيون‌هاي معمولي، به غلظت‌هاي بالاتر از ده درصد از ذرات احتياج است؛ اين در حالي است که مشکلات رئولوژيکي و پايداري اين سوسپانسيون‌ها در غلظت‌هاي بالا مانع از استفاده گسترده از آنها در انتقال حرارت مي‌شود. در برخي از تحقيقات، هدايت حرارتي نانوسيالات، چندين برابر بيشتر از پيش‌بيني تئوري‌ها است. از ديگر نتايج بسيار جالب، تابعيت شديد هدايت حرارتي نانوسيالات از دما [4] [5] و افزايش تقريباً سه برابري فلاکس حرارتي بحراني آنها در مقايسه با سيالات معمولي است [6 و7].
اين تغييرات در خواص حرارتي نانوسيالات فقط مورد توجه دانشگاهيان نبوده در صورت تهيه موفقيت‌آميز و تأييد پايداري آنها، مي‌تواند آينده‌اي اميدوارکننده در مديريت حرارتي صنعت را رقم بزند. البته از سوسپانسيون نانوذرات فلزي، در ديگر زمينه‌ها از جمله صنايع دارويي و درمان سرطان نيز استفاده شده است [8]. به هر حال تحقيق در زمينه نانوذرات، داراي آينده‌اي بسيار گسترده است [9].

شکل 1. تصاوير TEM از نانو سيال مس (چپ)، نانو ذرات اکسيد مس (وسط) و ذرات کلوئيدي طلاسرب (راست) که در مطالعات مقاومت فصل مشترک استفاده شده اند. ذرات اکسيد مس حالت خوشه اي دارند و کلوئيد هاي طلاسرب توزيع مناسب و اندازه يکسان دارند.

2. تهيه نانوسيالات
بهبود خواص حرارتي نانوسيال احتياج به انتخاب روش تهيه مناسب اين سوسپانسيون‌ها دارد تا از ته‌نشيني و ناپايداري آنها جلوگيري شود. متناسب با کاربرد، انواع بسياري از نانوسيالات از جلمه نانوسيال اکسيد فلزات، نيتريت‌ها، کاربيد فلزات و غيرفلزات که به وسيله يا بدون استفاده از سورفکتانت در سيالاتي مانند آب، اتيلن گليگول و روغن به وجود آمده است. مطالعات زيادي روي چگونگي تهيه نانوذرات و روش‌هاي پراکنده‌سازي آنها درسيال پايه انجام شده است که در اينجا به طور مختصر چند روش متداول‌ را که براي تهيه نانوسيال وجود دارد ذکر مي‌کنيم.
يکي از روش‌هاي متداول تهيه نانوسيال، روش دو مرحله‌اي است [10]. در اين روش ابتدا نانوذره يا نانولوله معمولاً به وسيله روش رسوب بخار شيميايي (CVD) در فضاي گاز بي‌اثر به صورت پودرهاي خشک تهيه مي‌شود [11] [ شکل 1. وسط]، در مرحله بعد نانوذره يا نانولوله در داخل سيال پراکنده مي‌شود. براي اين کار از روش‌هايي مانند لرزاننده‌هاي مافوق صوت و يا از سورفکتانت‌ها استفاده مي‌شود تا توده‌هاي نانوذره‌اي به حداقل رسيده و باعث بهبود رفتار پراکندگي شود. روش دو مرحله‌اي براي بعضي موارد مانند اکسيد فلزات در آب، ديونيزه شده بسيار مناسب است [10] و براي نانوسيالات شامل نانوذرات فلزي سنگيني، کمتر موفق بوده است [12].
روش دو مرحله‌اي داراي مزاياي اقتصادي بالقوه‌اي است؛ زيرا شرکت‌هاي زيادي توانايي تهيه نانوپودرها در مقياس صنعتي را دارند [13].
روش يک مرحله‌اي نيز به موازات روش دو مرحله‌اي پيشرفت کرده است؛ به طور مثال نانوسيالاتي شامل نانوذرات فلزي با استفاده از روش تبخير مستقيم تهيه شده‌اند [2] و [12]. در اين روش، منبع فلزي تحت شرايط خلاء تبخير مي‌شود [14] [شکل 1. چپ].
در اين روش، تراکم توده نانوذرات به حداقل خود مي‌رسد، اما فشار بخار پايين سيال يکي از معايب اين فرايند محسوب مي‌شود؛ ولي با اين حال روش‌هاي شيميايي تک مرحله‌اي مختلفي براي تهيه نانوسيال به وجود آمده است که از آن جمله مي‌توان به روش احياي نمک فلزات و تهيه سوسپانسيون آن در حلال‌هاي مختلف براي تهيه نانوسيال فلزات اشاره کرد [16] [شکل 1. راست]. مزيت اصلي روش يک مرحله‌اي، کنترل بسيار مناسب روي اندازه و توزيع اندازه ذرات است.

3. انتقال حرارت در سيالات ساکن
خواص استثنايي نانوسيالات شامل هدايت حرارتي بيشتر نسبت به سوسپانسيون‌هاي معمولي، رابطه غيرخطي بين هدايت وغلظت مواد جامد و بستگي شديد هدايت به دما و افزايش شديد فلاکس حرارتي در منطقه جوشش است. اين خواص استثنايي، به همراه پايداري، روش تهيه نسبتاً آسان و ويسکوزيته قابل قبول باعث شده تا اين سيالات به عنوان يکي از مناسب‌ترين و قوي‌ترين انتخاب‌ها در زمينه سيالات خنک کننده مطرح شوند. نتايج يکي از تحقيقات منتشر شده در زمينه تغيير هدايت حرارتي نانوسيال به عنوان تابعي از غلظت در شکل (2) آمده است.

بيشترين تحقيقات روي هدايت حرارتي نانوسيالات، در زمينه سيالات حاوي نانوذرات اکسيد فلزي انجام شده است [18].
ماسودا افزايش 30 درصدي هدايت حرارتي را با اضافه کردن 3/4 درصد حجمي آلومينا به آب گزارش کرده است. لي [15] افزايش 15 درصدي را براي همين نوع نانوسيال با همين درصد حجمي گزارش کرده است که تفاوت اين نتايج را ناشي از تفاوت در اندازه نانوذرات به‌کار رفته در اين دو تحقيق مي‌داند. قطر متوسط ذرات آلوميناي بکاررفته در آزمايش اول 13نانومتر و در آزمايش دوم 33 نانومتر بوده است. زاي و همکاران [20] [19] افزايش 20 درصدي را براي 50 درصد حجمي از همين نانوذرات گزارش کرده‌اند. گروه مشابهي [21] براي نانوذرات کاربيد سيليکون نيز به نتايج مشابهي رسيدند. لي بهبود نسبتاً کمتري را در هدايت حرارتي نانوسيالات حاوي نانوذرات اکسيد مس، نسبت به نانوذرات آلومنيا مشاهده کرد؛ در حالي که ونگ [24] 17 درصد افزايش هدايت حرارتي را براي فقط 4/0 درصد حجمي از نانوذرات اکسيد مس در آب گزارش کرده است. براي نانوسيال با پايه اتيلن گليکول، افزايش بالاي 40 درصد براي 3/0 درصد حجمي مس با متوسط قطر ده نانومتر گزارش شده است. پتل [5] افزايش بالاي 21 درصد براي سوسپانسيون 11 درصد حجمي از نانوذرات طلا و نقره که به ترتيب در آب و تولوئن پراکنده شده بودند را مشاهده کرد. در مواردي هم هيچ افزايش قابل توجهي در هدايت مشاهده نشده است

[23].
اخيراً تحقيقات ديگري روي وابستگي هدايت به دما براي غلظت‌هاي بالاي نانوذرات اکسيد فلزات و غلظت‌هاي پايين نانوذرات فلزي در حال انجام است که در هر دو مورد در محدوده دماي 20 تا 50 درجه سانتيگراد افزايش دو تا چهار برابري در هدايت مشاهده شده است و در صورت تأييد اين خواص براي دماهاي بالاتر مي‌توان نانوسيال را در سيستم‌هاي گرمايشي نيز استفاده کرد.
بيشترين افزايش هدايت در سوسپانسيون نانولوله‌هاي کربني گزارش شده است که علاوه بر هدايت حرارتي بالا، نسبت طول به قطر بالايي دارند[شکل 3]. از آنجا که نانولوله‌هاي کربني، تشکيل يک شبکه فيبري مي‌دهند، سوسپانسيون آنها بيشتر شبيه کامپوزيت‌هاي پليمري عمل مي‌کند. بيرکاک[25] افزايش 125 درصدي هدايت را در اپوکسي پليمر- نانولوله حاوي يک درصد نانولوله تک ديواره گزارش کرد، همچنين مشاهده کرد که با افزايش دما، هدايت حرارتي افزايش مي‌يابد.
چوي[3] براي سوسپانسيون يک درصد نانولوله‌هاي چند ديواره در روغن [شکل 3 ب] 16 درصد افزايش هدايت حرارتي گزارش کرده است. گزارش‌ها و تحقيقات مختلفي در زمينه افزايش هدايت حرارتي سوسپانسيون نانولوله‌کربني ارائه شده است؛ زاي [26] افزايش ده تا 20 درصدي هدايت حرارتي را در سوسپانسيون يک درصد حجمي با سيال آب گزارش کرده است. ون و دينگ [27] نيز 25درصد افزايش هدايت را در سوسپانسيون 8/0 درصد حجمي در آب گزارش کرده است. اسيل [23] بيشترين افزايش را 38 درصد براي سوسپانسيون شش درصد حجمي در آب گزارش کرده است.
ون و دينگ افزايش سريع هدايت در غلظت‌هاي حدود 2/0 درصد حجمي را گزارش کرده و نشان داده است که اين افزايش از آن به بعد تقريباً ثابت مي‌ماند. در تمامي گزارش‌ها افزايش هدايت با دما مشاهده شده؛ هر چند براي دماهاي بالاتر از 30 درجه سانتيگراد اين افزايش تقريباً متوقف مي‌شود.

4. جريان، جابه‌جايي و جوشش
اخيراً ضرايب انتقال حرارت نانوسيال در جابه‌جايي آزاد و اجباري اندازه‌گيري شده است. داس [17] آزمايش‌هاي تعيين خواص حرارتي جوشش را براي نانوسيال شروع کرد. يو [6] فلاکس حرارتي بحراني نانوسيال آلومينا- آب در حال جوشش را اندازه‌گيري کرد و افزايش سه برابري در فلاکس حرارت بحراني (CHF) را نسبت به آب خالص گزارش کرد. در همين زمينه واسالو [7] نانوسيال سيليکا- آب را تهيه کرد و همان افزايش سه برابري در CHF را گزارش کرد.
ضريب انتقال حرارت جابجايي آزاد علاوه بر اينکه به هدايت حرارتي بستگي دارد، به خواص ديگري مانند گرماي ويژه، دانسيته و ويسکوزيته ديناميک نيز وابسته است که البته در اين درصدهاي حجمي پايين همان‌طور که انتظار مي‌رفت و مشاهده شد، گرماي ويژه و دانسيته بسيار به سيال پايه نزديک است [33]. ونگ [34] ويسکوزيته آلومينا- آب را اندازه گرفت و نشان داد که هر چه ذرات بهتر و بيشتر پراکنده شوند ويسکوزيته پايين‌تري را مشاهده مي‌کنيم. وي افزايش 30 درصدي در ويسکوزيته را براي سوسپانسيون سه درصد حجمي گزارش کرد که در مقايسه با نتيجه پک‌رچو [35] سه برابر بيشتر به نظر مي‌رسد که نشان‌دهنده وابستگي ويکسوزيته به روش تهيه نانوسيال است. ژوان‌ولي [32] ضريب اصطکاک را براي نانوسيال حاوي يک تا دو درصد ذرات مس به دست آورد و نشان دادکه اين ضريب تقريباً مشابه سيال پايه آب است. ايستمن [36] نشان داد که ضريب انتقال حرارت جابه‌جايي اجباري سوسپانسيون 9/0 درصد حجمي از نانوذرات اکسيد مس، 15 درصد بيشتر از سيال پايه است.

شکل 2. ارتباط هدايت الکتريکي با جزء حجمي نانو ذرات، بر اساس تئوري ميانگين متوسط براي نانو ذرات بسيار هادي (خط چين پايين) و مدل کلوخه هاي متراکم
شکل 3. تصاوير SEM از نانو لوله هاي کربني تک ديواره (a) و چند ديواره (b) مورد استفاده در سوسپانسيون ها و کامپوزيت ها.
شکل 4. پيش بيني هدايت حرارتي کامپوزيت ها ( نرمال شده بر اساس هدايت ماتريکس) به عنوان تابعي از جزء حجمي پر کننده. مربع توپر: ذرات با توزيع مناسب، دايره: خوشه هاي ذرات متراکم ( با 60 درصد حجمي) و مربع: خوشه هاي با تراکم کمتر ( با 40 درصد حجمي از نانو ذرات).

ژوان ولي [32] ضريب انتقال حرارت جابه‌جايي اجباري در جريان آشفته را نيز اندازه گرفتند و نشان دادند که مقدار کمي از نانوذرات مس در آب ديونيزه شده، ضريب انتقال حرارت را به صورت قابل توجهي افزايش مي‌دهد، به طور مثال افزودن دو درصد حجمي از نانوذرات مس به آب، حدود 39 درصد انتقال حرارت آن را افزايش مي‌دهد. در حالي که در تناقض با نتايج بالا، پک‌وچو [35] کاهش 12درصدي ضريب انتقال حرارت را در سوسپانسيون حاوي سه درصد حجمي از آلومينا و تيتانا در همان شرايط مشاهده کردند. پوترا [28] با کار روي جابجائي آزاد، بر خلاف هدايت و جابه‌جايي اجباري، کاهش انتقال حرارت را مشاهده کرد. داس با [17] انجام آزمايش‌هاي جوشش روي آلومينا- آب نشان داد که با افزايش درصد حجمي نانوذرات، بازدهي جوشش نسبت به سيال پايه کم مي‌شود. وي اين کاهش را به تغيير خواص سطحي بويلر به علت ته‌نشيني نانوذرات روي سطح ناهموار آن نسبت داد، نه به تغيير خواص سيال. يو [6] با اندازه‌گيري فلاکس حرارتي بحراني براي جوشش روي سطوح تخت و مربعي مس که در نانوسيال آب- آلومينا غوطه‌ور بودند، نشان داد که فلاکس حرارتي اين سيالات سه برابر آب است و اندازه متوسط حباب، افزايش و فرکانس توليد آنها کاهش مي‌يابد. اين نتايج را واسالو [7] نيز تأييد کرد. وي روي نانوسيال آب - سيليکا‌ کار مي‌کرد و افزايش فلاکس حرارت بحراني را براي غلظت‌هاي کمتر از يک‌هزارم درصد حجمي گزارش کرد. هنوز مدلي براي پيش‌بيني اين افزايش‌ها و فاکتورهاي مؤثر بر آن وجود ندارد.

5. هدايت حرارتي نانوسيال
هدايت حرارتي نانوسيال بيشترين مطالعات را به خود اختصاص داده است. اين مقاله نيز به هدايت حرارتي در سيال ساکن پرداخته است. از آنجا که نانوسيال جزو مواد مرکب و کامپوزيتي محسوب مي‌شود، هدايت حرارتي آن به وسيله تئوري متوسط مؤثر به دست مي‌آيد که به وسيله موسوتي، کلازيوس، ماکسول و لورانزا در قرن 19 به دست آمد [37 و38].
اگر از تأثيرات سطح مشترک نانوذرات کروي صرف‌نظر شود، در مقادير بسيار اندک نانوذرات [ f = جزء حجمي نانوذرات] همه مدل‌هاي منتج از تئوري متوسط مؤثر، حل يکساني دارند. در مواردي که نانوذرات داراي هدايت حرارتي بالايي باشد پيش‌بيني مي‌شود که افزايش هدايت حرارتي نانوسيال3× f خواهد شد که اين پيش‌بيني، تخمين خوبي براي مواردي است که هدايت ذرات، بيشتر از 20 برابر هدايت حرارتي سيال باشد [39]. همان‌طور که در شکل (2) نشان داده شده بسياري از تحقيقات تطابق خوبي با اين پيش‌بيني دارد، از جمله مي‌توان به تحقيقات زير اشاره کرد: نانوسيال کاربيد سيليکون با اندازه 26 نانومتر و نانوسيال آلومينا- آب و آلومينا- اتيلن گليکول [10].
مقاومت سطح مشترک نانوذرت و سيال اطراف آن پيش‌بيني اين تئوري را کاهش مي‌دهد؛ البته هر چه ذرات ريزتر باشند اين مقاومت کاهش پيدا مي‌کند. در غلظت‌هاي بالاي نانوذر‌ات [شکل 1. وسط] اگر توده‌هاي نانوذره کوچک باشد، تئوري متوسط مؤثر خوب جواب مي‌دهد؛ زيرا توده نانوذرات فضاي بيشتري نسبت به نانوذر‌ات منفرد اشغال مي‌کند و بنابراين جزء حجمي توده بيشتر از نانوذرات منفرد است. [40] در توده‌هاي متراکم نانوذرات، دانسيته نسبي تقريباً 0 6 درصد است و در مواردي که توده‌‌ها از نظر وضعيت ساختماني بازتر باشد، افزايش بيشتري را مشاهده مي‌کنيم [ شکل 4] که نتايج آزمايشي نيز همين را نشان مي‌دهد [20]؛ البته هدايت حرارتي نانوذرات توده‌اي، کوچک‌تر از ذر‌ات منفرد است؛ البته عامل مهمي در مقابل هدايت حرارتي بالاي نانوذرات نيست.

6. چشم‌انداز
در ده سال گذشته، خواص جالبي براي نانوسيالات گزارش شده است که در اين ميان، هدايت حرارتي بيشترين توجه را به خود جلب کرده است؛ ولي اخيراً خواص حرارتي ديگري نيز مورد پژوهش قرار گرفته است.
نانوسيالات را مي‌توان در زمينه‌هاي مختلفي به کاربرد، اما اين کار با موانعي روبه‌رو است، از جمله اينکه درباره نانوسيال چند نکته بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد:
• تطابق نداشتن نتايج تجربي در آزمايشگاه‌هاي مختلف؛
• ضعف در تعيين مشخصات سوسپانسيون نانوذرات؛
• نبود مدل‌ها و تئوري‌هاي مناسب براي بررسي تغيير خواص نانوسيال.

منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 55 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

. مقدمه
پلي پروپيلن يکي از پلاستيک‌هاي عمومي است که با توجه به قيمت مناسب و روش‌هاي نسبتاً آسان توليد و دارا بودن خصوصياتي همچون دانسيته پايين، پايداري حرارتي بالا و مقاومت مناسب در برابر خوردگي، به ميزان وسيع در بسياري از کاربردها استفاده مي‌شود. اما خواص مکانيکي نه چندان مناسب آن، سبب شده که قبل از مصرف به روش‌هايي، آن را تقويت کنند. از طرف ديگر نانوکامپوزيت‌هاي خاک رس/ پليمر، در بسياري از خواص فيزيکي و مهندسي بهبود فوق‌العاد‌ه‌اي يافته‌اند كه اين مسئله طي سال‌هاي اخير، توجه زيادي را به منظور استفاده هاي تجاري از آنها، به خود جلب کرده است. همچنين نانوذرات رس به عنوان يكي از فيلرهاي مورد استفاده در ماتريس‌‌هاي پليمري ترمو پلاستيک، مورد توجه بسياري قرار گرفته و هدف اصلي بسياري از مقالات و تحقيقات انجام شده در اين مورد، در واقع افزايش ميزان سختي اين پليمرها، بوده است [2و8]. استفاده از ذرات رس در ماتريسPP منجر به بهبود بسياري از خواص، از جمله افزايش مقاومت و مدول کششي و سختي ديناميکي، افزايش سرعت کريستاليزاسيون، بهبود خاصيت بازدارندگي شعله و کاهش نفوذپذيري آب، گازها (مثل اکسيژن و دي‌اکسيد کربن)، هيدروکربن‌ها (مثل بنزين، متانول و حلال‌‌هاي آلي)و افزايش دماي تغيير شکل (HDT) مي گردد [8]. تحقيقات نشان داده است كه خواص نانوکامپوزيت‌هاي پليمري و تقويت‌کننده‌هاي سيليکاتي (ذرات رس) به مورفولوژي ذرات رس پراکنده در ماتريس پليمري بستگي داشته و رفتار بازدارندگي شعله اين نانوکامپوزيت‌ها نيز به انباشتگي لايه‌‌هاي نانوذرات بر روي سطح نمونه در حال سوختن، ايجاد يک پوسته محافظ غير آلي، وابسته است. اگر چه نشان داده شده است که تمام اين خواص، از جمله خاصيت بازدارندگي شعله، به ميزان توزيع ذرات بستگي ندارند؛ اما آشکارا مي‌توان دريافت که بهترين تقويت اثر به وسيله نانوذرات رس (به خصوص از جنبه مکانيکي) را مي‌توان با بهبود پراکندگي لايه‌‌هاي سيليکاتي معدني در بين ماتريس پليمري به دست آورد، زيرا با افزايش ميزان توزيع، ذرات به عنوان واحد‌هاي مجزا عمل کرده و سطح ويژه فيلر را حتي تا 700 مترمربع/ گرم افزايش مي‌دهند. [4،8و14] چنين سطح مشترک زيادي در واحد حجم، سبب تماس کسر بالايي از ذرات با ماتريس شده و با افزايش سطح تماس دو فاز، خواص نهايي کامپوزيت شديداً تحت تأثير قرار مي‌گيرد [1و8].

آناليز DSC روي نانوذرات نشان داده است که اين مواد به عنوان عامل هسته‌گذاري براي پيشروي کريستاليزاسيون پليمر عمل مي‌کنند. در حقيقت هنگامي که پنج درصد نانوذرات رس به PP اضافه مي‌شود، Tc (دماي شروع کريستاليزاسيون) از 2/118 به 2/121 درجه سانتيگراد افزايش مي‌يابد و باعث افزايش فاز کريستالين در هيبريد نهايي مي‌گردد؛ البته اين مقدار تا هشت درصد براي حالتي که سريعاً در مدت 30 دقيقه سرد مي‌شود و تا 6/14 درصد براي هنگامي که به صورت عادي در 16 ساعت سرد مي‌شود، متغير است. نتايج نشان داده كه وابستگي عجيبي بين ميزان فاز کريستاله شده (که در اثر هسته‌گذاري نانوذرات رس در ماتريس PP به وجود آمده) و مدول الاستيک نانوکامپوزيت وجود دارد. اصلي که در نانوکامپوزيت‌‌هاي خاک رس/ پليمر براي ايجاد شرايط فوق رعايت مي‌شود، اين است که نه تنها دانه‌‌هاي رسي را از هم جدا مي‌کنند، لايه‌‌هاي هر دانه را نيز تفکيک مي‌کنند تا از خواص مکانيکي فوق‌العاده هر لايه نيز به‌طور مؤثر بهره‌برداري شود؛ زيرا هر جزء رسي خود از صدها تا هزاران لايه تشکيل شده است. براي اين منظور مواد اصلاح‌کننده سطحي مي‌توانند براي اصلاح ذرات رس به‌کار برده شوند و آنها را آلي دوست کرده تا به خوبي در بين ماتريس پليمري پراکنده شوند.

شکل1. اثر اصلاح‌کننده در تهيه نانوکامپوزيتPP

2 فرآوري ذرات رس با سازگار كننده انيدريد مالئيك
استفاده از يک سازگارکننده، يعني يک ماده شيميايي که قادر به سازگار نمودن پليمر و نانوذرات باشد، اين امکان را به وجود مي‌آورد تا روش قرارگيري نانوذرات در حالت مذاب به عنوان بهترين روش اميدبخش مثلاً براي تهيه نانوکامپوزيت پلي پروپيلن، پذيرفته شود. در اين روش، نياز به استفاده از حلال‌ها و فرايند‌هاي اختصاصي نيست و يک روش شکل‌گيري که هم با محيط و هم مصرف‌کننده سازگار بوده و به هيچ يک زيان نرساند، فراهم مي‌شود [5]. البته ذکر اين نکته مهم است که فرايند‌هاي اصلاح سطحي و سازگارکنندگي، دو روش مختلف، مستقل و در عين حال مکمل يکديگرند که براي حل مشکل امتزاج‌پذيري ضعيف بين PP و نانوذرات رس پذيرفته شده، و به صورت مراحل موازي براي غلبه بر اين مشکل، يکسان عمل مي‌کنند [5و8]. ناسازگاري بين PP و مونت موريلونيت در حقيقت، هم به علت طبيعت ترموديناميکي و هم طبيعت فيزيکي آنهاست. اولين مانع براي تشکيل يک هيبريد مناسب، اين است که توده‌‌هاي لايه‌ها، در مونت موريلونيت اوليه (طبيعي) خيلي پايدار بوده، و تمايلي به رسيدن به حالت بي‌نظمي که براي تشکيل يک نانوکامپوزيت پلي پروپيلن خوب مورد نياز است را ندارند. دومين مانع براي حصول ساختار لايه‌لايه‌اي مطلوب، نيز مناسب نبودن طبيعت شيميايي PP غير قطبي، براي برقراري پيوند با صفحات قطبي MMT، است، به‌طوري که حداقل آنها را در يک نظم سازگار غير ترموديناميکي نگه دارد، است. اگر چه اين امکان وجود دارد که اصلاح سطحي، فاصله بين دو لايه از MMT را افزايش داده و سطح سيليکات را در يک روش آلي اصلاح کند (شکل 1)

. اما اين کار به تنهايي براي سازگار کردن ماتريس و پرکننده کافي نيست و به وارد کردن يک سازگارکننده قطبي به درون سيستم PP نياز است[5و8]. گروه قطبي اضافه شده به زنجير آب‌گريزPP براي آب‌دوست نمودن آن، ايندريد مالئيک است. واحد تکراري‌اي که معمولاً براي نشان دادن زنجير حاصل نشان داده مي‌شود در شكل (2) آمده است[8]. مطابق اين فرمول، گروه‌هاي ايندريد مالئيک بايد به صورت تصادفي با زنجير PP، گرافت يا کوپليمريزه شوند؛ اما اغلب به‌وسيله فرايند اکستروژن، واکنشي با يک آغازگر پراکسيدي که باعث تشکيل يک راديکال آزاد به‌وسيله زنجير PP مي‌شود، به دست مي‌آيد؛ اين راديکال، محل فعالي است که گروه انيدريد مالئيک به آن حمله مي‌کند. البته ذکر اين نكته ضروري است که بيش از يک گروه نيز توان واكنش با يک زنجير PP شکسته شده، را دارد و اين باعث توليد يک ديمر و يا حتي تريمر مي‌شود. از اين رو، در مخلوط دوتايي ساده‌اي از PP و خاک رس آلي، وظيفه پلي پروپيلن گرافت شده با انيدريد مالئيک، ايجاد پيوند بين دو ماده مختلف است؛ قسمت هيدروکربني مولکول، تمايل دارد در ماتريس پلي پروپيلن نگه داشته شود؛ در حالي که اتم‌هاي اکسيژن در حلقه ايندريد مالئيک مي‌توانند به‌وسيله کشش الکترواستاتيکي که يک پيوند هيدروژني قوي بين آنها ايجاد مي‌کند، به گروه‌هاي هيدروکسيلي خاک رس که پيش‌بيني مي‌شود به فرآيند لايه‌لايه‌اي شدن کمک کند، وصل شوند. شکل (3) طرحي از فرايند توزيع خاک رس را نشان مي‌دهد [7و8و11]. به نظر مي‌رسد که وزن مولکولي پلي پروپيلن گرافت شده با انيدريد مالئيک نيز بر بعضي از خواص مکانيکي NCP، مؤثر باشد. Svoboda، با آزمايش‌هايي روي درجه‌‌هاي مختلف سازگارکننده‌ها، دريافت که مقاومت کششي و مقاومت ضربه‌اي، در حقيقت به وزن مولکولي پلي پروپيلن گرافت شده با انيدريد مالئيک بستگي دارد و به ويژه، بهترين خواص عمومي، به‌وسيله نمونه‌اي که بيشترين وزن مولکولي را داراست، نشان داده شده است [8و11]. از طرف ديگر، پراکندگي چنين سازگار‌کننده سنگيني، به خصوص هنگامي که در غلظت بالا از آن استفاده گردد، مانع نفوذ مولکول‌هاي PP از توده پليمري مي‌شود؛ در حالي كه در صورت استفاده از وزن مولکولي پايين پلي پروپيلن گرافت شده با انيدريد مالئيک، توزيع، بهتري حاصل مي‌شود[8 و11].
3. نتيجه گيري
بهترين تقويت اثر به وسيله نانوذرات رس را مي‌توان با بهبود پراکندگي لايه‌‌هاي سيکيکاتي معدني در بين ماتريس پليمري و افزايش خاصيت چسبندگي بين ذرات و ماتريس PP به دست آورد. براي افزايش ميزان توزيع ذرات به طوري كه هر يك از آنها به عنوان واحد‌هاي مجزا عمل کرده و سطح ويژه فيلر و در نتيجه سطح تماس ذرات با ماتريس PP افزايش يابد، اصلاح سطح ذرات به وسيله مواد مناسب، لازم است و اگر خاصيت چسبندگي بين ذرات و PP كافي نباشد، اين عمل به تنهايي نمي‌تواند خواص پليمر را در حد مورد نياز بهبود بخشد. به همين دليل استفاده از يك ماده سازگاركننده، مانند انيدريد مالئيك كه به عنوان مكمل اصلاح سطحي عمل كند ضروري به نظر مي‌رسد؛ ضمن اين كه ارتباط تنگاتنگ و آشکاري بين ميزان تفرق و پراکندگي نانوذرات رس و نسبت PPgMA/NC در نانوکامپوزيت PP وجود دارد.

منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 70 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
چکيده
امروزه بحث‌هاي بسياري در زمينه فناوري‌نانو، کاربردها، مزايا و دورنماي آينده آن مطرح است. صنايع دريايي حوزه وسيعي از صنايع از قبيل ساخت كشتي؛ زيردريايي و سكوهاي دريايي را شامل مي‌شود که اغلب آنها در کشور ما نوپا هستند. فناوري‌نانو در بخش‌هاي مختلف صنايع دريايي کاربردهاي ارزنده‌اي دارد که مي‌تواند صنايع دريايي کشور را با تحول زيادي روبه‌رو کند. از طرفي شناسايي نيازهاي گسترده صنايع دريايي کشور مي‌تواند بازار خوبي براي محصولات فناوري‌نانو در کشور باشد و زمينه رشد خوبي را نيز براي آن فراهم کند. در اين مقاله برخي کاربردهاي فناوري‌نانو در صنايع دريايي مورد ارزيابي قرار گرفته و در انتها نيز جايگاه صنايع دريايي کشورآورده شده است. كليد واژه‌ها: فناوري‌نانو  صنايع دريايي  شناور
مقدمه
فناوري‌نانو در دهه اخير از سوي کشور ما مورد توجه جدي قرار گرفته است. همزمان با آن صنايع دريايي نيز دچار تحولات اساسي شده و سرمايه‌گذاري‌هاي هنگفتي در آن انجام شده است. امروزه ثابت شده است که صنايع دريايي مي‌تواند گرانيگاه رشد و توسعه در مناطق ساحلي کشور باشد. ايران با داشتن 2900 کيلومتر مرز آبي، در زمينه صنايع دريايي، کشوري در حال توسعه محسوب مي‌شود، در حالي که برخي از کشورهاي اروپايي با کمتر ازيک پنجم اين مرز آبي، جزو کشورهاي قدرتمند در زمينه صنايع دريايي قرار دارند و به واسطه اين توانمندي، سلطه خود را بر دنيا تحميل کرده‌اند. صنايع دريايي شامل حوزه وسيعي از صنايع مي‌شود که هر كدام مي‌توانند پشتوانه و مهد توسعه علم و فناوري در کشور باشند. سه دسته‌بندي کلي صنا‌يع دريايي عبارتند از: 1 صنايع کشتي‌سازي: ساخت انواع کشتي‌ها از قبيل کشتي‌هاي کانتينربر، نفتکش‌هاي غول پيکر، ناوچه‌ها و زيردريايي‌. در اين زمينه شرکت‌هاي بزرگي نظير صدرا، ايزوايکو، اروندان و فجر در کشور شکل گرفته‌اند که هر يك تجربه ساخت ده‌ها فروند شناور دارند. 2 صنايع فرا ساحل: شامل ساخت سکوهاي ثابت و متحرک دريايي و لوله‌گذاري در دريا مي‌شود که در پروژه‌هاي عظيم نفت و گاز به خصوص در حوزه‌هاي پارس جنوبي، ابوذر و ميادين بزرگ نفتي کاربرد دارند. شرکت‌هاي بزرگي از قبيل تأسيسات دريايي، صدف و صدرا در اين زمينه شکل گرفته‌اند که تجربه ساخت ده‌ها سکوي ثابت و متحرک دريايي و صدها کيلومتر لوله‌گذاري دريايي را در كارنامه فعاليت خود دارند. 3 صنايع ساحلي و بندري: شامل ساخت اسکله، موج‌شکن و سازه‌هاي نزديک ساحل (پايانه‌هاي نفتي) که در بنادر شهيد رجايي، باهنر، بوشهر، امام خميني و جزيره خارک تجارب بسياري در اين زمينه اندوخته شده است که از جمله آنها مي‌توان به قرارگاه سازندگي نوح و شرکت صدرا اشاره کرد. فناوري‌نانو در زمينه صنايع دريايي، به خصوص ساخت شناورها از اهميت خاصي برخوردار است و كاربردهاي آن را مي‌توان به‌طور كلي شامل موارد زير دانست: 1 ايجاد پوشش‌هاي مناسب در برابر اثرات محيط دريا؛ 2 توليد مواد جديد براي ساخت بدنه و اجزاي آن به‌منظور افزايش استحکام و کاهش نويز و ارتعاش منتشر شده از بدنه؛ 3 توليد مواد جديد براي افزايش قابليت عملکرد شناور مانند سوخت‌هاي جديد، باتري‌هاي با ذخيره انرژي بسيار بالا و پيل‌هاي سوختي.
پتانسيل‌هاي كاربرد در صنايع دريايي
صنايع دريايي گستره وسيعي از صنايع مانند شناورهاي سطحي (کشتي‌ها)، زيرسطحي (زيردريايي‌ها) ، سکوهاي دريايي و کليه صنايع مرتبط با دريا را در برمي‌گيرد.
برخي از پتانسيل‌هاي کاربرد فناوري‌نانو در اين صنايع
1 کليه تحولاتي که در فناوري کامپيوتر، الکترونيک و مخابرات براساس فناوري‌نانو ايجاد مي‌گردد، قطعاً بر صنايع دريايي تأثير‌ مي‌گذارد؛ زيرا اين صنايع مانند ساير صنايع، وابستگي بسياري به اين فناوري‌ها دارند. 2 الکترودهاي جوشکاري دما پايين: اين الکترودها با استفاده از فناوري‌نانو، داراي دماي کاري بسيار پاييني نسبت به الکترودهاي جوشکاري موجود هستند. مواد اين الکترودها به‌گونه‌اي است که در ازاي حرارت اندک، اتحاد مولکولي مستحکمي را بين مولکول‌هاي دو قطعه فلز ايجاد مي‌کنند و عملکردي شبيه چسب‌هاي حرارتي معمولي خواهند داشت. اين الکترودها با ايجاد اعوجاج بسيار ناچيز در فلزات، تأثير شگرفي بر فناوري جوشکاري، به خصوص جوشکاري آلومينيوم خواهند داشت. کاربرد و حجم زياد جوشکاري در صنايع دريايي مي‌تواند عاملي براي تأثير فوق‌العاده فناوري‌نانو در اين زمينه باشد. 3 سوخت: کشتي و کليه شناورها براي تأمين قدرت حرکت در دريا، معمولاً چندين تن سوخت حمل مي‌کنند و کشتي‌هاي اقيانوس‌پيما نيز در طول مسير دريانوردي مجبور هستند، چندين بار براي سوخت‌گيري توقف کنند. فناوري‌نانو با ارائه سوخت‌هاي پرانرژي، کشتي‌ها را از توقف‌هاي متعدد در دريا و حمل چندين تن سوخت بي‌نياز خواهد کرد. اين سوخت‌ها به‌صورت بسته‌هاي پرانرژي مولکولي است که از اثرات مولکول‌ها بريکديگر، انرژي زيادي آزاد مي‌کنند، به طور كهيک ليتر از اين سوخت‌ها، معادل ده‌ها ليتر سوخت معمولي انرژي آزاد مي‌کند[2]. از آنجا که ذرات نانومتري موجب افزايش سرعت سوخت ويکنواختي آن مي‌گردد، در سوخت‌هاي جديد مي‌توان جهت افزايش قدرت سوخت از آنها استفاده کرد [3]. 4 نانوفايبرگلاس و نانوکامپوزيت‌ها: فايبرگلاس با آرايش تار و پودي (ماتريسي) ، استحکام زيادي دارد. در اين مواد، الياف شيشه به صورت تارهاي نازک و تحت شرايط خاصي توليد شده، به صور متفاوتي به هم بافته مي‌شوند؛ رايج‌ترين نوع آنها الياف بافته شده به‌صورت حصيري و الياف سوزني است. فناوري‌نانو با اعمال آرايش تار و پودي بين مولکول‌ها، نانوفايبرگلاس‌هاي بسيار محکم و سبکي ايجاد مي‌کند که نسبت به فايبرگلاس‌هاي امروزي برتري بسياري دارند. نانوکامپوزيت‌ها دسته جديدي از مواد مورد مطالعه جهاني است که شامل پليمرهاي قديمي تقويت شده با ذرات نانومتري مي‌شود. کامپوزيت‌ها با داشتن آرايش‌هاي مولکولي متفاوت، کاربردهاي وسيع‌تر و جديدتري را تجربه خواهند کرد. از جمله خواص مهم کامپوزيت‌ها، استحکام زياد در عين وزن کم، مقاومت بالا در برابر خوردگي و خاصيت جذب امواج راداري است. اين خاصيت به منظور ساخت هواپيماها و زيردريايي‌هايي که به وسيله رادار قابل شناسايي نيستند، مورد استفاده قرار مي‌گيرد [4]. 5 جاذب‌هاي ارتعاشي: جاذب‌هاي ارتعاشي امروزي، موادي حجيم و سنگين هستند. فناوري‌نانو با ارائه جاذب‌هاي ارتعاشي جديد، تحول عميقي را در اين زمينه ايجاد خواهد کرد. اين نانومواد، انرژي ارتعاشي را به مقدار بسيار بالايي در بين شبکه مولکولي خود ذخيره مي‌کنند و ساختارهاي مولکولي ويژه آنها، تا حد زيادي از انتقال انرژي ارتعاشي به مولکول‌هاي جانبي جلوگيري مي‌کند؛ بدين ترتيب ارتعاش به خوبي مهار مي‌شود. اين مواد در کشتي‌هاي مسافربري، شناورهاي نظامي و زيردريايي‌ها کاربردهاي بسياري دارند و اغلب در زير موتورها و اجزاي دوار شناورها نصب مي‌گردند. 6 جاذب‌هاي صوتي: اين جاذب‌ها نيز مانند جاذب‌هاي ارتعاشي، علي‌رغم سبک و نازک بودن، انرژي صوت را به‌طور کامل ميرا مي‌کنند. جاذب‌هاي صوتي امروزي با وجود سنگين و حجيم بودن، نسبت به فرکانس و جهت صوت برخوردي، بازدهي متفاوتي دارند. فناوري‌نانو انواعي از جاذب‌هاي صوتي را ارائه مي‌کند که ساختار مولکولي آنها با جهت برخورد صوت و فرکانس صوت قابل تطابق باشد؛ به گونه‌اي که بتوانند بيشترين مقدار انرژي صوت را جذب کنند. اين مواد در کشتي‌هاي مسافربري، شناورهاي نظامي و زيردريايي‌ها کاربردهاي بسياري دارند و قسمت داخلييا خارجي بدنه از اين مواد پوشيده مي‌شود. 7 رنگ‌هاي دريايي: خوردگي بسيار زياد محيط دريا به خصوص درياهاي آب شور مانند خليج فارس، از معضلات اساسي نگهداري سکوهاي دريايي و کشتي‌هاست. شرايط خاص محيط دريا ايجاب مي‌کند که به‌طور متوسط، هر سه ساليک‌بار بدنه سکوها و کشتي‌ها رنگ‌آميزي شود. فناوري‌نانو رنگ‌هاي جديد بسيار مقاوم در برابر خوردگي و اثرات محيط ارائه مي‌نمايد که با توجه به طول عمر شناورها و دوام بيش از 20 سال اين رنگ‌ها بر بدنه شناورها، مي‌توان اين امر را به معناي مادام‌العمر بودن اين رنگ‌ها دانست. 8 جاذب‌هاي انرژي موج دريا و نور آفتاب: فناوري‌نانو نسل جديدي از مواد را ارائه مي‌کند که همانند سلول‌هاي فتوالکتريک انرژي موج دريا و نور آفتاب را جذب مي‌کنند و به مثابه منبع تأمين انرژي خواهند بود. ويژگي منحصر به فرد اين مواد اين است که همانند پوشش‌هاي معمولي دريايي قابل اتصال به بدنه شناور هستند که مي‌تواند مدت دوام شناور در دريا را چندين برابر نمايد و از انرژي‌هاي محيط استفاده کند. استفاده از اين منابع انرژي مزيت‌هاي زيست‌محيطي نيز دارد. 9 نانوفيلتراسيون: از جمله ويژگي‌هاي اين فناوري مي‌توان به جذب ذرات بسيار ريز محيط اشاره كرد كه در جذب مونوکسيد و دي‌اکسيد کربن كاربرد دارند. پوشش داخلي زيردريايي‌ها در زير آب محيطي بسته و مناسب با بکارگيري اين فناوري است. مطابق اين فناوري، بلورهاي اکسيد تيتانيوم نيمه‌رسانا که اندازه‌شان فقط 40 نانومتر است به‌وسيله نور ماوراء بنفش شارژ شده، براي حذف آلودگي‌هاي آلي استفاده مي شوند. 10 نانومورفولوژي: با استفاده از فناوري‌نانو مي‌توان مواد بسيار مقاوم در برابر آتش ساخت که در اشتعال ناپذيري به خاک تشبيه مي‌شوند. استفاده از اين مواد در شناورها به منظور ايمني در برابر آتش‌سوزي بسيار حائز اهميت است. در شناورهاي نظامي خطر آتش سوزي بسيار زياد است؛ لذا استفاده از اين فناوري بسيار حياتي است. 11 تحول در فناوري پيل سوختي: پيل سوختي در شناورها به خصوص شناورهاي زيرسطحي و زيردريايي‌ها، کاربردهاي وسيعي دارد. امروزه روش‌هاي مختلفي براي ذخيره‌سازي هيدروژن مورد نياز در پيل سوختي استفاده مي‌شود؛ از جمله به صورت مايع (که دماي بسيار پايينيا فشار بسيار بالايي نياز دارد) ، هيدرات فلزي (که وزن بسيار زيادي را به شناور تحميل مي‌کند) و کربن فعال (که استفاده از آن معضل زياد و بازده کمي دارد) . اكنون مي توان از نانولوله‌هاي کربني براي ذخيره هيدروژن استفاده كرد؛ زيرا ديگر نيازي به دماي پايين، فشار بسيار بالا و تحمل وزن سنگين نخواهد داشت؛‌ اين كار تحول عظيمي را در فناوري پيل سوختي ايجاد خواهد كرد. 12 باتري‌هاي با ذخيره انرژي بسيار بالا: امروزه انواع مختلفي از باتري‌هاي قابل شارژ وجود دارند که داراي وزن زياد و ذخيره انرژي اندکي هستند [4]؛ اين باتري‌ها در شناورها به خصوص در قايق‌هاي تفريحي، زيردريايي‌ها و کشتي‌ها (به عنوان منبع برق اضطراري) کاربردهاي حياتي و مهمي دارند، امّا انرژي اندكي كه ذخيره مي‌كنند زمان ماندن زيردريايي‌هاي ديزل الکتريک در زير آب را محدود مي‌کنند. در موقع حرکت سطحي که ديزل قادر به فعاليت است، انرژي الکتريکي توليد شده ديزل در باتري‌ها ذخيره مي‌شود و در موقع حرکت در زير سطح آب که به علت دسترسي نداشتن به هوا امکان کار براي ديزل وجود ندارد، از اين انرژي الکتريکي استفاده مي‌شود. فناوري‌نانو با ارائه باتري‌هاي با ذخيره انرژي بسيار بالا، زيردريايي‌هاي ديزل الکتريک را قادر مي‌کند تا ده‌ها برابرِ زمان فعلي خود در زير آب بمانند. علاوه بر آن فناوري‌نانو با كاهش وزن بسته‌هاي باطري، کاربردهاي ارزنده‌اي در فناوري هوافضا، هواپيماهاي بدون سرنشين، اتومبيل و شناورهاي تفريحي کوچک پديد مي‌آورد. 13 گرافيت و سراميک: فناوري‌نانو با ارائه مواد بسيار مستحکم که ده‌ها برابر مقاوم‌تر از فولاد هستند، تأثير چشمگيري در ساخت سازه‌هاي دريايي و صنايع دريايي خواهد داشت. سراميك‌ها از جمله اين موادند كه در بدنه غوطه‌ورشونده‌هاي آب عميق (حدود 11 هزار متر) به‌کار خواهند رفت. اين مواد با داشتن استحکام فوق‌العاده، وزن سبک، مقاومت بسيار زياد در برابر خوردگي و دوام در شرايط دمايي بسيار متغير، گزينه بسيار مناسبي براي سازه‌هاي عظيم دريايي به خصوص غوطه‌ور شونده‌ها و زيردريايي‌ها هستند.
جايگاه صنايع دريايي و فناوري‌نانو در ايران
در ايران صنايع دريايي به معناي واقعي خود؛ يعني ساخت سکوهاي ثابت و متحرک دريايي، کشتي‌هاي اقيانوس پيما، غوطه‌ور شونده‌ها، زيردريايي‌ها و غيره، حدوديک دهه از عمرشان مي‌گذرد و صنعتي نوپا محسوب مي‌گردد. فناوري‌نانو نيز در دنيا قدمت چنداني ندارد و از معدود فناوري‌هايي است که در همان بدو مطرح شدنش در دنيا، در ايران نيز مطرح شده است. فناوري‌نانو با توجه به تأثيرات شگرفي که در همه صنايع دارد، مورد توجه قرار گرفته است. صنايع دريايي در حال رسيدن به دوران تکامل خود در کشور است و فناوري‌نانو هم مي‌تواند به تکامل هدفمند و روزافزون آن کمک کند. کاربردهايي از فناوري‌نانو که بيان شد، تنها گوشه‌اي از کاربردهاي گسترده آن در صنايع دريايي است و آينده، اين کاربردها را قطعي‌تر و مشخص‌تر خواهد کرد؛ لذا مديران کليه بخش‌هاي صنعتي کشور از جمله صنايع دريايي نبايد خود را نسبت به فناوري‌نانو بيگانه بدانند، بلکه همواره بايد پيشرفت‌هاي اين شاخه از دانش و فناوري مولکولي را در دنيا زير نظر داشته، از پيشرفت اين فناوري جديد در کشور، حمايت‌هاي مادي و معنوي لازم را به عمل آورند. چه بسا که ورود فناوري‌نانو به هر صنعتي، تحولات شگرفي را باعث شود و غافلگيري و ورشکستگي رقبا را به دنبال داشته باشد. از طرف ديگر، نهادهاي مرتبط بايد پيشرفت‌هاي روز دنيا در زمينه فناوري‌نانو را به صنايع مربوطه معرفي کنند که اين امر مستلزم شناخت نيازهاي هر بخش از صنعت در زمينه فناوري‌نانو است. لازم است، متوليان فناوري‌نانو بايک تقسيم‌بندي منطقي در صنايع موجود در کشور، نيازهاي هريک را به تفکيک بررسي کنند و با شناسايي نيازهاي بازار، توسعه فناوري‌نانو را در کشور جهت‌دهي نمايند. به علاوه، پشتوانه مالي مناسبي نيز براي توسعه فناوري‌نانو فراهم نمايند، زيرا نشناختن نيازها به معناي بيراهه رفتن فناوري‌نانو در کشور است. پيشنهاد نگارندگان اين مقاله به مسئولين امر، سرمايه‌گذاري در زمينه باتري‌هاي داراي ذخيره انرژي بالا است که در زيردريايي‌ها کاربرد دارند لازم به ذكر است كه پژوهشکده زير سطحي دانشگاه صنعتي مالک اشتريکي از حاميان اين طرح است

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 62 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)
اين گزارش مروري بر انواع کاربردهاي فناوري‌نانو در تصفيه آب است و براي نشان دادن هر يک از آنها، به مثال‌هاي ويژه‌اي از نوآوري‌هاي فناوري‌نانو اشاره مي‌شود. بايد توجه داشت که در حوزه فناوري‌نانو محصولات و روش‌هاي بسيار ديگري توسعه يافته، يا مي‌توانند موجود باشند و اينکه بسياري از اطلاعات موجود درباره اين مثال‌ها مبتني بر اطلاعاتي است که توليدکنندگان منتشر کرده‌اند. از آن جايي که اين محصولات هنوز در بازار موجود نبوده، يا مدت زيادي از حضورشان در بازار نمي‌گذرد، مطالعات پراکنده‌اي نسبت به عملکرد آنها در حال انجام است. اين متن به اطلاعات موجود درباره خطرات ناشي از اين فناوري براي سلامت بشر يا محيط‌زيست اشاره ندارد؛ چرا که اين موضوع نيازمند بحث جداگانه‌اي است.
1. فناوري‌نانولوله‌هاي کربني
1-1. غشاهاي نانولوله‌‌اي

نانولوله‌هاي کربني مي‌توانند براي تشکيل غشاهايي با تخلخل نانومتري و داراي قابليت جداسازي آلودگي‌ها، به طور يکنواخت هم‌راستا شوند. تخلخل‌هاي نانومتري نانولوله‌ها اين فيلترها را از ديگر فناوري‌هاي فيلتراسيون بسيار انتخاب‌پذيرتر نموده است. همچنين نانولوله‌هاي کربني داراي سطح ويژه بسيار بالا، نفوذپذيري زياد و پايداري حرارتي و مکانيکي خوبي هستند. اگر چه چندين روش براي سنتز نانولوله‌هاي کربني استفاده شده است، غشاهاي نانولوله‌اي مي‌توانند به وسيله پوشش‌دهي يک ويفر سيليکوني با نانوذرات فلزي به عنوان کاتاليست، که موجب رشد عمودي و فشردگي بسيار زياد نانولوله‌هاي کربني مي‌شود، سنتز شوند و پس از آن براي افزايش پايداري، فضاي بين‌ نانولوله‌هاي کربني را با مواد سراميکي پر نمود.
حذف آلودگي‌ها
مطالعات آزمايشگاهي نشان مي‌دهد که غشاهاي نانولوله‌اي مي‌توانند تقريباً همه انواع آلودگي‌هاي آب را حذف کنند؛ اين آلودگي شامل باکتري، ويروس، ترکيبات آلي و تيرگي است. همچنين اين غشاها نويدي براي فرايند نمک‌زدايي و گزينه‌اي براي غشاهاي اسمز معکوس هستند.
مقدار تصفيه آب
اگر چه تخلخل نانولوله‌هاي کربني به طور قابل توجهي کوچک است، غشاهاي نانولوله‌اي نشان داده‌اند که به خاطر سطح داخلي صاف نانولوله‌ها، شدت جريان بيشتر يا يکساني نسبت به تخلخل‌هاي بسيار بزرگ‌تر دارند.
هزينه
با توسعه روش‌هاي جديد و بسيار مؤثر براي توليد نانولوله‌هاي کربني، هزينه توليد غشاهاي نانولوله‌‌اي به طور پيوسته کاهش مي‌يابد. بر اساس پيش‌بيني‌ برخي منابع، به دليل کاهش قيمت نانولوله‌هاي کربني، غشاهاي نانولوله‌اي بسيار ارزان‌تر از ساير غشاهاي فيلتراسيون، غشاهاي اسمز معکسوس، سراميک و غشاهاي پليمري خواهد شد. از آن جا که نانولوله‌هاي کربني شدت جريان بالايي را نشان مي‌دهند، فشار مورد نياز براي انتقال آب نسبت به فرايند نمک‌زدايي با اسمز معکوس، کاهش مي‌يابد و به دليل اين ذخيره انرژي، نمک‌زدايي با استفاده از فيلترهاي نانولوله‌اي بسيار ارزان‌تر از اسمز معکوس خواهد بود. انتظار مي‌رود غشاهاي نانولوله‌اي بسيار بادوام‌تر از غشاهاي متداول باشند و استفاده مجدد از آنها بازدهي فيلتراسيون را کاهش ندهد.
روش مصرف
غشاهاي نانولوله‌اي مي‌توانند در گزينه‌هاي مشابهي به عنوان غشاهاي ميکروفيلتراسيون و اولترا فيلتراسيون استفاده شوند. مطالعات نشان مي‌دهد که اين مواد بادوام و در برابر گرما مقاومند و تميز کردن و استفاده مجدد از آنها ساده است و با استفاده از فرايند اولتراسونيک و اتوکلاو درC ْ121 در مدت 30 دقيقه تميز مي‌شوند.
توضيحات تکميلي
انتظار مي‌رود در پنج الي ده سال آينده، شاهد ورود غشاهاي نانولوله‌اي نمک‌زا به بازار باشيم. اخيراً محققان براي غلبه بر چالش‌هاي مرتبط با افزايش مقياس فناوري، فعاليت‌هاي تازه‌اي را مدنظر قرار داده‌اند.
1-2. نانوغربال‌ها
آزمايشگاه‌هاي سلدن (Seldon)، چندين طرح مبتني بر فيلترهاي نانوغربال را توسعه داده‌اند. نانوغربال از نانولوله‌هاي کربني جفت‌ شده با يکديگر تشکيل مي‌شود که روي يک زيرلايه متخلخل و منعطف قرار گرفته‌اند. و مي‌توان براي تشکيل فيلترهاي شبه‌کاغذي، آنها را روي يک زيرلايه صاف و يا لوله‌اي قرار داد، با اين کار توانايي پيچيده شده شدن به اطراف هر ساختار استوانه‌اي متداول و يا هر ساختار ديگري را به دست مي‌آورند، همچنين براي افزايش سطح فيلتر مي‌توان نانوغربال‌هاي مسطح را تا زد. اخيراً در آزمايشگاه‌هاي مذکور چندين نمونه فيلتر قابل حمل مبتني بر اين فناوري، براي خالص‌سازي آب ساخته شده‌اند؛ اين فيلترها در اندازه قلم بوده و تحت عنوان ابزارهاي فيلتراسيون ني‌مانند به نام water stick معروف هستند.
حذف آلودگي‌ها
از نانوغربال‌ها مي‌توان در حذف گستره وسيعي از ترکيبات آلي و معدني و يا مواد زيستي استفاده کرد. اين فيلتر مي‌تواند از چندين لايه نانولوله‌ کربني ساخته شود که هر لايه قابليت حذف نوع متفاوتي از ترکيبات را دارد. نانوغربال‌هاي مورد استفاده در Water stick توانايي حذف بيش از 99/99 درصد از باکتري‌ها، ويروس‌ها، کيست‌ها، ميکروب‌ها، کپک‌ها، انگل‌ها، و همچنين کاهش قابل توجه آرسنيک و سرب را دارند. نانوغربال‌هاي چند عملکردي نيز مانند ترکيبات معدني اعم از فلزات سنگين، کودها، فاضلاب‌هاي صنعتي و ديگر مواد مي‌توانند ترکيبات آلي از قبيل Pesticideها و herbicideها را حذف نمايند. همچنين مي‌توان فيلتر را با يک لايه ضدباکتري براي جلوگيري از تشکيل فيلم بيولوژيکي پوشاند. در حال حاضر آزمايشگاه‌هاي سلدن مشغول ارتقاي اين فناوري براي استفاده از آن در نمک‌زدايي از آب دريا هستند.
مقدار تصفيه آب
نانوغربال‌ها در مقايسه با ديگر ابزارهاي فيلتراسيون که داراي همان اندازه تخلخل هستند، به دليل خواص انتقال جرم سريع نانولوله‌ها، بدون استفاده از فشار، شدت جريان مناسبي را تأمين مي‌کنند. در يک فيلتر نمونه با قطر پنج سانتي‌متر شدت جريان شش ليتر بر ساعت مشاهده شده است. همچنين water stick براي تصفيه يک ليتر آب آلوده در 90 ثانيه طراحي شده است. اين فيلتر، در طول عمر مفيدش 200 تا300 ليتر آب توليد مي‌کند؛ اگر چه اين مقدار مي‌تواند با تغييرات پيش از فيلتراسيون افزايش داده شود.
هزينه
آزمايشگاه‌ سازنده براي قيمت‌گذاري water stick يک طرح رقابتي را با ديگر فناوري‌هاي مشابه در نظر دارد، تا اين فناوري براي مردم کشورهاي در حال توسعه قابل استفاده باشد.
روش مصرف
Water stick که شبيه ني نوشيدني طراحي شده آب تميز آشاميدني توليد مي‌کند. اخيراً نمونه‌اي از Water stick به گونه‌اي طراحي شده است که مي‌توان وسيله‌اي با فيلتر قابل تعويض را طراحي کرد. علاوه بر اين هنگامي که عمر مفيد اين فيلتر به پايان مي‌رسد، به طور اتوماتيک جريان را متوقف مي‌‌کند. نانوغربال‌ها توان ترکيب با ديگر ابزارهاي فيلتراسيون را دارند.
توضيحات تکميلي
آزمايشگاه‌هاي سلدن، سيستم توليدي را براي توليد نانوغربال‌ها توسعه داده‌اند؛ اين سيستم داراي صرفه اقتصادي، ظرفيت توليد 276 متر مربع بر ماه است که هر متر مربع براي 396 فيلتر کافي است. در حال حاضر پزشکان آفريقايي نمونه‌اي از water stick را مورد استفاده قرار داده‌اند.
2. روش‌هاي ديگر نانوفيلتراسيون
2-1. فيلتر آلوميناي نانوليفي
شرکت Argonide فناوري جاذب‌هاي نانوليفي را به صورت کارتريج فيلترهاي نانوسرام عرضه کرده است. اين جاذب‌ها از نانوالياف آلومينا با بار مثبت روي زيرلايه شيشه‌اي تشکيل شده‌اند. نانوالياف آلومينا سطح بيشتري نسبت به الياف متداول داشته و بار مثبت بالايي دارند که باعث جذب سريع‌تر آلودگي‌‌هاي باردار منفي از قبيل ويروس‌ها، باکتري‌ها و کلوئيدهاي آلي و غيرآلي مي‌شود.
حذف آلودگي‌ها
فيلترهاي نانوسرام بيش از 99/99 درصد ويروس‌ها، باکتري‌ها، انگل‌ها، ترکيبات آلي طبيعي، DNA و کدري را حذف مي‌کند، همچنين داراي قابليت جذب 9/99 درصد از نمک‌ها، مواد راديواکتيو و فلزات سنگين از قبيل کروم، آرسنيک و سرب را هستند، حتي اگر ذرات، نانومقياس و يا حل شده باشند. فيلترهاي نانوسرام در PH بين پنج تا 9 بهتر عمل مي‌کنند.
مقدار تصفيه آب
شدت جريان فيلترهاي نانوسرام بدون استفاده از فشار حدود يک تا 5/1 ليتر بر ساعت، به ازاي هر سانتي‌متر مربع از فيلتر است. حداکثر فشار چهار bar مي‌تواند به فيلتر اعمال شود که منجر به شدت جريان 9 تا ده ليتر بر ساعت به ازاي هر سانتي‌متر مربع از فيلتر خواهد شد. کارتريج فيلترهاي نانوسرام داراي يک طراحي تاخورده است که سطح آنها را افزايش مي‌دهد. همچنين طبق گزارش فيلتر به طور متوسط مقاومت عملکردي بالايي نسبت به غشاهاي بسيار متخلخل دارد.
هزينه
شرکت آرگونايد (Argonide) هزينه توليد فيلترهاي نانوسرام را ارزان اعلام کرده است؛ چرا که آنها مي‌توانند با استفاده از فناوري کاغذسازي توليد شوند. در حال حاضر هر متر مربع فيلتر ده دلار هزينه برمي‌دارد، که ممکن است اين مقدار به سه دلار برسد. کار تريج فيلترها به ازاي 20-200 فيلتر، وابسته به قطر آنها در حدود 37 دلار هزينه دارند. صفحات فيلتر مي‌توانند با قرار گرفتن در اطراف لوله‌هاي فلزي، بين دو فيلتر متداول و يا در يک نگهدارنده مجزا، هزينه نهايي فيلتر را کاهش دهند. فيلترهاي نانوسرام به جاي جمع‌آوري ذرات بسيار ريز بر روي سطح، آنها را جذب مي‌کنند؛ بنابراين نسبتاً عمر مفيد و طولاني‌تري دارند.
روش مصرف
مطابق با توصيه‌هاي شرکت آرگونايد، فيلترهاي نانوسرام به تصفيه‌هاي پيشين و يا پسين، تميز کردن، شارژ مجدد فيلتر و يا از بين بردن مواد زايد خطرناک نياز ندارند. اين فيلترها به طور همزمان ترکيبات شيميايي و بيولوژيکي را بدون استفاده از مواد گندزداي شيميايي و يا مواد منعقدکننده، حتي در آب‌هاي شور بسيار کدر حذف مي‌کنند.
توضيحات تکميلي
به گفته شرکت آرگونايد، فيلترهاي نانوسرام مي‌توانند پودرهاي بسيار ريز فلزي حذف شده را براي کاربردهاي صنعتي بازيافت کنند.
2-3. نانوالياف جاذب جريان
شرکت KX طرحي از فيلترهاي جاذب جريان شامل نانوالياف را با هدف استفاده در کشورهاي در حال توسعه بهره‌برداري کرده است. فيلتر شامل يک لايه پيش فيلتراسيون براي حذف چرک‌ها، يک لايه جاذب براي حذف آلودگي‌هاي شيميايي و يک لايه نانوالياف براي حذف آلودگي‌ها و ذرات کلوئيدي است. نانوالياف از چندين پليمر آب‌دوست، رزين‌ها، سراميک‌ها، سلولز، آلومينا و ديگر مواد ساخته مي‌شوند. اين فناوري در مقياس‌هاي خانگي و شهري قابل دسترسي است.
حذف آلودگي‌ها
طبق گزارش‌ها، فيلترهاي سطح فعال بيش از 99 درصد از باکتري‌ها، ‌ويروس‌ها، انگل‌ها، آلودگي‌هاي آلي و ديگر آلودگي‌هاي شيميايي را حذف مي‌کنند.
مقدار تصفيه آب
طبق اعلام شرکت‌ سازنده، مقياس خانگي فيلترهاي سطح فعال مي‌تواند به ازاي هر فيلتر375 ليتر آب را با سرعت چهار تا شش ليتر بر ساعت توليد کند. در مقياس روستايي بيش از 7500 ليتر بر روز با سرعت 6/5 ليتر بر دقيقه توليد مي‌کند. در مقياس روستايي هر فيلتر براي بيش از 95 هزار ليتر آب مؤثر است.
هزينه
انتظار مي‌رود فيلترهاي خانگي شش تا11 دلار فروخته شوند و فيلترهاي جايگزين براي آنها 8/0تا9/0 دلار هزينه دربر خواهد داشت؛ يعني 002/0 دلار به ازاي هر ليتر آب. همچنين فيلترهاي روستايي بين 100 تا 150 دلار هزينه خواهند داشت که تقريباً 0003/0 دلار به ازاي هر ليتر است.
روش مصرف
طراحي فيلترهاي سطح فعال به گونه‌اي است که بدون استفاده از تجهيزات وسيع، يا نگهدارنده به‌آساني قابل استفاده باشند.
3. سراميک‌هاي نانو‌حفره‌اي، کِلِي‌ها و ديگر جاذب‌ها
3-1. غشاي سراميکي نانوحفره‌اي
شرکت آلماني AG Nanovation، طرحي از فيلترهاي سراميکي نانوحفره‌اي را تحت عنوان Nano pore و سيستم‌هاي فيلتراسيون غشايي را با مقياس‌هاي متنوعي عرضه نموده است. فيلترهاي غشايي Nano pore از نانوپودرهاي سراميکي روي مواد پايه از قبيل آلومينا تشکيل شده‌اند و در اندازه‌هاي متفاوت و در دو شکل لوله‌اي و مسطح موجود هستند. اين محصولات با استفاده از نانوپودرهاي سراميکي شرکت و تحت فرايندهاي پيوسته توليد مي‌شوند.
حذف آلودگي‌ها
طبق ادعاي شرکت سازنده، فيلترهاي غشايي Nanopore باکتري‌ها، ويروس‌ها و قارچ‌ها به طور مؤثر از آب حذف مي‌کنند. علاوه بر اين آزمايش‌هاي کيفي آب، Coliformها، fecal coliformها، Salmonella يا streptococci را در آب تصفيه شده نشان نمي‌دهند.
مقدار تصفيه آب
مقدار آب توليدي وابسته به اندازه و شکل فيلتر و کيفيت آب تصفيه شده است. يک واحد فيلتراسيون با ابعاد cm 15× 60×120 سطحي معادل با 2 m 11 ايجاد کرده، مي‌تواند 8 هزار ليتر آب آلوده را در روز تصفيه کند.
هزينه
‌توليد سيستم‌هاي فيلتراسيون غشايي بر مبناي pore Nano با فرايندهاي پيوسته که همزمان تمامي لايه‌هاي فيلتر مونتاژ مي‌شوند، ارزان است؛ هنگامي که تمامي هزينه‌هاي فيلتراسيون که شامل حفظ، ‌جايگزيني فيلترها، تميز کردن عوامل و هزينه‌هاي عملياتي است، با مواردي از قبيل عمر طولاني‌تر فيلتر، پايداري بيشتر و تميز کردن کمتر همراه شوند، هزينه اين فيلترها با فيلترهاي پليمري قابل رقابت مي‌گردد.
روش مصرف
فيلترهاي غشايي Nano pore با توجه به خواص ضدرسوبي بسيار شديد خود نياز به تميزسازي مکرر ندارند. همچنين مي‌تواند به جاي پاکسازي شيميايي با بخار استرليزه شود. غشاهاي Nano pore نسبت به آلودگي‌هاي قارچي و باکتريايي، اصطکاک، اسيد و بازهاي غليظ شده، دماي بالا و اکسيداسيون مقاوم هستند.
3-2. تک‌لايه‌هاي خودآرا روي پايه‌هاي مزوپروس (SAMMS)
آزمايشگاه ملي پاسيفيک نورث وست (PNNL) تک‌لايه‌هاي خود آرا روي پايه‌هاي مزوپروس را توسعه داده است. اين فناوري از مواد سراميکي يا شيشه‌اي با تخلخل نانومتري شکل گرفته است؛ به طوري که تک‌لايه‌اي از مولکول‌ها مي‌توانند به يکديگر متصل شوند. تک‌لايه و لايه مزوپروس، قابليت برنامه‌ريزي شدن براي حذف آلودگي‌هاي خاصي را دارند. SAMMS نسبت به بسياري از غشاها و فناوري‌هاي جاذب ديگر، جذب سريع‌تر، ظرفيت بالاتر و انتخاب‌پذيري بهتري را از خود نشان داده است. SAMMS براي حذف آلودگي‌هاي فلزي از آب آشاميدني، آب‌هاي زيرزميني و فاضلاب‌هاي صنعتي طراحي شده است.
حذف آلودگي‌ها
PNNL مدعي است که SAMMS 9/99 درصد از جيوه، سرب، ‌کروم، آرسنيک، ‌کادميم، فلزات پرتوزا و ديگر سموم فلزي را جذب مي‌کند. همچنين طبق گزارش‌ها، SAMMS مي‌تواند براي حذف فلزات خاصي برنامه‌ريزي شود؛ ولي برخي فلزات از قبيل کلسيم، منيزيم و روي را حذف نمي‌کند. SAMMS براي حذف آلودگي‌هاي زيستي، يا آلي مؤثر نيست.
مقدار تصفيه آب
از SAMMS مي‌توان در گستره وسيعي از کاربردها از تصفيه آب مصرفي گرفته تا تصفيه فاضلاب‌هاي صنعتي، استفاده کرد. اين فيلترها سطح ويژه‌اي در حدود 600 تا هزار متر مربع به ازاي هر گرم دارند. توليد هر کيلوگرم SAMMS، 150 دلار هزينه دارد که با نمونه‌اي از رزين تعويض يوني با هزينه 42 دلار و کربن فعال با هزينه 78/1 دلار به ازاي هر کيلوگرم قابل مقايسه است. همچنين براي حذف يک کيلوگرم جيوه، 13 کيلوگرم SAMMS مورد نياز است و در مقابل، 154 کيلوگرم رزين تعويض يوني و 40 هزار کيلوگرم کربن فعال مورد نياز خواهد بود.
روش مصرف
SAMMS به پودري شکل و اکسترود شده است که مي‌تواند براي فيلترهاي تعويض يوني مناسب باشد. اين فيلترها گاهي اوقات به منظور حذف آلودگي‌هاي جذب شده با يک محلول اسيدي احيا مي‌شوند. آلودگي‌هاي ايجاد شده از احياي SAMMS طبق استانداردهاي سازمان حفظ محيط زيست آمريکا غيرسمي بوده، مي‌توانند به عنوان يک آلودگي متداول تصفيه شوند.
3-4. Arsenx
Arsenx، يک رزين جاذب متشکل از نانوذرات اکسيد آهن آب دار روي يک زيرلايه پليمري است و براي حذف آرسنيک و ديگر آلودگي‌هاي فلزي به‌کار مي‌رود. نانوذرات، سطح ويژه بالا، ظرفيت بيشتر و سينتيک جذب سريع‌تري فراهم مي‌نمايد. Arsenx مي‌تواند براي کاربردهاي مصرفي کوچک و يا استفاده‌هاي صنعتي و شهري بزرگ طراحي شود، همچنين در و نيز در ابزارهاي طراحي شده براي رزين‌هاي تعويض يوني مورد استفاده قرار گيرد.
حذف آلودگي‌ها
Arsenx موادي از قبيل آرسينک، واناديم، اورانيوم، کروم، آنتيموان و موليبدن را حذف و سولفات‌ها، کربنات‌ها، فلوريدها، کلريدها، سديم، منيزيم و يا آلودگي‌هاي زيستي را حذف نمي‌کند.
مقدار تصفيه آب
شدت جريان عبوري آن بسيار وابسته به نوع ابزاري است که Arsenx استفاده مي‌کند. بدون در نظر گرفتن طراحي سيستم، براي تماس بين Arsenx و آب 5/2 تا سه دقيقه زمان نياز است. هر گرم Arsenx حدوداً 38 ميلي‌گرم آرسنيک را نگه مي‌دارد.
هزينه
شرکت Solmetex اشاره مي‌کند که با توجه به کم شدن ظرفيت Arsenx در طول احياء، مي‌تواند نسبت به جاذب‌هاي ديگر در طي حياتش هزينه کمتري داشته باشد. هزينه اوليه سيستم وابسته به طراحي‌هاي متفاوت آن است، اما به طور متداول از 07/0 تا 2/0دلار به ازاي هر هزار ليتر گزارش شده است که شامل هزينه‌هاي استهلاک و هزينه‌هاي عملياتي و حفظ و نگهداري است.
روش مصرف
Arsenx به گفته شرکت Sometex مي‌تواند به عنوان رزين‌هاي تعويض يوني در زمينه‌هاي مشابه مورد استفاده قرار گيرد. اين فيلتر نياز به پيش يا پس تصفيه نداشته و گاهي اوقات با محلول سود سوزآور احيا مي‌شود و متناسب با سطح آلودگي، بعد از سه ماه تا يک سال خاصيت خود را از دست خواهد داد. گزارش‌ها حاکي از آن است که زيرلايه پليمري Arsenx بادوام بوده و مي‌تواند در گسترده دمايي يک تا 80 درجه سانتي‌گراد عمل کند.
3-5. پليمر حفره‌اي سيکلودکسترين
سيلکودکسترين يک ترکيب پليمري است که از ذراتي با حفره‌هاي استوانه‌اي تشکيل شده است؛ اين ذرات مي‌توانند آلودگي‌هاي آلي را جدا کنند.
پليمر سيکلودکسترين را مي‌توان به صورت پودر، دانه‌اي و يا لايه نازک براي استفاده در ابزارها و کاربردهاي متفاوت توليد کرد. به هر حال پليمر سيکلودکسترين براي تصفيه آب مصرفي استفاده شده و همچنين مي‌تواند براي تصفيه در جاي آب‌هاي زيرزميني يا پاکسازي فاضلاب‌هاي شيميايي آلي و نفتي نيز مورد استفاده قرار گيرد.
حذف آلودگي‌ها
سيکلودکسترين گستره وسيعي از آلودگي‌هاي آلي شامل بنزن، هيدروکربن‌هاي پلي‌آروماتيک، فلورين‌ها، و آلودگي‌هاي حاوي نيتروژن، استن، کودها، ‌Pesticidها و بسياري ديگر را حذف مي‌کند. آزمايش‌ها نشان مي‌دهند که پليمرسيکلودکسترين اين آلودگي‌ها را تا حد ppt کاهش مي‌دهد، در حالي که کربن فعال و زئوليت اين آلودگي‌ها را تا حد ppm کاهش مي‌دهد. همچنين پليمر صدهزار مرتبه بيشتر از کربن فعال، ترکيبات آلي پيوند مي‌دهد و بازدهي حذف يکساني براي آب با غلظت آلودگي پايين را نشان داده است. پليمرسيکلودکسترين تحت تأثير رطوبت هوا قرار نگرفته، مي‌تواند در نواحي مرطوب بدون اشباع يا غيرفعال شدن، مورد استفاده قرار گيرد. همچنين آلودگي‌هاي جذب شده را از خود عبور نمي‌دهد.
مقدار تصفيه آب
پليمرسيکلودکسترين ظرفيت بارگذاري 22 ميلي‌گرم از آلودگي‌هاي آلي به ازاي هر گرم از پليمر را دارد، که با 58 ميلي‌گرم به ازاري هر گرم کربن فعال قابل مقايسه است. اين پليمر براي تماس با آب آلوده حدوداً به پنج ثانيه زمان نياز دارد. و در حين احيا ظرفيت خود را از دست نداده، مي‌تواند به طور نامحدودي استفاده شود.
هزينه
توليد پليمرسيکلودکسترين، ارزان بوده است و مي‌توان آن را مستقيماً از نشاسته، با تبديل 100 درصد توليد شود. انتظار مي‌رود که توليد انبوه، هزينه آن را پايين‌تر از قيمت کربن فعال و زئوليت آورد. شرکت پژوهشي محصولات پليمري اشاره مي‌کند که روشي را جهت افزايش مقياس‌ اين فرايند براي توليد مواد توسعه داده است. اخيراً شرکت پژوهشي Manhattan يک فناوري را براي کاربردهاي مصرفي توسعه داده و اظهار مي‌دارد که توليد انبوه موجب ارزان‌تر شدن پليمر نسبت به ساير روش‌هاي حذف آلودگي‌هاي آلي خواهد شد.
روش مصرف
پودر سيکلودکسترين مي‌تواند در ستون، کارتريج و يا فيلترهاي بستري به گونه‌اي متراک شود که آب از آن بگذرد. سيکلودکسترين دانه‌اي مي‌تواند مستقيماً در منبع يا لوله‌هاي آب به‌کار رود و لايه نازک آن مي‌تواند روي زير‌لايه‌اي از شيشه براي تشکيل غشاء قرار گيرد.
از همه اشکال متفاوت سيکلودکسترين مي‌توان در ابزارهاي طراحي شده براي فيلترها، غشاها و يا جاذب‌ها استفاده کرد.
پليمرسيلکودکسترين هم آب‌دوست و هم آب‌گريز است؛ لذا مي‌تواند بدون استفاده از فشار براي جذب آب از ميان تخلخل‌ها مورد استفاده قرار گيرد. پليمر گاهي اوقات به احيا با استفاده از يک الکل ساده از قبيل اتانول يا متانول نياز خواهد داشت و ممکن است به خاطر به ظرفيت بارگذاري پائين آن نسبت به کربن فعال و جاذب‌هاي ديگر به عمليات بيشتري نياز داشته باشد.
توضيحات تکميلي
آلودگي‌هايي که پليمر سليکودکسترين جذب مي‌کند، مي‌تواند بعد از احيا، براي کودها، Pesticideها و محصولات صنعتي ديگر بازيافت شود.
3-6. نانوکامپوزيت‌هاي پلي‌پيرون- نانولوله‌کربني
آزمايشگاه‌ ملي پاسيفيک نورث وست يک غشاي نانوکامپوزيتي شامل لايه نازکي از يک پليمر جاذب موسوم به پلي‌پيرون را روي ماتريسي از نانولوله‌هاي کربني که سطح مخصوص و پايداري غشا را افزايش مي‌دهند، توسعه داده است. برخلاف جاذب‌هاي ديگر که به احياي شيميايي نياز دارند اين غشاها مي‌توانند به طور الکتريکي احيا مي‌شوند.
حذف آلودگي‌ها
غشاهاي پلي‌پيرون داراي نانولوله‌ کربني با بار مثبت است و مي‌توان پرکلرات‌ها، سزيم، کروم و ديگر آلودگي‌هاي باردار منفي را حذف کند. همچنين غشاهاي نانوکامپوزيتي مي‌توانند براي حذف نمک طراحي شوند. از آنجا که پلي‌پيرون مي‌تواند به طور منفي باردار شود، بنابراين اين غشاء ذرات باردار مثبت از قبيل کلسيم و منيزيم را حذف مي‌کند.
مقدار تصفيه آب
غشاهاي نانوکامپوزيتي پلي‌پيرون- نانولوله‌کربني قابل استفاهه مجدد هستند آزمايش‌ها نشان مي‌دهد که اين غشاها بعد از صد دوره استفاده بسيار کم بازدهي خود را از دست مي‌دهند. همچنين به خاطر خواص انتقال جرم سريع نانولوله‌هاي کربني شدت جريان بالايي دارند.
هزينه
انتظار مي‌رود که غشاهاي پلي‌پيرون- نانولوله کربني در استفاده طولاني مدت، نسبتاً کم هزينه باشند؛ چرا که آنها مي‌توانند بدون از دست دادن قابل توجه ظرفيت جذب، احيا شده، استفاده شوند. اين غشاها هزينه‌هاي مرتبط با خريد و ذخيره‌سازي مواد شيميايي احياکننده و تعليم کاربران را ندارند. علاوه بر اين، انتظار مي‌رود که هزينه نانولوله‌هاي کربني در پنج سال آينده بين ده تا صد برابر کاهش يابد.
روش مصرف
اين غشاها آلودگي‌هاي ثانويه خطرناک توليد نمي‌کنند. با بکارگيري جريان الکتريکي، بار پليمر خنثي شده و آلودگي‌هاي جذب شده، از غشا آزاد مي‌شوند. با حذف آلودگي‌ها، پليمر مي‌تواند دوباره باردار شده و مجدداً استفاده شود.
4. زئوليت
4-1. زئوليت‌هاي طبيعي، مصنوعي، زغال‌سنگ و ترکيبي
زئوليت‌ها مواد جاذب با ساختار شبکه‌اي جهت تشکيل تخلخل‌ها هستند. آنها مي‌توانند از منابع طبيعي به دست آمده و يا سنتز شوند. زئوليت‌هاي مصنوعي معمولاً از محلول‌هاي سيليکون-آلومينيوم يا زغال‌سنگ ساخته شده و به عنوان جاذب يا ابزار تعويض يوني در کارتريج يا فيلترهاي ستوني به‌کار مي‌روند. شرکت فناوري‌هاي AgION ترکيبي از زئوليت‌ها و يون‌هاي نقره طبيعي با خواص ضدباکتري توليد مي‌کند.
حذف آلودگي‌ها
زئوليت‌ها به طور متداول براي حذف آلودگي‌هاي فلزي به‌کار مي‌روند. زئوليت‌هاي طبيعي مکزيک و مجارستان، آرسنيک را از منابع آب آشاميدني تا حد مورد پذيرش سازمان بهداشت جهاني کاهش مي‌دهند. زئوليت‌هاي ساخته شده از زغال‌سنگ مي‌توانند گستره‌اي از فلزات سنگين شامل سرب، مس، روي، کادميم، نيکل و نقره را از آب آلوده جذب کنند. همچنين مي‌توانند تحت شرايط خاصي کروم، آرسنيک و جيوه را جذب کنند. ظرفيت جذب زئوليت‌ها متأثير از چند عامل؛ ترکيبشان، PH آب و غلظت انواع آلودگي‌هاست. به عنوان مثال تأثيرات PH آب بر روي سطح باردار شده منفي و يا مثبت زئوليت قابل ذکر است. همچنين با توجه جذب آسان سرب و مس در زغال‌سنگ، غلظت بالاي اين مواد، مقدار کادميم و نيکل حذف شده را کاهش مي‌دهد. ترکيبات زئوليت- نقره AgIoN، بازدهي را در مقابل ميکروارگانيسم‌ها که شامل باکتري‌ها و کپک‌هاست، ارتقا مي‌دهند. زئوليت نمي‌تواند آلودگي‌هاي آلي را به قدر کافي حذف کند، همچنين رطوبت هوا در اشباع زئوليت‌ها دخالت داشته، موجب کاهش بازدهي آنها مي‌شود.
مقدار تصفيه آب
مقدار آبي که زئوليت‌ها مي‌توانند تصفيه کنند، وابسته به منبع زئوليت و ابزاري است که آنها استفاده مي‌کنند. در مورد زئوليت‌هاي زغال‌سنگ، محتواي کربن اين ماده به طور قابل توجهي سطح مخصوص و در نتيجه ظرفيت جذب زئوليت را تحت تأثير قرار مي‌دهند.
هزينه
زئوليت‌ها را مي‌توان به طور ارزان توليد کرد زيرا منبع آنها به طور طبيعي و فراوان در دسترس است. در امريکا زئوليت‌هاي دانه‌اي براي کاربردهاي صنعتي و کشاورزي بين 30 تا 70 دلار به ازاري هر تن و براي محصولات مصرفي بين 5/0 تا 5/4 دلار به ازاي هر کيلوگرم هزينه دارند.
روش مصرف
چگونگي مصرف زئوليت‌ها بسيار وابسته به نوع ابزاري است که در آن استفاده مي‌شوند. اين ابزار مي‌تواند شامل رزين‌هاي تعويض يوني، کارتريج و ابزارهاي ستوني و غيره باشند. علاوه بر اين زئوليت‌ها گاهي اوقات به احيا با يک محلول اسيدي نياز دارند. مصرف زئوليت‌هاي زغال‌سنگ ممکن است مشکل‌ساز باشد، چرا که مطالعات نشان مي‌دهند مقاديري از آلودگي‌هاي سرب، کادميم، کروم، مس، جيوه، روي و ديگر آلودگي‌ها مي‌توانند از زغال‌سنگ گذشته و موجب آلودگي خاک، آب‌هاي زيرزميني و آب شوند. همچنين مشخص شده است که مقادير آرسنيک و منيزيم عبور کرده از Fly ash بسيار بيشتر از مقادير توصيه شده سازمان بهداشت جهاني است. ترکيبات زئوليت نقره AgION نياز به پاک‌سازي مکرر دارند، زيرا پوشش ضدباکتري نقره از تشکيل آلودگي‌هاي بيولوژيکي روي فيلتر جلوگيري مي‌کند و در اين صورت نياز به ذخيره‌سازي و مصرف احياء‌کننده‌هاي شيميايي مرتفع مي‌شود.
5. فناوري‌هاي مبتني بر نانوکاتاليست‌ها
5-1. نانوذرات آهن خنثي
نانوذرات آهن خنثي (NZVI) براي تصفيه درجا و غيردرجاي آب‌هاي زيرزميني استفاده مي‌شوند. اين ماده همزمان يک جاذب و يک عامل احياکننده است، همچنين موجب مي‌شود که آلودگي‌هاي آلي به ترکيبات کربني با درجه سميت کمتري شکسته شوند و فلزات سنگين کلوخه شده، به سطح خاک بچسبند. NZVI را مي‌توان براي تصفيه درحا مستقيماً به منابع آب‌هاي زيرزميني تزريق کرد، يا مي‌توان از آن در غشاها براي کاربردهاي خارجي استفاده کرد. همچنين NZVI دو فلزي که در آن نانوذرات آهن با يک فلز ثانويه از قبيل پالاديم براي افزايش فعاليت آهن پوشيده مي‌شوند، موجود است. NZVI بسيار فعال بوده و سطح مخصوص بالايي نسبت به ZVI دانه‌اي دارد.
حذف آلودگي‌ها
NZVI مي‌تواند براي فرآوري گستره وسيعي از آلودگي‌هاي متداول زيست‌محيطي، مثل متان کلردار، بنزن کلردار، Pesticideها، رنگ‌هاي آلي، تري‌هالومتان‌ها، PCBها، آرسنيک، نيترات و فلزات سنگين از قبيل جيوه، نيکل و نقره استفاده شود. همچنين ممکن است توانايي کاهش پرتوهاي راديويي را داشته باشد. پالاديم پوشيده‌شده با NZVI نشان داده است که همه ترکيبات کلردار را در مدت هشت ساعت تا زير مقادير قابل رؤيت کاهش مي‌دهد. اين در حالي است که NZVI معمولي براي حذف بيش از 99 درصد از اين ترکيبات به 24 ساعت نياز دارد. نانوذرات نسبت به آلودگي‌ها، براي يک دوره شش الي هشت هفته‌اي، فعال باقي مي‌مانند. NZVI نشان داده است که در گستره وسيعي از PHها و دماهاي خاک و مقادير Nutrient مؤثر است.
مقدار تصفيه آب
مقدار آب زيرزميني که NZVI مي‌تواند فرآوري کند، وابسته به کيفيت آهن، شامل تعداد دفعاتي که استفاده مجدد شده است؛ نوع زيرلايه مورد استفاده، کيفيت آب معدني براي توليد محلول قابل تزريق، شامل مقدار اکسيژن، مقدار و نوع ذرات ريز در محلول، است. دريک مطالعه موردي، سطحي با مساحت صد مترمربع را 057/6 ليتراز محلول شامل kg 2/11 از NZVI تحت تأثير قرار مي‌دهد. مطالعه ديگري نشان مي‌دهد که در يک منطقه، مقدار 136 کيلوگرم NZVI براي فراوردي 6/11ميليون کيلوگرم از خاک کافي است؛ اما در منطقه ديگر همين مقدار از NZVI تنها براي فرآوري 102 ميليون کيلوگرم از خاک به‌کار مي‌رود. دلايل ذکر شده براي اين مطابقت نداشتن شامل حجم متفاوت آب مصرف شده در تهيه محلول، مقادير متفاوت کنش‌پذيري آهن به‌دليل تفاوت در مقدار اکسيژن آب و مقدار متفاوت فشار کاربردي در حين تزريق است.
هزينه
NZVI حدوداً 40 تا 50 دلار به ازاي هر کيلوگرم و پلاديم پوشش‌يافته با NZVI بين 68 تا 146 دلار به ازاي هر کيلوگرم هزينه دارد. اگر چه NZVI به طور قابل توجهي نسبت به ZVI دانه‌اي و ميکرومقياس که هر کدام به ترتيب 2/2 و 75/3 دلار به ازاي هر کيلوگرم هزينه دارند، گران است، اما از آن جا که مقادير کمي از NZVI به دليل سطح ويژه و واکنش‌پذيري بسيار بالاي آن مورد نياز است، از نظر اقتصادي به‌صرفه است. در مقابلِ هر گرم پودر تجاري ZVI که سطحي کمتر از يک متر مربع دارد، NZVI به ازاي هر گرم 5/33 مترمربع سطح واکنش‌پذير داشته و سرعت تصفيه آن ده تا صد مرتبه سريع‌تر است.
روش مصرف
استفاده درجا و غيردرجاي از NZVI نسبتاً آسان است. براي کاربردهاي درجا، پودر NZVI را براي تشکيل محلول آهن با آب در يک منبع مخلوط کرده، سپس با يک پمپ و چاه تزريق مستقيماً به خاک‌آلوده تزريق مي‌کنيم. از آنجا که تجهيزات مشابه مورد استفاده براي ديگر موارد تزريقي موجود است، تجهيزات چاهي خاص مورد نياز نيست. NZVI به دليل داشتن ذرات کوچک‌تر نسبت به ZVI دانه‌اي، راحت‌تر تزريق شده، مي‌تواند تا اعماق بيشتري نفوذ کند. همچنين نانوذرات NZVI مي‌توانند در يک ماتريس جامد از قبيل کربن فعال، زئوليت، نانولوله‌هاي کربني و ديگر مواد براي توليد غشاهايي با کاربرد غيردرجا ايمن شوند.
5-2. فتوکاتاليست‌هاي نانومقياس دي‌اکسيد تيتانيوم
دي‌اکسيد تيتانيوم هم به عنوان عامل احياي فتوکاتاليستي و هم به صورت يک جاذب عمل مي‌کند و به صورت درجا و غيردرجا در تصفيه آب استفاده مي‌شود. دي‌اکسيد تيتانيوم در حضور آب، اکسيژن و تابش UV، راديکال‌هاي آزاد توليد مي‌کند که اين راديکال‌ها آلودگي‌هاي متفاوت را به ترکيبات کربني با درجه سميت کمتري تجزيه مي‌کنند. دي‌اکسيد تيتانيوم نانومقياس، سطح بيشتر و فرايند فتوکاتاليستي سريع‌تري را نسبت به ذرات بزرگ‌تر فراهم مي‌نمايد. دي‌اکسيد تيتانيوم يا به صورت نانوپودر، براي استفاده در سوسپانيون‌ها و يا به شکل فيلترهاي دانه‌اي موجود است و در چندين شکل ديگر به عنوان پوشش براي غشاهاي ثابت، ميکروکره‌هاي نانوکريستالي و غشاهاي ترکيبي با سيليکا به‌کار مي‌رود.
حذف آلودگي‌ها
دي‌اکسيد تيتانيوم تقريباً همه آلودگي‌هاي آلي را تجزيه مي‌کند. اين ماده بسيار آب‌دوست است؛ و بنابراين توانايي جذب آلودگي‌هاي زيستي و فلزات سنگين از قبل آرسنيک را دارد. راندمان آن تابع کيفيت دي‌اکسيد تيتانيوم، شدت پرتو فرابنفش، PH آب، موجودي اکسيژن و غلظت آلودگي‌ها است.
مقدار تصفيه آب
سيستم‌هاي متفاوت دي‌اکسيد تيتانيوم، شدت جريان و سرعت‌هاي حذف متنوعي را فراهم مي‌کنند و ازهمه آنها مي‌توان محدوده استفاده کرد. نانوپودرهاي سوسپانسيون شده دي‌اکسيد تيتانيوم فرايند فتوکاتاليستي پُربازدهي را از خود نشان مي‌دهند؛ چرا که سطح داخلي آنها در معرض تابش اشعه فرابنفش و آلودگي‌ها قرار مي‌گيرد. به دليل ترکيب سطوح کنش‌پذير با مواد پايه و در نتيجه، کاهش سطح فعال، بازده نانوذرات دي‌اکسيد تيتانيوم که به عنوان پوشش استفاده شده يا روي زيرلايه‌هايي از قبيل شيشه و سراميک ثابت شده‌اند، پنج برابر درصد بازده فتوکاتاليستي نانوذرات سوسپانسيون شده است. همچنين تخلخل غشا يا زيرلايه، بر شدت جريان و عمر مفيد اين سيستم‌ها مؤثر است. ميکروکره‌هاي نانوکريستالي دي‌اکسيد تيتانيوم، سطحي قابل مقايسه با نانوپودرها دارند، اما فرايندهاي فتوکاتاليستي آهسته‌تري انجام مي‌دهند.
هزينه
هزينه نانوپودرهاي دي‌اکسيد تيتانيوم برحسب کيفيت آن چند صد دلار بر کيلوگرم است. به عنوان مثال اخيراً شرکت Altair يک سيستم توليدي‌ به ثبت رسانده است، که مي‌تواند نانوپودرهاي دي‌اکسيد تيتانيوم را در مقياس انبوه و بسيار ارزان توليد کند. همچنين اين شرکت فروش محصولات کوچک مبتني بر اين فناوري را طراحي مي‌کند. اين محصولات در دو اندازه 40 کيلوگرم بر ساعت و يک تا دو کيلوگرم بر ساعت موجود خواهند بود. اين واحد، دي‌اکسيد تيتانيوم را از تتراکلريد تيتانيوم توليد مي‌کند که مي‌تواند حدوداً هزاروصد دلار به ازاي هر تن يا صد و ده دلار به ازاي هر کيلوگرم فروخته شود.
روش مصرف
به دليل سختي بازيافت و جداسازي ذرات بعد از تصفيه، استفاده از نانوپودرهاي دي‌اکسيد تيتانيوم سوسپانسيون شده مشکل است. ذرات سوسپانسيون معمولاً به وسيله اولترافيلتراسيون يا ميکروفيلتراسيون جدا مي‌شوند اما در حين اين فرايند مقدار قابل توجهي از ذرات از بين مي‌روند. استفاده از ميکروکره‌هاي نانوکريستالي آسانتر است. آنها در آب از طريق حباب‌سازي هوا سوسپانسيون شده و به طور طبيعي در ظرف آب براي بازيافت آسان‌تر ته‌نشين مي‌شوند.
5-4. اکسيدآهن نانوساختار جاذب
شرکت فناوري‌هاي Adedge آمريکا، اکسيدآهن نانوساختار دانه‌اي و خشکي به نام AD33، براي حذف آرسنيک عرضه نموده است. AD33 با ترکيبي خواص کاتاليستي و جذبي اکسيدآهن با هم، ضمن تبديل آرسنيک به موادي با سميت کمتر، به طور همزمان آن را از آب جدا مي‌نمايد، اين شرکت همچنين طرحي از لوازم مصرفي شامل فيلترهاي AD33 را ارائه نموده است.
حذف آلودگي‌ها
AD33 مي‌تواند بيش از 99 درصد آرسنيک را حذف کند، همچنين مي‌تواند مقادير سرب، روي‌، کروم، مس و ديگر فلزات سنگين را کاهش دهد و آلودگي‌هاي جذب شده را از خود عبور نمي‌دهد.
مقدار تصفيه آب
عمر مفيد فيلترهاي AD33 معمولاً دو تا چهار سال است. سيستم‌هاي تصفيه خانگي سري مداليون شرکت Adedge با سه دبي19، 26 و 38 ليتر بر دقيقه موجود است، همچنين شرکت Adedge کارتريج‌هاي حاوي AD33 با دبي متوسط دو ليتر بر دقيقه را عرضه نموده است. عمر مفيد اين کارتريج‌ها بين سه هزار و 800 تا 11 هزار و 400 ليتر است و به طوري که تخمين زده مي‌شود چهار تا شش برابر بزرگ‌تر از ديگر جاذب‌هاي تجاري موجود است.
هزينه
هزينه کارتريج‌هاي AD33 براي هر مورد حدوداً 50 دلار است و هزينه هر فيلتر مجزا وابسته به مقدار خريداري شده است؛ اما به طور نمونه بين هشت تا 13 دلار به ازاي هر ليتر تغيير مي‌کند.
روش مصرف
طبق توصيه‌هاي شرکت Adedge، فيلترها و محصولات AD33 نياز به جايگزيني مکرر داشته و مواد شيميايي يا احياءکننده‌ها براي آنها استفاده نمي‌شود. با توجه به خشکي ابزارهاي AD33، نسبت به ساير ابزارهاي فيلتراسيون مبتني بر آهن مرطوب، راحت‌تر استفاده مي‌شوند؛ به طوري که در گسترده وسيعي از سيستم‌ها استفاده مي‌شوند. علاوه بر اين، ابزارهاي AD33 مصرف‌شده خطرناک نيست مي‌توان آنها را طبق استانداردهاي سازمان حفاظت از محيط‌زيست آمريکا در زمين دفع کرد.
6. نانوذرات مغناطيسي
6-1. Magneto ferritin
نانوذرات مغناطيسي معمولاً به عنوان جاذب و نانوکاتاليست براي تصفيه آب بررسي شده‌اند. شرکت انگليسي Nano Magnetics، نانوذرات مغناطيسي را تحت عنوان Magneto ferritin ارائه کرده و مشغول بررسي توانايي آن براي انجام اسمز پيش‌رونده (forward osmosis) به عنوان گزينه‌اي با بازدهي انرژي براي اسمز معکوس است. در چنين سيستمي از نانوذرات مغناطيسي براي توليد فشار اسمزي مورد نياز براي راندن آب از ميان يک غشاي فيلتراسيون استفاده شده‌اند. برخلاف اسمز معکوس که براي توليد فشار اسمزي نيازمند انرژي ورودي است.
حذف آلودگي‌ها
Magneto ferritin با توانايي اسمز پيش‌رونده، براي نمک‌زدايي در نظر گرفته شده است؛ اگر چه با توجه به به نوع غشاي مصرفي قادر به حذف آلودگي‌هاي ديگر نيز هست.
مقدار تصفيه آب
شرکت Nano Magnetics اشاره مي‌کند که Magneto ferritin را مي‌توان از آب، بازيافت و بدون هيچ محدوديت ويژه‌اي دوباره استفاده کرد.
هزينه
اطلاعات خاصي نسبت به هزينه‌هاي Magneto ferritin در دسترس نيست؛ اما به گفته شرکت Nano Magnetics عمر طولاني و استفاده مجدد اين مواد آنها را نسبت به اسمز معکوس از لحاظ هزينه بسيار مناسب‌تر نموده است. همچنين اسمز پيش‌رونده هزينه‌هاي مرتبط با انرژي را تا 40 درصد هزينه‌هاي اسمز معکوس کاهش مي‌دهد.
روش مصرف

هنوز براي Magneto ferritin هيچ سيستم قطعي‌اي طراحي نشده است؛ اما برخي منابع اشاره مي‌کنند که نانوذرات مغناطيسي در يک طرف غشاء براي ايجاد غلظت، به صورت غيرتعادلي به منبع آب اضافه شده‌اند. اين اختلاف غلظت فشار اسمزي مورد نيار براي راندن آب منبع از ميان غشاء را ايجاد خواهد کرد. سپس نانوذرات مي‌توانند با استفاده از ميدان مغناطيسي از آب خالص‌سازي شده، بازيافت شوند.

منبع:سایت نانو

oliver بازدید : 55 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

اشاره
مواد نانوساختار به دليل سطح تماس زياد، تخلخل و. . . بسيار مورد توجه صنعت باتري‌هاي ليتيومي قرار گرفته‌اند. اين مشخصات امکان انجام واکنش‌هاي فعال جديد، کاهش مسير انتقال يون‌هاي ليتيوم، کاهش سرعت جريان سطح ويژه و بهبود پايداري و ظرفيت ويژه باتري‌هاي جديد را فراهم کرده است. علاوه بر اين، مواد نانوکامپوزيتي که براي مسيرهاي هادي الکتروني طراحي مي‌شوند، مي‌توانند مقاومت داخلي باتري‌هاي ليتيومي را کاهش داده، سبب افزايش ظرفيت ويژه، حتي در سرعت جريان‌هاي شارژ/ تخليه بالا شوند.

نانومواد به طور گسترده در علوم زيستي، فناوري اطلاعات، محيط زيست و ديگر زمينه‌هاي مرتبط استفاده گسترده‌اي دارند. اخيراً مواد نانوساختار توجه پژوهشگران براي کاربرد در تجهيزات ذخيره انرژي[1 و 2] به خصوص در انواعي که سرعت جريان شارژ و تخليه بالايي دارند، مثل باتري‌هاي ليتيومي، جلب کرده‌اند[3]. توسعه تجهيزات ذخيره انرژي با توان و دانستيه انرژي بالاتر، کليد موفقيت وسايل نقليه الکتريکي و الکتريکي هيبريدي (EV وHEV) است[ 4 و 5] و انتظار مي‌رود جايگزين حداقل بخشي از وسايل نقليه امروزي شده، مشکلات آلودگي هوا و تغييرات اقليمي را رفع کند. اين فناوري‌هاي ذخيره انرژي متکي به علوم مواد جديد هستند که به عنوان نمونه مي‌توان از توسعه الکترودهايي نام برد که قابليت شارژ و تخليه در سرعت جريان بالا را دارند.
باتري‌هاي ليتيومي قابل شارژ شامل يک الکترود مثبت (کاتد)، الکتروليت حاوي يون‌هاي ليتيوم و يک الکترود منفي (آند) هستند (شکل 1) . جنس الکترودهاي مثبت و منفي اغلب باتري‌هاي تجاري ليتيومي به‌ترتيب از LiCoO2 و گرافيت است که هر دو به عنوان جايگاه‌هاي تبادل يون‌هاي ليتيوم عمل مي‌کنند. در حين فرايند شارژ کردن باتري، يون‌هاي ليتيوم از الکترود LiCoO2 جدا، همزمان به وسيله الکترودگرافيت جذب شده و با گرفتن الکترون‌ بار کلي را خنثي نگه مي‌دارند. در حين فرايند تخليه باتري، يون‌هاي ليتيوم از الکترود منفي خارج و در همان زمان بر روي الکترد مثبت جاي مي‌گيرند.
اين فرايند الکتروشيميايي، يک واکنش اکسيد- احياي حالت جامد است که طي آن، انتقال الکتروشيميايي بار بين يون‌هاي متحرک و ساختار يک جامد هادي يون و الکترون‌ صورت مي‌گيرد. معمولاً حالت مطلوب آن است که مقدار انرژي ذخيره شده در واحد جرم يا حجم باتري تا حد ممکن بالا باشد. براي مقايسه محتواي انرژي باتري‌هاي ليتيومي، از پارامتر دانستيه ويژه انرژي ( Wh/Kg) و دانستيه انرژي (Wh/l ) استفاده مي‌شود؛ در حالي که قابليت سرعت، برحسب دانستيه ويژه توان ( Wh/Kg) و دانستيه توان (Wh/Kg ) بيان مي‌شود. براي HEVها دانستيه ويژه انرژي مورد نياز و دانستيه ويژه توان باتري‌هاي ليتيومي بايد به‌ترتيب 50Kw/kgبيش از3Wh/Kgو باشد؛ حال آنکه EVها مقادير خيلي بيشتري نياز دارند، پس به نظر مي‌رسد الکترودهاي نانوساختار اميد بخش‌ترين مسير براي رسيدن به اين هدف هستند.
به طول کلي مزاياي بالقوه الکترودهاي نانوساختار را مي‌توان به شرح زير خلاصه کرد
:
1. واکنش‌هاي جديد که امکان انجام آنها با مواد توده‌اي وجود ندارد؛
2. سطح تماس زياد الکترود- الکتروليت که منجر به سرعت بيشتر شارژ و تخليه مي‌شود؛
3. مسير انتقال کوتاه‌تر الکترون‌ها و يون‌هاي ليتيوم (که امکان عمل در هدايت پايين يون‌هاي ليتيوم و الکترون‌ها يا در توان‌هاي بالاتر را فراهم مي‌کند) .
در اين مقاله برخي از نتايج تجربي اخير را که نشان‌دهنده مزاياي الکترودهاي نانوساختار است، مرور مي‌کنيم.

واکنش‌هاي جديد
در سال‌هاي اخير تلاش‌هاي زيادي در زمينه تحقيق بر روي موادي صورت گرفت که به نظر مي‌رسد در حالت توده‌اي از نظر الکتروشيميايي غيرفعالند، ولي عملکرد الکتروشيميايي خوبي در مقياس نانو از خود بروز مي‌دهند. به عنوان مثال، نانوذرات اکسيد، سولفيد، فلوئوريد و نيتريد برخي از فلزات واسطه مي‌توانند به عنوان آند در باتري‌هاي ليتيومي به‌کار روند. واکنش اين ترکيبات با ليتيوم منجر به تشکيل نانوذرات جاسازي شده در بستر LizX مي‌شود (X مي‌تواند N، F، S يا O باشد) .
فلزات واسطه با ليتيوم آلياژ فلزي تشکيل نمي‌دهند؛ بنابراين، سازوکار واکنش‌پذيري ليتيوم با فرايندهاي استخراج – الحاق ليتيوم يا آلياژ شدن ليتيوم متفاوت است. فرايند متداول استخراج- الحاق ليتيوم در شکل 1 نشان داده شده است؛ در حالي که واکنش آلياژ شدن ليتيوم به صورت زير نوشته مي‌شود:
1)
که M مي‌تواند Sn، Si، Pb، Bi، Sb، Ag، Al يا يک آلياژ مرکب باشد. در عوض، سازوکار واکنش ترکيبات فلزات واسطه با Li در حين فرايند شارژ و تخليه، شامل تشکيل و رسوب LizX به همراه احيا و اکسيد شدن نانوذرات فلزي است.
مکانيسم کلي به وسيله معادله زير توصيف مي‌شود [ 4 و 6 و7 ]:
2)
که M در اينجا يک فلز واسطه مانند Fe، Co، Ni، Cu و. . . است. همان طور که در اين معادلات ديده مي‌شود، تفاوت اصلي بين معادلات 1 و 2 تشکيل و رسوب LizX يا آلياژي از ليتيوم است.
در يک مطالعه اصولي، Poizot و Coauthors [7[ نشان دادند که الکترودهاي ساخته شده از نانوذرات اکسيد عناصر واسطه در هنگام شارژ يا تخليه با پتانسيل 5/3 تا 01/0 ولت (نسبت بهLi+/Li )، مي‌توانند ظرفيت ويژه 700mah/g با ماندگاري ظرفيت 100 درصد براي حدود صد بار عمل شارژ/ تخليه و سرعت جريان بالاي شارژ مجدد داشته باشند. ظرفيت بالاي ذخيره ليتيوم در نانوذرات اکسيد فلزي واسطه در پتانسيل کم به وسيله سازوکار بين‌سطحي ذخيره بار تفسير مي‌شود[8 و9]. مطابق اين مدل، يون‌هاي ليتيوم بر روي بخش اکسيدي سطح مشترک ذخيره مي‌شوند؛‌ در حالي که الکترون‌ها با استقرار بر روي بخش فلزي، منجر به جدايي بار مي‌شوند. بر اين اساس، محدود کردن اندازه ذرات فلزي، فعاليت الکتروشيميايي آنها را در تشکيل و رسوب دادن Li2O افزايش مي‌دهد. با کاهش اندازه ذره، سهم تعداد کل اتم‌ها در نزديکي سطح يا روي آن افزايش مي‌‌يابد که اين امر واکنش‌پذيري الکتروشيميايي ذرات را بيشتر و مؤثرتر مي‌کند. اين بررسي‌ها علت وابستگي زياد کارايي اين مواد به درجه تجمع و به هم پيوستگي آنها را نشان مي‌دهد. به طور نمونه، kim و همکارانش[10]، اخيراً نشان دادند که ذرات SnO2 با قطر سه نانومتر نسبت به ذرات چهار تا هشت نانومتري، ظرفيت قابل توجه و پايداري چرخه بيشتري دارند؛ زيرا توزيع اين مواد در بستر Li2O مناسب‌تر است که اين امر منجر به تجمع کمتر نانوذرات Sn در خوشه‌هاي اتمي مي‌شود.
الکترودهاي نانوساختار نه تنها قادر به انجام برخي واکنش‌هاي جديد هستند؛ بلکه مي‌توانند خواص الکتروشيميايي نظير ظرفيت ويژه ذخيره انرژي، توانايي جريان شارژ/ تخليه بالا و پايداري چرخه را نسبت به نمونه‌هاي معمولي بهبود بخشند. اين امر از مسير نفوذ کوتاه‌تر و سطح تماس زياد بين مواد فعال و الکتروليت ناشي مي‌شود. نفوذ يون‌هاي ليتيوم شديداً به طول مسير انتقال و مکان‌هاي قابل دسترسي به روي سطح مواد فعال بستگي دارد. ترکيباتي که داراي ضريب نفوذ ليتيوم کمتري هستند معمولاً در حالت توده و به خصوص در سرعت‌هاي جريان بالا، ظرفيت ذخيره ليتيوم کمتري از خود نشان مي‌دهند. اين حالت مخصوص نوع TiO2 روتيل است که تنها مي‌تواند مقادير ناچيزي از يون‌هاي ليتيوم را در دماي اتاق در خود جاي دهد[11-13]. نفوذ يون‌هاي ليتيوم در TiO2 روتيل شديداً ناهمسانگرد است و نفوذ در طول کانال‌هاي محور C با سرعت بيشتري روي مي‌دهد. ضمناً انحراف قابل توجه در ساختار روتيل نفوذ يوني ليتيوم را در صفحات b-a در دماي پايين کند مي‌کند ( ) . اين امر مانع رسيدن يون‌هاي ليتيوم به مکان‌هاي چهاروجهي مناسب در صفحات a-b و سبب جداسازي آنها در مجاري C مي‌شود[14-16].
با اين وجود، اين جايگزيني در مقياس نانو کاملاً متفاوت است. براي ذرات TiO2 روتيل با ميانگين قطر 15 نانومتر بيشترين مقدار استقرار ليتيوم (x>1 in LixTiO2) در مطالعات اخير ما مشاهده شده‌است]17[. علاوه بر اين، به طور متوسط حدود 7/0 يون مي‌تواند به‌طور برگشت‌پذير در هر ذره TiO2 روتيل ذخيره شده، و در چرخه بعدي رها شود (شکل2) . نتايج مشابهي نيز از سوي Hu ] 18[ و Reddy ]19[ گزارش شده است.
ولي در الکترود TiO2 روتيل نانوساختار، کوتاهي مسير نفوذ، نفوذ يون‌هاي ليتيوم در صفحات a-b را محدود کرده است. بدين معني که يون‌هاي ليتيوم در يک زمان معين مي‌توانند محل‌هاي چهاروجهي بيشتري را در اين صفحات اشغال کنند. در کنار اين، مطالعه تئوري Stashans و همکارانش[20] نشان داد که در پايدارترين حالت- صفحه (0 1 1) TiO2 روتيل-استقرار ليتيوم بيشتر يک اثر سطحي است، زيرا اتم ليتيوم در توده نفوذ نمي‌کند.
سطح تماس زياد الکترود- الکتروليت
همان طور که گفته شد، ذخيره سطحي ليتيوم نقش مهمي در ظرفيت‌ نهايي نانوالکترودها ايفا مي‌کند. علاوه بر اين، همان طور که در بسياري از مواد آندي ديديم، سطح تماس بيشتر الکترود- الکتروليت مي‌تواند به اصلاح ظرفيت جريان شارژ و تخليه بالا منجر شود. اين امر با توجه به دو عامل توصيف مي‌شود:
نخست آنکه اندازه کوچک ذرات، يعني طول انتقال کوتاه، نفوذ کامل ليتيوم را در زمان کمتر يا به عبارت ديگر سرعت جريان بالاتر شارژ يا تخليه را امکان‌پذير مي‌سازد. از طرف ديگر ذخيره سطحي ليتيوم فقط به مساحت سطح بستگي دارد نه به زمان نفوذ؛ بنابراين سطح تماس بيشتر الکترود- الکتروليت براي عمل در سرعت جريان بالا مفيد است.
دوم آنکه با استفاده از نانوالکترودها مي‌توان دانسيته جريان ويژه مواد فعال را به دليل سطح تماس زياد تا حد زيادي کم کرد. دانسيته جريان ويژه کمتر مي‌تواند الکترود را به طور مؤثري پايدار کرده، ظرفيت بالا را در دانسيته جريان بالا حفظ کند[3]. به عنوان مثال Poizot و همکارانش[7] نشان دادند که نانوالکترودهاي CoO مي‌تواند حدود 85 درصد از کل ظرفيت را در سرعت C2 (C سرعت جريان تئوري مورد نياز براي شارژ يا تخليه ظرفيت باتري در يک ساعت است) نگه دارد. همچنين در کنار ظرفيت ويژه بالا، عملکرد بسيار سريع براي نانوالکترودهاي TiO2 روتيل مشاهده شده است[ 18]. اين يافته‌ها براي اسپينل ليتيوم تيتانات (Li4Ti5O12) نيز صادق است. Li4Ti5O12 به دليل در حين فرايند استخراج – الحاق يک آند بسيار فعال به شمار آمده، سبب پايداري فوق‌العاده چرخه مي‌شود. ولي ماهيت نيمه‌رسانايي آن نشان مي‌دهد که عملکرد شارژ و تخليه آن در جريان‌هاي بالا نسبت به ماده توده‌اي ضعفيف‌تر است. Kavan و همکارانش]21[ نشان دادند که الکترودهاي Li4Ti5O12 نانو بلورين فعاليتي‌ عالي نسبت به جاسازي ليتيوم حتي در سرعت شارژ برابر با ( 1C=175)250C نشان مي‌دهند. اين مواد با سطح تماسي بين 20 تا صد متر مربع بر گرم مي‌توانند تقريباً تا حد کل ظرفيت ظاهري Li4Ti5O12 و در محدوده وسيعي از سرعت جريان (از 2C تا 250C) شارژ يا تخليه شوند.
در مطالعه ديگري، وابستگي ظرفيت ذخيره ليتيوم و عملکرد سريع الکترودهاي TiO2 آناتاز با اندازه ذرات بررسي]22[ و مشخص شد که با کاهش اندازه ذرات الکترود آناتاز باريک شدگي صفحات استخراج – الحاق ليتيوم در سرعت جريان‌هاي بالا به تأخير مي‌افتد. همچنين مشخص شد که سهم ذخيره سطحي ليتيوم تقريباً مستقل از سرعت جريان و تعداد چرخه‌هاست. اين امر منجر به عملکرد مناسب و پايدار چرخه شارژ- تخليه در نانوالکترودهاي TiO2 آناتاز، حتي در سرعت جريان‌هاي بالا مي‌شود (شکل 3) .
مسير انتقال کوتاه
به طور کلي فرايند شارژ- تخليه شامل يک واکنش اکسيد- احياست که در آن انتقال يون‌هاي ليتيوم و الکترون‌ها مخصوصاً در شارژ يا تخليه‌هاي سريع نقش مهمي دارند. مواد نانوساختار مي‌توانند مسير انتقال يون‌ها و الکترون‌ها را کوتاه کنند. در مقابل، الکترودهاي باتري‌هاي تجاري اغلب از مواد ميکروني مثلاً پودرهاي حاوي ذرات ميکروني با سطح ويژه کم ( ) تشکيل شده‌اند. از لحاظ نفوذ، اين مواد ميکروني به‌دليل طولاني بودن مسير انتقال يون‌هاي ليتيوم و کم بودن سطح تماس بين الکترود و الکتروليت براي فرايندهاي شارژ – تخليه سريع مناسب نيستند.
نفوذ يون‌هاي ليتيوم به دليل ماهيت فاز الکتروليت، سطح مشترک مايع- جامد، و پيچ و خم مسير نفوذ يک پديده پيچيده است و لازم است که اندازه ذرات مورد توجه قرار گيرد]13[. اگر فقط به کل فرايند توجه کنيم و فرض کنيم که ضريب نفوذ تنها به اين عوامل وابسته است، مي‌توان طول نفوذ را با استفاده از رابطه تعيين کرد که D و T به ترتيب ضريب نفوذ و زمان هستند. ظرفيت ويژه باتري (Q) به وسيله رابطه Q=IT به دست مي‌آيد که I دانسيته جريان ويژه شارژ- تخليه در واحدA/Kg ياMa/g است. در ظرفيت ثابت، افزايش I منجر به کاهش سريع (T) مي‌شود. بنابراين، ظرفيت ويژه مؤثر به نسبت حجم (r3- (r-L) 3) /r3 بستگي دارد که r شعاع ذرات فعال است]3[. براي رسيدن به حداکثر ظرفيت ويژه، طول نفوذ مورد نياز (L) بايد از (r) بزرگ‌تر باشد]23[. ذراتي با اندازه r2 بايد حدود دو نانومتر باشند. اين موضوع نشان مي‌دهد که مواد الکترودي نانوساختار براي تبديل و ذخيره دانستيه انرژي و توان بالا ضروري‌اند.
در حدود مواد فعال و متخلخل TiO2 نيز صادق است]3[. TiO2 متخلخل يک مزوساختار شش‌وجهي حاوي حفرات يکنواخت با قطر چهار تا پنج نانومتر از نانوبلورهاي TiO2 آناتاز است که در دانستيه جريان بالا (10m2/g ) ظرفيت ويژه بالايي ( 260mah/g) از خود نشان مي‌دهند]2[. نتايج مشابهي براي نانوبلورهاي TiO2 آناتاز با قطر شش نانومتر (شکل 3)، نيز مشاهده شده است]22[.
براي اصلاح عملکرد شارژ- تخليه با سرعت جريان بالا، مسير انتقال الکترون نيز بايد تا حد ممکن کوتاه باشد. از معمولاً کربن دوده به عنوان يک ماده هادي کمکي در باتري‌هاي ليتيومي استفاده مي‌شد. ولي مشکلاتي نظير سطح تماس، آلودگي سطح و. . . در فرآيند اختلاط مکانيکي مواد هادي کمکي و مواد فعال الکترود وجود داشت؛ بنابراين کاهش مقاومت از طريق کوتاه کردن مسير انتقال الکترون در فرايند شارژ- تخليه هنوز مطرح است. برخي روش‌هاي سنتز شيميايي براي سنتز مستقيم مواد فعال الکترود نظير V2O5 ] 24[، TiO2 ]25[ و MnO ]26[ بر روي کربن دوده استيلني ابداع و گزارش شده‌اند. اخيراً روشي براي سنتز مواد فعال متخلخل از قبيل No ]27[، Fe2O3 ]28[ و Co3O2 ]29[ براي تشکيل مواد نانو/ميکروساختار پوسته – هسته بر روي يک سطح مشبک نيکلي گزارش شد (شکل 4) . Tarascon و همکارانش]6[ اولين کساني بودند که نشان دادند الکترودهاي منفي شامل NiO، FeO يا CoO، داراي ظرفيت ويژه بالا تا حد 700 در سرعت جريان شارژ- تخليه پايين هستند، ولي استفاده از مواد هسته- پوسته فعال ميکرو/نانوساختار سنتزي، ظرفيت ويژه مشابهي را حتي در سرعت شارژ- تخليه خيلي بالا نشان مي‌دهند.
ظرفيت‌هاي ويژه در حدود  695mah/g (درA/g 10) و 780mah/g (در 13)، به ترتيب با استفاده از مواد فعال پوسته- هسته Ni- NiO و Ni- Fe2O3 به دست آمدند (شکل 5) .
در مواد فعال نانو/ميکروساختار پوسته- هسته، قطر سيم نيکلي خيلي نازک است. لذا سيم‌ها و نانولوله‌هاي هادي با قطر چند نانومتر تا چند ده نانومتر براي انتقال الکتروني به عنوان يک هسته مناسب‌تر هستند. مواد فعال نانوبلوري سنتز شده بر روي نانولوله‌هاي کربني نيز براي باتري‌هاي ليتيومي پرسرعت مورد بررسي قرار گرفته‌اند و رفتار شارژ- تخليه اصلاح شده‌اي را در دانسيته جريان بالا نشان داده‌اند]30[.
با وجود اين، سنتز مواد فعال نانوساختار بر روي نانولوله‌ها و نانوسيم‌هاي هادي هنوز يکي از اميدبخش‌ترين زمينه‌هاي تحقيقاتي است.
الکترودهاي نانوساختار براي عملکرد پايدار چرخه
الکترودهاي نانوساختار در کنار عملکرد بسيار مناسب در سرعت جريان‌هاي بالا، پايداري چرخه خوبي دارند]3، 17، 18، 22 و 31[.
کم شدن ظرفيت باتري‌هاي ليتيومي در حين چرخه شارژ و تخليه معمولاً به دليل انقباض و انبساط حجمي زياد ناشي از فرايندهاي استخراج – الحاق ليتيوم يا آلياژ شدن ليتيوم در باتري است. به عنوان مثال، Si به عنوان الکترود منفي باتري‌هاي ليتيومي داراي بالاترين ظرفيت تئوري 4200 است ]32-34[.با وجود اين، استفاده تجاري از آن به واسطه تغييرات قابل توجه حجم در حين فرآيند محدود شده است]34[. الکترودهاي نانوساختار مي‌توانند انبساط و انقباض حجم را از بين برده، سبب پايداري چرخه عملکرد باتري شوند.
به طور نمونه، نوع جديدي از الکترودهاي نانوکامپوزيتي Si/C ظرفيت برگشت‌پذير خيلي بالا (حدود 1000) و ماندگاري ظرفيت خوبي (8/99 درصد) از خود نشان مي‌دهند]35[. گمان مي‌رود که نقش الکترود کامپوزيتي نانوساختار در کاهش تغييرات حجم Si در حين فرايندهاي شارژ و تخليه، علت ظرفيت و پايداري بالا در اين باتري‌ها باشد.
خلاصه
در اين مقاله مزاياي الکترودهاي نانوساختار براي تجهيزات ذخيره انرژي پرسرعت مخصوصاً براي باتري‌ ليتيومي پرسرعت مرور شد. البته معايبي مانند فرايند سنتز پيچيده هم براي اين نانومواد که هزينه باتري‌هاي ليتيومي را بالا مي‌برد، وجود دارد. بنابر اين، تلاش‌هاي آينده در جهت توسعه روش‌هاي سنتز ساده براي توليد انبوه مواد فعال نانوساختار است.

نمايي از فرايند شارژ مبتني بر ورود ليتيوم در باتري‌هاي ليتيومي
اولين و دومين منحني شارژ/تخليه الکترود نانوساختار TiO2 رونيل، با اندازه ذرات 15 نانومتر. دانسيته جريان شارژ و تخليه برابر  50 است.
 آناتاز شش نانومتري در دانسيته جريان‌هاي 1/0، يک و ده آمپر بر گرمTiO2شکل 3: نمودار تغييرات ولتاژ- ظرفيت الکترود
شکل 4: طرحي از الکترود به کار رفته در يک باتري ليتيومي با دانستيه توان و جريان بالا.
منبع:سایت نانو
oliver بازدید : 42 شنبه 28 اسفند 1389 نظرات (0)

چکيده
صنعت خودروسازي يکي از بزرگترين صنايع جهان است و در کشور ما نيز از اهميت خاصي برخوردار مي‌باشد و توجه به بکارگيري فناوري‌هاي جديدي چون فناوري‌نانو، در چنين صنعتي ضروري است. فناوري‌نانو به عنوان انقلاب صنعتي قرن آينده اثرات فراواني در صنايع گوناگون خواهد داشت. يکي از چشم‌اندازهاي اميد‌وار‌کننده اين فناوري پيشرفته، تحول در صنعت خودرو‌سازي است.
يکي از اصلي‌ترين موضوعات فناوري‌نانو، ساخت مواد با خواص جديد است. اين مواد‌ ارزش افزوده و کارايي‌ بسيار بالاتري در تمام صنايع‌ خواهند داشت‌ که ‌صنعت‌ خودرو‌ نيز از آن مستثني نمي‌باشد.
در اين مقاله به منظور درک اهميت اين فناوري براي مديران و کارشناسان صنعت خودرو، نگاهي گذرا به کاربردها، شرکت¬¬هاي فعال در اين حوزه و محصولات تجاري شده آن خواهيم داشت.
کلمات کليدي: فناوري‌نانو، خودرو، کاربردها

مقدمه
فناوري‌نانو، توانمندي‌‌ توليد‌ مواد، ‌ابزار‌ها و سيستم‌هاي جديد با در دست‌ گرفتن کنترل‌ در سطح ‌مولکولي‌ و اتمي‌ ‌و استفاده‌ از خواصي است که در آن سطوح ظاهر مي‌شود.
گستردگي علوم و فناوري‌نانو‌‌ موجب‌‌ تعريف کاربرد‌هاي‌ بسيار زيادي‌ در عرصه‌هاي مختلف علمي و صنعتي‌ شده است.
کاربرد‌هاي‌ فناوري‌نانو‌ ‌در همه جا‌‌ همراه با هزينه کمتر، دوام‌ و عمر‌ ‌بيشتر، ‌مصرف انرژي‌ پايين‌تر، ‌‌هزينه نگهداري‌‌ کمتر و خواص بهتر است.
از هم اکنون‌ بازار بزرگي‌ براي به‌کار‌گيري مواد جديد‌ در محصولات‌ فعلي در حال شکل‌گيري‌‌ است، موادي که مي‌توانند خواص جديد و فوق العاده‌اي‌‌ به محصولات‌ موجود بخشيده و موجب کاهش قيمت تمام شده آنها شوند. به عنوان نمونه نانولوله‌هاي کربني با وزن بسيار کمتر و استحکام‌‌ بسيار ‌بيشتر نسبت به موادي چون فولاد، ‌بخش زيادي‌ از صنايع‌ را در آينده‌ تحت تأثير‌ قرار خواهد داد.
صنعت خودروسازي يکي از بزرگترين صنايع جهان است و در کشور ما نيز از اهميت خاصي برخوردار مي‌باشد. توجه به به‌کارگيري فناوريهاي جديدي چون فناوري‌نانو، در چنين صنعتي ضروري است.
يکي از اصلي‌ترين موضوعات فناوري‌نانو، ساخت مواد با خواص جديد است. اين مواد‌ ارزش افزوده ‌‌بسيار بالا‌ و کارايي‌ بالاتري در تمام صنايع‌ خواهند داشت‌ که ‌صنعت‌ خودرو‌ نيز از آن مستثني نمي‌باشد.
‌ ساخت بدنه‌هاي‌ سبکتر‌ و مقاومتر‌ براي خودرو، ساخت‌ لاستيک‌هايي با مقاومت‌‌‌ سايشي‌‌ بهتر، ساخت‌ ‌قطعات موتور با عمر چند برابر، ‌کاهش مصرف‌ سوخت خودرو، ساخت باتر‌ي‌هايي با انرژي‌‌ ‌بالا‌ ‌و دوام بيشتر، نانوساختارهايي مبتني بر کربن به عنوان سوپر اسفنج هيدروژني در خودروهاي پيل‌سوختي، ساخت‌ حسگر‌ها‌ي چند منظوره براي کنترل ‌فرايند‌هاي‌ مختلف‌‌ در خودرو‌‌، ساخت‌ کاتاليز‌ور‌هاي‌ ‌‌اگزوز ‌‌خودرو جهت‌ کاهش آلودگي ‌‌هوا، ساخت لايه‌هاي خيلي‌‌ محکم ‌‌با خصوصيات‌ ‌ويژه‌اي مثل ‌الکتروکروميک‌ (رنگ‌پذيري‌ الکتريکي) يا خود‌پاک‌کنندگي‌‌‌ براي استفاده‌ در شيشه‌ها و آينه‌هاي خودرو و سازگار‌ کردن‌‌ خودرو با محيط‌‌‌زيست‌ و بسياري‌ موارد ديگر‌ از جمله کاربرد‌هايي هستند‌ که فناوري‌نانو ‌‌در صنعت‌ ‌خودرو خواهد داشت. همچنين جايگزيني‌‌ کربن سياه (Carbon Black) تاير‌ها با ذرات‌‌رس و پليمر‌هاي‌ نانومتري، فناوري‌‌‌ جديد‌ي است‌ که تاير‌هاي سازگار‌‌ با محيط زيست‌‌ ‌و مقاوم‌ در برابر ساييدگي را به ارمغان مي‌آورد.
يکي از اثرات مثبت فناوري‌نانو، بالا بردن راندمان موتورهاي احتراق داخلي فعلي است. اين موتورها حدود پانزده‌ درصد انرژي ذخيره شده در بنزين را به نيروي محرکه تبديل مي‌كنند، از طرف ديگر وزن متوسط ماشينهاي امروزي حدود هزارو پانصد کيلوگرم مي‌باشد ولي با استفاده از فناوري‌نانو، پيش‌‌بيني مي‌شود که بتوان بازده را تا پنج برابر افزايش داد و نيز وزن وسايل نقليه را به ميزان 10 برابر کاهش داد؛ پس مي‌توان اميد‌وار بود که وسايل نقليه با استفاده از اين فناوري تا %50 بهبود کارايي داشته باشند.
‌کل در آمد‌‌ ‌صنايع خودرو‌سازي‌ از يک تريليون‌ دلار فراتر مي‌رود (مثلاً ‌فروش شرکت جنرال‌موتورز که‌ حدود 1/15% ‌از بازار 2001‌ را در دست داشت، در اين سال ‌3/177 ‌ميليارد‌‌ دلار در اين سال ‌بود) .
‌ الگو‌هاي خريد وسايل‌‌ نقليه‌‌ جديد، تابع‌ اقتصاد جهاني است. در شرايط‌ رکود فعلي، عواملي‌ اقتصادي‌ مثل مصرف اندک سوخت و سوخت‌هاي جايگزين‌‌ اهميت فزاينده‌اي‌ دارد. با افزايش‌ ميزان توليد جهاني و کاهش سود توليد كنندگان و افزايش قدرت تصميم‌گيري خريداران، توليدکنندگان‌ خودرو‌‌ و صنعت حمل و نقل‌ بيش از هميشه‌‌ خواهان‌ ‌اصلاحاتي‌ ‌‌در محصول‌‌ و فرايند‌‌ توليد مي‌باشند.
‌ خصوصيات‌‌ ويژه‌‌ صنعت‌ خودروسازي، آن را به بازاري‌‌ مستعد ‌براي ورود‌ فناوري‌نانو‌ تبديل کرده است. اين بازار‌ ‌بسيار بزرگ‌ است و با پيشرفت زمان‌، توسعه سريعي‌‌ براي ايجاد ‌محصولات‌‌ جديد دارد‌ (حداقل‌ در مقايسه با ديگر‌ محصولات‌‌ پيچيده‌ي ديگر‌) .
‌صنعت خودرو از طرفي‌ در معرض‌ فشار‌هاي‌ ناشي از قيمت ‌سوخت و مسائل ايمني‌ و از طرف ديگر به شدت‌ تحت تأثير سلايق و تنوع درخواست‌هاي‌ مشتريان‌ براي مدل‌هاي جديد خودرو است. بنابراين ‌تمايل به ورود فناوري‌‌هاي نوين در اين صنعت ‌وجود دارد. خودرو مثل البسه‌ براي بسياري از افراد فقط يک کالا‌ي ضروري‌ نيست بلکه ‌‌وسيله‌اي‌ براي ابراز‌ شأن‌ و منزلت‌ و سبک‌ زندگي ‌‌نيز به شمار مي‌رود. به دليل موارد مذکور‌‌ صنعت خودرو يکي از‌ اولين نقاط‌ ورود فناوري‌هايي است که بيش از عملکرد‌‌، نوگرايي ‌‌درآنها مطرح است. پوشش‌هاي پنجره‌ الکترو‌‌کروميک، كه مي‌توانند‌ به صورت دلخواه‌‌ ‌يا خودکار ‌‌شيشه‌ها را تيره‌ سازند، يک کاربرد بالقوه ‌‌فناوري‌نانو است که احتمالاً‌‌ پيش از نفوذ به ديگر بازار‌ها همچون ‌صنعت ساختمان در ساخت خودرو‌‌هاي پيشرفته‌ جايگاهي‌‌ خواهند يافت.
کاربردهاي فناوري‌نانو در صنعت خودروسازي

عوامل اصلي رقابت در صنعت خودروسازي
همانند ساير بخشها، رقابت در صنعت خودروسازي از يک سو در زمينه تلاش براي کاهش هزينه‌ها، و از ديگر سو، افزايش کارآيي و غلبه بر مشکلات زيست‌محيطي است.
 عوامل اصلي رقابت در صنعت خودروسازي عبارتند از:


قيمت
ايمني و امنيت
کارآيي سوخت
ارتباطات/اطلاعات
عملکرد بهتر
کاهش آلودگي هوا
زيبايي
راحتي
در تمامي اين زمينه‌ها، شركت‌هاي خودروسازي يا در حال استفاده از فناوري نانو براي کسب قدرت رقابت بالاتر هستند، و يا اين فناوري، در آينده توسط اين شرکتها به کار گرفته خواهد شد. بسياري از کاربردهاي پيشنهادي فناوري‌نانو، مشخصات نسل بعدي خودروها را تعيين خواهند نمود. استفاده از فناوري‌نانو به عنوان قدرتمند‌ترين فناوري توانمندساز موجب به دست گرفتن نقش رهبري در زمينه‌ي اين فناوري خواهد شد.
فناوري ميکرو و نانو در حال تغيير دادن صنعت خودرو مي‌باشند. توليدکنندگان خودرو نيز مشتاق استفاده از نوآوري‌ براي بهبود عملکرد، راحتي، و ايمني خودرو مي‌باشند. عامل تصميم‌گيرنده براي پذيرش اين فناوري‌ها مقرون به صرفه بودن آنهاست.
بنابراين در چند سال بعدي پيشرفتهاي اصلي فناوري‌نانو در زمينه‌هاي زير خواهد بود:
• عملکرد بهتر: مربوط به کارآيي موتورهاي بهبود يافته و استفاده از مواد سبک و مستحکم مي‌باشد که همگي آنها تحت تأثير فناوري‌نانو قرار خواهند گرفت.
• به‌کارگيري لايه‌هاي نازک بر روي بلبرينگ‌ها و قطعات تحت اصطکاک به جاي استفاده از روان‌كننده‌ها
• فيلترهاي الکتروستاتيک جديد
• کاتاليزورهاي جديدي که از مواد بسيار متخلخل و سطوح انتخابگر شيميايي بهره مي‌برند.
• نانوذرات در افزودني‌هاي رنگها به کار رفته و اثرات رنگي جديد، سختي بيشتر، و دوام بالاتر را موجب مي‌شوند.
کاربردهاي ميان‌مدت شامل قطعات موتور ساخته شده از سراميک‌هاي جديد، پلاستيک‌هاي با استحکام بالا، و عايق‌هاي لرزشي بهتر مبتني بر نانوسيالات مغناطيسي مي‌باشد.
کاربردهاي بلند مدت شامل سيستم ياري‌رسان رانندگي مبتني بر واقعيت تکميل شده، خودروهايي که با انرژي تجديدپذير کار مي‌کنند و توليد شخصي مي‌باشد.


کاربردهاي فناوري‌نانو در صنعت خودروسازي
• مواد نانوساختار
• موادسبک
• افزايش استحکام و سختي
• افزايش طول عمر
• مواد ضد آتش و محافظت کننده دمايي
• مواد مهندسي شده
• حسگري و پايش
• مواد هوشمند
• افزايش شفافيت
• پنجره‌هايي با قابليت کنترل ميزان نور و گرماي خورشيد
• پنجره‌هاي تميز
• محافظت در برابر آلودگي
• پلاستيک ضدنشت
• مواد فوق‌العاده چسبناک
• رنگ‌هاي داراي کارکرد خاص
• خودتميز شوندگي
• ضد خوردگي

انرژي
• پيل سوختي
• الکتروليت نانوساختار
• پيل خورشيدي
• نانوفراورش
• پيل‌هاي خورشيدي مجهز به چاه کوانتومي
• تجهيزات غير بلوري حساس شده به کمک رنگ
• پيل‌هاي خورشيدي آلي
• ترکيب مولکول‌هاي آلي و غير آلي
• ذخيره سازي انرژي با راندمان بالا
• راندمان انرژي
• مصرف هوشمند انرژي

انتقال نيرو
• بهبود کارايي
• صرفه‌جويي در هزينه
• موتور هوشمند
• مايعات خنک‌کننده

حسگري و نمايش
• نمايش وضعيت فيزيکي مواد
• حسگري حرکتي
• ژيروسکوپ NEMS و MEMS
• حسگرهاي شيميايي/زيستي
• تعيين وضعيت تايرها
• حسگرهاي کيسه هوا

روشنايي
• سيستم روشنايي کم‌مصرف يکپارچه
• منابع روشنايي جديد

پردازش داده و ارتباطات
• ابزارهاي الکترونيکي مولکولي
• تراشه‌هاي قدرتمند و ذخيره داده‌ها
• بهبود سيگنال‌ها
• ارتباطات سريع
• تفريحات
• رانندگي توسط هوش مصنوعي

بينايي
• نمايشگرهاي مسطح با تفکيک‌پذيري بالا
• ياري‌رسان‌هاي رانندگي (واقعيت بهبود يافته)
• هولوگرافي همزمان
• سيستم ناوبري

ايمني
• سيستم ايمني پيشرفته
• تشخيص الگوي رانندگي
• حفاظت بيومتريک
• کاربردهاي زيست‌پزشکي
• بهداشت
• رفع خستگي
• آسايش

توليد
• طراحي اتومبيل شخصي
• مدلسازي سريع
• توليد مواد به روش خودآرايي
• توليد قطعات الکترونيکي توسط خودآرايي
• رشد مواد
• نانوکارخانه با اندازه شخصي
• رنگ‌آميزي

محيط زيست
• بازيابي
• توليد زيست‌سازگار
• پاکسازي آلودگي‌هاي خارج شده از اگزوز
• کاهش سروصدا
شرکت‌هاي بزرگ سازنده خودرو و وسايل نقليه باري فعال شده در زمينه فناوري‌نانو و فناوري‌هاي همگرا
• Audi
• BMW
• Daihatsu
• DaimlerChrysler
• Fiat
• Ford
• General Motors
• Honda
• Hyundai
• Isuzu
• Kia Motors
• Mazda
• Mitsubishi
• Nissan Motors
• PSA Peugeot Citroen
• Rolls-Royce
• Toyota
• Volkswagen
مروري بر محصولات نانو در حوزه خودرو
• باتري‌هاي داراي ساختار نانو
• کاتاليزور سوختي نانوذره‌اي
• کاتاليزور پيل سوختي
• غشاي نانوحفره‌اي
• مبدل کاتاليستي الکتروني
• نانوالياف براي فيلتر کردن هوا
• سيستم خالص‌سازي هواي نانو
• نانولوله‌هاي کربني براي مواد مورد استفاده در خودرو
• آئروژل نانوساختار
• درزگير آلياژي
• روکش‌هاي نانو براي تايرها
• توليد مخازن پلاستيکي با کارآيي بالا با استفاده از فناوري‌نانو
• نانوسيالات
• فناوري خنک‌کننده براي اتومبيل
• نانواندازه‌گيري
• فرآيند جريان آرام نازک ديناميک
• حسگرهاي تصويري سه‌بعدي
نتيجه‌گيري
همان‌طورکه ملاحظه گرديد فناوري‌نانو تأثيرات زيادي در بخشهاي مختلف خودرو، از جمله رنگ، شيشه، بدنه، لاستيک، پيل سوختي، و بسياري از موارد ديگر خواهد داشت.
کشور ما با داشتن منابع غني معدني و مخازن عظيم نفتي بايد انگيزه بيشتري براي دستيابي به اين فناوري داشته باشد. تأثيرات فناوري‌نانو بر ارتقاء کيفيت مواد به‌کار رفته در قسمتهاي مختلف خودرو و خصوصيات ويژه‌اي که آن مواد پيدا مي‌کنند مهمترين مقوله‌اي است که بايد به آن توجه کرد. همچنين تأثير بسزايي که استفاده از اين فناوري در محيط زيست مي‌گذارد قابل توجه است. مواد اوليه مورد نياز براي هرصنعت، نقش مهمي در کيفيت، قيمت و قابليتهاي محصول توليدشده آن صنعت دارد. اگر بتوان از موادي با کيفيت بهتر، قيمت کمتر و کارآيي بيشتر در ساخت قطعات خودرو استفاده کرد، خودروهاي آينده علاوه بر آلودگي کمتر، از قيمت مناسب و قابليتهاي بيشتر برخوردار خواهند بود.
با توجه به هوشياري روزافزون جهاني در بخش فناوري‌نانو و اقدامات صنايع مختلف از جمله صنعت خودروسازي در جهان، ما نيز بايد در صدد باشيم که سهمي هر چند اندك از اين بازار را در دست بگيريم. با مطالعه کارهاي تجاري شرکت‌هاي خودروسازي درمي‌يابيم که شرکت‌هاي بزرگ در اين زمينه کارهاي تجاري کوچکي را انجام داده‌اند. گرچه در زمينه‌ي تحقيقات فعاليت فراواني کرده‌اند اما در توليد تجاري مثلاً با استفاده از فناوري‌نانو دست به توليد رکاب براي يک خودرو زده‌اند (شرکت جنرال موتورز) يا يک قاب آينه (شرکت فورد) که شايد از اهميت خاصي برخوردار نيست اما در حقيقت تلاش تجاري آنها به منظور در دست گرفتن بازار بوده است تا کارهاي تحقيقاتي و آزمايشگاهي‌شان را با ارزيابي‌هاي تجاري در آينده به صورت توليد انبوه درآورند.
نکته ديگري که بايد به آن توجه کرد توسعه ديگر صنايع پايين دستي و بالا دستي است. تقاضاي شرکتهاي خودروسازي مثلا در زمينه نانوکامپوزيتها مي‌تواند سازندگان اين مواد را به تحريک وا دارد و باعث پيشرفت صنايع پتروشيمي براي توليد نانوکامپوزيت گردد، که «تا نياز وجود نداشته باشد چيزي به وجود نمي‌آيد». بايد درخواست از طرف يک مصرف کننده باشد تا توليدکننده بتواند خطر کند و پا به عرصه بازار بگذارد.
شرکتهاي خودروسازي ما بايد توجه داشته باشند که با تحقيق و توسعه، توليد محصولات بهبود يافته با کمک فناوري‌نانو درخواستهاي منطقي توليدکنندگان داخلي و خارجي را پاسخ دهند و سهمي از بازار را بدست گيرند.
درمجموع سياستگذاران و بخشهاي تصميم‌گيري صنعت خودرو بايد از گستره فرصتهاي ارائه شده توسط اين فناوري آگاه شوند تا بتوانند سياستي مطلوب اتخاذ نمايند. با برگزاري سمينارها و کارگاههاي آموزشي و ارتباط با دانشگاهها مي‌توان اين امر را سرعت بخشيد و سپس توليد، هر چند اندك مي‌تواند برايمان کارگشا باشد (حتي اگر امكان توليد داخلي نبود مي‌توان با كسب اطلاعات كافي درباره‌ي تأثيرات صنعت خودروسازي از فناوري‌نانو، با چشمان باز، واردات و انتقال فناوري را هدايت کرد) .

منبع:سایت نانو

تعداد صفحات : 15

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 153
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 34
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 78
  • بازدید ماه : 78
  • بازدید سال : 1,988
  • بازدید کلی : 14,833