خلاصه
در سال (2000م.) يكي از اولين دورههاي نانوتكنولوژي در سطح
کارشناسي (ليسانس)، در دانشگاه فليندرز تأسيس گرديد، ما در اين
نوشتار تجربه خود را از توسعه و توصيه چنين دورهاي آن هم در
شرايطي كه علوم فيزيكي سنتي به شدت مورد بيتوجهي قرار گرفتهاند،
بيان كرده و انگيزه چنين اقدام نوآورانهاي را مورد بحث قرار داده
سپس به بررسي ساختار دورة ايجادشده و مسائل آموزشي مرتبط با توسعة
آن خواهيم پرداخت. انگيزة ايجاد دوره
در حال حاضر آموزش علم و فناوري در دانشگاهها با مشكلات متعددي
مواجه است؛ که در اينجا به پارهاي از اين مشكلات اشارهكرده و راه
حلهايي كه دانشگاه فليندرز با اجراي دورة کارشناسي نانوتكنولوژي
براي آنها يافته است را بيان خواهيم كرد.
يكي از مشكلات فراگير در سطح جهان، كاهش علاقه به علوم بهويژه
علوم تجربياي چون فيزيك و شيمي است(1). البته يك استثناي قابل
توجه در اين مورد، علوم قضايي است كه افراد زيادي همچنان مشتاق
گذراندن تحصيلات عالي خود در آن ميباشند. علت اين امر را شايد
بتوان در شيوة زندگي امروزي جستجو كرد. محبوبيت فيلمهاي تلويزيوني
پر از صحنههاي بازجويي و دادگاههاي جنايي و هزاران فيلم جنايي
ديگر، بدون شك اثر قابل توجهي در اذهان عمومي جامعه نسبت به
دانشمندان علوم قضايي برجاي ميگذارد. شايد براي دانشمندان اين
رشته چهرهاي كه از آنان در اين فيلمها نشان داده ميشود چندان
مهم نباشد؛ اما مسلم آنکه جوانان بينندة اين فيلمها از آن لذت
ميبرند و نسبت به اين علم كنجكاو و علاقهمند ميشوند. البته
مشكلي كه همچنان وجود دارد آن است كه چگونه ميتوان نسل آينده
دانشجو را به تحصيل علم علاقهمند ساخت؟
مشکل ديگري که در اغلب رشتههاي دانشگاهي مشاهده مي شود کاربردي
نبودن آنها در دنياي واقعي است و اينكه دانشجويان نميتوانند خود
را براي استخدام در زمينههايي غير از مسائل تحقيقاتي و علوم پايه
آماده نمايند. مقدمه
دانشگاه فليندر در ارائة دوره هاي دانشگاهي در رشتههايي چون
بيوتكنولوژي و فناوري اطلاعات پيشگام بوده و از سابقة قوي وخوبي
برخوردار است. اين دانشگاه درست در هنگامي كه اين فناوريهاي جديد
به عنوان فناوريهايي نوظهور با توانمنديهاي بالقوة اقتصادي و
فرهنگي در استراليا مطرح ميشدند، اقدام به تأسيس دورة کارشناسي
مرتبط با آنها نمود.
در سال (1990 م .)، براي اولين بار در استراليا رشتة بيوتكنولوژي
در اين دانشگاه ايجاد گرديد، كه با توجه به موفقيت آن، دورههاي
کارشناسي ساير رشتهها، ازجمله علوم قضايي، شيمي تحليلي، بيولوژي
دريايي هم داير شد. اما وجه مشترك تمام آنها اين بود كه توان
پاسخگويي به نيازهاي موجود را نداشتند. در اواسط سال (1998 م .)،
پيشنهادي از جانب گروه فيزيك و شيمي به دانشكده علوم و مهندسي آن
دانشگاه مبني بر تأسيس رشتة نانوتكنولوژي در سطح کارشناسي ارائه
گرديد؛ اما اولين پذيرش دانشجو در اين رشته در سال (2000م.) صورت
گرفت. ايجاد اين رشته نهتنها دانشجويان را با شاخة جديدي از علم
آشنا كرد؛ بلكه باعث شد تا مشكلات آموزشي دانشگاهها كه مدتها با
آن روبرو بودند، حل شود.
باتوجه به تعداد زياد دانشجويان به نظر ميرسد تدريس مسائلي از اين
قبيل در طي يک دوره ضروري باشد:
• ارتباط علوم پايه با اهداف بلند مدت دانشجويان؛
• چگونگي فراگيري مهارتهاي بي ارتباط با علم محض ( رشته تحصيلي خود) از قبيل
مهارتهاي اقتصادي، تجاري و يا مهارتهاي عمومي و کلي چون کار گروهي،
بيان شفاهي(سخنراني )، گزارش نويسي و استدلالات منطقي لازم براي
موفقيت خود؛
• و توانايي براي انسجام تمامي مطالب فرا گرفته شده در پايان دوره. (2،3 )
در اين مقاله ما توانايي نانوتكنولوژي در جلب توجه دانشجويان به
علم را مورد بحث قرار ميدهيم. همچنين به جزئياتي چون موضوعات
درسي، ساختار و محتواي اين دوره و نتايج آن برمبناي تجربيات
چهارسال گذشته، ميپردازيم. جلب توجه دانشجويان به علم :
دلايل متعددي براي كاهش علاقة دانشجويان به علوم فيزيكي وجود دارد،
ازجمله آنكه؛ هيچ تصوير جذاب يا فيلم جالب توجهي از زندگي اين قبيل
دانشمندان آنگونه كه در مورد دانشمندان علوم قضايي وجود دارد،
موجود نميباشد. اين قضيه اگرچه يكي از روشنترين وجوه افتراق
دانشمندان علوم قضايي و علوم فيزيكي ميباشد؛ اما دليل اصلي و
اولية نبود تمايل دانشجويان به اين علوم نيست. نكتة قابل توجه آن
است كه در نگاه اول علوم فيزيكي دشوار به نظر ميرسند به ويژه آن
كه تحصيل در آنها نياز به پايهاي قوي در رياضيات دارد. در حال
حاضر بسياري از دانشآموزان دبيرستاني با رياضيات مشكل دارند و لذا
مطالب علمي كه به رياضيات بستگي زيادي دارد، براي آنها حتي مشكلتر
هم به نظر ميرسد. علاوه بر اين زمينههاي شغلي علوم پايه محدود
بوده، از حقوق بالايي هم برخوردار نميباشند؛به ويژه وقتي كه حقوق
پرداختي به شاغلين در علوم پايه با رشتههايي از قبيل حقوق، پزشكي
و يا تجارت- كه بيشتر توجه دانشآموزان دبيرستاني را به خود جلب
كرده است- مقايسه مي شود. با تمام اين احوال، به عقيدة ما اگرچه
عواملي را كه ذكر كرديم مهم و مؤثرند؛ اما دليل اصلي كاهش علاقه
دانشجويان به علوم نميباشند. دليل اصلي از اين برداشت ناشي ميشود
كه ديگر هيچ نكته در خور توجه يا مفيدي در حوزة علوم مشكل فيزيكي
باقي نمانده است. براي روشنشدن اين مطلب چند مثال ذكر ميكنيم:
شايد در سالهاي پس از جنگ، بويژه وقتي كه مسابقات فضايي در اوج
خود بود و يا صنعت نيمرسانا شروع به توسعه كرده بود، علاقهمندي
به فيزيك و شيمي در اوج خود قرار داشت. اين علاقهمندي آنقدر زياد
و ارزشمند بود كه تصور عموم جامعه را به خود مشغول كرده بود. اين
قضيه خصوصاً در مورد مسابقة فضايي صادق بود به طوري كه هيچ چيز
نميتوانست بيشتر از يك برنامة زنده كه از ماه پخش ميشد توجه مردم
را به علم جلب نمايد. امروزه اين وضع تغيير كرده و اكنون علوم با
گرايشهاي بيولوژيكي كه كليد آينده تلقي ميشوند، بيش از هر چيز
مورد توجهاند. مسلم آنکه اين موضوعات تاحدودي تحت تأثير ملاحظات
صنعتي و سياسي قرار دارند.
به هر حال امروزه، تلقي عمومي نسبت به علوم فيزيكي آن است كه تمامي
مسائل جالب توجه آن حل شده و ديگر علم فيزيك در آينده نقش مهمي در
جامعه نخواهد داشت و درنتيجه به دليل نبود مسائل جالب و مورد توجه،
علاقه به اين علم هم كاهش مييابد. اين طرز فكرگروههاي علمي، به
ويژه گروه فيزيك را تحت فشار بسياري قرار داده است.
وضعيت بحراني موجود در آموزش استراليا آن است كه تعداد دانشجويان
مستقيماً تعيينكنندة عمدة درآمد دانشگاهها، دانشكدهها و مؤسسات
آموزشي ميباشد. اينجاست كه نانوتكنولوژي وارد ميشود. طي سالهاي
گذشته با ورود نانوتكنولوژي در زمينههاي مختلف، علاقهمندي به علم
هم به طور مشخص افزايش يافته است.
اغلب دانشمندان بر اين نكته واقفند و ميدانند كه علم فيزيك علمي
پويا و در حال توسعه است و اگرچه كه بيشتر پيشرفتهاي انجامشده در
اين علم لازمة تلاشهاي آينده است؛ اما (متأسفانه) نتوانسته ذهنيت
عموم جامعه و خصوصاً دانشجويان جوان را به خود مشغول كند، اما
نانوتكنولوژي تاحدودي با موضوع رؤيايي خود توانسته است توجه عموم
را جلب كند. نانوتكنولوژي هنوز در مراحل نظري و رؤيايي خود به سر
ميبرد. اما در عين حال هم با كاربردهاي گستردهاي كه از اجزا
كاشتني در انسان تا محاسبات كوانتومي را دربر ميگيرد، توانسته است
آيندة اميدبخشي را براي ما به تصوير بكشد. همچنين نانوتكنولوژي
توانايي دارد كه مسائل مشكلي را كه تاكنون حل نشدهاند و ذهن بشر
را دچار سردرگمي كردهاند با راهحلهاي ساده و جالب حل نمايد.
نانوتكنولوژي مثالي جالب از اهميت ايجاد هيجان و انگيزه براي
ترغيب و جلب دوبارة علايق به علوم فيزيكي است. با اين روش ميتوان
دوباره علاقهمندي به علوم را ايجاد كرد. از اينروست كه ميبينيم
دورة نانوتکنولوژي دانشگاه فليندرز در دور اول پذيرش دانشجو، تا سه
برابر بيش از ظرفيت خود با استقبال مواجه ميشود. افرادي هم كه آن
را به عنوان يكي از موارد مورد علاقة خود جهت ادامة تحصيل انتخاب
كرده بودند تا 6 برابر افزايش يافت.
نكته جالب توجه آن است كه پيشنياز اين دوره شيمي، فيزيك و رياضيات
دورة دبيرستان است. دانشجوياني كه به اين دوره وارد ميشوند از
زمينه فيزيكي قوي برخوردارند؛ بنابراين ملاحظه ميشود كه اولين
مانع – داشتن رياضيات قوي- براي جلب توجه به علم برطرف شده و مردم
كمكم به نانوتكنولوژي و علوم فيزيكي علاقهمند ميشوند. ساختار طراحي دوره:
در برنامهريزي و طراحي دورة نانوتكنولوژي، كاملاً به اين نكته
توجه داشتيم كه محتواي علمي اين دوره نبايد نسبت به دورههاي معمول
فيزيك و شيمي كمتر باشد. درواقع اگر مطالب ارائهشده اين دوره،
كمتر از موارد زيربنايي اساسي شيمي، فيزيك و بيولوژي باشد؛
دانشجويان بسيار ضرر خواهند كرد؛ چراكه اين دانشها، درك زيربنايي
لازم از آنچه دانشجويان براي آن آماده ميشوند را تشكيل ميدهند.
توجه به اين موضوع، اولين نكتة مدنظر در طراحي مدرك دانشگاهي
نانوتكنولوژي بود. البته اين دوره هنوز در اوايل راه است و بسيار
گسترده ميباشد؛ به طوري كه شيمي، فيزيك، بيولوژي، رياضي و مهندسي
را دربرميگيرد. البته شايد اين تمام جنبههاي نانوتكنولوژي نباشد
اما به هر حال نشان از گستردگي آن دارد.
سؤال مطرح چگونگي آموزش تمام اين مطالب در دورهاي چهارساله است؟
جواب اوليه و ساده اين است که البته در اين دورة چهار ساله تمام
اين مطالب آموزش داده نميشود و الان هم بعد از چهار سال تجربه در
اين مورد عقيدة ما همين است. ما دورههاي خود را باتوجه به
كارشناسان موجود در دانشگاه فليندرز و نيز توان نوظهور تحقيقاتي
استراليا، به دو گرايش تقسيم كردهايم، بيوابزارها و نانوساختارها.
براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد ساختار اين دورهها و واحدهاي
ارائهشده در آن به آدرس اينترنتي زير
مراجعه نماييد.
رشته بيوابزارها (ابزارهاي زيستي) به شيمي و بيولوژي مربوط
ميشود. شروع آن با حسگرهاي زيستيِ گلوكزيكلاسيك (4) است و درادامه
به حسگرهاي زيستي جديدتر خودسامان نظير حسگر زيستي كانال يوني
AMBRI ميرسد و پس از آن به استفاده از المانهاي زيستي (5) به
عنوان بلوكهاي ساختماني منجر ميشود و ...
گرايش نانوساختار ارتباط تنگاتنگي با فيزيك و شيمي دارد و عمدة
توجه آن معطوف به نقش علم سطح و نور در بررسي و كاوش
نانوساختارهايي چون نقاط كوانتومي (6)، نانوذرات (7) يا آرايههاي
اتمي (8) است. به همين ترتيب برخي موضوعات اين گرايش هم معطوف به
كاربرد اين ساختارها ميباشد. در اين گرايش به دو دليل به جنبههاي
نوري توجه ميگردد:
نخست آنكه فوتونيك، يكي از حوزههاي تحقيقاتي فعالي است كه به سرعت
در حال ايجاد يك زيربناي صنعتي قوي در استراليا ميباشد؛ لذا
ميتواند فرصتهاي شغلي مناسبي براي فارغالتحصيلان ما
(فارغالتحصيلان دورة كارشناسي نانوتكنولوژي) فراهم آورد.
دوم آنكه توسعه فوتونيك درآيندة نزديك به قلمرو نانوتكنولوژي هم
وارد خواهد شد.
عمدة بخشهاي اين دو جريان با هم مشترك ميباشند كه درواقع
نشاندهندة آن است كه دانستن مقداري رياضيات پايه، فيزيك يا
مهندسي، شيمي يا بيولوژي لازمة درك چگونگي ايجاد اين ساختارها، حتي
ساختارهاي با مقياس نانومتري ميباشد. جنبههاي فيزيكي و مهندسي،
مربوط به بيان نيروهايي است كه ساختارهاي پايدار ميسازند؛
درحاليكه شيمي و زيستشناسي مشخصاً به دنبال بلوكهاي ساختماني
ممكن از اين ساختارها ميباشند. درآينده باتوجه بيشتر به
نانوتكنولوژي و كاربردهاي آن ممكن است اين دو شاخه ادغام شده و يك
رشتة واحد را تشكيل دهند. به هر حال در هر دو گرايش، حداقل دوسوم
وقت دانشجويان همچنان به علوم پايه اختصاص خواهد داشت. علومي چون،
زيستشناسي سلولي، ترموديناميك و يا الكترومغناطيس.
دو بخش عمدة ديگر اين دوره موضوعات مديريت خطرپذير و عناويني است
كه با پيشوند NANO مشخص ميگردند.
موضوعات مديريتي عبارتند از عناوين غيرعلوم پايه در حوزههايي چون
اقتصاد و تجارت. به همين ترتيب طي دوران تحصيل، دانشجويان ملزم به
نوشتن يك برنامة تجاري برمبناي ايده تجاري اوليه خود ميباشند.
تحليل عمدة گنجاندن چنين موضوعاتي آن است كه به اعتقاد ما بسياري
از دانشجويان در مسير شغلي خويش به مجموعههاي صنعتياي ميرسند كه
مهارتهاي تجاري در آنها علاوه بر مهارتهاي علمي سنتي شديداً مورد
نياز است. بهعلاوه به نظر ما باتوجه به آنكه هنوز نانوتكنولوژي
درابتداي راه است، فارغالتحصيلان اين رشته ميتوانند نقشي كليدي
در توسعه و تجاريشدن اين فناوري در استراليا داشته باشند.
درمجموع هدف از ارائه اين موضوعات در طي اين دوره،آشناسازي مقدماتي
دانشجويان با زيربناي مديريت و تجارت است كه به هيچ عنوان
نميتواند آشنايي كاملي باشد، البته دو تا از اين موضوعات بعداً به
طور مفصل بررسي خواهند شد.
سعي ميشود در ارائة موضوعات و عناوين نانوتكنولوژيكي در هر سال از
علوم پايهاي بهره برده شود كه در آن سال تدريس ميشود و آن علوم
در مثالهاي نانوتكنولوژي معيني به كار برده شود. [يعني دانشجويان
پس از فراگيري علوم پايه در هر سال، موضوعات نانوتكنولوژي را در
كاربردهاي علمي به كار ميبرند مترجم]. ما اميدواريم به اين شيوه
تمامي علوم پايه در نظر دانشجويان به هم مربوط شده، به اين وسيله
به آنها نشان دهيم كه مجموع اين بخشها قادر به ايجاد تجربة
شگفتانگيزي است كه جاپاي كاربردهاي نانوتكنولوژي را محكم كرده و
آنها را قابل فهم ميسازد. (9)
البته جاي خوشبختي است كه اين واحدها توانسته است درجلب توجه و
علاقه دانشجويان به علوم پايه و ايجاد انگيزه در آنها مؤثر باشد.
چرا كه تاحدودي اين واحدها به دانشجويان مربوط ميشود. روند كار
دانشجوياني كه به اين رشته وارد ميشوند زمينه علمي بسيار قوياي
دارند. شيمي، فيزيك و رياضي سال آخر دبيرستان از پيشنيازهاي اين
دوره ميباشند.
ما مهارتهاي موجود را از سه طريق عمده ايجاد نموديم؛ ابتدا براي
جلب علاقة دانشجويان به برنامههاي علوم پايه و حفظ علاقهمندي
آنان، سعي كرديم تا ارتباط موضوعات اين دوره با مطالب مرتبط در
جهان خارج (واقعي) را به آنها نشان دهيم. درمرحلة بعد، برنامه
پيشبيني شده برايِ سال اول به دانشجويان كمك ميكند تا بتوانند
مستقلاً به جمعآوري و ارزيابي اطلاعات بپردازند؛ و بالاخره اينكه،
موضوعات علمي (تجربي) و غيرعلمي (مربوط به مهارتها) كه دانشجويان،
چه به عنوان بخشي از دوره و چه در غير آن، با آن مواجه ميشوند، يا
به صورت رسمي طي سخنرانيها و كلاسهاي درس و غيره و يا به طور
غيررسمي از طريق كارهاي گروهي، ارائه در كلاس و گفتوگو به طور
مكرر، به دانشجويان ارائه ميگردد. (10 و 2) محتواي دوره
مسائل آموزشي متعددي وجود دارد كه بايد در توسعه و ايجاد موضوعات
درسي اين دوره مدنظر قرار گيرد. براي بيان اين مسائل، ابتدا برخي
مشكلات آموزشي كه شايد در تمامي دانشگاهها هم وجود داشته باشد را
مطرح مينماييم. از اين لحاظ، شروع مجدد (برمبناي وضعيت موجود)
مزيتي به شمار ميآيد؛ چراكه برمبناي آن ميتوان موضوعات جديدي را
براي اهدافي معين طراحي نمود و مشكلات متعددي را طرح كرد كه ممكن
است دانشجويان با آن روبهرو ميشوند. نانو 1101 نانوتكنولوژي 1
باتوجه به ساختاري كه تدوين شده است دانشجويان در سال اول بايد
براساس گرايشي كه در نظر دارند تا از سال دوم به بعد دنبال كنند
يكي از دو انتخاب زير را انجام دهند: يا رياضيات با گرايش
نانوساختارها؛ و يا زيستشناسي با گرايش ابزارهاي زيستي . اين
انتخاب بايد در نيمسال اول انجام شود و تأخير آن تا شروع سال دوم،
به هيچ وجه مطلوب نيست. متأسفانه تاكنون ساختاري را براي انجام اين
كار نيافتهايم و موفق به قاعدهمندكردن اين انتخابها نشدهايم.
با فرض اينكه دانشجويان انتخاب خود را انجام داده باشند، در
نيمسال اول، درسي با عنوان نانوتكنولوژي1 به آنها ارائه ميشود تا
بتوانند دركي از گستردگي حوزه هركدام از اين گرايشها داشته باشند.
ارائه اين درس با انجام دو پروژه همراه است: يكي در زمينة حسگر
كانال يوني (5) و ديگري در زمينة محاسبات كامپيوتري. (11)
دانشجويان در گروههاي ششنفره به انجام اين پروژهها مشغول شده،
درپايان گزارشي از كار خود، هم به صورت شفاهي و هم به صورت كتبي،
ارائه ميكنند.
به عنوان بخشي از كارهايي كه بايد انجام شود، دانشجويان ملزم به
داشتن دفتري جهت ثبت كليه فعاليتهاي علمي خود چه در آزمايشگاه و
چه خارج آن ميباشند تا كارهاي تحقيقاتياي كه در متون مربوطه
انجام ميدهند را ثبت كنند [تأكيد بر اهميت ثبت فعاليتها و نتايج
حاصل از تحقيقات ميداني و كتابخانهاي] (12). تمام تحقيقاتي كه
دانشجويان انجام ميدهند مربوط به موضوع پروژهاي است كه روي آن
كار ميكنند. درنهايت هم آنها بايد به طور دقيق و موشكافانه با كمك
رهبر گروه به ارزيابي نتايج بهدستآمده بپردازند. به اين وسيله
مهارت كارهاي گروهي، ارزيابي و نقادي، نوشتن گزارش و ارائة شفاهي
آن كه امروزه در بازار استخدام شديداً ارزشمند ميباشند، تقويت
ميشود (10). مهمتر آن كه انجام اين كارها دانشجويان را وادار به
تفكر دربارة موضوعات علمي مرتبط با نانوتكنولوژي ميكند؛ ازجمله
آنكه چگونه ميتوان ساختارهاي نانومتري را ايجاد كرده، مورد آزمايش
قرار داد و كاربردهاي احتمالي و موارد استفاده اين نانوساختارها چه
ميباشد؟
سؤالي كه پيش ميآيد آن است كه آيا دانشجوي سال اولي قادر به درك
پيچيدگي كامپيوترهاي كوانتومي ميباشد؟ البته كه نه. اما اگر آنها
از هماكنون موضوع محاسبات كامپيوتري را مورد بحث قرار داده باشند،
اهميت مكانيك كوانتومي پايه را درك خواهند كرد. به اين ترتيب وقتي
دانشجو در سال اول با تصويري بزرگ و ديدي كلي از نانوتكنولوژي آشنا
شده، اسامي تكتك موضوعات مربوطه و كاربرد و اهميت آنها را درك
كند، هنگامي كه درسهاي مربوطه را در سالهاي دوم يا سوم دوره
ليسانس انتخاب ميكند، اصل آن موضوعات براي او عجيب نيست و به
اهميت و ربط آن كاملاً واقف است. تمام اينها وقتي اهميت خواهد داشت
كه ما ربط موضوعات را امري ضروري در روند يادگيري دانشجويان
بدانيم. در طول دوره سعي ما بر اين است تا پرسش دانشجويان كه "چرا
بايد اين درس را بياموزيم؟" بيپاسخ نماند، اگرچه كه نوعاً در ساير
دانشگاهها دانشجويان در پايان تحصيلات خود و يا در سال آخر به
پاسخ اين پرسش ميرسند و حتي بسياري از استادان دانشگاه ازاينكه
دانشجويي زودتر از اين هنگام چنين سؤالي را بپرسد ناراحت ميشوند.
البته عقيدة ما مخالف اين است و نهتنها اين پرسش را نامعقول
نميدانيم؛ بلكه سعي داريم تا به دانشجو نشان دهيم كه علوم پايه تا
چه حد و به چه وسعتي حائز اهميت ميباشند. نانو 1102 مهارتهاي حرفهاي براي
متخصصين نانوتكنولوژي
اين درس اولين واحد از دروس غيرعملي (تجربي) است كه دانشجويان بايد
آن را بگذرانند. هدف اولية ارائة چنين درسي آموزش برخي موضوعات و
مهارتهاي غيرعلمي صرف به دانشجويان است كه احتمالاً در آينده شغلي
آنان حائز اهميت ميباشد. اين موضوعات در سه مرحله ارائه ميشوند.
ابتدا از گروههاي مختلفي از دانشمندان دعوت ميشود تا براي
دانشجويان در زمينة شغل آنها و مهارتهاي مهمي كه به آن نياز دارند
صحبت نمايند. اين دانشمندان هم از متخصصان علوم محض و هم علوم
انساني (غيرتجربي) ميباشند كه البته در جريان اين كار هم قرار
دارند.
در وهله دوم دانشجويان ملزم به انتخاب و برعهدهگرفتن تعدادي مسأله
براي فراگيري (PBL) (2 ، 13) به صورت خودآموز ميباشند كه طي آن،
موضوعات گوناگون از روشهاي علمي تجاريسازي مانند فرهنگ مشاركت،
حق انحصاري و ... را مورد بحث و بررسي قرار ميدهند. اين طرحها را
به صورت گروهي مورد بحث و مذاكره قرار ميدهند و موضوعات مرتبط با
مسألة دادهشده را استخراج مينمايند. در طي انجام اين كار لازم
است ابتدا موضوعات مهم معرفي شود تا سپس آنها با انجام تحقيقاتي
بتوانند به جواب برخي از سؤالات خود دست يابند [درواقع با اين روش
دانشجويان سؤالاتي را كه تاكنون برايشان مهم بوده خود جواب ميدهند
و درواقع جواب آن را كشف ميكنند]. اين شيوه كار، يكي از روشهاي
بسيار مؤثر براي ارائه موضوعات به دانشجويان و هرچه بيشتر
درگيركردن آنها با فرآيند يادگيري است. به اين ترتيب آنها همين
مطالب را بسيار بيشتر از وقتي كه به طور رسمي و به شكل سخنراني در
كلاس تدريس شود فرا خواهند گرفت (چون خودشان به مطلب رسيدهاند).
اكنون ميتوان براي رسيدن به نتيجة بهتر اين شيوة يادگيري را با
مجموعه كلاسهايي كه افرادي با تخصصهاي مختلف در آن به سخنراني
ميپردازند تكميل و تقويت نمود. به علاوه گروهي از دانشجويان هم به
ارائة بخشي در اين مورد خواهند پرداخت. اين بحث ميتواند به شكل
مناظره، پاسخ به يك پرسشگر و يا درگيرشدن كل دانشجويان كلاس و بحث
برسر يك موضوع واحد باشد. تمام اين كارها تمريني است براي اينكه
دانشجويان بتوانند توانايي و مهارت ارائة يك بحث منطقي و معتدل را
در آينده پيدا كنند.
و بالاخره كار ديگري كه دانشجويان بايد انجام دهند آن است كه به
طور گروهي در مورد يكي از پروژههاي علمي كه به موفقيت تجاري دست
يافته، بحث ميكنند. برخي از اين پروژهها عبارتند از ليزر و
سيستمهاي مكانيابي جهاني. ابتدا از دانشجويان درخواست ميشود تا
به زمينه و پاية علمي آن محصول فكر كرده، سپس سعي كنند تا از
مراحلي كه طي شده است تا اين محصول از هنگام كشف علمي خود به
بهرهبرداري تجاري برسد مطالبي را فراگيرند. در اينجا هم انتظار
ميرود كه دانشجويان گزارشهايي كتبي و شفاهي از كار خود ارائه
نمايند. ساير واحدهاي نانو
در سال دوم و سوم براي هر دو گرايش واحدهايي خاص نانو ارائه
ميشود. نانوتكنولوژي، علمي كاملاً جديد است و كنار همقراردادن
اين موضوعات كاملاً مشكل به نظر ميرسد و بسياري از مواد درسي هم
از همين متون انتخاب ميشود. مهمترين جنبه در تدريس اين موضوعات،
آن است كه باعث جلب توجه دانشجويان به علوم پايه شده و به آنها كمك
ميكند تا بتوانند كاربردهاي جديد و مهيج نانوتكنولوژي را توضيح
دهند. به عنوان مثال هنگامي كه صحبت از انتقال الكتروني در
نانوساختارهاي محدود ميشود، درك مفاهيمي چون پديدة تونلزني كه در
مكانيك كوانتوم مطرح است و يا نظريه باند (تراز) [باندهاي انرژي]
در جامدات ضروري ميباشد.
از اينروست كه اين موارد مجدداً بر ارتباط و اهميت علوم پايه در
نانوتكنولوژي تأكيد كرده و به جلب علاقه دانشجويان، حفظ اين
علاقهمندي و درگيرشدن آنها با ايدهها و مفاهيم علمي وسيعتر كمك
ميكند.
در كنار هركدام از اين دروس درس آزمايشگاه هم پيشبيني شده است.
اينكه ما با موضوعي جديد شروع كردهايم كه در آن هيچ كار عملياي
انجام نشده، خود مطلبي است و اين بدان معناست كه بايد علاوه بر
كارهاي معمول، كار زيادي در اين زمينه انجام شود. براي ايجاد
آزمايشگاهها، توانستيم براساس منابع موجود كارهايي را انجام دهيم.
(16،14) برخي از اين آزمايشگاهها شامل بخش سينتيك است كه با
استفاده از روش تصويربرداري STM انجام ميشود؛ ازجمله تصويرهايي
كه از تكلايههاي خودسامان، تركيبات متعدد و اندازهگيري خواص
نانوذرات به دست ميآيد. آزمايش سيلسيم (Si) متخلخل و ساخت و بررسي
مشخص پيلهاي خورشيدي و غيره.
موضوع اين آزمايشها، همگي استفادة دوباره از علوم پايه (غالباً در
زمينة علمي باهم) براي درك كاربردهاي مهيج جديد ميباشد. در
آزمايشگاه دانشجويان سال سوم، ساير موضوعات و جنبههاي عملي مرتبط
با حوزههاي كليدي چون الكتروشيمي، سينتيك، اندازهگيري رسانش
كوانتومي و اپتيك مورد بحث قرار ميگيرند. دانشجويان در سالهاي
قبل واحدهاي مرتبط با همة اين موضوعات را گذراندهاند و اين بار
كمي بيشتر به آنها ميپردازند تا نشان دهند كه اين علوم پايه،
زيربناي كاربردهاي مهيج جديدند. دانشجويان با تكنيكهايي چون QCM
و Langmuir Blodgett با تأكيد بر استفاده از تكنيكهاي موجود به
روشهايي جديد، آشنا ميشوند.
در گرايش مربوط به حسگرهاي زيستي اين كار شامل بهكارگيري
تكنيكهاي جديد براي كشف علاقهمنديهايي است كه از قديم وجود
داشته است (همانند حسگرهاي زيستي گلوكزي).
برخي آزمايشگاهها تنها مختص يك گرايش است در حالي كه حدود دوسوم
كارهاي عملي به گونهاي طراحي شدهاند كه هردو گرايش را دربرگيرند.
در بخش پاياني موضوعاتي كه در سال سوم ارائه ميشوند، از دانشجويان
خواسته ميشود تا برنامه تجربي خود را برمبناي كارهاي تجربي گذشته
طراحي كنند. به اين ترتيب انجام اين كار ميتواند شروعي باشد براي
گسترش مهارتهاي علمي پايهاي كه دانشجويان بعدها در مشاغل آينده
خود به آن نياز خواهند داشت و اساس كار آنها را تشكيل ميدهد. ECON 3011 ابتكارات برپاية علم
اين درس آخرين واحد از مجموعة دروسي است كه دانشجويان در گرايش
غيرعلمي خواهند داشت. هدف اين درس استفاده از تمامي مجموعه
ايدههايي است كه دانشجويان تاكنون فراگرفتهاند (جمعكردن همه
ايدههاي گذشته تحت يك موضوع واحد)، به اين صورت كه آنها بايد يك
شركت نانوتكنولوژي جديد را مورد بررسي قرار داده و با ديد تجاري،
انتقادها، پيشنهادها و نظرات خود را دربارة آن مطرح كنند. درست
همانند كاري كه در ساير زمينههاي تجاري هم رايج است. با گذراندن
اين واحد (عملي) دانشجويان اين نكته را درمييابند كه آنچه آنها
امروز در دانشگاه فرا ميگيرند همان مواردي است كه شايد بعداً در
شغل خود به عنوان دانشمند، خصوصاً در شركتهاي كوچك، بهكار برده
شود. فارغالتحصيلي
آخرين سال از اين دورة تحصيلي به دو بخش تقسيم ميشود. اولين بخش
همانند ساير درسهايي است كه تاكنون گذراندهاند. چه علمي محض و يا
غيرعلمي. واحدهاي علمي برمبناي علوم پايه و براي يك برنامه 4 ساله
طراحي شده بود، در حالي كه واحدهاي غيرعلمي ازجمله توليد يك طرح
تجاري، برمبناي طرحها و ايدههايي است كه آنها را گروههاي كوچك
دانشجويي كردهاند. بخش دوم از برنامه سال آخر جهت فارغالتحصيلي،
پروژة تحقيقاتي است كه در آن دانشجويان بايد حدود 5 ماه همانند يك
محقق وقت خود را در يكي از آزمايشگاههاي دانشگاه فليندرز و يا
هرجاي ديگري سپري كرده و دربارة پروژة مورد علاقه خود تحقيق
نمايند. بعد از اتمام تحقيقات بايد نتايج بهدستآمده را كتبي و
شفاهي، طي يك سمينار ارائه نمايند. مجموعة اين تلاشهاي علمي و
تجاري با هم در نظر گرفته شده و حاكي از ميزان مهارت و دانشي است
كه دانشجو طي سه سال گذشته تحصيل خود كسب كرده است (3).
علاوه بر اين انجام چنين فعاليتهايي دانشجويان را با شرايط واقعي
پس از فارغالتحصيلي و كارهايي آشنا ميسازد كه بايد انجام دهند.
نتيجهگيري
موقعيت دورة كارشناسي نانوتكنولوژي كه در دانشگاه فليندرز برگزار
شد كاملاً به اثبات رسيده است. تعداد دانشجويان مستعدي كه اين رشته
را جهت تحصيل درنظر گرفتهاند، حاكي از افزايش علاقهمندي به علوم
فيزيكي است. موضوعات جديدي هم كه ارائه شدهاند و بخشي از اين دوره
را تشكيل ميدهند كاملاً موفق بوده و فرصتي را براي دانشجويان
فراهم كرده است تا به بحث دربارة موضوعات علمي و غيرعلمياي
بپردازند كه هر دو در مشاغل آينده آنها اهميتي بسزا دارد. همچنين
برگزاري اين دوره سبب ارتقاي سطح نانوتكنولوژي استراليا و ارائه
افقي روشنتر در اين زمينه شده است.